صبر و شکیبایی در قرآن کریم انعکاس گسترده و چشمگیری دارد، بدان حد که یکصد و پنج مرتبه درمصحف شریف از آن نام برده شده است.[1] درحقیقت تنها عمل صبر است که در قرآن دو مرتبه وعده پاداش الهی بدان اختصاص یافته است.[2] خداوند سبحان صابران را به اوصاف کمالی مخصوص گردانیده و بیشترین خیرات و درجات را به صبر ملحق نموده است فرموده و ثمرة آن ساخته است. بر این اساس خداوند حکیم در جایجای قرآن کریم به این فضیلت اخلاقی ارزشمند اشاره نموده و آدم ابوالبشر را به تمسّک ورزیدن به آن سفارش کرده است. بهطورمثال در برخی آیات نورانی قرآن کریم همچون آیات 67 تا 69 سوره کهف ـ که مربوط به داستان حضرت خضر(ع) و موسی نبی(ع) میباشد ـ صبر و شکیبایی به صورت غیرمستقیم مورد اشاره گرفته است. آنگونه که در کتاب نورانی وحی میفرماید:
{ إِنَّك لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِی صَبْراً }[3]؛
در آیة مزبور و نیز در بسیاری آیات نورانی دیگر همچون آیات سورة مبارکة عصر، به یکی از حقایق ماهیّت وجودی انسان اشاره شده است. این واقعیت چیزی جز عجول بودن انسان نیست. از منظر قرآن کریم، انسان موجودی شتابزده و شتابگر است.[4] این شتابزدگی در اعمال و رفتار و سکنات آدمی کاملاً محسوس و قابل درک و لمس میباشد. از اینرو پروردگار متعال به صراحت میفرماید: «انسان از عجله آفریده شده است»[5]
براساس آیات فوق و نیز برخی آیات شریف دیگر[6]، انسان موجودی عجول دانسته میشود. چراکه هرگاه چیزی را طلب کند، بدون آنکه درباره جنبههای مثبت و منفی آن تأمل نموده تا راه خیر و صلاح را انتخاب کند و از راه شر و فساد رهایی یابد، با شتاب و عجله آن را میجوید.
در مجموع باید گفت صبر به عنوان مفهومی قرآنی، گسترهٔ وسیعی دارد و میتواند سراسر زندگی انسان و حیطههای گوناگون آن، اعم از حوزههای فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد. تا آنجا که در سورة عصر، صبر به عنوان یکی از چهار رکن رهایی و دوری از خسران و زیان مطرح شده است. ملااحمد نراقی نیز بر این باور است که بسیاری از صفات اخلاقی ریشه در صبر و شکیبایی دارد.[7]
تجلی صبر و شکیبایی در قرآن مجید
{ یا اَیهَا الَّذینَ آمَنوُا اصْبِروُا وَ صابِروُا و رابِطوُا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ }[8]؛
ای اهل ایمان! [در برابر حوادث] شکیبایی کنید و دیگران را هم به شکیبایی وادارید و با یکدیگر [چه در حال آسایش، چه در بلا و گرفتاری] پیوند و ارتباط برقرار کنید و از خدا پروا نمایید، تا رستگار شوید.
درباره تجلّی این سه درجه از صبر در قرآن کریم آمده است: { اصْبِروُا } یعنی شکیبائی در بلایا و { صابِروُا } یعنی صبر از معصیت و { رابِطوُا } یعنی صبر در طاعت.
میبدی در توضیح این آیه میفرماید:
«اصْبِرُوا خطاب با نفس است، صابِرُوا با دل است و رابِطوُا با جان است. نفس را میگوید بر طاعت و خدمت صبرکن. دل را میگوید: بر بلا و شدت صبرکن. جان را میگوید با سوز شوق و درد مهر صبرکن، و اللَّهُ هُوَ الصَّبُوُر»[9].
از امام صادق(ع) روایت شده که در معنای جمله اول فرمود: «بر انجام واجبات صبر کنید» و در معنای جمله دوم میفرماید: «بر مصایب صبر کنید» و در معنای جمله سوم فرموده است: «بر امامان خود صبر کنید»، یعنی اطاعت آنان را گردن نهید.[10]
در تفسیر عیاشی آمده است که حضرت فرمود: «یعنی تک تک شما بر دین
خود صبر کنید و دسته جمعی بر دفع دشمن صبر کنید و با امام خود رابطهای استوار
داشته باشید.[11]
البته این آیه دارای مفهوم وسیعی است و هرگونه صبر و استقامت را شامل میشود؛ خواه صبر در برابر طاعت، یا صبر بر معصیت و یا صبر بر مصیبت. برای انجام هر کار مهمی کمک گرفتن و استعانت لازم است، خواه جهاد باشد و یا غیر آن. بنابراین آدمی در هر امری باید از صبر یاری جوید. دربارة تفسیر صبر به «روزه» میتوان گفت روزه یکی از مصداقهای روشن صبر است، نه اینکه تمام مفهوم آن را دربرگیرد.
ازاین رو امام صادق(ع) در تفسیر این آیه نورانی فرمودند:
هرگاه برای کسی حادثهای جانکاه و دلخراش پیش آمد، روزه بگیرد؛ که خداوند فرموده است: { وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ }.[12]
از امام صادق(ع) روایت شده که حضرت فرمود: هر وقت امری و پیشآمدی امیرمؤمنان علی(ع) را به وحشت میانداخت، حضرت برمیخاست و به نماز میایستاد و میفرمود: { اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ }؛ از صبر و نماز کمک بگیرید.[13]
{ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ }[14]؛
مگر آنان که مؤمنند و کارهای شایسته انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش داشتند و به شکیبایی [در برابر حوادث، انجام عبادات و ترک گناهان] توصیه کردهاند.
{ وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخَاشِعِینَ }[15]؛
ائمة اطهار و امامان معصوم^ صبر را در این آیه به روزه تفسیر کردهاند.[16]
از روحیۀ شکیبایی [در برابر حوادث] و از نماز [برای حل مشکلات خود و پاک شدن از آلودگیها و رسیدن به رحمت حق] یاری بخواهید. انجام این کار جز بر کسانی
که [در برابر حضرت حق] دلی فروتن دارند، آسان نیست.
{ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ }[17]؛
ای اهل ایمان! [برای حل مشکلات خود و مصونیت از آلودگیها و رسیدن به رحمت خداوند] از صبر و نماز کمک بخواهید؛ زیرا خداوند با صابران است.
{ وَ اصْبِرُوا إنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ }[18]؛
و [در برابر حوادث، به ویژه جنگِ با دشمن] شکیبایی کنید. زیرا خداوند با شکیبایان است.
{ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ }[19]؛
پس [در ابلاغ پیام ما] شکیبایی کن. یقیناً فرجام نیک برای کسانی است که از خداوند [اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزند.
{ وَاصْبِرْ فَإنَّ اللهَ لایضیعُ أجْرَ الْمُحْسِنینَ }[20]؛
و شکیبایی کن که یقیناً خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند.
{ فَاصْبرِ صَبرْاً جَمِیلاً }[21]؛
پس [در برابر آزار دشمنان] صبرکن؛ صبری نیکو.
{ یابُنیَّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکرِ وَ اصْبرِ عَلی مَا أَصَابَك إِنَّ ذَالِك مِنْ عَزْمِ الْأُمُور }[22]؛
پسرکم! نماز را [با شرایط ویژهاش] بخوان و [مردم را] به کار پسندیده وادار و از کار زشت بازدار و بر آنچه [از مشکلات و سختیها و تکالیف که] به تو میرسد، شکیبا باش؛ زیرا اینها از امور استوار است.
{ فَاصْبِرْ إنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌّ }[23]؛
پس [بر آزار و یاوهگویی این تیرهبختان] شکیبایی کن، که یقیناً وعده خدا [در مورد یاری و پیروزی تو] حق است.
در مورد تفسیر صبر جمیل در قرآن مجید تعابیر و عبارات گوناگونی به چشم میخورد. برخی بزرگان معتقدند که صبر جمیل، صبری است که در آن بیتابی و شکوه و شکایتی نباشد.[24] برخی متون اسلامی و منابع روایی نیز دلالت بر این مفهوم دارد که صبر جمیل آن است که انسان در مواجهه با بلایا و مصائب، نزد خلق خدا و عموم مردم گلایه و شکایتی از اوضاع و احوال خویش نداشته باشد؛ بلکه انسان در عین صبوری و شکیبایی در برابر مصایب و مشکلات، تنها به درگاه حقتعالی طلب و نیاز آورد. شاهد مطلب روایتی است که جابربن عبدالله انصاری از امام محمد باقر(ع) نقل میکند، آنگاه که امام در توصیف صبر جمیل فرمودند: «صبری است که در آن شکایتی به مردم نشود؛ یعنی از مصیبتی که به وی رسیده، شکوه نکند و به تقدیر الهی راضی باشد».[25]
ازاینرو در قرآن کریم میخوانیم یعقوب نبی(ع) پس از دچار شدن به فراق یوسف(ع) به شدت اندوهگین بود، ولی شکایت، اندوه و غصهاش را به پیشگاه حضرت حق میبرد:
{ قالَ إِنَّما أَشْکوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ }[26]
یعقوب گفت شکایت اندوه شدید و غم و غصهام را فقط به درگاه خدا میبرم و از خدا میدانم آنچه را شما نمیدانید.
صبر حضرت ایوب(ع)،[27] صبر یعقوب نبی(ع) در فراق یوسف(ع)، صبر پیامبر اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[28] به ویژه تحمل شرایط سخت محاصره در شعب ابیطالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از کیان اسلام،[29] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[30] و صبر زینب کبری÷ در برابر حوادث روز عاشورا و دوران اسارت در شهر کوفه و شام بسیار زیبا و مثالزدنی است. [31] اینگونه صبر و شکیبایی در تعالیم و آموزههای دینی فرهنگ ناب اسلامی از مصادیق روشن صبر جمیل به شمار میرود.
این خطاب قرآن کریم به پیامبر اکرم(ص) است، آنگاه که در امواج استهزاء و تکذیب مشرکان و کافران گرفتار شده بود:
{ فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلاً }[32]؛
پس صبر کن صبری نیکو. [صبری که در کنارش جزع و ناخشنودی نباشد].
سورة مبارکه یوسف شکیبایی وصبر جمیل حضرت یعقوب(ع) درفراق فرزند دلبندش را به زیبایی وصف نموده است:
{ وَ جاؤُ عَلی قَمِیصِهِ بِدَمٍ کذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنْفُسُکمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللهُ الْمُسْتَعانُ عَلی ما تَصِفُونَ }[33]؛
و خونی دروغین بر پیراهنش آوردند [تا یعقوب مرگ یوسف را باور کند]. گفت: چنین نیست که میگویید، بلکه نفس شما کاری [زشت را] در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود]. در این حال صبری نیکو [مناسبتر است] و خداست که بر آنچه شما [از وضع یوسف] شرح میدهید، از او یاری خواسته میشود.
در آیة نورانی دیگری میفرماید:
{ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنْفُسُکمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَـسَی اللهُ أَنْ یأْتِینِی بِهِمْ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ }[34]؛
گفت: [نه چنین است که میگویید]، بلکه نفوس شما کاری [زشت] را در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود]. پس من بدون جزع و بیتابی شکیبایی میورزم. امید است خدا همه آنان را پیش من آرد. زیرا او بیتردید دانا و حکیم است.
ازاینرو ائمه معصومین و اولیای الهی^ همواره در مناجاتها و نیایشهای خویش صبر جمیل از پروردگار عالمیان طلب میکردند. همانگونه که امام زین العابدین (ع) در دعا از خداوند صبر جمیل طلب میفرماید:
«بار خدایا! دوستی و مصاحبت با فقیران را محبوب من قرار ده و در نشست و برخاست با آنان مرا به صبر یاری فرما!»[35]
همچنین حضرت صادق(ع) در فرازی میفرماید:
«وَ أَسْأَلُك اللَّهُمَّ أَکثَرَ الْحَمْدِ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ أَجْمَلَ الصَّبْرِ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»[36]؛
و از تو میخواهم خدایا، ستایش بسیار را هنگام آسایش و صبر زیباتر را به گاه مصیبت.
رسول گرامی اسلام(ص) درباره پاداش والای صبر جمیل در نزد پروردگار متعال درعالم آخرت فرمودند:
«یقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا وَجَّهْتُ إِلَی عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی مُصِیبَةً فِی بَدَنِهِ أَوْ مَالِهِ أَوْ وَلَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذَلِك بِصَبْرٍ جَمِیلٍ اسْتَحْییتُ مِنْهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَنْ أَنْصِبَ لَهُ مِیزَاناً أَوْ أَنْشُرَ لَهُ دِیوَاناً»[37]؛
هنگامی که مصیبتی متوجّه یکی از بندگانم در بدن یا مال یا فرزندش نمایم و او با صبر جمیل با آن مقابله کند، حیا میکنم که در روز قیامت میزان سنجش اعمال برای او نصب کرده، یا نامه عمل او را بگشایم.
حضرت در روایت ارزشمند دیگری فرمودند:
«مَنْ مَرِضَ یوْماً وَ لَیلَةً فَلَمْ یشْك إِلَی عُوَّادِهِ بَعَثَهُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ الرَّحْمَنِ حَتَّی یجُوزَ الصِّرَاطَ کالْبَرْقِ اللَّامِعِ»[38]؛
هرکه یک شبانهروز مریض باشد و به عیادتکنندگان شکایت نکند، خداوند در روز قیامت او را با دوستش، ابراهیم خلیلالرحمان(ع) محشور خواهدکرد، تا زمانی که چون برقلامع[39] بر صراط بگذرد.
داستان حضرت یعقوب(ع) در قرآنکریم گویای این امر میباشد که یعقوب نبی(ع) در فراق حضرت یوسف(ع) آنقدر گریه کرد، که چشمهای مبارک خویش را از دست داد. براساس این مفهوم، ممکن است این سؤال به ذهن متبادر شود که این بیتابی یعقوب نبی(ع) با صبر جمیل ایشان که قرآن از آن به نیکی یاد میکند، در تقابل است.
در پاسخ میتوان گفت قلب انسان کانون عواطف و احساسات است. بنابراین جای تعجب نخواهد بود که در فراق فرزند، اشک انسان جاری شود. زیرا این امری عاطفی است. مهم آن است که انسان در مواجهه با سختیها و بلاها و مشکلات کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی برخلاف رضای خداوند نگوید و یا کاری برخلاف خواست و مشیّت الهی مرتکب نشود. حال آنکه حزن و اندوه برخی انبیاء عظام^ همچون حضرت یعقوب(ع) در فراق یوسف نبی(ع) و نیز حزن رسول ختمیمرتبت(ص) در فقدان فرزندش ابراهیم، حزنی مثبت و در صراط مستقیم عبودیت و بندگی خداوند متعال است. چراکه این حزن نه برای مردم و در نزد ایشان، بلکه بنا بر مقتضیات طبیعت انسان در خلوت و صرفاً در نزد خداوند رحمان ابراز میشود.[40]
بنابر آنچه که در جوامع روایی میخوانیم: هنگامی که پیامبر اکرم(ص) در سوگ فرزندش ابراهیم اشک میریخت، برخی مردم به آن حضرت اشکال گرفتند، که شما ما را از بیصبری نهی میکنید، اما چرا خودتان در فقدان عزیزان خویش اشک میریزید؟! پیامبر(ص) در جواب ایشان فرمود: چشم میگرید و قلب اندوهناک میشود، ولی چیزی نمیگویم که خداوند را به خشم آورد.[41]
همچنین نقل شده رسول اکرم (ص) هنگامی که دختر بیمار خود را مشاهده نمودند، از شدت ناراحتی گریستند؛ بهگونهای که اصحاب از روی تعجب و حیرت به حالات حضرت مینگریستند. در این هنگام پیامبر (ص) به ایشان فرمودند: «مَا لَکُمْ تَنْظُرُونَ اِلی رَحْمَةٍ یَضَعُها اللهُ حَیْتُ یَشاءُ». چرا به رحمتی مینگرید که خداوند در هر کجا بخواهد، آن را قرار میدهد. این رحمتی است که خداوند در قلب من نهاده است.[42]
آثار رحمانی و شیطانی مصایب دنیوی
شایان ذکر است که مصایب و بلاها میتواند آثار رحمانی و یا شیطانی در انسان داشته باشد. رسول خدا(ص) دراینباره فرمودند: «مَا کَانَ مِنْ حُزْنٍ فِی الْقَلْبِ أَوْ فِی الْعَیْنِ فَإِنَّمَا هُوَ رَحْمَةٌ وَ مَا کَانَ مِنْ حُزْنٍ بِاللِّسَانِ وَ بِالْیَدِ فَهُوَ مِنَ الشَّیْطَان»[43]؛
اگر آثار این مصیبت در قلب و یا چشم انسان ظاهر شود، در این نشانه رحمت و مظهر مهر و محبت الهی است. اما اگر آثار مصیبت در دست و یا زبان مصیبتزده ظاهر شود، پس آن از آثار شیطانی مصیبت و بلا میباشد.
بهگونهای که اگر مصیبتزده گریبان چاک دهد، به صورت خود لطمه زند، بر سر و سینه خود آسیبی برساند، این امور آثار شیطانی مصایب به شمار میرود. اما اگر از اندوه و حزنی که در قلب خانه کرده، اشک آدمی جاری شود، این امر هرگز با اصل صبر و شکیبایی منافاتی ندارد.
در متون روایی میخوانیم: «أَنَّ النَّبِی(ص) لَمَّا مَاتَ عُثْمَانُ بْنُ مَظْعُونٍ کشَفَ الثَّوْبَ عَنْ وَجْهِهِ ثُمَّ قَبَّلَ مَا بَینَ عَینَیهِ ثُمَّ بَکی طَوِیلًا»[44]؛
هنگامیکه عثمانبنمظعون از دنیا رفت، رسول بزرگوار اسلام(ص) کفن ایشان را کنار زده و پیشانی او را بوسیدند و بسیار گریستند.
در کلام عارفان و اولیای حق میخوانیم:
«بنده از مقام صابران بیرون میرود به جزع کردن و جامه چاک نمودن و بر روی زدن و بسیار شکوه کردن و اظهار ملال نمودن و تغییر عادت دادن در جامه و فرش و طعام و مانند آن. اینها اموری است که داخل در تحت اختیار است و سزاوار آن است که از تمامی آنها اجتناب و اظهار رضا به قضای الهی بنماید و بر عادتی که داشت، باقی مانَد و اعتقاد کند که امانتی نزد وی بوده و رد شده و غمگین شدن و گریه کردن بنده را از حد صابران بیرون نمیبرد، از برای آنکه این از لوازم بشریت است و آدمی تا هنگام مرگ منفک از این نمیباشد».[45]
مولوی در بیان مقابله صبر و شکیبایی با جزع و تعجیل و شتاب میفرماید:
مکـر شیطانست تعجیل و شتاب لطف رحمانست صبر و احتساب[46]
اوصاف صابران از منظر قرآنکریم
در این مجال ابتدا به اوصاف فردی و سپس به خصیصههای اجتماعی صابران و افراد شکیبا پرداخته میشود:
فرد صبور هنگام مصیبتها و مشکلات خداوند را به یاد میآورد:
{ و بشّر الصَّابِرینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ }[47]؛ و صبرکنندگان را بشارت ده. همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد، گویند ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمیگردیم.
آنها همواره در هنگام عبادت به دور از هرگونه کسالت، تنبلی و سستی به عبادت میپردازند:
{ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیاً }[48]؛
[اوست] پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو قرار دارد. پس او را بِپرَست و بر پرستیدنش شکیبا باش. آیا برای او همنامی میدانی [که او هم پروردگار آسمانها و زمین باشد؟]
صابران در هیچ حالی خویشتنداری خود را از دست نمیدهند:
{ وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِك الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِك هُمُ الْمُتَّقُونَ }[49]؛
و در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند. اینانند که [در دینداری و پیروی از حق] راست گفتند و اینانند که پرهیزکارند.
در تفسیر { الْبَأْساءِ } به معنای فقر و مانند آن است.[50]
صابران حقیقی در برابر نیازهای جسمانی و مادی، خودکنترلی بیشتری از خود نشان میدهند:
{ لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّك یخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها }[51]؛
و [یاد کنید] هنگامی که گفتید: ای موسی! ما هرگز بر یک نوع غذا صبر نمیکنیم، پس از پروردگارت بخواه تا از آنچه زمین میرویاند از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیازش را برای ما آماده کند.
صابرین در موقعیتهای ترس و خوف خویشتندار هستند:
{ وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ }[52]؛
و بیتردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش میکنیم و صبرکنندگان را بشارت ده.
آنان در میدان جنگ شجاعتر از دیگران هستند:
{ وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَینا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ }[53]؛
و چون [طالوت و اهل ایمان] برای جنگ با جالوت و سپاهیانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و شکیبایی فرو ریز و گامهایمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.
در برابر غریزهٔ جنسی خویشتنداری بیشتری دارند:
{ قَالُواْ أَءِنَّك لَأَنتَ یوسُفُ قَالَ أَنَا یوسُفُ وَ هَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَینَا إِنَّهُ مَن یتَّقِ وَ یصْبرِ فَإِنَّ اللهَ لَا یضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین }[54]؛
گفتند: شگفتا! آیا تو خود یوسفی؟! گفت: من یوسفم و این برادر من است. همانا خدا بر ما منّت نهاده است. بیتردید هر کس پرهیزگاری کند و شکیبایی ورزد، [پاداش شایسته مییابد]. زیرا خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند.
از جمله مواضع صبر و شکیبایی یوسف صدّیق[55](ع)، به عنوان یکی از بهترین الگوها و اسوههای قرآنکریم در صبر و شکیبایی، کنترل شهوات و غریزه جنسی بوده است.
افرد صبور و شکیبا در انجام کارها مقاومت و پایداری بیشتری دارند و هر فرد صبور عمل چندین نفر انسان ناشکیبا را انجام میدهد:
{ یا أَیهَا النَّبِی حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ إِنْ یکنْ مِنْکمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یغْلِبُوا مِائَتَینِ وَ إِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یفْقَهُونَ }[56]؛
ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز؛ که اگر از شما بیست نفر صابر باشند، بر دویست نفر چیره میشوند و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند، بر هزار نفر از کافران چیره میشوند. زیرا آنان گروهی هستند [که حقایق توحید و حالات ملکوتیه را] نمیفهمند.
انسان شکیبا اگر به درستی عملی اطمینان داشته باشد، به گفتههای بیاساس دیگران توجهی نمیکند:
{ إِنْ تَمْسَسْکمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکمْ سَیئَةٌ یفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یضُرُّکمْ کیدُهُمْ شَیئاً إِنَّ اللهَ بِما یعْمَلُونَ مُحیط }[57]؛
اگر به شما خیر و خوشی [و پیروزی و غنیمت] رسد، آنان را بدحال [و دلتنگ] میکند و اگر بدی و ناخوشی [و حادثه تلخی] رسد، به سبب آن خوشحال میشوند و اگر شکیبایی ورزید و پرهیزگاری کنید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند. مسلماً خدا به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد.
شایان ذکر است که صابران در مواجهه با مردم در اجتماع نیز آراسته به صفات شایستهای هستند. از جمله:
فرد صبور از اشتباهات و ظلم دیگران میگذرد و اهل گذشت و اغماض است. قرآن کریم میفرماید:
{ وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِك لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور }[58]؛
و کسی که [با قدرت داشتن بر انتقام به اختیار خود] شکیبایی ورزد و [از انتقام] گذشت کند، بیتردید این از اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است.
در موقعیتهای جهل و خشونت، با حلم و مدارا برخورد میکند:
{ وَ لَا تَسْتَوِی الحْسَنَةُ وَ لَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَك وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ کأَنَّهُ وَلیٌّ حَمِیمٌ وَ مَا یلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَواْ وَ مَا یلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ }[59]؛
نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن. [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است، [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. این بهترین شیوه را جز کسانی که [در زمینه خودسازی و تزکیه] پایداری کردند، نمییابند و جز کسانی که بهره بزرگی [از ایمان و تقوا] دارند، به آن نمیرسند.
معنای { ادْفَعْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ } این است که هنگام مواجه شدن با سیئات، با حسنه برخورد کن.
علامة طباطبائی& در این باره میفرماید: «اِدْفَعْ. . . بِحِلْمِك جَهْلَهُم وَ بِعَفْوِك إِسَاءَتُهُمْ»[60]
در برابر زخم زبان، تهمت و ناسزای افراد جاهل با بردباری برخورد میکنند:
{ وَ اصْبِرْ عَلی ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً }[61]؛
و بر گفتار [و آزار] مشرکان شکیبا باش و از آنان به شیوهای پسندیده دوری کن.
در مواجهه با دزدیده شدن، مفقود شدن، یا از بین رفتن اموال و یا از دست دادن شغل خود خویشتنداری کرده و به خدا توکل میکنند.
{ وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین }[62]؛
و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش میکنیم و صبرکنندگان را بشارت ده.
و نیز فرمود:
{ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُون }[63]؛
همانان که [در برابر مصایب و حوادث و آزار دیدن از دیگران] صبرکردند و فقط بر پروردگارشان توکل میکنند.
خداوند سبحان در قرآن مجید در موارد متعددی از جایگاه صبر و شکیبایی یاد کرده و برای صابران و شکیبایان صفاتی بیان فرموده است؛ بهگونهای که بیشترین خیرات و درجات را به مقام صابران نسبت داده و آن را ثمره و نتیجه صبر قرار داده است. از جمله الگوها و پیشتازان صابران انبیاء و ائمه اطهار^ هستند، که در والاترین مرتبه صابران قرار دارند. به تعبیر میبدی «هر درجهای که آن نیکوتر و بزرگوارتر، با صبر حوالت کرده و درجهای بزرگوارتر از امامت در راه دین نیست؛ که آن را با صبر حوالت کرده است».[64]
چنانکه قرآن کریم دربارة جایگاه صبر و شکیبایی ائمه معصومین^ میفرماید:
{ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا }[65]؛
و از میان آنان گروهی را چون درامور دین شکیبایی ورزیدند به امامت و رهبری گماردیم.
این امر در آیه نورانی دیگری مورد اشاره قرار گرفته است. همانگونه که حقتعالی میفرماید:
{ وَ تَمَّتْ کلِمَتُ رَبِّك الْحُسْنی عَلی بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا }[66]؛
و وعده نیکوتر و زیباتر پروردگارت بر بنیاسرائیل، به [پاداش] صبری که [بر سختیها و بلاها] کردند، تحقق یافت.
در کلام نورانی دیگری برترین پاداشها از آن صابران و شکیبایان در نظر گرفته شده است:
{ وَ لَنَجْزِینَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ }[67]؛
و قطعاً آنانکه [برای دینشان] شکیبایی ورزیدند، پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام میدادهاند، میدهیم.
{ وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حریراً }[68]؛
و آنان را برای اینکه [در برابر تکالیف دینی و حوادث روزگار] شکیبایی ورزیدند، بهشتی [عنبرسرشت] و لباسی ابریشمی پاداش میدهد.
بنابر فرموده خداوند در مصحف شریف، صابران و شکیبایان نزد خداوند سبحان دوگونه اجر و پاداش خواهند داشت:
{ أُولئِك یؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَینِ بِما صَبَرُوا }[69]؛
اینان به علت صبری که [بر ایمان و عمل به قرآن] کردند و بدی [مردم] را با نیکی و خوبی خود دفع میکنند و از آنچه به آنان روزی کردهایم، انفاق مینمایند، دوبار پاداششان میدهند.
به تعبیر قرآن کریم نه تنها به صابران و شکیبایان دو بار پاداش و جزا عطا میشود، بلکه حتی اجر و پاداششان در قیامت بیحساب و کتاب است:
{ إِنَّما یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ }[70]؛
فقط صابران پاداشی کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.
علامه طباطبایی& ذیل این آیه مینویسد: «صابران اجرشان داده نمیشود، مگر أجر دادنی بیحساب. پس صابران برخلاف سایر مردم، حساب اعمالشان رسیدگی نمیشود و اصلاً نامهای از اعمالشان باز نمیگردد و اجرشان همسنگ اعمالشان نیست»[71]
وصول به قرب الهی، بزرگترین پاداشی است که صابران به آن نائل خواهند شد.
{ وَ اصْبِرُوا إنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ }[72]؛
و شکیبایی ورزید؛ زیرا خدا با شکیبایان است.
امدادهای الهی از جمله الطاف و پاداشهای حقتعالی به ایشان است:
{ بَلی إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یأْتُوکمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یمْدِدْکمْ رَبُّکمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکةِ مُسَوِّمِینَ }[73]؛
آری، اگر شکیبایی ورزید و پرهیزکاری کنید و دشمنان در همین لحظه،
جوشان و خروشان بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری
میدهد.
{ أُولئِك عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِك هُمُ الْمُهْتَدُونَ }[74]؛
آنانند که درودها و رحمتی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافتهاند.
بشارت خداوند از آن صابران است:
{ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ }[75]؛
و صبرکنندگان را بشارت ده.
{ وَ الْمَلائِکةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کلِّ بابٍ* سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ }[76]؛
و فرشتگان از هر سو بر آنان درآیند و گویند: امنیتِ [همه جانبه] به پاس استقامتی که [در دنیا] داشتید، بر شما باد. فرجامِ این سرا نیکوست.
اوج این نعمات و اجر و پاداشهای معنوی، عشق و محبت الهی است:
{ وَ اللهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ }[77]؛
و خداوند صابران را دوست دارد.
بزرگان و اولیاء در باب فضیلت و پاداش بیحساب صبر و شکیبایی چنین فرمودهاند:
«صبر را ثمرات بسیار است، که به آنها وعده فرموده حقتعالی از برای صابرین در کتاب کریم خود.
اول: خیر دنیا و آخرت، که مشتمل است بر نجات و نجاح انسان؛ کما قال اللّه تعالی: { وَمَنْ یتَّقِ اللهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً }[78]؛
یعنی کسی که پرهیزکاری نماید به صبر، میگرداند خداوند از برای او مخرجی از شداید.
دوم: ظفر بر اعداء است، چنانکه فرمود: { فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ }[79]؛
سوم: ظفر به مراد است، چنانکه فرمود: { وَ تَمَّتْ کلِمَتُ رَبِّك الْحُسْنی عَلی بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا }[80]؛
و وارد است که نوشت یوسف(ع) در جواب یعقوب(ع) آنکه: «آباء تو صبر کردند، پس ظفر یافتند؛ تو نیز صبر کن چنانکه ایشان صبر کردند، تا ظفر یابی؛ چنانکه ایشان ظفر یافتند».
چهارم: آنکه امامت و هدایت خلق را منوط و مربوط به صبر فرمود: { وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا }[81]؛
پنجم: ثناء حقتعالی است بر صابر: { إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ }[82]؛
ششم: بشارت و صلوات و رحمت و هدایت است از حق تعالی بر صابرین؛ کما قال: { وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ. . . أُولئِك عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِك هُمُ الْمُهْتَدُونَ }[83]؛
هفتم: محبت حقتعالی است با صابرین، که اعظم ثمرات است؛ کما قال: { وَ اللهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ }[84]؛
هشتم: فوز به درجات رفیعه در جنّت است؛ کما قال: { أُوْلئِك یجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا }[85]؛
نهم: سلام و کرامت و تحیّت عظیمه حقتعالی است بر صابرین؛ کما قال: { سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ }[86]؛
دهم: ثواب غیرمعدود بدون غایت و نهایت است از برای صابرین؛ کما قال:{ إِنَّما یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ }[87].
صبر و توکل پیامبر اکرم(ص) در مواجهه با دشمنان
هنگامی که ابوسفیان سردسته و رئیس مشرکان، لشکر ده هزار نفری و مانور منظم و قدرتمند اسلام را (در فتح مکه) دید، در شگفتی و تعجب فرو رفت و درحالیکه در کنار گردانهای رزمی لشکر رسول خدا(ص) قدم میزد، با خود میگفت: ایکاش میدانستم که چرا محمد(ص) بر من پیروز شد؟ او در مکّه تنها و بییاور بود، چگونه اینچنین لشکری مبارز تدارک دید؟ در این هنگام پیامبر(ص) دست مبارکشان را روی شانه وی گذاشته و فرمودند: «ما به کمک خدا بر شما پیروز شدیم». همانگونه که خداوند حکیم در قرآن میفرماید:
{ یا أَیهَا النَّبِی حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ إِنْ یکنْ مِنْکمْ عِـشْرُونَ صابِرُونَ یغْلِبُوا مِائَتَینِ وَ إِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یفْقَهُونَ }[88]؛
ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز؛ که اگر از شما بیست نفر صابر باشند، بر دویست نفر چیره میشوند و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند، بر هزار نفر از کافران چیره میشوند. زیرا آنان گروهی هستند [که حقایق توحید و حالات ملکوتیه را] نمیفهمند.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم. )ماده صبر).
[3]. کهف(18): 67. «گفت: ای موسی! تو هرگز نمیتوانی بر همراهی من شکیبایی ورزی. در تفسیر روح البیان در ضمن روایتی چنین آمده که اگر موسی(ع) صبر میکرد، هزار نکته عجیبتر از آنچه به واسطه حضرت خضر(ع) آموخته بود، فرامیگرفت. به همین دلیل هنگامی که حضرت موسی(ع) این سخن را از حضرت خضر(ع) شنید، گریست». (روح البیان: 5/ 287).
[4]. اسراء(17): 11.
[5]. انبیاء(21): 37.
[6]. معارج(70): 19.
[7]. معراج السعاده: 614.
[8]. آلعمران(3): 200.
[9]. کشف الأسرار: 2/400.
[10]. الکافی: 2/81 ، حدیث3.
[11]. تفسیر العیاشی:1/ 212، حدیث 181.
[12]. الکافی: 4/ 63، حدیث 7؛ تفسیر العیاشی: 1/ 43، حدیث 41.
[13]. الکافی:3/480، حدیث 1.
[14]. عصر(103): 3.
[15]. بقره(2): 45.
[16]. الکافی: 4/63، حدیث 7؛ من لایحضره الفقیه: 2/76، حدیث 1776؛ تفسیر العیاشی: 1/43، حدیث 39- 40.
[17]. بقره(2): 153.
[18]. انفال(8): 46.
[19]. هود(11): 49.
[20]. هود(11): 115.
[21]. معارج(70): 5 .
[22]. لقمان(31): 17- 19.
[23]. روم(30): 60.
[24]. پیامبر اکرم(ص) در پاسخ به سؤال درباره صبر جمیل فرمودند: «هُوَ الْذَّیِ لَاشَکْوَی مَعَهُ»؛ صبری است که شکایتی در آن نباشد. (تفسیر قرطبی: 5/ 338). همچنین در تفسیر کشفالاسرار میخوانیم: «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ: فصبری صبر جمیل لا شکوی فیه و لا جزع»؛ (کشف الأسرار: 5/25).
در برخی منابع دیگر میخوانیم: «هرکه صبر کند بر صبر خویش، او صابر بود؛ نه آنکه صبر کند و شکایت کند». (تذکرةالاولیاء: 1/ 293). یکی از عارفان به نام جنید در این باب مینویسد: «صبر بازداشتن است نفس را با خدای، بیآنکه جزع کند». (تذکرةالاولیاء: 2/ 31؛ اللمع: 49). عمروبنعثمان میگوید: صبر ایستادن بود با خدای و گرفتن بلا به خوشی و آسانی. (تذکرةالاولیاء: 2 /40؛ ترجمه رساله قشیریه: 280). بر این اساس، معنای صبر مطلقاً عاری از شکوه و شکایت و جزع و بیتابی است؛ خواه در برابر مردم و خواه در پیشگاه ذات باری تعالی.
[25]. الکافی: 2/ 93، باب الصبر، حدیث 23؛ «لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی النَّاسِ»؛ همچنین ر.ک: تفسیر العیاشی: 2/ 188، حدیث 57.
[26]. یوسف(12): 86 .
[27]. {اِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ }؛ ص(38): 44. «بیتردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بندهای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود».
در بیان عظمت مقام صبرِ این نبی الهی، ابنعباس چنین نقل میکند: «أَنَّ امْرَأَةَ أَیوبَ(ع) قَالَتْ لَهُ یوْماً لَوْ دَعَوْتَ اللَّهَ أَنْ یشْفِیك فَقَالَ وَیحَك کنَّا فِی النَّعْمَاءِ سَبْعِینَ عَاماً فَهَلُمَ نَصْبِرْ فِی الضَّرَّاءِ مِثْلَهَا قَالَ فَلَمْ یمْکثْ بَعْدَ ذَلِك إِلَّا یسِیراً حَتَّی عُوفِی»؛ روزی همسر ایوب(ع) به او گفت: اگر از خدا بخواهی، تو را شفا میدهد. ایوب(ع) گفت: وای بر تو؛ ما هفتاد سال در نعمت و خوشی بودیم، پس بر ما است هفتاد سال در این مصیبت و سختی صبر کنیم. مدت زیادی نگذشت، تا اینکه این نبی خدا(ع) از تمام رنجها راحت شد. (بحارالأنوار: 12/ 348، باب 10، حدیث 12).
[28] . {وَ اصْبرِ عَلی مَا یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً }؛ مزمل(73): 10.
[29]. «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»؛ پس صبر کردم، در حالی که چشمانم را خاشاک و غبار و گلویم را استخوان گرفته بود. (نهج البلاغه: خطبه3).
[30]. «وَ قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِك مَلَائِکةُ السَّمَاوَاتِ»؛ (بحارالأنوار: 98/ 322، باب24، حدیث 8).
[31]. «قَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیكِ وَ أَهْلِ بَیْتِكِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلاً». ابنزیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهلبیت خویش چگونه دیدی، حضرت زینب÷ فرمود: من جز زیبایی چیزی ندیدم. (اللهوف:160).
[32]. معارج(70): 5.
[33]. یوسف(12): 18.
[34]. یوسف(12): 83.
[35]. «اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَی صُحْبَةَ الْفُقَرَاءِ وَ أَعِنِّی عَلَی صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ»؛ صحیفه سجادیه: دعای30.
[36]. جامع الأخبار: 116؛ بحارالأنوار: 78 /209، باب 2، ذیل حدیث 25.
[37]. بحارالأنوار: 78/ 209، باب 2، ذیل حدیث 25؛ الدّعوات: 172، حدیث 484.
[38]. بحارالأنوار: 78/ 177، باب 1، حدیث17؛ الأمالی«صدوق»: 431.
[39]. کنایه از سرعت بالا.
[40]. ر.ک: کشف الأسرار: 5/27.
[41]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب»؛ الکافی: 3/ 262، حدیث 45؛ وسائل الشیعه: 3/280، باب87، حدیث3651.
[42]. «وَ رُوِی أَنَّ ابْنَةً لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) بَعَثَتْ إِلَیهِ أَنَّ ابْنَتِی مَعْلُولَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ لِلَّهِ مَا أَخَذَ وَ لِلَّهِ مَا أَعْطَی وَ جَاءَهَا فِی أُنَاسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَأَخْرَجَتْ إِلَیهِ الصَّبِیةَ وَ نَفَسُهَا یتَقَعْقَعُ فِی صَدْرِهَا فَرَقَّ ع عَلَیهَا وَ ذَرَفَتْ عَینَاهُ فَنَظَرَ إِلَیهِ أَصْحَابُهُ فَقَالَ مَا لَکمْ تَنْظُرُونَ إِلَی رَحْمَةٍ یضَعُهَا اللَّهُ حَیثُ یشَاءُ إِنَّمَا یرْحَمُ اللَّهُ مِنْ عِبَادِهِ الرُّحَمَاءَ»؛ مسکن الفؤاد: 105.
[43]. مسکن الفؤاد: 104؛ بحارالأنوار: 79 /91، باب 16، ذیل حدیث43.
[44]. مسکن الفؤاد: 105؛ بحارالأنوار: 79 /91، باب 16، ذیل حدیث43.
[45]. ترجمه الحقائق فی محاسن الاخلاق: 299.
[46]. مولوی، مثنوی معنوی.
[47]. بقره(2): 155-156.
[48]. مریم(19): 65.
[49]. بقره(2): 177.
[50]. تفسیر آلاء الرحمن: 1/ 149.
صاحب تفسیر مخزن العرفان در ذیل این آیه چنین مینگارد: { وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ }. «خداوند متصفین به صبر و کسانی را که در ناملایمات و سختیهای روزگار صبر و شکیبایی میورزند، ستایش مینماید. { فِی الْبَأْساءِ } به فقر و سختی امور زندگانی تفسیر شده،{ وَ الضَّرَّاءِ } هر چیزی است که به انسان ضرر رساند؛ از مرض یا فوت مال و یا مرگ اولاد و غیر اینها. گفتهاند تمامی ناملایمات و مصیبتهای روزگار که تحمل آن دشوار باشد، از فروع { وَ الضَّرَّاءِ } به شمار میرود. { وَ حِینَ الْبَأْسِ } به جهاد و خوف از اعداء جبهه جنگ تفسیر شده است. در این مبارک آیه سه نوع از انواع صبر را شماره مینماید و تماماً داخل در محسنات اخلاقی و از فضائل بشری بهشمار میرود. در این آیات معجزنما، که از معدن وحی صادر گردیده، اوصاف و محسنات فرد کامل از بشر را ارائه میدهد؛ که به تمام معنی از جنبه روحانی، جسمانی و اخلاقی به منتهی درجه کمال رسیده و حائز مقام قرب گردیده» (مخزن العرفان در تفسیر قرآن: 2/ 189).
[51]. بقره (2): 61.
[52]. بقره (2): 155.
[53]. بقره (2): 250.
[54]. یوسف(12): 90.
[55]. امام صادق(ع) در حدیثی صبر یوسف نبی(ع) را ناشی از حرّیت و آزادی درونی و عدم وابستگی او میداند. (الکافی: 2/ 89، حدیث6؛ وسائل الشیعه: 3/257، باب 76، حدیث 3566).
[56]. انفال(8): 65.
[57]. آلعمران(3): 120.
[58]. شوری(42): 43.
[59]. فصّلت(41): 34-35.
[60]. المیزان: 17/ 392.
[61]. مزمل(73): 10.
[62]. بقره(2): 155.
[63]. نحل(16): 42.
[64]. کشف الأسرار: 5/ 247.
[65]. سجده(32): 24.
[66]. اعراف(7): 137.
[67]. نحل(16): 96.
[68]. انسان(76): 12.
[69]. قصص(28): 54.
[70]. زمر(39): 10.
[71]. المیزان: 17/ 388.
[72]. انفال(8): 46.
[73]. آلعمران(3): 125.
[74]. بقره(2): 157.
[75]. بقره(2): 155. دراینباره صابران را دوباره نام برد، تا اولاً بشارتشان دهد و ثانیاً راه صبر را و اینکه چه صبری مسیر صبر جمیل است، به ایشان بیاموزد. ثالثاً علت واقعی آنکه صبر را بر آدمی واجب میسازد، بیان کند و آن این است که ما ملک خدائیم و مالک حق دارد هرگونه تصرفی در ملک خود بکند. رابعاً پاداش عموم صابران را که عبارت است از درود خدا و رحمت و راه یافتن معرفی نماید. از این جهت رسول گرامی خود(ص) را دستور میدهد نخست ایشان را بشارت دهد، ولی متعلق بشارت را ذکر نمیکند، تا با همین ذکر نکردن به عظمت آن اشاره کرده باشد و بفهماند همینکه این بشارت از ناحیه خداوند است، جز خیر و جمیل نیست و این خیر و جمیل را ربّالعزه ضمانت کرده است. (ترجمه تفسیر المیزان: 1/533).
[76]. رعد(13): 22-23.
[77]. آلعمران(3): 146.
[78]. طلاق(65): 2.
[79]. هود(11): 49.
[80]. اعراف(7): 137.
[81]. سجده(32): 24.
[82]. ص(38): 44.
[83]. بقره(2): 157.
[84]. آلعمران(3): 146.
[85]. فرقان(25): 75.
[86]. رعد(13): 24.
[87]. مناهج أنوار المعرفه: 2/ 512؛ همچنین ر.ک: ترجمه احیاء علوم الدین: 4/ 104-105.
[88]. انفال(8): 65.
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: گوهر شکیبایی
نوشته: استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان