دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی با بیان اینکه باید مراقب بود که نگاه محبتی خود را کجا هزینه و رضایت چهکسی را به خود جلب میکنیم، گفت: نگاهکردن به صورت پدر و مادر با نگاه محبت، عبادت خداست؛ اینکه فرزند با درست گفتاری، با درس خواندن و کسب مشروع، ظرف دل والدین را از خوشحالی و رضایت پر کند، یک نوع از احسان است.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ بنیالزهرا، با اشاره به اینکه آیه پانزدهم و شانزدهم سورهٔ احقاف نسبت به وجود مقدس حضرت سیدالشهدا یک گذشته و یک آینده دارد، اظهار داشت: این دو آیه از آیات خاص قرآن مجید و قبول آن وحی الهی است، اگر انسان بخواهد حقایق این دو آیه را در حد ظرفیت و امکان خودش عمل کند، یقیناً همهٔ درهای سعادت دنیا و آخرت را به روی خودش باز کرده است. این دو آیه برای هر مرد و زنی تا قیامت چراغ زندگی و خورشید حیات است؛ حرفهای آیهٔ اول را هیچ آیهای ندارد و آیهٔ دوم را کمتر آیهای دارد؛ بافت آیهٔ پانزدهم براساس بافت وجود مبارک حضرت سیدالشهداست و بافت آیهٔ دوم مطابق بافت ذریهٔ صالح ابیعبداللهالحسین(ع) است.
احسان، کیفیت نگاه به پدر و مادر را شامل میشود
وی ادامه داد: پروردگار در ابتدای آیهٔ پانزدهم میفرماید: «ووصینا الانسان بوالدیه احسانا»، ما به انسان سفارش کردیم که دربارهٔ پدر و مادر احسان داشته باشد؛ نکات بسیار ظریفی در ظرف آیه پنهان است، کلمهٔ احسان بدون «الف» و «لام» است؛ یعنی شامل یک احسان خاص نمیشود و اگر «الف» و «لام» داشت، «الاحسانا» محدود بود و شامل یک نوع از احسان میشد؛ اما این احسان، کیفیت نگاه به پدر و مادر را شامل میشود، چون چشم چند نوع نگاه دارد و همهٔ مردم هم میتوانند معنی نگاهها را بفهمند و لازم نیست کسی کنارشان بنشیند و نوع نگاه را توضیح دهد بلکه خود مردم میفهمند.
باید مراقب بود که نگاه محبتی خود را کجا هزینه میکنیم
استاد انصاریان با بیان اینکه ما یک نوع نگاه تند، نگاه خشم، نگاه تعجب و نگاه محبت داریم و هرکدام جای مصرف معیّن دارند، تصریح کرد: نگاه محبت جای مصرفش فقط موارد مثبت است و اگر این نگاه محبت وارد نگاه منفی شود، نهایتاً از زنا سر درمیآورد؛ بسیار باید مواظب بود که من نگاه محبتیام را کجا هزینه میکنم و رضایت چهکسی را به خودم جلب میکنم. این داستان، همان داستانی است که میگویند پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است و به ملت هم میگویند از روی آن رد شوند.
وی افزود: تیزی شمشیر و باریکتر از مو، یعنی خیلی دقیق، اینطور نیست که همه بتوانند از این پل رد شوند و خود پل در قیامت دارای شعور بالایی است. خداوند می فرماید: «وَإِنْ مِنْکمْ إِلاّٰ وٰارِدُهٰا کٰانَ عَلیٰ رَبِّک حَتْماً مَقْضِیا» ﴿مریم، 71﴾ من عبور از این جاده را بر خودم واجب کردم که تمام بندگانم از این پل عبور کنند، «وَنَذَرُ اَلظّٰالِمِینَ فیها جِثِیا» ﴿مریم، 72﴾ بسیاری از مردم وارد این جاده میشوند و جاده در جهنم میریزد و وقتی در جهنم میافتند، به حالت «جثیا» درمیآیند. جثیا یعنی پشت پا تا زانو بهطرف دو تا ران خم میشود، بههم میچسبد و تا خدا خداست، دیگر این پا بهصورت اول برنمیگردد؛ یعنی دوزخیان باید در دوزخ زانو بزنند و نمیتوانند راه بروند.
استاد انصاریان گفت: اهل تقوا بسیار راحت عبور میکنند، هفتمیلیارد جمعیت روی زمین است که اکثراً از مُردن وحشت دارند و میترسند؛ اما روز عاشورا ابیعبدالله(ع) که خواستند مرگ را برای 72 نفر توضیح دهند، فرمودند: یارانم! مرگ یک پل است و ما امروز بهسرعت از روی این پل رد میشویم و به وصال محبوب میرسیم. این دیگر ترسی ندارد، بلکه شوق و عشق دارد لذا وقتی کنار دروازهٔ خروجی مکه به ابیعبدالله(ع) گفتند این سفر بوی خون میدهد و معلوم نیست زنده بمانی، فرمودند: اشتیاق من به مردن از اشتیاق یعقوب به دیدن یوسف بیشتر است.
نگاه با محبت را کجا باید خرج کرد؟
وی در پاسخ به اینکه نگاه با محبت را کجا باید خرج کرد؟ گفت: «النظر علی القرآن عبادة»، با یک چشم عاطفی و محبت به کتاب خدا نگاه کن، از نگاهت به قرآن نفرت به تو برنگردد، از نگاهت به قرآن کِسل نشوی؛ «النظر علی وجه الوالدین عبادة»، نگاهکردن به صورت پدر و مادر با نگاه محبت عبادت من است؛ «النظر علی الکعبة عبادة، النظر علی وجه علی عبادة».
استاد انصاریان با بیان اینکه چند نوع نگاه داریم که این نگاه ها در آیات قرآن مشهود هستند، گفت: خداوند درباره اولیائش میگوید: قیامت «الی ربک ناظره»، چشمهایشان آثار جمال ازل و ابد را میبیند - نه ذات را -. زیبایی ازل و ابد پروردگار برای اینها تجلی دارد ولی برای دیگران که کور هستند، نه. «من کان فی هذه اعمی و هو فی الآخره اعمی»، آن که اینجا کور بود و این چیزها را ندید، آنجا هم نمیبیند. نگاه با محبت یک رشته احسان است، با میل و با محبت گوشدادن به حرفهای مثبت پدر و مادر یک نوع احسان است؛ اینکه خانهام از پدر و مادرم جداست، هر دو روزی، سهروزی، پنجروزی بیتکبر و بیغرور بروم، دست مادرم را بگیرم و ببوسم و به چشمانم بکشم، دست پدر را ببوسم و به چشمانم بکشم، بعد دو زانو برابرشان بنشینم و به آنها بگویم نوکرتان آمده، چهکار دارید که انجام دهم؟ احسان است.
زبان سخن با پدر و مادر باید محبت آمیز باشد
وی ادامه داد: خداوند در سورهٔ اسراء میگوید: باید زبان محبت باشد: «ولا تقل لهما اُف»، حتی از گفتن کلمهٔ اُف بهشدت بپرهیزید چرا که خداوند راضی نیست، یک احسان بسیار مهم به پدر و مادر این است که فرزند با ادب، با وقار، با متانت باشد، با درست گفتاری، با درس خواندن و کسب مشروع، ظرف دل دوتایی آنها را از خوشحالی و رضایت پر کند که این هم یک نوع احسان است.
استاد انصاریان اظهار کرد: روایتی را می خوانم که از دو نفر نقل شده است: هم از وجود مبارک رسول خدا(ص) و هم از حضرت مسیح(ع)، ولی بیشتر بهنظر میآید که روایت در ارتباط با پیغمبر باشد. پیغمبر با چندنفر از کنار قبرستان عبور میکردند که فرمودند: قدمهایتان را سریع کنید! گفتند: چشم، مثلاً به حالت دو رد شدند و چندروز بعد برگشتند. مسیر همانجا بود، اول قبرستان فرمودند: قدمهایتان را کُند کنید و آرام بیایید. انسان با این دو نوع حرکت به سؤال میافتد: یارسولالله! چندروز پیش گفتید با دو رد شوید و امروز گفتید آهسته، داستان چیست؟ چشم پیغمبر با من و شما، مراجع و اولیای خدا فرق دارد و هرچه در بهسوی عالم غیب بوده، نسبت به گذشته و آینده، پروردگار به روی چشم پیغمبر باز کرده بود و او یک انسان ملکی و ملکوتی بود؛ لذا فرمودند: دو سه روز پیش برزخ یک مردهای را دیدم که از آتش پر بود و من طاقت دیدنش را نداشتم؛ امروز که برگشتم، دیدم آتش را از او برداشتهاند و حالش خوب است، به جبرئیل گفتم: چه شد که آتش را برداشتند؟ گفت: یارسولالله! بچه ای داشت که او را به مدرسه بردند، در روز اول و زنگ اول، حرف اول، معلم به او گفت: پسرم اولین درس امروز این است: «بسم الله الرحمن الرحیم»، خداوند فرمود: این بچهاش من را به رحمانیت و رحیمیت خواند و حیا میکنم که عذابش را ادامه دهم! عذاب را بردارید. یک احسان با نوک زبان و با «بسم الله الرحمن الرحیم»، عذاب را برداشت.
وی به وصیت خداوند به امام حسین(ع) در مورد پدر و مادر اشاره کرد و گفت: خداوند می فرماید: «ووصینا الانسان بوالدیه احسانا»، به حضرت حسین(ع) وصیت کردم که به پدر و مادرت احسان کن! نمی توان ارزیابی کرد که از طریق حسین به امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) چهچیزی رسیده است! این مادر حق دارد با این همه احسانی که فرزندش کرده، در قیامت طبق روایت «تفسیر فرات» به پروردگار بگوید: محبوب من! قبل از اینکه من را به بهشت ببری، بگو یک چادر در این صحرای محشر بزنند و من در این چادر بنشینم و سیر برای حسینم گریه کنم. این احسان خیلی پیوند ایجاد میکند و عین این احسان به صدیقهٔ کبری، به امیرالمؤمنین شده است.
والدین و فرزندان نهایت احترام را به یکدیگر بگذارند
استاد انصاریان با تأکید بر ضرورت احترام به پدر و مادر، گفت: فرزندان به پدر و مادرهایتان نهایت احترام را داشته باشید؛ خانوادهها هم باید به فرزندان احترام بگذارید و به بچههایتان شخصیت بدهید. کراراً در روایاتمان داریم که امیرالمؤمنین(ع) تا چشمشان به ابیعبدالله(ع) میافتاد، میگفتند: «بابی انت وامی»، حسین من، پدر و مادرم فدایت شود! «وبالوالدین احسانا». با عمر 57 سالهاش دریای بیساحلی از احسان بهوجود آورد که طبق آیات و روایات، پدر و مادر در کل این احسان شریک هستند.
وی افزود: در روایات آمده، پدر و مادری که فرزند خود که هنوز به تکلیف نرسیده را به نماز تشویق می کنند، خدا عین آن را در پروندهٔ پدر یا مادر مینویسد؛ انسان در قیامت که میآید، میبیند شصتسال نماز خوانده و شصتسال دیگر هم نماز کنار نماز اوست. ماتش میبرد و میگوید: خدایا! من در این شصتسال هر نمازی را یکبار خواندهام، چرا چهار-پنجتا شصتسال در پروندهام نماز است؟ خطاب میرسد: مگر تو بچهات را وارد نماز نکردهای؟ تمام نمازهایی که بچهات خواند، در پروندهٔ خودش هست و چون تو راهنمای به نماز بودهای، عین آنها را هم من در پروندهٔ تو نوشتهام.
استاد انصاریان به اجر و ثواب مادرانی که فرزند می آورند، اشاره کرد و گفت: خانمهایی که حامله میشوند، فرزند می زایند و شیر میدهند «حملته امه کرها ووضعته کرها»، اگر خدا و قیامت را باور داشته باشند و اهل واجبات باشند رسول خدا(ص) میفرمایند: یک خانم باایمان که حامله میشود، از لحظهٔ حاملهشدن، یعنی لحظهٔ حرکت نطفه از سُلب پدر به رحم مادر، تا وقتی بچهاش را دوسال از شیر میگیرد، این زن باایمان مانند کسی است که مَرکبی را آماده کرده و با خلوص در راه پروردگار عالم اسلحه برداشته و جنگ کرده است. ثواب این سیماههٔ این زن برابر با سیماه شبانهروز جهادکردن در راه خداست.
وی افزود: حال اگر خانمی به حسین حامله شود، ثواب آن چقدر است؟ اگر این خانم در هر شبانهروز چندبار حسین را شیر بدهد، چقدر ثواب دارد؟ وقتی بچه از بدنش جدا میشود و زاییده میشود که اینجا در حق حضرت صدیقه صدق ندارد و در حق زنان مؤمنه است، تمام گناهانش آمرزیده میشود؛ ولی بچهای که از زهرا بهدنیا آمده، برای زهرا چه سودی داشته است؟ درجات زهرا را پیش خدا بالا برده و گناه نبوده که خدا ببخشد.
پیامبر(ص) بسیاری از اتفاقات امروز را خبر داده است
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود به آگاهی پیامبر از بسیاری از اتفاقات آینده اشاره و خاطرنشان کرد: آنچه امروز در آمریکا، اروپا، کشورهای آسیایی و ایران از فساد، بیحجابی، بدحجابی، اختلاط زن و مرد و عروسیهای آنچنانی، عمارت زنان، حکومت زنان، رئیسجمهورشدن زنان و وزیرشدن زنان میبینید، همه را پیامبر 1500 سال پیش خبر داده است، خبر داد که سفرهٔ مردم در آن روزگار از کانال ربا یعنی بانکها رد میشود. ازدواج همجنس با همجنس، زن با زن، مرد با مرد را آنروز در کعبه خبر داد. شریک تجاریشدن زنان را با شوهرانشان، خبر داده است! از کمشدن مسافت جادهها کاملاً خبر داده که دیگر کسی از راه دور یکسال نمیکشد که به حج بیاید و دو-سه ساعت میکشد تا به حج بیاید. خبر داده که مردم در خانههایشان نشستهاند و «رُوَیْبَضه» برایشان صحبت میکند؛ یعنی یک پیچی را باز میکنند و 180 کشور را میگیرند، صداها را گوش میدهند؛ اگر از آینده خبر نداشت مثل من و شما بود.
استاد انصاریان گفت: خدا تمام درها را به روی پیامبر(ص) باز گذاشته بود، روز جمعهٔ آخرِ شعبان که یک منبر برای مردم دربارهٔ ماه رمضان رفت، امیرالمؤمنین(ع) آن زمان 25-26 ساله بودند، امیرالمؤمنین آخر منبر بلند شدند و یک سؤال کردند که یارسولالله! بالاترین عمل در این ماه چیست؟ فرمودند: خودداری از معاصی و گناهان و فسق و فجور، این بالاترین عمل در ماه رمضان است؛ بعد فرمودند: علیجان! کسی که شقیترین شقاوتمندان عالم است، در ماه رمضان و در مسجد، فرق تو را با شمشیر میشکافد و یکروز بعد هم تو از دنیا میروی؛ اینکه امیرالمؤمنین(ع) 63 ساله بودند و شمشیر به ایشان خورد و آن وقتی که پیغمبر گفتند 23 ساله بودند؛ یعنی از چهلسال آینده، گوشهٔ مسجد کوفه، تاریکی مسجد و سحر، ضربتخوردنش را خبر داد. امیرالمؤمنین(ع) یک سؤال جالبی کردند و گفتند: آقا! من با آن ضربت کشته میشوم؟ فرمودند: حتماً! گفت: «افی سلامة من دینی»، دیندار به آن سو میروم یا بیدین؟ فرمودند: نه علیجان، «فی سلامة من الدین»، دینت را با خودت انتقال میدهی.
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان