قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بانوی اسلام از اوضاع عمومی مسلمین انتقاد می کند

بانوی جوان و رنجدیده‌ بـا‌ بـدنی‌ ضـعیف و ناتوان در بستر بیماری افتاده است این بانوی‌ رنجدیده علاوه بر اینکه از جریانات‌ و حوادثی که بـعد از وفات پدر ارجمندش به وقوع پیوست‌ آسیب دید و طفل خود‌ را ساقط کرد و علاوه‌ بر‌ ایـنکه در غم مرگ پدر بی انـدازه نـاراحت شده و غصه‌ ی جدائی پدر قلب حساسش را سخت می فشارد؛یک نگرانی شدید دیگری دارد و یک رنج‌ روحی دیگری بر سایر رنج های روحی و بدنی‌ او افزوده شده که روح آزرده‌ ی او را آزرده تر و بدن رنجور وی را رنجورتر می سازد و آن رنج روحـی مربوط به آینده‌ ی تاریک و پر حادثه‌ ی جهان اسلام است.
دختر عزیز پیغمبر از‌ حوادث‌ غیر منتظره‌ای که بعد از مرگ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) در موضوع حکومت و خلافت اسلامی پیش آمد و شکاف عمیقی بین مسلمین ایجاد کرد سخت‌ نـگران شـده و از تصور آثار تلخ و ناگواری که در‌ آینده‌ بر این اختلاف بار خواهد شد و جهان‌ اسلام را تیره و تار خواهد کرد بی اندازه رنج می برد.
در ایامی که فاطمه عزیز بستری بود شخصیت هـای بـرجسته اسلام از‌ مرد‌ و زن به عیادت‌ او می آمدند. حتی رئیس حکومت جدید برای جلب رضایت دختر پیغمبر (صلی الله و علیه وآله) به اتفاق بعضی از یاران خود از او دیدن کرد (گرچه به جلب رضایت وی موفق نشد) کسالت‌ این‌ بانوی‌ بزرگوار کـه تـنها یادگار پیغمبر‌ اسلام‌(صلی الله و علیه وآله)بود‌ برای مسلمانان با اخلاص خیلی گران بود و بیشتر از طرف بانوان برای فاطمه عزیز اظهار تأسف و ابراز علاقه می شد.
در یکی‌ از‌ عیادت هائی که‌‌ بانوان مهاجر و انصار از دختر پیـغمبر بـه عمل آوردنـد‌ از‌ او پرسیدند: «کیف اصبحت یا ابـنة رسـول‌ اللّه»: ای دخـتر رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) حال شما چون است؟ در این هنگام دختر پیغمبر‌ (صلی الله و علیه وآله) که‌ تا‌ حدی‌ حالش مساعد بود فرصت را غنیمت شمرد و از جریاناتی که‌ بعد از وفـات پدرش بـه وقوع پیـوست و از طرز تشکیل حکومت که با کمال شتاب زدگی انـجام شـد و از بست‌ و بندهای‌ سیاسی‌ که در بین‌ رجال اسلامی وجود داشت شدیدا انتقاد کرد و بانوان‌ مهاجر‌ و انصار از عواقب وخیم‌ این حـوادث آگـاه کـرد و محور سخن فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها این‌ بود‌ که‌ چـرا خلافت و حکومت اسلامی را از مجرای طبیعی خود منحرف کردند و سیاست‌ اسلامی‌ را‌ برای همیشه‌ در معرض اختلاف و کشمکش و تشنج قرار دادنـد.
رجال‌ اسلام چه عیب نقصی در ابی الحسن-علی بن ابـیطالب-سـراغ داشتند‌ که‌ از وی‌ رو بر تافتند و او‌ را به کلی از صحنه ی سیاست‌ کنار کردند، آری تنها چیزی‌ که‌ از علی(علیه السلام) نپسندیدند ایـن بـود که او را در راه حق از هیچ گونه‌ جانفشانی‌ خود داری نمی کرد و از مرگ‌‌ باک‌ نداشت‌ و در طریق مبارزه ی با بـاطل با کمال شدت‌ و حدت‌ با قدمی ثـابت و عـزمی راسـخ‌ به پیکار آشتی ناپذیر خود ادامه مـی داد، و در راه خدا‌ سرسختانه و مجدانه می کوشید

در ایـن خـطابه‌ ای که در بستر‌ بیماری‌ ایراد‌ کرد بدین گونه آغاز سخن نمود: «اصبحت عـائفة لدنـیا کن قالیة ارجالکن لفظتهم بعدان‌‌ عجمتهم‌ و شنئتهم بعدان سبرتهم فقبحا لفلول الحد و العب بعد الجد و خـطل الاراء وزلل‌ الاهـواء‌ فـبئس‌ ماقدمت‌ لهم انفسهم ان سخط اللّه علیهم و فی العذاب هم خالدون» فاطمه‌ دلسوز و عـاقبت انـدیش‌ در‌ جـواب بانوان مهاجر و انصار می گوید: من در این اوضاع و احوال‌ از دنیای شما‌ و حیوة‌ اجتماعی‌ شما و وضـع آشـفته مـلت شما ناراضی و آزرده خاطر هستم و از مردان کوتاه فکر و نالایق شما‌ سخت‌ نگرانم من آنها را پس از آن که بـه خوبی آزمودم دور انداختم و با‌ نظر‌ کراهت‌ و ناخوشنودی به آنها می نگرم چقدر زشت است که مـردان شـما پس از آن همه حدت و تندی که‌ در‌ راه‌ حق در زمان پدرم از خود نشان دادند پس از وفات وی‌ این همه‌‌ سستی و نـاتوانی ابـراز می کنند چه اندازه قبیح است که بعد از جدیت کامل در راه پیشروی‌‌ اسلام‌ حکومت اسـلامی را بـه بازیچه گرفتند؟ اوه! !چـه رأی های غلط و لغزش های بزرگی که به پیروی‌ هوی‌ و هوس‌ در موضوع حکومت و ریاست اسلام از آنها‌ ظاهر‌ شـد‌ کـه باعث غضب و عذاب‌ خداوند خواهد بود‌ چند‌ فراز از این قبیل مطالب بـیان داشـت آنـگاه گفت«و ما الذی نقموا من‌ ابی‌ الحسن نقموامنه واللّه نکیر سیفه‌ و قلة‌ مبالاته بحتفه‌ و شدة‌ وطاته‌ و نـکال وقـعته و تـنمره فی ذات اللّه‌«
رجال‌ اسلام چه عیب نقصی در ابی الحسن-علی بن ابـیطالب-سـراغ داشتند‌ که‌ از وی‌ رو بر تافتند و او‌ را به کلی از صحنه ی سیاست‌ کنار کردند، آری تنها چیزی‌ که‌ از علی(علیه السلام) نپسندیدند ایـن بـود که او را در راه حق از هیچ گونه‌ جانفشانی‌ خود داری نمی کرد و از مرگ‌‌ باک‌ نداشت‌ و در طریق مبارزه ی با بـاطل با کمال شدت‌ و حدت‌ با قدمی ثـابت و عـزمی راسـخ‌ به پیکار آشتی ناپذیر خود ادامه مـی داد، و در راه خدا‌ سرسختانه و مجدانه می کوشید.
دختر پیغمبر(صلی الله و علیه وآله)مطالبی‌ بدین‌ نسق بیان‌ کرد‌ آنگاه‌ گـفت: اگـر خلافت اسلامی‌ را از مجرای‌ طبیعی خـود مـنحرف نکرده بـودند و زمـام حـکومت را به دست پسر عم گرامی‌ پیغمبر‌(صلی الله و علیه وآله) سـپرده‌ بـودند او به بهترین وجهی‌ کشور‌ نو‌ بنیاد‌ اسلامی‌ را اداره می کرد‌ و سیاست‌ اسلام را که بـر اسـاس حق‌ و عدالت استوار بود رهبری مـی نمود و با کمال لیاقت و درایـت مـملکت‌ را‌ به سوی‌ ترقی و تکامل سوق مـی داد و بـدون اینکه هوس‌ ریاست‌ داشته‌ باشد‌ و به تمتعات‌ زندگی‌ و کامیابی از لذائذ توجهی‌ مبذول دارد؛ ملت را در آن می برد کـه اسـلام و پیغمبر بزرگ اسلام خواسته بـود، ولی افـسوس که هوس ریـاست و شـهوت حکومت جمعی را‌ بر آن داشـت کـه کشور جوان اسلامی را در معرض خطر و انقلاب و تشتت قرار دادند.
این فتنه‌ای که اینها بوجود آوردنـد آبـستن است‌ و نوزاد آن بغیر از خون ریزی و آشـوب و بـهم‌ ریختگی‌ و ظـلم و سـتم دسـتگاه حکومت و آشفتگی‌ اوضاع مـسلمین چیز دیگری نخواهد بود «اما واللّه لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا دما عبیطا وزعـافا مـبیدا هنالک یخسر المبطلون و یعرف التالون‌ غـب‌ مـا اسـس الاولون» ایـنها خـلاصه ی قسمتی از خطابه ی آتـشینی بـود که دختر عزیز پیغمبر(صلی الله و علیه وآله)در حال کسالت برای‌ زنان مهاجر و انصار ایراد کرد‌ و ما‌ فشرده ی آن را بـه طور نـقل بـه معنی‌ ذکر‌ کردیم.
در اینجا ممکن است بانوانی کـه مـیل دارنـد در امـور سـیاسی دخـالت کنند یا مردانی که‌ طرفدار این مسلک هستند سؤال کنند که‌:آیا‌ این انتقاد شدید که‌ دختر‌ پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) از اوضاع سیاسی و طرز تشکیل حکومت کرد دخالت در سیاست نیست؟ آیا ایـن حمله ی سختی‌ که فاطمه ی زهراء سلام اللّه علیها به رجال سیاسی اسلام و گردانندگان چرخ حکومت و تشکیلات‌ دولت جدید التأسیس‌ کرد‌ و آنها را عامل اساسی بدبختی مسلمین نامید اظهار نظر در امور سیاسی نیست؟پس چرا بانوان مـسلمان از دخـتر پیغمبر(صلی الله و علیه وآله)پیروی نکنند؟ و چرا در تشکیلات‌ حکومت و دولت سهمی نداشته باشند؟
ولی باید دانست فرق‌ است‌ بین تذکرات‌ سودمندی که کسی از راه دل سوزی به دستگاه‌ حاکمه بدهد و بین اینکه کسی برای احراز پست و مقامی فعالیت‌ کـند. دخـتر پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) هنگامی که تشخیص می دهد بعضی از اشتباهات بزرگ سیاسی‌ از‌ رجال‌ حکومت جدید سر زده‌ است که برای عالم اسلام خیلی گران تمام می شود و آیـنده ی خـطرناکی را در ‌‌پیش‌ دارد از نظر علاقه‌ای که به اسـلام دارد و از لحـاظ خیرخواهی و دلسوزی نسبت به مسلمانان‌ و آیندهء ی جهان‌ اسلام نمی تواند از تذکرات عالمانه و حکیمانه‌ای که لازم و ضروری به نظر می رسد خودداری کند. از این جهت با‌ اینکه در بستر بیماری افتاده و از زنـدگی خـود مأیوس است باز از راهـنمائی‌ و ارشـاد دریغ نمی کند.
آیا‌ هیچ کس‌ گمان می برد که این خطابه ی دختر عزیز پیغمبر(صلی الله و علیه وآله)که در حال ناامیدی‌ از زندگی ایراد شده و تذکرات مهمی را راجع بامر حکومت اسلامی داده است یک نوع‌ فعالیت انتخاباتی باشد؟یا بـرای احـراز‌ یکی از مقامات دولتی ایراد شده باشد؟یا منظورش‌ این باشد که زنان را در تشکیلات حکومت اسلامی شرکت دهد؟
بدون تردید منظور فاطمه ی غمخوار به غیر از ارشاد و راهنمائی رجال دولت بلکه همه ی ملت نبوده‌ است‌ آیا کسی انـتظار دارد کـه دختر عـزیز پیغمبر(صلی الله و علیه و آله) که می بیند نابینا به چاه است خاموش بنشیند و انتقادات حکیمانه‌ و تذکرات عالمانه ی خود را از رجال حکومت خـصوصا و از ملت مسلمان عموما‌ دریغ‌ بدارد و اعلام خطر نکند و از عواقب وخیم سـوء سـیاست مـؤسسین حکومت جدید مردم را آگاه ننماید و حقایق روشن را کتمان کند؟
بی گمان بیانات پرمغز فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها را‌ به هیچ‌ وجـهی ‌ ‌نـمی توان به دخالت کردن‌ بانوان در امور سیاسی مربوط کرد یا آن را دلیل بر نهضت زنـان بـرای بـدست آوردن مقامات‌ دولتی قرار داد بلکه هدف دختر پیغمبر(صلی الله و علیه وآله)به جز ارشاد‌ و هدایت‌ افراد‌ غفلت زده و اشاره ی به آینده خـطرناک‌ جهان‌ اسلام‌ چیز دیگری نبوده است.
آیا این بانوان مسلمان که به نام نـهضت زنان این همه سـر و صـدا راه انداخته‌اند به منظور ارشاد و هدایت‌ رجال‌ حکومت‌ است؟ آیا می خواهند بگویند: که ای دستگاه های حاکمه و ای‌ رجال‌ سیاست‌ اگر بانوان را در امور سیاسی و سازمان های دولتی دخالت ندهید و از افکار پخته و ورزیده آنها در مشکلات سیاسی استفاده‌ نکنید‌ مـملکت‌ به پرتگاه سقوط می افتد و نابود می شود؟.
آیا می خواهند بگویند که اگر در‌ صحنه‌های سیاست بین المللی مسائل پیچیده ی سیاسی‌ با نیروی فکر و عقل بانوان حل نشود رجال سیاست از عهده ی حل‌ آن‌ مشکلات بر نمی آیند و کـشور عـزیز در جزر و مدهای سیاسی نمی تواند موقعیت خود‌ را‌ حفظ کند و در کام کشورهای بزرگ‌ فرو می رود و هضم می گردد؟
دختر فاطمه ی زهرا‌ را در بند اسیری‌ بسته‌ بودند و با اکراه و اجبار او را با سایر حـرم پیـغمبر(صلی الله و علیه وآله)از ایـن سو به آن سو‌ می بردند‌ این گوینده ی دست پاچه و فریب خورده‌ اقلا‌ به همان خطابه‌ ای که‌ زیـنب‌ دخـتر علی(علیه السلام)در مجلس‌ یزید ایراد کرده توجهی نکرده است که دختر فاطمه ی زهرا سـلام اللّه عـلیها روی چـه‌ موضوعاتی‌ تکیه کرده است؟!!
یکی از موضوعاتی‌ که‌ زینب‌ با‌ منتهای‌ تأسف و تأثر و به عنوان‌ اعتراض‌ بـه عـمل مجنونانه ی یزید به او می گوید این است که تو دختران پیغمبر را از پرده ی مـستوری‌ بـیرون‌ آوردی و پردگیان عفت و تقوی را بی پرده در‌ اجتماعات‌ مردان‌ از‌ این‌ سو‌ به آن سو کشاندی که مردم هر کوی و بـرزن بـه چـهره های معصوم آنها نگاه کنند: قد هتکت ستورهن‌ و ابدیت وجوههن یتصفح وجـوههن اهـل المناقل و المناهل این موضوع را‌ دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان سند محکومیت یزید ذکر می کند آیا جای تعجب نـیست کـه کسی این‌ سخنرانی زینب را در مجلس دلیل بیاورد برای اینکه باید زنان بـی پرده در اجـتماعات‌ مردان‌‌ وارد شوند؟

یا اینکه هیچ یک از این حرف ها نیست‌ بلکه‌ هوس های‌ سرکش بعضی از زنان از خود راضی‌ و تمایلات بی بـند و بار مـشتی از‌ بانوان‌ خودخواه‌ و مغرور که غم زندگی ندارند و به خودسری‌ و عیاشی خو گرفته‌اند از منابع معینی تحریک می شوند‌ و این‌ بانوان‌ معلوم الحال را که به اصطلاح‌ رهیر نهضت بانوان هستند به این صحنه‌ها می کشاند؟ داوری این مـوضوع بـه عهدهء ی خوانندگان‌ عاقل‌ و فرزانه است.
خیلی خنده‌آور است که کسی بخواهد خطابه ی دختر پیغمبر را‌ دلیل‌ بگیرد‌ بر اینکه‌ بانوان باید در سیاست و حکومت مملکت سهمی داشته باشند این خطابه را‌ کسی‌ ایـراد کـرده‌ اسـت که در دوران زندگی محجوبانه ی خویش یـک قـدم بـه سوی فعالیت‌ های‌ سیاسی‌ و احراز مقامات‌ دولتی بر نداشته است. این سخنرانی گرم و پرشور را کسی در مجلس بانوان و دور‌ از‌ اجتماع‌ مردان انشاء کرده است کـه مـی گفت: بـرای زن هیچ چیز بهتر‌ از‌ این‌ نیست که هیچ مـرد بـیگانه ای او را نبیند و نشناسد و او هیچ مرد بیگانه‌ای را‌ نبیند‌ و نشناسد‌ آیا در این صورت باز هم‌ می توان سخنان فاطمه را دلیل بر این‌ گرفت‌ کـه بـاید بـانوان در گردانیدن چرخ های سیاست سهمی‌ داشته باشند؟
به خاطر دارم بانوئی یا دوشیزه‌ای کـه می گفت‌ دکتر‌ ادبیات است در وقتی که عازم بود به عنوان وابسته مطبوعاتی ایران در فرانسه‌ به پاریس‌ برود یک سخنرانی کرد کـه در آن سـخنرانی‌‌ (که‌ البته در حضور جمعی از رجال ایراد‌ شد‌) روی این موضوع تکیه کـرد کـه باید بی پرده در اجتماعات مردان وارد‌ شوند‌ و سهم خود را از زندگی‌ اجتماعی‌ و سیاسی ایفاء‌ کنند‌ و برای‌ این گفتار خـود دلیـل مـی آورد که‌ زینب‌ دختر فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بی پرده در اجتماع عظیم‌ مردها در مجلس یزید‌ سـخنرانی‌ کـرد پس بـاید بانوان از دختر‌ علی علیه‌السلام تعلیم بگیرند‌ و از‌ این محجوبیت دست بردارند و از‌ پردهء ی مستوری بیرون بـیایند و رسـما در اجـتماعات مردان‌ وارد شوند.
آفرین بر این منطق‌ قوی‌ و استدلال محکم؛ این خانم فراموش‌ کرده‌ اسـت‌ کـه دختر فاطمه ی زهرا‌ را در بند اسیری‌ بسته‌ بودند و با اکراه و اجبار او را با سایر حـرم پیـغمبر(صلی الله و علیه وآله)از ایـن سو به آن سو‌ می بردند‌ این گوینده ی دست پاچه و فریب خورده‌ اقلا‌ به همان خطابه‌ ای که‌ زیـنب‌ دخـتر علی(علیه السلام)در مجلس‌ یزید ایراد کرده توجهی نکرده است که دختر فاطمه ی زهرا سـلام اللّه عـلیها روی چـه‌ موضوعاتی‌ تکیه کرده است؟!!
یکی از موضوعاتی‌ که‌ زینب‌ با‌ منتهای‌ تأسف و تأثر و به عنوان‌ اعتراض‌ بـه عـمل مجنونانه ی یزید به او می گوید این است که تو دختران پیغمبر را از پرده ی مـستوری‌ بـیرون‌ آوردی و پردگیان عفت و تقوی را بی پرده در‌ اجتماعات‌ مردان‌ از‌ این‌ سو‌ به آن سو کشاندی که مردم هر کوی و بـرزن بـه چـهره های معصوم آنها نگاه کنند: قد هتکت ستورهن‌ و ابدیت وجوههن یتصفح وجـوههن اهـل المناقل و المناهل این موضوع را‌ دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان سند محکومیت یزید ذکر می کند آیا جای تعجب نـیست کـه کسی این‌ سخنرانی زینب را در مجلس دلیل بیاورد برای اینکه باید زنان بـی پرده در اجـتماعات‌ مردان‌‌ وارد شوند؟
حقیقت این است که این بـانوان بـه اصطلاح روشـنفکر بدون دقت وارد کار شده و بی تأمل‌ سـخن مـی گویند و نتیجه ی این حرکات جز این نیست که پرده ی حیا و عفت دوشیزگان‌ و بانوان‌ را بـدرند و آنـها را به محافل عمومی عیش و نوش بـکشانند و شـهوات سرکش مـردان افـسار گـسیخته‌ را تحریک کنند و فکر و روح نسل جوان را آلوده نـمایند‌ و هر روز بر آمار جرائم‌ و جنایات‌ بیفزایند.
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » آذر 1340، سال سوم - شماره 10


منبع : پایگاه تبیان
  • انتقاد
  • بانوی اسلام
  • بانوی اسلام از اوضاع عمومی مسلمین انتقاد می کند
  • اوضاع عمومی مسلمین
  • فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه