قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
تاریخ انتشار : 13 دى 1396 ساعت 4:18 بعد از ظهر

استاد انصاریان: بخل مانع حرکت، و تقوا موتور همهٔ حرکت‌هاست  

 

دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: تقوا یعنی حرکتی همه‌جانبه؛ چون وقتی بدانم که پیش روی من -چه در دنیا و چه در آخرت- خطر هست، حرکاتی می‌کنم که خطر از من رد شود؛ هم حرکت قلبی، هم بدنی، هم روحی و هم مالی.

 به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ آیت‌الله ابن‌الرضا(ره) خوانسار اظهار کرد: خداوند در قرآن مجید می‌فرماید که به تمام امت‌های گذشته -چه از زبان کتاب آسمانی و چه از زبان انبیاء- به تقوا سفارش شده لذا همهٔ امامان و صدیقهٔ کبری(س) در روایات، نامه‌ها و سخنرانی‌هایشان مردم را به تقوا دعوت کرده‌اند. قرآن مجید را که قرائت می‌کنیم، به‌طور کنایه در سورهٔ حمد از تقوا یاد شده است: «غیر المغضوب علیهم ولاالضالین»؛ یعنی «انعمت علیهم» نه گمراه بودند و نه مورد خشم پروردگار.

اهل تقوا گمراه نیستند و مورد خشم پروردگار قرار نمی‌گیرند

او افزود: گمراه نبودند، یعنی دریایی از تقوا بودند و مورد خشم نبودند، یعنی تقوایی داشتند که خشم را دفع و رضایت خدا را جلب می‌کرد. در دومین سورهٔ قرآن، آیهٔ دوم سورهٔ بقره، از اهل تقوا و اوصافشان یاد شده است. وقتی می‌گوید که اهل تقوا به غیب مؤمن هستند، اهل نماز، انفاق و اهل ایمان به تمام کتاب‌های گذشته به عنوان وحی خدا و اهل باور واقعی نسبت به آخرت هستند، از این اوصاف معلوم می‌شود که اهل تقوا دائم در حرکت هستند.

حرکت قلبی، مالی، بدنی و روحی اهل تقوا

استاد انصاریان به حرکت‌های اهل تقوا اشاره و تصریح کرد: اهل تقوا دارای حرکت قلبی هستند: «یؤمنون بالغیب، یؤمنون بما انزل الیک وما انزل من قبلک وبالاخره هم یوقنون»، این یک حرکت سالم قلبی است. دارای حرکت مالی هستند: یعنی ترمزی به‌نام بخل در وجود اهل تقوا وجود ندارد و آن‌قدر عاشق و دلبستهٔ پول نیستند که اگر یتیمی، فقیری، مستحقی یا قوم‌وخویش آبروداری آمد، دستشان در جیبشان نرود. آنها اهل توقف مالی نیستند و حرکت مالی دارند، مال را مال‌الله و خودشان را کارگر خدا می‌دانند و در انتظار هستند که خدا نسبت به مالشان چه حکمی بدهد، حرکت کنند و حکم را عمل کنند. یک حرکت بدنی و روحی هم همراه دارند و آن نماز است که از طرفی بدن و روح با بدن هر دو به معراج معنوی و حرکت به‌سوی قرب حضرت رب حرکت دارند.

او ادامه داد: پیغمبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «الصلاة معراج المؤمن». معراج یعنی از یک نقطه به نقطهٔ دیگر صعود کردن؛ پس ما در نماز نایستاده‌ایم و از ابتدای تکبیرة‌الاحرام در حرکت هستیم، همین‌طور حرکت را ادامه می‌دهیم و در سلام آخر به محضر همهٔ فرشتگان و ارواح انبیاء و اولیاء و مؤمنان می‌رسیم که خطاب می‌کنیم: «السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته». «السلام علیهم»، سلام بر آنها نمی‌گوییم که اگر بگوییم، نماز باطل است. ما خطاب می‌کنیم: سلام بر شما، یعنی ما از شما غایب نیستیم، شما هم از ما غایب نیستید و اکنون هر دو در حضور یکدیگر قرار داریم البته این نماز درصورتی‌که اخلاصی در حد خودمان با آن باشد، ما را در حد خودمان حرکت می‌دهد، چون ما ظرفیت خاصی داریم.

او گفت: خداوند دو-سه‌بار در قرآن فرموده است که من با ظرفیت شما با شما معامله می‌کنم. خدا یک خدای بی‌توقعی است و می‌فرماید: «لا یکلف الله نفساً الا وسعها»، یعنی من به‌اندازهٔ ظرفیت شما از شما توقع دارم و توقع نماز پیغمبر(ص) یا صدیقهٔ کبری(س) یا امام عصر(عج) را ندارم، چون قدرت آن را ندارید. وقتی قدرتش را ندارید، من هم از شما نمی‌خواهم، اما در قرآن مجید دارد: «فاتقوا الله ما استطعتم»، من توان تقوا را در حدی که دارید، از شما می‌خواهم. ظرفیتی که دارید، به‌تناسب ظرفیت شما از شما عبادت حق و خدمت به خلق می‌خواهم؛ اما توان امیرالمؤمنین(ع) یک توان مافوق همهٔ جن و انس است. تمام جنگ او با عمروبن‌عبدود و درگیری‌اش پنج دقیقه هم طول نکشیده؛ شمشیر را بالا برده و پایین آورده، نیم‌تنهٔ عمروبن‌عبدود را قطع کرده، روی خاک افتاده و برگشته است؛ نه به لباس قیمتی، نه به اسب قیمتی، نه به زینت و آلاتی که به لباسش بود، نگاه کرد! کفر را زد و برگشت، هدف دیگری هم نداشت و این اخلاص است.

عیار بالای اخلاص امیرالمؤمنین علی(ع)

استاد انصاریان به عیار بالای اخلاص امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: عیار اخلاص امیرالمؤمنین به‌قدری بالا بود که وقتی برگشت، 23 ساله بود، پیغمبر فرمودند: «ضربتُ علی»، یک‌دانه شمشیر زد و دو تا هم به عمروبن‌عبدود نزد. یک‌ ضربت علی از عبادت کل انس و جن برتر است، یعنی اگر میلیاردها انسان و میلیاردها جن با هم جمع شوند و نماز بخوانند، روزه بگیرند، زکات بدهند، حج بروند، خدا را نصف شب عبادت کنند، کل آنها در مقابل این یک ضربت امیرالمؤمنین کم می‌آورند؛ ولی خدا آن را از ما نمی‌خواهد، چون ما نمی‌توانیم؛ اما از ما می‌خواهد که اگر یک‌میلیون از مال و کارکرد مغازه و کارخانه و زمین سرِ سال اضافه آمد، دویست‌هزار تومان آن را برای دینش بدهیم و اگر کسی طاقت ندارد این دویست‌تومان را بدهد، نباید بگوید طاقت ندارم؛ بلکه باید راستش را بگوید، یعنی بگوید من بخیل هستم.

رسول خدا نخبهٔ همهٔ آفرینش

او با بیان اینکه رسول خدا(ص) یعنی نخبهٔ همهٔ آفرینش، گفت: رسول خدا برای جامعهٔ اسلامی شناخته‌شده نیست و برای ما همین‌بس که اصول کافی نقل می‌کند: امیرالمؤمنین(ع) که بندهٔ ویژهٔ خدا و عالم علوم همهٔ انبیاء و فرشتگان است، ایشان می‌گوید که من بنده‌ای از بندگان این پیغمبر هستم.

بخل مانع حرکت، و تقوا موتور همهٔ حرکت‌هاست

استاد انصاریان به سفارش پیامبر مبنی بر دوری از بخل اشاره و اظهار کرد: پیغمبر بیت را طواف می‌کند و در طواف به دم در بیت رسید. پیغمبر ظاهراً در طواف واجب بودند، دیدند مسلمانی حلقهٔ درِ کعبه را گرفته و می‌گوید: خدایا! به حرمت این کعبه و به آن ارزشی که این بیت نزد تو دارد، مشکل من را حل کن. پیغمبر همین‌طور که در طواف بودند، ایستادند و روی خودشان را به بیت برنگردانند که طوافشان لطمه بخورد، دستشان را روی شانهٔ این مرد طواف‌کننده گذاشتند و فرمودند: خدا را به قسمی بالاتر قسم بده! قسمِ بالاتر از کعبه هم هست. گفت: من بلد نیستم! به چه‌ کسی یا به چه‌چیزی قسم بدهم؟ فرمودند: اگر خودت به مؤمن‌بودن خودت یقین داری، خدا را به خودت قسم بده؛ «فان المؤمن اعظم حرمة من الکعبه»، ارزش مؤمن پیش پروردگار از کعبه بالاتر است، چون این خانه از سنگ و گل و مؤمن خلیفة‌الله است. مقداری سکوت کرد، پیغمبر فرمودند: چه شده؟ گفت: من عیبی دارم که رویم نمی‌شود تا خدا را به خودم قسم بدهم. عیب تو چیست؟ گفت: من بخیل هستم! پیغمبر رهایش کرد و طواف را ادامه داد و این جمله را فرمودند: «البخل فی النار»، بخل در وجود هر کسی که باشد، اهل آتش است؛ حالا بی‌دین یا با دین است، نمازخوان یا روزه‌گیر است، این بخل مانع حرکت است و تقوا موتور همهٔ حرکت‌هاست؛ هم قلب را حرکت می‌دهد که در آیات اوّل سوره بقره شنیدید و هم بدن و جان را حرکت می‌دهد و هم حرکت مالی به انسان می‌دهد.

تقوا یعنی خود را از خطرات دنیا و آخرت درامان نگاه داشتن

استاد انصاریان در پاسخ به اینکه این تقوا چیست که قرآن می‌گوید تقوا را به تمام امت‌های گذشته سفارش کردم و همهٔ انبیاء و ائمه به مردم سفارش کرده‌اند؟ گفت: معنی لغوی تقوا این است: خود را از مجموع خطراتی نگاه‌داشتن که در دنیا و آخرت پیش روی انسان است. آدمی که می‌خواهد تقوا داشته باشد، پس باید معرفت خطرشناسی هم پیدا بکند. من اگر ندانم خطر چیست و به من بزند، نگران و ناراحت نمی‌شوم. عرق‌خوری که نمی‌داند خطر عرق فقط در قیامت دوزخ است، قماربازی که نمی‌داند خطر قمار در قیامت دوزخ است، رباخوری که نمی‌داند خطر ربا در قیامت دوزخ است، هرگز در مقام نگه‌داشتن خودش از خطر برنمی‌آید و راه را می‌گیرد و می‌رود.

او در پاسخ به اینکه چنین افرادی چه زمانی خطرات را می‌فهمند؟ اظهار کرد: آن‌وقتی که خدا می‌گوید پرده را از جلوی چشمت بردارم و همه‌چیز را دقیق در آخرت، هم ببینی و هم بشناسی؛ اما دیگر وقت گذشته و فرصت از دست رفته است. بعد از اینکه وارد قیامت شوم و خطرها را ببینم، هیچ‌کس هم به من نشناساند، در قیامت معلم نمی‌خواهم. آن که به گناهان آلوده بوده و تا آخر عمرش خطرشناس هم نبوده، وقتی وارد قیامت می‌شود، خودش خیلی راحت همهٔ خطرات را متوجه می‌شود. کسی به او نمی‌گوید که اینجا چه خطراتی وجود دارد!

استاد انصاریان با بیان اینکه خطرات در قیامت چند نوع است، گفت: یکی از آنها محجوب‌ ماندن از پروردگار عالم است. من در کتاب‌های علمای اهل دقت دیدم که می‌فرمایند: عذاب حجاب از پروردگار، یعنی جدا افتادن کامل بین انسان و بین خدا در قیامت که حسی می‌شود، این از تمام عذاب‌های جهنم سنگین‌تر است چون عذاب قلبی و روحی است. شما آل عمران را بخوانید، پروردگار می‌فرماید: من با اینها در قیامت که اهل دوزخ هستند، «لا یکلمهم الله یوم القیامه»، اصلاً حرف نمی‌زنم. اینکه آدم در بیابان قیامت یک‌میلیون بار با گریه بگوید: «یا رب، یا رب، یا الله، یا ارحم‌الراحمین» و جواب انسان را ندهند، عذاب نیست؟! اینها کسانی هستند که جواب خدا را شصت‌سال در دنیا ندادند در حالی که صدای خدا در دنیا پر است، صدای خدا قرآن است.

استاد انصاریان در پاسخ به اینکه به چه علت خدا جواب این دسته از افراد را در قیامت نمی‌دهد؟ گفت: چون آنان به دلیل تکبر، غرور و از خودراضی ‌بودن جواب خدا را در دنیا ندادند، خداوند در قرآن می‌فرماید: در قیامت، من به تمام بندگانم که باید پرونده‌هایشان را بخوانم، می‌گویم، «اقرأ کتابک»، پرونده‌ات در دستت است، آن را بخوان! خواندی؟ خودت داور و من داوری نمی‌کنم و به تو نمره نمی‌دهم، پیغمبرم هم نمی‌خواهد داوری کند، فرشتگانم هم نمی‌خواهد داوری کنند، اینجا خودت پاک‌ترین داور در داوری هستی. «اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا»، بس است و خودت تنها حسابت را برس، کجا باید بروی، راه باز است؛ باید به جهنم بروی، سرت را پایین بینداز و برو و اگر باید به بهشت بروی، سرت را بالا بگیر و برو.

محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی ادامه داد: انسان مؤمن وقتی وارد قیامت می‌شود و پرونده‌اش را به او می‌دهند، امام صادق(ع) می‌فرمایند: پرونده را می‌بیند و به پروردگار می‌گوید: آنهایی که این پرونده را برای من نوشته‌اند، اشتباه نکرده‌اند؟ خداوند می‌فرماید: چه اشتباهی؟ می‌گوید: برای اینکه یک‌پارچه در پروندهٔ من درستی‌ها نوشته شده است. من خودم می‌دانم که گناهانی در دنیا هم داشته‌ام، آنها کجا هستند؟ آنها را در پروندهٔ چه‌ کسی برده‌اند؟ خطاب می‌رسد: در پروندهٔ کسی نبرده‌اند و من به‌خاطر ایمانت، عبادتت، گریه‌هایت و توبه‌ات، کل گناهانت را بخشیده‌ام؛ اما به آنها می‌گوید: «ولا یزکیهم»، تصفیه‌حساب نمی‌دهم، یعنی ریزترین گناهشان هم به پایشان حساب می‌کنم، «ولهم عذاب الیم»، «ولهم» یعنی عذاب -عذاب دردناک- ویژهٔ اینهاست و وضعشان هم خاموش نمی‌شود. اسم اینها را مرد و زن متوقف بگذارید؛ نه قلب حرکت ایمانی داشته، نه بدن و جان حرکت عبادتی داشته و نه حرکت مالی داشته‌اند و متوقف بوده‌اند؛ یعنی وزن شخصیتی‌شان در این هشتادسال عمرشان با آن‌وقتی که از مادر به‌دنیا آمده‌اند، یکی است و بالا نرفته است. جنینی هستند که با خوردن باد کرده‌اند و حال هشتاد کیلو شده‌اند و هیچ حرکتی به جلو نکرده‌اند.

واجب است کل ملت به خطرات دنیا و آخرت معرفت داشته باشند

استاد انصاریان با اشاره به اینکه آنکه می‌خواهد تقوا را رعایت کند، باید از خطرات دنیا و آخرت خود را نگه دارد. این شخص باید عالم به خطرات هم باشد، وگرنه خودش را نگه نمی‌دارد، چون خطری حس نمی‌کند. اینکه دین ما یعنی مکتب اهل‌بیت(ع) به ما می‌گوید: «افضل» بالاترین عبادت و برترین عبادت، «المعرفة»، این است که بروی بفهمی و بشناسی و معرفت پیدا کنی، این معرفتْ واجب عینی است. نمی‌گوید بالاترین معرفت، این است که تمام داروها و بیماری‌ها را بشناسی، آن را که ده‌هزار تا از بچه‌های این مملکت می‌روند و دکتر متخصص می‌شوند و ما هم وقتی مریض می‌شویم، به آنها مراجعه می‌کنیم. وجوبی ندارد که کل ملت، همه دکتر یا مهندس یا روحانی یا تاجر شوند؛ اگر کل ملت در یک مرحله قرار بگیرند که زندگی نمی‌چرخد، اما واجب است کل ملت به خطرات دنیا و آخرت معرفت داشته باشند. دکتر، آخوند، رئیس‌جمهور، وکیل، وزیر یا مرجع تقلید، همه باید این معرفت را داشته باشند؛ چون من اگر خطرشناس نباشم، خطر که به من بخورد، بدنم سرّ است و هرچه خطر زهر می‌زند، من دردش را حس نمی‌کنم.

استاد انصاریان در پایان گفت: بی‌معرفت یعنی بی‌هوش، بی‌معرفت‌ها به انبیاء گفتند دروغ می‌گویید، اینجاست که به قرآن گفتند دروغ و ساختگی پیشینیان است: «ان هو الا اساطیر الاولین»، و به پیغمبر(ص) هم گفتند دیوانه و دروغگو هستی. آتش جهنم بر کافران احاطه دارد؛ یعنی اکنون انواع آتش و عذاب به آنها می‌زند، ولی اینها می‌خندند و عرقشان را می‌خورند، ظلمشان را می‌کنند، مال مردم‌خوری‌شان را می‌کنند و حس نمی‌کنند؛ اما آن که معرفت دارد، حس او عجیب زنده است که قسم والله می‌خورد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: والله! اگر کل هفت اقلیم عالم را ملک منِ تنها کنند و بگویند آقای امیرالمؤمنین، بیا به محضر برویم و هفت آسمان را با هر چیزی که زیر آن است، به نام تو ثبت کنیم و سند بدهیم و در مقابل، تو خَم بشو و مورچه‌ای که دارد یک پوست جو در لانه‌اش می‌برد، آن را بگیر، والله! من آن سند را نمی‌گیرم که این پوست جو را ظالمانه از دهان مورچه بیرون نکشم. در حقیقت او خطر را بسیار خوب حس می‌کند.

انتهای پیام /

 


منبع : پایگاه عرفان
  • استاد حسین انصاریان
  • دارالعرفان
  • دهه اول ربیع‌الثانی 1439
  • سخنرانی روز سوم حسینیه آیت‌الله ابن‌الرضا خوانسار
  • بخل مانع حرکت، و تقوا موتور همهٔ حرکت‌هاست
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه