دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: پیامبر(ص) برای درمان کوردلان دورهگردی میکرد که قلبشان را بیدار و به خدا و قیامت وصل کند؛ پیامبر با اینکه از سوی بیماران خود سنگ خورد، ولی از پیشگاه خدا درخواست کرد که از آنان انتقام او را نگیرد و آنها را هدایت و بیدار کند.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ بنیالزهرا، به شخصیت وجودی رسول خدا(ص) با استناد به قرآن اشاره و اظهار کرد: خداوند متعال که صاحب و خالق خلقت، تدبیرکنندهٔ امور موجودات و عالم و آگاه به آشکار و پنهان هستی است، در سورهٔ مبارکهٔ اِسراء میفرماید: «وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاّٰ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلٰکنْ لاٰ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» ﴿الإسراء، 44﴾ چیزی در این عالم هستی نیست، مگر اینکه خدا را به پاکی از هر عیب و نقصی با حمد ستایش میکند؛ سپس میفرماید: «لا تفقهون تسبیحهم»، شما تسبیح موجودات را درک نمیکنید، چون همهٔ وجود ما محدود است و نمیتواند با همهٔ حوزههای جهان هستی تماس برقرار کند، ببیند و بشنود.
تمام موجودات دارای شعور، آگاهی و نطق هستند
وی ادامه داد: از آیهٔ شریفه صریحاً استفاده میشود که کل موجودات دارای شعور، آگاهی و نطق هستند؛ شعور دارند که خدا را تسبیح میگویند یعنی او را از هر عیب و نقصی منزه میدانند و چنین شعور و نطق بالایی دارند که تسبیح و حمد میگویند.
استاد انصاریان تصریح کرد: پروردگار در سورهٔ مبارکهٔ نور میفرماید: «کل قد علم صلاته و تسبیحه»، تمام آسمانها و زمین و موجودات آسمانی و زمینی دارای نماز و تسبیح هستند و به نماز و تسبیح آگاهند؛ یعنی میفهمند چهکار میکنند؛ خدا یعنی خالق موجودات و مخلوقات میفرماید که هر مخلوقی و هر موجودی نسبت به خدا شعور، تسبیح، حمد و نماز دارد و به تسبیح و نمازش هم آگاه است؛ یعنی کار جاهلانه نمیکند.
وی با بیان اینکه یکی از موجوداتی که پروردگار عالم آفریده، نور است، گفت: «جاعل الظلمات والنور»، «خلق النور»، او خالق نور است، هر نوری که در این عالم هستی در غیب و در ظاهرش هست که ما نمیدانیم. این نور هم جزء این دو آیه است که با نطق دارای تسبیح، حمد و صلاة است و این نور با نطق به تسبیح، تحمید و صلاة خودش آگاه است، «انطقن الله الذی انطق کل شیء»، این من هستم که هر موجودی را به نطق میآورم.
وی به روایت بسیار مهمی که سلمان نقل کرده و با دو گوش خود از پیغمبر عظیمالشأن اسلام(ص) شنیده؛ اشاره و تصریح کرد: سلمان مورد تأیید کل اهلبیت(ع) است «السلمان منا اهل البیت»، پیغمبر(ص) میفرمایند: «بحر لا ینظف»، سلمان دریایی است که کشیده نمیشود که فکر کنید از این دریا کشند، کم میآورد و تمام میشود، تمام نمیشود و کم هم نمیآورد، «و کنز لا ینفد»، سلمان گنج پایانناپذیر است. سلمان جزء آن چهارنفری است که گاهی جبرئیل به پیغمبر عرض میکرد، خدا فرموده سلام من را به سلمان برسان.
خداوند پیامبر را از صافی نور خودش آفرید
استاد انصاریان ادامه داد: سلمان میگوید: وجود مقدس رسول خدا(ص) دربارهٔ خلقت خودش با من صحبت کرد: «یا سلمان! خلقنی الله من صفاء نوره»، خداوند من را از صافی نور خودش آفرید و بعد که من را آفرید، که بهصورت نور و بهصورت روشنایی کامل بودم، «فدعانی فاطعته»، من را در آن حالت نوری به عبادت دعوت کرد و من درجا اطاعت کردم.
استاد انصاریان با بیان اینکه همهٔ عظمت انسان در پیشگاه خدا به مطیع بودنش است و هرچه اطاعت ما گستردهتر باشد، ارزشمان گستردهتر است، خاطرنشان کرد: در زیارت ابیعبدالله(ع) میخوانیم «اشهد انک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و اطعت الله و رسوله»، ارزش وجود مقدس تو به اطاعت تو از خدا و پیغمبر بوده است.
وی ادامه داد: پیامبر به سلمان می گوید، روزگاری که من صورت نوری داشتم و هنوز جسم به من نداده بودند، دائم درحال اطاعت و عبادت بودم. «وخلق من نوری علیا» از همان نور صفای خودش که من را آفرید، علی(ع) را بهصورت نور صاف آفرید، «فدعاه الی طاعته» علی را هم به اطاعت دعوت کرد، «فاطاعه» و علی درجا خدا را اطاعت کرد و وقتی در گردانهٔ اطاعت افتاد، اطاعت مداوم و دائمی شد. «وخلق من نوری ونور علی فاطمه»، از نور من و نور علی، فاطمه را آفرید، «فدعاها» فاطمه را به اطاعت دعوت کرد در آنوقتی که در مقام نوری بود، «فاطاعته» زهرای من هم در گردانهٔ اطاعت قرار گرفت. اینگونه نبود که پیغمبر، امیرالمؤمنین و صدیقهٔ کبری، شروع عبادت و اطاعتشان در دنیا باشد، بلکه شروع اطاعت در ابتدای خلقتشان بوده است. «وخلق منی و من علی و من فاطمه»، از نور من، نور علی و نور زهرا، حسن و حسین را آفرید.
استاد انصاریان به نامهای پنج تن در کلام پیامبر(ص) اشاره کرد و افزود: اینکه ما در قرآن میخوانیم «نور عَلیٰ نور» همین است. نور در نور، با نور، به نور و برای نور که درک آن سخت است. «فدعاهما»، حسن و حسین(ع) را به اطاعت دعوت کرد، «فعطاهاه»، هر دو دعوت به اطاعت را قبول کردند. «فسمانا»، خداوند در همان روزگار نوریِ ما برای ما اسم گذاشت؛ یعنی اسمهای ما مربوط به بعد از بهدنیاآمدن ما نیست و نامگذار خود خدا بوده و نه پدر و مادران ما، «بخمسة اسماء من اسمائه»، نام ما پنجتا را از اسم خودش گرفت، «فالله المحمود»، اسم پروردگار محمود است و نام من را خودش از همین ماده گذاشت، «وانا محمد». «والله العلی»، پروردگار و خداوند علی است، یعنی برتر از هر چیزی، «وهذا علی». سلمان! این نامی که روی علی است، از نام خداست. «والله الفاطر»، پروردگار فاطر است که یک سوره در قرآن به همین نام داریم، «وهذه فاطمه». «والله الاحسان»، یک نام خدا احسان است، «وهذا حسن»، این نام از آن نام است. «والله المحسن»، کار خدا بهطور دوام نیکیکردن است. «یحسن» یعنی موجودی که نیکیکردنش حدّ ندارد و دوام دارد «وهذا الحسین». این حسین از محسنبودن خدا گرفته شده است. «ثم خلق من نور الحسین»، سلمان! اینقدر نور حسین شدید و پر بود که نُهتا امام را از نور این یکنفر ساخت.
خداوند پیش از خلق آسمانها، پنج تن را به صورت نوری آفرید
وی در پاسخ به اینکه خداوند چه زمانی پنج تن را به صورت نوری آفرید؟ گفت: «قبل ان یخلق الله سماءاً مبنیه»، پیش از اینکه این آسمانها را خلق کند، پیش از اینکه زمین گسترده را خلق کند، پیش از اینکه هوا را خلق کند، پیش از آنکه فرشتگان را خلق کند، پیش از آنکه بشر را خلق کند؛ پس پنج تن اولین مخلوقات خدا هستند و بهصورت نوری در علم خدا بودند؛ آنان «نسبحهه و نسمع له و نطیع»، هم تسبیحگو و هم شنوای فرمان و هم عملکنندهٔ به فرمان خداوند بودند.
احدی در این عالم بهاندازهٔ پیغمبر نسبت به پروردگار خشیّت قلبی نداشته است
استاد انصاریان اظهار کرد: ائمه(ع) میفرمایند: «کان رسول الله اخشی الناس لربه»، احدی در این عالم بهاندازهٔ پیغمبر نسبت به پروردگار خشیّت قلبی نداشته است. یعنی هر دل با خشیّتی در این عالم بوده، کل خشیّت او بهتنهایی در قلب پیغمبر(ص) جمع بوده است؛ «واتقاهم له»، در این عالم کسی در کنار پروردگارش باتقواتر از پیغمبر نبود، یعنی همهٔ تقوا پیش این یکنفر بود و هرکسی هم در این عالم بعد از او تقوا دارد، از او گرفته، از آن مایه هزینه کرده است.
استقامت هیچکس برای عبادت خدا بیشتر از پیغمبر نبود
وی با اشاره به اینکه «واعلمهم به» معرفت احدی از انسانها به پروردگار بیشتر و پرمایهتر از پیغمبر(ص) نبوده است، گفت: «واقواهم فی طاعته» در اطاعتکردن از خدا قویتر از پیامبر در عالم نبود، «واصبرهم علی عبادته»، استقامت هیچکسی برای عبادت خدا بیشتر از پیغمبر نبود، «واکثرهم حبا لمولاه»، احدی در عالم نسبت به خدا عاشقتر از پیغمبر نبود، «وازهدهم فیما سواه»، زاهدتر از پیامبر در این عالم کسی نبود. دل پیامبر از همهٔ وسائل و ابزار دنیا آزاد بود و تمام میل و رغبتش به خدا جهتگیری داشت، نه به ابزار مادی، زندگیاش فقط خدا بود و بس.
استاد انصاریان برای اینکه بدانیم درجهٔ زهد پیامبر(ص) در چه حدی بوده، به روایتی که شیعه نقل کرده و در کتاب پنججلدی «لئالیالأخبار» آمده، اشاره و تصریح کرد: روزی پیامبر(ص) به دیدن زهرا(س) آمد، وقتی وارد شد، «فرعانها علی حصیر افترش بفرش من سعف نخل» دید در اتاق دخترش زهرا(س)، فرشی از تختهٔ نازک بدنهٔ درخت خرما افتاده است، «و من جلد الشات» کنار این فرش حصیری یک پوست گوسفند هم افتاده بود، یک پیراهن هم از پوست شتر تن دخترش بود، «خشبا» در حالیکه زبر و زمخت بود. «فشکت من شدة الفقر» به پدر گفت: زندگی من را میبینی؟ همین است! من هستم و این حصیر و این پوست گوسفند که با علی و حسن و حسین روی آن زندگی میکنیم، «قال لها»، فرمودند: «فقال لها لا تعتمدی علی انک بنت رسول الله و زوجة علی و ام الحسن و الحسین»، عزیزدلم! مبادا تکیه کنی و بگویی که من دختر پیغمبر، همسر امیرالمؤمنین و مادر حسن و حسین هستم و دلت را به ما چهارتا خوش کنی؛ عزیزدلم! «فوالذی نفسی بیده»، قسم به خدایی که جان من در اختیار اوست، «لا یؤذنک ان ترفعی قدماً من قدم»، خدا در قیامت به تو - زهرا - اجازه نمیدهد که قدم از قدم برداری، «حتی تفرغی من حساب هذا الحصیر و هذا الثوب»، تا از حساب این حصیرِ زیر پایت و این پیراهن از پشم شترت فارغ شوی و باید به خدا جواب دهی.
پیامبر در اوج تواضع و فروتنی بود
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه کار پیغمبر در این دنیا چه بود؟ گفت: امیرالمؤمنین(ع) در خطبهٔ 106 «نهجالبلاغه» میفرمایند: «طبیب دوار بطبه»، پیغمبر(ص) دکتری بود که داروی او یعنی قرآن در دستش بود؛ مطب، اتاق و درمانگاه نداشت و این طبیب با دارویی که در دستش بود، دورهگردی میکرد و این نشان می دهد پیامبر(ص) تا چه حد تواضع و فروتنی داشت.
پیامبر(ص) برای درمان کوردلان دورهگردی میکرد
وی افزود: پیامبر(ص) برای درمان کوردلان دورهگردی میکرد که قلبشان را بیدار و به خدا و قیامت وصل کند و به آنها به حساب و کتاب، به بهشت و جهنم یقین دهد. «واذان صم»، دورهگردی میکرد تا گوشهایی که صدای حق را نمیشنوند، علاج کند. دورهگردی میکرد «والسنة بکم» تا زبانهایی که از سؤال لال هستند، زبانشان را باز کند و حقایق را بپرسند، معارف را بپرسند، «متتبع بدوائه مواضع الغفله» دارو به دست بهدنبال درمان بیماریهای غفلت میگشت که هر غافلی را ببیند، با نوازش، با محبت و با زبان نرم بیدارشان کند.
پیامبر درمانگری بود که از بیماران خود سنگ خورد
استاد انصاریان گفت: پیامبر(ص) درمانگری بود که از بیماران خود سنگ خورد، چوب به سرش زدند، دندانهایش را با سنگ شکستند، عبای خشن عربی را به گردنش کشیدند و زخم کردند، دوستان و اصحاب او را کشتند و پیامبر در مقابل هجوم این بلاها با یک حال عاطفی به پیشگاه پروردگار میگفت: «اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون»، خدایا! این کتکهایی که به من زدند را به اینها نگیر؛ خدایا! دندانم را شکستند، به اینها نگیر؛ خدایا! یارانم را کشتند، به اینها نگیر؛ چون اینها من را نمیشناسند، تو را نمیشناسند؛ خدایا! اگر میخواهی انتقام من را از اینها بگیری، هدایت و بیدارشان کن.
اقتدا نکردن به پیامبر بدترین ظلم است
استاد انصاریان در پایان گفت: قبول نداشتن و گوش ندادن به سخن پیامبر(ص) و اقتدا نکردن به او بدترین ظلم است.
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان