دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: شیاطین هزار کلنگ برای خرابکردن بندگی در دستشان است؛ کلنگ اقتصاد، سیاست، حزبی، دارودستهای، شهوت، هوای نفس، گناهان کوچک و گناهان بزرگ؛ تا انسان شیاطین را رد نکند، ساختمان بندگی بالا نمیآید.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانیها در مشهد، با بیان اینکه حقیقتی که 124 هزار پیغمبر، دوازده امام، اولیای خدا و عالمان ربانی مبلِّغ آن بودند عبودیت است و مخالف عبودیت از ابتدا ابلیس و سپس شیاطین بود، اظهار کرد: ابلیس یک نفر است؛ همانی است که قرآن مجید در سورهٔ بقره، درگیری او با پروردگار را نسبت به مسئلهٔ آدم(ع) نقل کرده است؛ اما شیطان عنوان هرکسی است که با خدا، فرهنگ خدا، بندگان خدا، بندگی، خوبیها و فضایل اخلاقی دشمن است؛ حال میخواهد این شیطان از جنس انسان باشد، مثل فرعونهای تاریخ، نمرودها، امویها، عباسیها و در زمان ما هم دولتهای استعمارگر، خائن، ظالم، گمراهکننده، دروغگو و توابعشان، شیطان انسیاند و نسبت به خدا و دین و مردمی که بهدنبال خدا هستند، حسودند و کینه و دشمنی دارند؛ چنانکه پروردگار دشمنی آنها را علنی اعلام کرده است: «إِنَّ اَلشَّیطٰانَ لِلْإِنْسٰانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ» (سورهٔ یوسف، آیهٔ 5). قرآن میفرماید: دشمنی آنها آشکار است؛ چون کارش گمراهکردن است و گمراهکردن در پنهان نیست. ابزار گمراهکردنشان هماکنون هزاران ماهواره و سایت و دستگاههای تبلیغاتی و قلم است و اعمالشان در دشمنی آشکار است.
کافرانی که در لباس جن آفریده شدهاند
وی به نوع دیگری از شیطان با استناد به قرآن اشاره و خاطرنشان کرد: یک نوع دیگر شیطان هم قرآن مجید میفرماید جنی است؛ یعنی آنها را با چشم نمیبینید، اما آنها شما را میبینند و این دشمن پنهان، همین کافرانی هستند که در لباس جن آفریده شدهاند؛ کافرانِ آنها با شما، با خدا و راه خدا دشمناند و بالاخره به فرمودهٔ قرآن مجید، وسوسهگر هستند؛ یعنی توانمندی دارند که خیالاتی را به قلب و فکر انسان بیندازند تا این خیالات مانع شود که انسان دائم به یاد خدا، حق، انبیاء، عاقبت خودش و بهشت و جهنم باشد. آنها احتمالاً بیشتر از این قدرت ندارند، ولی شیاطین انسی - همین قدرتهایی که در دنیا خائن، ظالم، آدمکش، غارتگر و ستمکار هستند - بیشتر از شیاطین جنی قدرت دارند.
استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: مبلّغ این خط و جادهٔ عبودیت و بندگی خدا به معنی واقعی و نه بازیگری که تمام جوانب وجود انسان در اعتقاد، عمل، فکر و حرکت، بندهٔ خدا باشد، انبیای الهی، ائمهٔ طاهرین(ع)، اولیای خدا و عالمان ربانی بودند. شما ببینید چه کسانی در این ناحیه و چه کسانی در ناحیهٔ دشمنی هستند. قرآن این شیاطین را میفرماید: «عَدُوّی»، نه فقط دشمن شما انسانها هستند، بلکه دشمن منِ خدا هم هستند.
استاد انصاریان با بیان اینکه یهودیان در طول تاریخ یک گروه از شیاطین بودند که دشمن شئون خدا هستند، گفت: یک حرف یهودیان در زمان پیغمبر(ص) این بود که ما خودمان پیغمبر داریم و به تو نیازی نداریم و از جبرئیل بدگویی میکردند که چرا به این پیغمبر نازل شد و وحی آورد؟! خدا در سورهٔ بقره میفرماید: «مَنْ کٰانَ عَدُوًّا لِلّٰهِ وَ مَلاٰئِکتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 98). اینها دشمناند و حسادت دارند، ظرفیت ندارند، انسانیت و آدمیت ندارند. چرا خدا اینقدر در قرآن اصرار دارد که دشمنان را به ما معرفی کند؟ برای اینکه ما اسیرشان نشویم و گیر آنها نیفتیم، ما را نبرند و مانع بین ما و پروردگار نشوند؛ چون اگر مانع شوند و ما هم این مانع را قبول کنیم، سعادت ابدیمان نابود است و شقاوت ابدیمان هم مُهر میخورد.
بستن راه شیطان دست خود انسان است
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی به هشدار پیامبر(ص) به بنیهاشم اشاره و تصریح کرد: پیغمبر(ص) قبیلهٔ بزرگی در خانوادهاش بود. تیرهٔ هاشمِ قبیلهٔ قریش در عرب، در فکر، شعر، مسافرتها، تجارت و عظمت خانوادگی خیلی فوقالعادگی داشتند. پروردگار عالم برای جلب قریش خطاب به پیامبر فرمود: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک اَلْأَقْرَبِینَ» (سورهٔ شعراء، آیهٔ 214)، قوم و عشیرهٔ خودت را هشدار بده که شما در معرض انواع دشمنانی هستید که هم روی فکرتان، هم روی قلبتان، هم روی بدنتان، هم روی خیالتان و هم روی اندیشهتان اثر میگذارند. تا انسان راه شیطان را بهطرف خودش نبندد، بنده نخواهد شد؛ چون نمیگذارند. راه را باید بست و راه هم دست خودمان است که ببندیم.
وی با اشاره به اینکه بستن راه شیطان، شعار همهٔ انبیای الهی است، گفت: کسی که در کلاس، دانشگاه، پارک، اتوبوس، هواپیما یا قطار کنار شما مینشیند و شما هم متوجه میشوید، شروع میکند و ضد انسانیت، ضد اخلاق، ضد دین، ضد خدا، ضد انبیا، ضد ائمه، ضد عالمان پاک و با شرایط و ربانی و ضد سعادتتان حرف میزند، او شیطان است، راهش را ببندید؛ یعنی مثل ابیعبدالله(ع) بگویید «لا والله». پیشنهادهای تو را راجع به اقتصاد، شهوات، هوای نفس، لذتهای حرام و گناهان کبیره و صغیره قبول نمیکنم؛ اگر این کار را نکنیم، نمیتوانیم بندهٔ واقعی شویم چراکه هرچه بندگی کنیم، ساختمان را بالا میآوریم، شیاطین یادمان میدهند و یک کارهایی میکنیم که ساختمان فرو میریزد و نابود میشود.
مبلغ عرصه بین الملل ادامه داد: خیلی دلم میخواست کل جوانهای این کشور در حدی با آیات قرآن آشنا بودند، یعنی احدی در این پنجاهسال منبر به من مراجعه نکرده است که مشکل فکری و اعتقادی داشته باشد یا ایراد گرفته شود، مگر اینکه با آیات قرآن جواب دادم و قانع شده است. چه کسی با آیات قرآن قانع نمیشود؟ کافر؛ اگر انسان با آیات قرآن آشنا باشد، جواب کل سؤالات انسان در معارف، هستی، توحید و نبوت در قرآن است؛ اصلاً قرآن برای هدایت است یعنی ما را به هر حقیقتی هدایت میکند و گیر نمیکنیم.
کارکرد و عاقبت عدهٔ زیادی گرد و غبار پراکنده در هوا میشود!
مؤلف کتاب ارزشمند « تفسیر حکیم» در مورد سرانجام تسلیمشدن در برابر وسوسهٔ شیاطین گفت: در پایان بعضی از آیات پروردگار میفرماید: کارکرد و عاقبت عدهٔ زیادی «هَباءً مَنْثُوراً» (سورهٔ فرقان، آیهٔ 23) گرد و غبار پراکنده در هوا میشود. چهلسال نماز خوانده و روزه گرفته، کار خیر کرده است، بعد شیاطین دور او را میگیرند و به یک سلسله کارها وسوسهاش میکنند که تمام ساختمان گذشتهٔ خوبیهایش را ویران میکنند. راه باید تا روز مرگ ما به روی شیاطین بسته باشد و بستهبودن راهش هم به همان سبکی است که ابیعبدالله(ع) عمل کرد: «لا والله»، به خدا سوگند! جوابتان را نمیدهم و پیشنهادهای شما را هم قبول نمیکنم؛ سپس انسان بندهٔ واقعی میشود. بندهٔ واقعی هم کسی است که با دشمن خدا و خودش نسازد و ساختوپاخت نکند.
فضیلت گناه نکردن بالاتر از عبادت است
استاد انصاریان با اشاره به اینکه عبادت به شرط دفع شیطان و به شرط اینکه ما بین خودمان و شیطان با «لا» سد بسازیم، تحقق پیدا میکند، اظهار کرد: «لا والله» سد توحیدی و قویترین سد است. «لا» یعنی عادت واقعی کنیم که به هر گمراهکننده و به هر گناهی بگوییم «لا»؛ هیچجا هم ثواب «لا» بالاتر از اینجا نیست و هیچجا ثواب «نه» گفتن بالاتر از این «نه» گفتن نیست، چون این «لا؛ نه» جنگ عجیبی است که پیغمبر اکرم(ص) از آن به جهاد اکبر تعبیر کردهاند. امیرالمؤمنین(ع) هم میفرمایند: اگر کسی در این «نه» گفتنها بمیرد، «مات شهیداً». بنابراین دفع شیطان چنان ارزش دارد که در روایات آمده فضیلت گناه نکردن و دفع شیطان، بالاتر از عبادت است چرا که اگر شیطان دائم به ما راه داشته باشد، ما دائم ساختمان عبادت میسازیم، او هم دائم بمباران و خرابش میکند. شیاطین هزار کلنگ برای خرابکردن بندگی در دستشان است؛ کلنگ اقتصاد، سیاست، حزبی، دارودستهای، شهوت، هوای نفس، گناهان کوچک و گناهان بزرگ؛ تا انسان شیاطین را رد نکند، ساختمان بندگی بالا نمیآید.
انتهای پیام /
برای دیدن مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.
منبع : پایگاه عرفان