قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
تاریخ انتشار : 11 مرداد 1397 ساعت 09:06 صبح

درس اخلاق استاد انصاریان؛ شرح احوال شیخ عبدالکریم حائری در برزخ  

دارالعرفان/ خداوند غیر از این رحمت به همه موجودات، رحمت ویژه‌‌ای دارد که شامل شدن این رحمت ویژه به‌طور یقین بعد از ایمان و عمل صالح است. البته این ایمان شعله‌های نورانی گوناگونی دارد و چراغدان این شعله هم قلب است.

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم در جلسه اخلاق خود در مسجد امیر(ع) به موضوع «دریافت رحمت ویژه از طریق شنیدن معارف الهی» اشاره کرد که مشروح آن در ادامه می‌آید:

 

رحمت بدون قید و شرط خدا

آنچه به زنده بودن و بقای ما در عمر مقرر شده کمک می‌کند و پشتوانه ماست که عبارت از عناصر طبیعی عالم خلقت است، از آثار رحمت پروردگار است.

در وقت خودش باران می‌بارد و منشأ روئیدن انواع روئیدنی‌ها می‌شود؛ با رنگ‌های مختلف، با ویتامین‌های گوناگون، با انرژی‌زایی‌های لازم که شمردن محصولات این آبی که از عالم بالا فرود می‌آید قابل شمردن نیست، این باران رحمت پروردگار است.

 

خداوند می‌فرماید: «أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِه» (فرقان، 48) به جای اینکه اسم آب یا اسم باران را بیاورد، کلمه «رحمت» را در آیه شریفه به کار گرفته است. بادها را می‌فرستم، ابرها را جابجا می‌کنند در حالی‌که این بادها با کاری که می‌کنند مژده‌دهنده رحمت خدا هستند. خداوند نمی‌گوید آب و باران، از باران به جای این‌که تعبیر به آب کند می‌گوید رحمت.

 

هر چه در کره زمین از دل باران بیرون می‌آید از آثار همین رحمت است، در تعلق گرفتن این رحمت شرط ایمان و عمل صالح مقرر نشده است. باران بر کره زمین می‌بارد و همه موجودات زنده از باران و محصولاتش بهره می‌برند. ملاک بهره بردن از عناصر عالم طبیعت این است که انسان باشد و وجود داشته باشد، ملاک دیگری ندارد.

 

خداوند در رحم مادر جنین را با جفت مادر تغذیه می‌کند، مگر جنین مؤمن است؟ جنین در رحم مادر رنگی ندارد فقط یک موجود زنده است. وقتی به دنیا می‌آید از شیر مادر تغذیه‌اش می‌کند، مگر شرط تحقق این تغذیه ایمان و عمل صالح است؟ شرطش فقط به دنیا آمدن و بودن است.

 

شرط ایمان برای دریافت رحمت ویژه

خداوند غیر از این رحمت به همه موجودات، رحمت ویژه‌‌ای دارد که شامل شدن این رحمت ویژه به‌طور یقین بعد از ایمان و عمل صالح است. البته این ایمان شعله‌های نورانی گوناگونی دارد و چراغدان این شعله هم قلب است. اگر به آیات قرآن دقت کنیم می‌بینیم موضوع ایمان و متعلق ایمان و باور، پنج حقیقت است و بیشتر نیست:

1ـ باور داشتن خدا

2ـ قیامت

3ـ فرشتگان

4ـ انبیاء

5ـ قرآن کریم.

این مجموعه ایمان است.

کسی که خودش زحمت کشیده و علوم الهی را یاد گرفته تا به باور کردن خدا و قیامت و فرشتگان و انبیاء و قرآن خودش را رسانده یا این‌که نرفته تحصیل علم کند اما توفیق پیدا کرده و همت به خرج داده، رفته کنار جلسه یک عالم واجد شرایط مطمئن و از زبان نورانی او موج ایمان به خدا و قیامت و فرشتگان و انبیاء و قرآن را به قلبش انتقال داده. هر دو گروه هم اهل عمل صالح هستند؛ هم شخصی که خودش رفته تحصیل کرده و هم شخصی که خودش رفته گوش داده و این امواج نوری را به خودش انتقال داده.

 

وقف گوش در راه علم نافع

امیرالمؤمنین(ع) جمله جالبی درباره گوش‌دهندگان دارد و ساده‌تر، شما و امثال شما را می‌گوید. اگر شما مصداق این گفتار حضرت نباشید، چه کسانی هستند؟ شما و امثال شما هستند تا برسد به زمان همه انبیای الهی. «وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم» گوش‌های خود را وقف کردند بر دانشی که برای آنها سودمند است. همین دانش، دانشی است که انسان را به باور این پنج حقیقت می‌رساند. این نگاه امیرالمؤمنین(ع) است به شما و امثال شما و آنهایی که در گذشته تا زمان حضرت آدم بودند.

 

 چقدر این گوش دادن ارزش دارد؟ معلوم است چقدر ارزش دارد، وقتی با گوش دادن آدم سلمان، ابوذر، مقداد، عبدالله بن ‌یعفور، ابن‌ابی‌عمیر می‌شود، چقدر ارزش دارد که گوش دهنده را تبدیل به این چهره‌های با‌ ارزش و نورانی و با کرامت می‌کند. برای این گوش دادن چه روایاتی از رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع) صادر شده، جداً مات‌کننده است، شگفت‌آور است.

 

برای این علم یعنی علمی که از راه تحصیل یا از راه گوش، من را به باور این پنج حقیقت می‌رساند، این ظرف گِلی وجود من می‌شود معدن با ارزش‌ترین گوهرها مثل خدا، مثل قیامت، مثل فرشتگان، مثل انبیاء، مثل قرآن مجید. من آدم هفتاد هشتاد کیلویی بدنی دارم که این بدنم شده ظرف پنج حقیقتی که قابل ارزش‌گذاری نیست.

 

دشمنی با فرشتگان

یکی از فرشتگان جبرئیل است، یکی میکائیل است، صریحاً در قرآن مجید می‌گوید: دشمن جبرئیل و میکائیل، منکر میکائیل و جبرئیل کافر و نجس است. همین الآن اگر کافر به جبرئیل شود، همین الآن اگر دشمن میکائیل شود، بدون طلاق زنش از او جداست. بدون طلاق زن، دیگر زن او نیست و بر او حرام است و بعد از سه ماه و ده روز می‌تواند برود شوهر کند. هیچ حقی بر ثروتش ندارد، تصرف در ثروت حرام است و کل آن برای وارث است. این مقام یک فرشته است. حال شما در قلب مبارک خودتان ارزیابی کنید انکار خدا، انکار قیامت، انکار کل فرشتگان، انکار 124 هزار پیغمبر، انکار قرآن مجید چه بلاهایی در دنیا و آخرت بر سر انسان خواهد آورد، این انکار یک فرشته است که کفر می‌آورد.

 

یک وقت آدم تحصیل می‌کند و یک وقت آدم گوش می‌دهد به نیت این که به باور این پنج حقیقت برسد و بعد هم براساس ایمان به این پنج حقیقت عمل کند، کاسبی کند، ازدواج کند، بچه‌دار شود، حرف بزند، بگوید و بخندد، نگاه کند، کار خودش را به جایی برساند که بتواند راحت و بی‌دردسر به پروردگار عالم اعلام کند: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» (انعام، 162) ای معبود من، خالق من، آفریدگار من، سازنده من، تمام حرکات وجودم را حتی وقتی می‌میرم، مردنم هم برای خاطر توست.

 

کسی که می‌خواهد برای خدا بمیرد چه غصه‌ای دارد؟ هیچ‌وقت به دلش نمی‌گذرد وای همسرم از دست می‌رود، بچه‌هایم از دست می‌روند، مغازه‌ام از دست می‌رود، ثروتم از دست می‌رود. شخصی که برای خدا می‌میرد می‌داند، می‌فهمد، لمس می‌کند که همه چیز نزد پروردگار است و او هیچ‌چیزی را از دست نمی‌دهد.

 

پاداش شنونده معارف الهی

برای این شنیدن چه سرمایه‌گذاری عجیبی شده آن هم در با ارزش‌ترین کتاب‌هایمان، آن هم کتاب‌هایی که حدوداً از زمان امام باقر(ع) به بعد با حضور ائمه نوشته شد و تا روز شهادت حضرت عسکری(ع) این کتاب‌ها چهارصد کتاب شد، مستقیم شنیدند و نوشتند. حقایق آن چهارصد کتاب از بین نرفته و موجود است.

 

کسی که از در منزلش بیرون می‌آید به این نیت که امروز مسجد بروم، البته در کنار مسجد آمدن، نماز هم هست اما او می‌گوید امروز مسجد بروم معارف الهیه را گوش بدهم و قصدش هم آمدن و گوش دادن است. آنهایی که وقت دارند و در مساجد بعد از نماز برای شنیدن معارف الهیه نمی‌نشینند، امروز بشنوند که چه ارزش‌های عظیمی را مفت از دست می‌دهند.

 

شخصی از خانه درآمده و پیش خودش هم می‌گوید بروم و معارف الهی را بشنوم، ولی به آن جلسه نمی‌رسد، مرگش فرا می‌رسد، سکته می‌کند می‌میرد، ماشین به او می‌زند می‌میرد، موتور به او می‌زند می‌میرد و نمی‌رسد، پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «مات شهیدا» نه مثل شهید، خود شهید. به جلسه نرسید ـ خیلی عجیب است ـ نمی‌گوید مانند شهید، مانند پاداش شهید، مانند ثواب شهید نصیبش می‌شود، می‌گوید خود شهید است.

 

کسی که این‌طور بمیرد در متون دیگر دستور داده می‌شود در کفن رحمت کفنش کنید و با آب مغفرت غسلش دهید، غیر از آبی که در بهشت حضرت زهرا(س) روی جنازه‌اش می‌ریزند و پارچه‌ای که آن‌جا به او می‌پوشانند، در عالم معنا یک کفن هم از رحمت پروردگار دارد و آب غسل هم از مغفرت پروردگار دارد.

 

حال ببینید شخصی که وقت دارد بنشیند در مساجد، یکی هم با محبت به او می‌گوید: بنشین. می‌گوید: حوصله‌اش را ندارم. این شخص نمی‌داند که چه بهره‌ عظیمی را از دست می‌دهد.

 

نشستن بر بال ملائک

اما روایت دیگر که مرحوم کلینی(ره) در جلد اول کافی با سند معتبر نقل کرده، معصوم می‌فرماید: شنونده وقتی وارد مسجد می‌شود و می‌خواهد یک جای مسجد بنشیند، خداوند به فرشتگان می‌گوید: روی فرش ننشیند، این خیلی آدم با ارزشی است، بروید بالتان را پهن کنید بنشیند روی بال شما، روی زمین ننشیند.

 

این حرف رسول خداست(ص): به تعداد پرندگان هوا، به تعداد ماهیان دریا، در این آب‌های کره زمین چقدر ماهی وجود دارد؟ در فضا چقدر پرنده وجود دارد؟ فقط عقاب و کرکس که نیست، فقط لک‌لک و کبوتر و کلاغ که نیست، آن‌قدر پرندگان ریز در هوا پرواز می‌کنند که گاهی تابستان مخصوصاً در مناطق شمال آدم نگاه می‌کند هوا از این پرندگان سیاه است از بس که زیاد هستند، به تعداد پرندگان هوا و ماهیان دریا برای شنونده معارف الهی از خدا طلب آمرزش می‌شود.

 

هدف از نشستن در مساجد

این شنیدن آدم را تبدیل به سلمان می‌کند، ما دانشگاه دیگری نداریم، مدرسه‌ دیگری نداریم، جایی دیگر در کره زمین نداریم که شنیدنی‌ها افراد را تبدیل به مؤمن واقعی و عمل‌کننده به دستورات پروردگار بسازد. ما در دانشگاه‌ها مهندس‌سازی داریم، دکترسازی داریم، هنرمندسازی داریم اما مؤمن‌سازی و سلمان‌سازی و ابوذرسازی نداریم، این کار مساجد و منابر است. کار هیچ‌کس دیگر نیست، کارجای دیگر نیست.

 

خیلی به مساجدی که برای علم ارزش قائل هستند اهمیت بدهیم، برای رفتن به مسجدی که معرفت انتقال می‌دهند اهمیت بدهید چون همین یک ساعت نشستن و رفتن بازدهش از جانب پروردگار عالم قابل شمارش نیست.

 

البته این مسائل وقتی در برابر دیدگان ما ظهور می‌کند که ما از اینجا برویم، (به شرطی که تو بیرون باشی از این کاروان) لحظه‌ای که چشم ما به روی دنیا بسته می‌شود و به جمال با عظمت آخرت باز شود، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: تمام دوران عمرت را خدا برایت مجسم می‌کند که چه گیرت آمده است.

 

شیخ عبدالکریم حائری در برزخ

در روایاتمان داریم مؤمن وقتی از دنیا می‌رود به برزخ، با آن عظمتش، با آن نور برزخی با توجه به این‌که یک در از بهشت به روی برزخش باز است، اینها همه ثابت شده است، فقط روایت روی کاغذ نیست. برای دوستانم گفتم مسجد بالای سر حضرت معصومه(س) دور قبر حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) که یک چهره بسیار مفید و اثرگذار برای اسلام بوده، آثار این آخوند تا قیامت تمام نمی‌شود، چراغی را که روشن کرد در قم خاموش نمی‌شود، دور سنگ قبرش یک شعر عربی را  سنگ‌تراشی کرده‌اند.

 

شعر برای کیست؟ برای مرحوم آیت الله العظمی صدر(ره) است. چه گفته در این شعر؟ بعد از دو سه ماه که حاج شیخ از دنیا رفته این شعر را ایشان سروده داده به خانواده حاج شیخ آنها هم دور سنگ قبرش کنده‌کاری کردند. آخرین نیم بیت این ده پانزده خط شعر این است که به حروف ابجد اگر در بیاورند می‌شود سال فوت آیت الله العظمی حائری.

 

آخرین نیم بیت را ایشان این‌طور فرمودند: (لدی الکریم حلّ ضیفا عبده) چون شخصی که در قبر دفنش کردند اسمش عبدالکریم بوده ایشان در شعرش می‌گوید لدی الکریم. پیش پروردگار کریم، بنده‌اش به عنوان مهمان حضور پیدا کرد، پیش کریم وارد شد، بنده‌اش به عنوان یک مهمان وارد بر کریم شد. حاج شیخ عبدالکریم سه چهار ماه بود مرده بود، این شعر را مرحوم آیت الله العظمی صدر بعد از چهار پنج ماه از مردن حاج شیخ گفته است.

 

این را همه آنهایی که قم بودند می‌دانند، هیچ‌وقت قبل از مرگ کسی شعر مرگ برای کسی نمی‌گویند. من آیت الله العظمی صدر را دیده بودم ایشان می‌فرمودند: ما این شعر را گفتیم و روی سنگ قبرش نوشتند و تمام شد و از ذهن ما هم پرید که چنین کاری کردیم. یک شب بدون اینکه در فکرم باشد، در آن عالم ملکوتی رویای صادقه ـ این را خودش می‌گوید، من ایشان را دیده بودم ـ دیدم وارد باغی شدم که به عمرم نمونه‌اش را در هیچ جایی ندیده بودم، نه درخت‌هایش مثل درخت‌های دنیا بود، نه برگ‌هایش، نه گل‌هایش، نه میوه‌هایش، نه سایه‌اش، جای عجیبی بود. روئیدنی‌های بی‌نظیر که من در دنیا جایی ندیده بودم.

 

ایشان درس‌خوانده عراق بود، ایران و عراق و لبنان و سوریه را دیده بود، جاهای باصفای باغدار را زیاد دیده بود. می‌فرماید: من نمونه‌اش را ندیدم تک و تنها در این باغ هستم و قدم می‌زنم، رسیدم به یک کاخ، در باز بود، (مرجع تقلید و فقیه بود) گفتم: این در باز است یعنی ورود به این کاخ مجوز دارد، اگر مجوز نداشت در بسته بود و باید در می‌زدم.

 

وارد باغ شدم، در سالن این قصر یک تختی دیدم، فرش‌ها و زینت‌هایش بماند، دیدم حاج شیخ عبدالکریم حائری روی تخت است یک قدح جلوی ایشان است که مایع آن قدح را من جایی ندیده بودم، نمی‌دانم مخلوطی از چه بود، «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً» (انسان، 5 و6) این آب مخلوط با ماده‌ای است که خوشبویی آن ماده در دنیا وجود ندارد.

 

ما با هم سال‌ها رفیق بودیم، نشست و برخاست داشتیم، تعارف کرد به من بیا روی تخت بغل من بنشین، آمدم نشستم به او گفتم: از این قدح می‌توانم بخورم؟ فرمودند: نه. حاج شیخ که بخیل نبود، چرا نه؟ فرمود: آقای صدر من این طرف هستم می‌توانم بخورم شما آن طرف هستی فعلاً ممنوع از خوردن نعمت‌های این طرف هستی. خب معلوم شد نمی‌توانم از این قدح بخورم.

 

 گفتم: حاج شیخ حالتان چطور است؟ جواب من را داد و من بیدار شدم. چه جوابی داد؟ همان آخرین نیم بیتی که من گفته بودم و دور قبرش بود. گفتم: حالتان چطور است؟ گفت: لدی الکریم حل ضیفا عبده، بنده کریم به‌ عنوان مهمان وارد بر کریم شد، و من بیدار شدم. این پاداش‌ها و ثواب‌های شنیدن، فهمیدن، مؤمن شدن، عمل کردن، با خدا وابسته شدن، با قیامت وابسته شدن، با انبیا و قرآن وابسته شدن، باور داشتن ملائکه خدا است.

 

نقش ملائکه در زیارت ابی‌عبدالله(ع)

باور داشتن به ملائکه در زیارت ابی‌عبدالله(ع) خیلی به کار ما می‌آید، در غیر روز عرفه و روز عید قربان کسی بتواند هر ماه به زیارت ابی‌عبدالله(ع) برود خدا دو فرشته بر او موکل می‌کند که حسناتش را بنویسند و لغزش‌هایش را ننویسند، برای هر زیارتش هم ثواب هزار حج و عمره قبول شده ثبت کنند. باور کردن فرشتگان که در زندگی ما چه نقشی دارند، نقش مدبرات امر را دارند، خیلی نقش دارند این یک نقششان است.

 

اگر آدم نرود، نشنود، مؤمن نشود، عمل نکند، شما بفرمایید چقدر از دستش رفته؟ کل آخرت، کل آخرت از دستش رفته. در دنیا هم والله قسم به کیفیت زندگی سلمان و مقداد و فضل بن ‌شازان و ابن‌ابی‌عمیر را یک روز هم نمی‌تواند داشته باشد. این همانی است که پروردگار می‌فرماید: «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ» (حج، 11) هم دنیا را از دست داده و هم همه آخرت را از دست داده است.

 

این یک گوشه‌ای از رحمت پروردگار است. این خیلی مهم است که من بیایم یک ساعت حرف خدا و پیغمبر را گوش بدهم، روی بال ملائکه من را بنشانند، تعداد مرغان هوا و ماهیان دریا برایم از خدا طلب مغفرت کنند، اگر نرسم و بمیرم شهید مُردم. اینها یک گوشه اندکی از رحمت خداست، رحمتی که بعد از ایمان و بعد از عمل تجلی می‌کند و عنایت می‌شود. از دست دادن دنیا و آخرت خیلی ضرر است، به این راحتی آثار رحمت خدا را در دنیا و آخرت می‌شود به دست آورد اما بعضی‌ها کوتاهی می‌کنند، بعضی‌ها بی‌حوصلگی می‌کنند، بعضی‌ها هم با اصلش مخالف هستند، با مسجد مخالفند، با منبر مخالفند، با این حرف‌ها مخالفند ولی نمی‌دانند چه چیزی را از دست می‌دهند، خبر ندارند.

 انتهای پیام/

 


منبع : پایگاه عرفان
  • شهید
  • برزخ
  • طلب مغفرت
  • شنیدن معارف الهی
  • آثار رحمت خدا
  • نشستن بر بال ملائک
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه