امیرمؤمنان علی(ع) میزان حق است. شخصیتی است که خداوند متعال او را شاهد رسالت پیامبراکرم(ص) قرار داد؛ منکران رسالت به بهانههای مختلف از پذیرش نبوت پیامبر اکرم(ص) طفره میرفتند و با وجود مشاهده معجزات متعددی از پیامبر اکرم(ص) حاضر به پذیرش نبوت او نشدند. از او خواستند ماه را نصف کند،[1] تا به پیامبری او ایمان بیاورند؛ شب چهاردهم ماه، کفّار در بیابان جمع شدند، پیامبر با اشارهٔ انگشت، ماه را از وسط دو نیم کرد. { اقْتَـرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ }[2] عدهای گفتند: این معجزه الهی است و به پیامبر ایمان آوردند. اما بزرگان مکه خطاب به پیامبر(ص) گفتند: در طول تاریخ جادوگری ماهرتر از تو نیامده است.
بار دیگر از پیامبر(ص) معجزه خواستند و به او گفتند: به این سنگریزهها بگو به پیامبری تو شهادت بدهند، آنوقت ما نبوت تو را میپذیریم، با درخواست پیامبر، سنگریزهها به اذن خداوند گفتند: «أَشْهَدُ أَنّ لَّا إِلَٰهَ إِلَّإ الله و أنَّك رَسول الله» باز بهانه آوردند و گفتند: تو قدرت سحر و جادویت چنان است، که در سنگ هم میتوانی تصرف کنی!
گفتند: به این درخت بگو حرکت کند و جلو بیاید، اگر چنین شود، ما ایمان میآوریم. درخت به اذن خدا، زمین را شکافت و به حرکت درآمد. آنها با مشاهده این معجزه هم ایمان نیاوردند. به پیامبر نسبت سحر و جادو دادند، او را مجنون و دیوانه خوانند. { يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمـَجْنُونٌ }[3] نسبت کذب و دروغ هم به او بستند و گفتند: او کذّاب است و هر آنچه ادعا میکند، دروغ است.[4] اما چطور ممکن است پیامبر دروغ بگوید؟ حال آنکه این دروغ نه تنها بهره دنیوی برای او نداشت، بلکه موجب آزار و اذیت او شد. کسی که دروغ میگوید، با دروغ خود به دنبال منفعت شخصی خود است. مگر ندیدند پیامبر در مکه گرسنه زندگی میکرد. این چه دروغی است، که انسان بخواهد به خاطرش این همه سختی را تحمل کند. پیامبر به مردم میگفت: به خدای یکتا ایمان بیاورید، ربا نخورید، به یکدیگر ظلم نکنید، خون انسانها را به ناحق نریزید، شهوترانی نکنید، به ناموس مردم خیانت نکنید، همسرتان را نیازارید. آیا این سخنان پیامبر(ص) که اصول انسانیت و اخلاق است، دروغ بود؟
برای چندمین بار از پیامبراکرم(ص) درخواست معجزه کردند؛ از او خواستند چاهی را که در مکه خشک شده بود، پر از آب کند. به معجزه الهی چاه پر از آب شد،[5] اما آنها باز هم ایمان نیاوردند. خداوند متعال با مشاهده سرسختی و لجاجت کفار و مشرکین مکه، بر پیامبر خود وحی نازل کرد و دو شاهد بر رسالت او معرفی کرد:
{ وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ }[6]
خداوند بر رسالت رسول اکرم(ص) دو شاهد معرفی کرد: خود را به عنوان اولین شاهد معرفی کرد و شاهد دیگر { مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ } کسی که همه علم کتاب نزد اوست. مطابق با روایات در این آیه مراد از کسی که علم کتاب نزد اوست، امیرمؤمنان علی(ع) است.
پی نوشت
----------------------------------------------------------
[1] . قمر(54):1.
[2] . قمر(54): 1؛ «قیامت بسیار نزدیک شد، و ماه به عنوان معجزهٔ پیامبر به اِذن خدا شکافت.»
[3] . قلم (68): 51؛ «میگویند: همانا او دیوانه است!»
[4] . ص (38): 4؛ { وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ }؛ نهجالبلاغه: خطبه 234، خطبه قاصعه.
[5] . قرب الإسناد: 329 ؛ بحار الأنوار: 17/234، باب2 ، حدیث 1.
[6] . رعد (13): 43؛ «کافران میگویند: تو فرستادهٔ خدا نیستی! بگو: کافی است که خداوند با قرآنِ حکیمانهاش، و کسی [چون امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع)] که همهٔ دانش کتاب نزد اوست، بر صِدق رسالتم بین من و شما گواه باشند.»
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
حسنات و سیئات
نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان