دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: وجود مقدس خداوند که قدرت بینهایت است، میتواند ما را از مشکلات نجات دهد؛ وعدهٔ نجات هم داده و از وعده خود تخلف نمیکند بنابراین همگی بدانیم مشکل دنیا قلیل است، نمیماند و زود رد میشود، نباید عجله کرد، این یک راه برای شناخت خداست.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانیها در مشهد، اظهار کرد: اهل نظر فرمودهاند کلمهٔ عبد که در قرآن مجید، روایات و دعاها زیاد بهکار گرفته شده، مرکب از سه حرف است: «عین، باء، دال». میفرمایند هر حرفی به حقیقتی اشاره دارد که لازم است انسان آن حقایق را بشناسد، چون مفید است، راهنما و راهگشاست. اهل نظر میگویند: «عین» آن به عرفان رب اشاره است؛ یعنی اوّل خدا را بشناس، بعد که خدا را شناختی، با خیال راحت زندگی میکنی و مشکل هم که برای تو میسازند، دینت را با شناخت خدا از دست نمیدهی و به او تکیه میکنی. او فرموده است: «إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یسْراً» و دوباره «فإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یسْراً». دیگر عجول و شتابزده هم نخواهی بود، گول هم نخواهی خورد و برای حل مشکل و راحتشدنت به دامن بیگانه و ضدّ خدا هم متوسل نخواهی شد.
بهترین راه شناخت خداوند، فهم آیات مربوط به خداست
وی در پاسخ به اینکه چگونه پروردگار را بشناسیم؟ گفت: بهترین راه شناخت خداوند، فهم آیات مربوط به خداوند است. آیات مربوط به خداوند در قرآن، نزدیک دوهزار آیه است. خداوند مهربان گاهی خودش را با صفاتش شناسانده و معرفی کرده است. شما میخواهید نماز را شروع کنید، با بیان صفات خدا شروع میکنید و در تکبیرةالإحرام میگویید «الله»، یکبار هم در «بسم الله» میگویید «الله»، یکبار هم در «بسم الله» میگویید «رحمان» و یکبار هم میگویید «رحیم». دوبار در اوّل نماز، «الله» میگویید، یکبار «رحمان» و یکبار «رحیم» میگویید. اهل نظر میگویند: «الله» را با قلبتان هم بگویید و فقط با زبان نگویید. «الله» اسم ذات است، یعنی وجود مقدسی که مستجمع جمیع صفات کمال است، وجود مقدسی است که هیچچیزی از ارزشها و کمالات کم ندارد و تمام ارزشها و کمالات نزد اوست. این خداست و اگر توجه قلبی به این معنا داشته باشید، بعد از خدا پیش چه کسی میخواهی بروی که نمونهٔ خدا باشد؟ نمونهاش که وجود ندارد، «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» (سورهٔ شوری، آیهٔ 11). این در قرآن است: او تک و یگانه است، نمونه ندارد. غیر وجود مقدس او مادون و پایینتر از اوست که علاوهبر پایینتر بودن، مخلوق هم هست.
غیر از خدا کسی نمیتواند حقایق در عالم هستی را به طرف انسان جهت دهد
استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: اگر انسان زندگی خود را به غیر او جهت دهد، آن غیر نمیتواند حقایقی را در عالم هستی به طرف تو جهت دهد، وقتی دل به معنای «الله» توجه کند، انسان تا آخر عمرش از شرک و کفر راحت زندگی میکند؛ چون با فهم این حقیقت نمیتواند بگوید کاری از دست خدا برنمیآید، پس سر بر آستان غیر او بگذارم که از دست او برمیآید. این یک دروغ است و عاقل هم به هیچ عنوان متوسل به دروغ نمیشود؛ اصلاً دلگرمیاش نسبت به پروردگار عالم سرد نمیشود و دائم در حال تکیه و اعتماد به پروردگار مهربان عالم است.
مبلغ عرصه بین الملل در پاسخ به اینکه بندگان حقیقی با مشکلات چهکار میکنند؟ گفت: اینگونه انسانها خودشان نسبت به خودشان مشکلساز نیستند؛ یعنی هیچ دری را به روی خودشان نمیبندند و راهی را برای هجوم مشکلات بهسوی خودشان باز نمیکنند، ولی چون در دنیا زندگی میکنند، آدمهای احمق، جاهل، بیدین، ضعیفالایمان، متکبر، مغرور، خائن و آدمهای ظالم برای اینها مشکل ایجاد میکنند. وقتی آنها را به تور مشکلات انداختند، قرآن مجید میگوید: «وَ عَلَی اَللّٰهِ فَلْیتَوَکلِ اَلْمُؤْمِنُونَ» (سورهٔ آلعمران، آیهٔ 122)؛ و «وَ عَلَی اَللّٰهِ فَلْیتَوَکلِ اَلْمُتَوَکلُونَ» (سورهٔ إبراهیم، آیهٔ 12).
تنها وجود مقدس خداوند میتواند انسان را از مشکلات نجات دهد
وی افزود: اهل نظر میگویند: وجود مقدس او که قدرت بینهایت است، میتواند ما را از مشکلات نجات دهد؛ وعدهٔ نجات هم داده است، وعدهاش را هم تخلف نمیکند و به ما هم اعلام کرده که مشکل پیش میآید، اما «فَإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یسْراً» (سورهٔ شرح، آیهٔ 5). برای اینکه ما دلمان قوی باشد، یکبار دیگر بعد از این آیه میگوید: «إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یسْراً» (سورهٔ شرح، آیهٔ 6) مگر نوح(ع) را نجات نداد؟ مگر ابراهیم(ع) را نجات نداد؟ مگر موسی و عیسی(ع) را نجات نداد؟
پیامبران و امامان حل مشکل را در یک شب انتظار نداشتند
نویسنده کتاب ارزشمند «سیمای نیکان» به هدف تربیتی خدا از تذکر زندگی انبیا اشاره و خاطرنشان کرد: این تذکرات نسبت به زندگی انبیاء برای این است که ما را با حوصله، با تحمل و صابر بار بیاورد و بدانیم مشکلاتی که دیگران برای ما ساختهاند، اگر ما پیش او بمانیم و برای حل مشکل به دامن دشمن پناه نبریم و دین خودمان را ندهیم که راحتی بگیریم، مشکل را حل میکند. هیچ عجله نکنید! تمام انبیا همینگونه زندگی کردند، اما یک پیغمبر از کنار خدا برای حل مشکلی که دیگران ایجاد کرده بودند، فرار نکرد و عجول هم نبودند؛ مثل بعضی از ما نبودند که حل مشکل را در یک شب انتظار داشته باشند.
هیچ مشکلی در دنیا باقی نمیماند
استاد انصاریان گفت: پروردگار عالم وعدهٔ حتمی و قطعی داده است که من خیر دنیا و آخرت شما را تأمین میکنم. در قرآن هم از اولیائش نقل کرده است که شعار آنها در قلبشان همیشه این بود: وجود مقدس پروردگار ما عطاکنندهٔ همهٔ خوبیها در دنیا و آخرت است، لذا همیشه میگفتند: «رَبَّنٰا آتِنٰا فِی اَلدُّنْیٰا حَسَنَةً وَ فِی اَلْآخِرَةِ حَسَنَةً» (سورهٔ بقره، آیهٔ 201). کار و مشکلشان هم حل میشد. بنا نیست مشکل در دنیا بماند و مشکل ماندنی طبق آیات قرآن و روایات، مشکل آخرت است.
این استاد حوزه علمیه در مورد نگاه امیرمؤمنان(ع) به حقایق هستی اظهار کرد: امیرالمؤمنین(ع) کتاب علم خداست. امیرالمؤمنین(ع) اوّل حقایق را میدیدند، بعد میگفتند؛ یعنی اهل اِخبار از حقایقی بودند که حقایق را میدیدند. وقتی من میخواهم نسبت به خودم یا مراجعهکننده حرف بزنم، میگویم انشاءالله درست میشود؛ اما امیرالمؤمنین(ع) درستبودنش را میدیدند که من خبر نداشتم، بعد به من خبر میدادند. این نگاه حضرت به حقایق بود، نه اینکه صبر کند تا حقیقت چهرهاش را نشان بدهد و بعد به مردم بگوید این است.
وی گفت: در خطبههای «نهجالبلاغه» آنجا که از انبیای خدا صحبت میکند، گرفتاریهای انبیا را که بیان میکند، آسودگی انبیا را هم بیان میکند و کاملاً نشان میدهد که انبیا در خوبیهای دنیا و آخرت غرق بودند؛ مشکلاتی که برایشان میساختند، آن مشکلات را هم با عبادت با آن برخورد میکردند. استقامت، صبر و عجلهنکردن یک نوع عبادت بود، ماندن پیش خدا، «إِنَّ اَلَّذِینَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا» (سورهٔ أحقاف، آیهٔ 13)، یک نوع عبادت بود؛ لذا به ما فرمودهاند: شتابزدگی، شتابورزیدن و عجله از شیطان است؛ اما حلم، صبر، تحمل و بردباری از «الله» است.
مفسر «نهج البلاغه» با بیان اینکه اگر انسان بر خود مشکلی تحمیل کند، ارتباطی با خدا ندارد، به نمونه ای نیز اشاره و خاطرنشان کرد: یکی از فرزندان امام صادق(ع) به محضر پدر آمد و گفت: من یک سرمایهٔ پولی دارم و میخواهم این را با فلانکس شریک شوم؛ مثلاً میگویند آدم زرنگی است و کاسبی خوب بلد است، خوب میتواند پول را به استفاده برساند و از پول، پول تولید کند. حضرت فرمودند: پسرم! با این آدم شریک نشو؛ این شخص مشهور به شرابخواری است و به آدم شرابخوار هم هیچ اعتمادی نیست چرا که دین ندارد و در «اصول کافی» است: «من لا دین له لا عهد له» آنکسی که دین ندارد، هیچ تعهدی ندارد. مدتی گذشت، پیش پدرش امام صادق(ع) آمد و گفت: یابنرسولالله، پدرجان! کل پولم رفت؛ حال من چند سال باید جان بِکَنم تا دوباره این سرمایه را بهدست بیاورم. امام فرمودند: من که تو را راهنمایی کردم و گفتم پولت را دست مشروبخوار نده. باید به حرف پدر گوش میداد. پدر که این پول را برای خودش نمیخواست، پدر که نظر منفی نداشت، پدر روی محبتش، عقلش، اندیشهاش، عصمتش، درستیاش و پاکیاش گفت با این آدم شریک نشو.
استاد انصاریان گفت: روایت دارد که حضرت صادق(ع) در آن سال به مکه مشرّف شدند. همه میدانید، میگویند دعا در مسجدالحرام مستجاب است و میگویند در سفر اوّل که چشمت به کعبه افتاد، بخواه، عطا میکنند؛ پسر کنار پدرش امام صادق آمد و گفت: یابنرسولالله! اینجا مگر کنار خانهٔ خدا نیست؟ فرمودند: چرا هست. عرض کرد: شما امام معصوم نیستید؟ فرمودند: چرا هستم. گفت: دعا کنید تا آن مالی که از من بردهاند، به من برگردد. فرمودند: این دعا مستجاب نمیشود و من دعا نمیکنم، چون قبلاً به تو گفته بودم که پولت را به مشروبخوار نده. مشکل تو با دعا حل نمیشود، بلکه تو باید در این مشکل بمانی تا کمکم پولی گیر تو بیاید و دوباره چرخ زندگیات را بچرخانی. من دعا هم کنم، خدا اینطور دعاها را مستجاب نمیکند. خدا که ننشسته تا هرچه من بگویم، بگوید چشم! قانون و راه و برنامه دارد.
راه حل استجابت دعا
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی به مستجاب نشدن برخی از دعاها حتی در مکه اشاره و تصریح کرد: اگر من در کنار کعبه بایستم و از ساعت هشت شب تا اذان صبح اشک بریزم و به پروردگار بگویم: «هذا بلدک» مکه شهر توست، «و الحرم حرمک» حرم هم که حرم توست، «و البیت بیتک» خانه هم که خانهٔ توست و این هم گلوی من؛ آیا این دعا مستجاب است؟ نه، مستجاب نمیشود. یا سه روز در مکه روزه بگیر، هر روز زیر ناودان طلا برو و زار زار گریه کن و بگو ثروت قارون را به من بده. این دعا مستجاب است؟ نه، مستجاب نمیشود.
یا هر شب بنشین و خودت برای خودت روضهٔ ابیعبدالله(ع) بخوان. گریهٔ برای امام حسین(ع) هم که خیلی قیمت دارد، عبادت هم بکن، دعا هم بخوان و بعد به پروردگار بگو خوشگلی یوسف(ع) را به من بده. آیا میدهد؟ نه، نمیدهد. میخواهی دعا بخوانی، به تو یاد دادهاند؛ برای طواف که داخل میروی، هر هفتبار این دعا را بگو: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً» (سورهٔ بقره، آیهٔ 201)، به تو میدهند. ما مقداری در فهم دین اشتباه داریم و اگر آن اشتباهات را نداشته باشیم، به دین و مسائل دین، دعاها و پروردگار بدبین نمیشویم.
جوانان در زندگی عجول هستند
وی ادامه داد: جوانان مقداری عجولاند و گاهی پیش خودشان میگویند که پدرم بهاندازهٔ من نمیفهمد و گاهی میگویند من بهتر از پدرم میفهمم؛ اما امیرالمؤمنین(ع) یک جمله دارند که چقدر خوب است نسل جوان همیشه این جمله را بهکار بگیرد. حضرت میفرمایند: آنچه از علم، فهم و دانایی بهتر هست، تجربه است؛ چون آدم باتجربه رودخانه را رد شده است و میداند آدم را آب میبرد یا نمیبرد؛ آدم باتجربه این جاده را رفته است و میداند در این جاده چقدر خطرناک است.
نپرسیدن، عامل شکست جوانان
مبلغ عرصه بین الملل نپرسیدن، عامل شکست جوانان دانست و افزود: بیشتر جوانهایی که شکست میخورند، برای نپرسیدن آنهاست؛ چون میگویند میدانم! اگر میدانستی که پروردگار در قرآن بهصورت امر واجب نمیفرمود: «فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکرِ» (سورهٔ نحل، آیهٔ 43)، از آدمهای دانا بپرسید. بیشتر مردم هم به روایات آگاه نیستند؛ مثلاً ما یک روایت از امام عسکری(ع) داریم که میفرمایند: در زمانی که بیشتر مردم رو به بیدینی هستند و رعایت مسائل الهی را مانند اکنون نمیکنند، اعتماد نکنید؛ اما زبانبازها اعتماد افراد را جلب میکنند و تا اینها چشمشان باز میشود، میبینند دومیلیارد، سهمیلیارد، دهمیلیارد، بیستمیلیارد یا صدمیلیارد سرشان کلاه رفته است و قابلجبران هم نیست؛ یا باید خودشان را پنهان کنند یا خودکشی کنند یا به نوع دیگری از کشور فرار کنند و راه دیگری ندارند. اگر در دادگاه هم محکوم شوند، میگویند این قاضی ذرهای دین ندارد، مرا محکوم کرد در صورتی که قاضی دین دارد، تو به دین عمل نکردهای و مشورت نکردهای، از بزرگترها نپرسیدهای و اعتماد هم کردهای؛ آنهم در روزگاری که امام عسکری(ع) میفرمایند اعتماد نکن.
آدمهای بیدین به هیچچیز متعهد نیستند
نویسنده کتاب ارزشمند «عبرت آموز» گفت: آدمهای بیدین به هیچچیز متعهد نیستند. گاهی هم گولخوردهها میگویند آقا، نماز نمیخواند، روزه نمیگیرد، هفتهای یکبار هم یک لیوان مشروب میخورد، اما اینقدر آدم خوب و خوشاخلاقی است و از این متدینهای ما بهتر است؛ بیحجاب است، اما از صدتا چادری ما بهتر است. این حرف را نگو! بگذار یکخرده با او حرکت کنی، ببین پولت را میخورد؟ آن بیحجاب هم صدتا بلا سرت درمیآورد که یکدانهاش به فکر صدتا چادری هم نمیآید.
او با بیان اینکه بیدین تعهد ندارد، اما مردم مینشینند و از او تعریف میکنند، اظهار کرد: آدم بیدین بسیار خوشخنده، خوشاخلاق و نرم است؛ اما فلانی نماز میخواند، نمیشود او را با دهمَن عسل خورد؛ فلانی روزه میگیرد، نمیشود با او حرف زد. حالا نمیشود او را با دهمَن عسل خورد، نمیشود با او حرف زد، اما مال مردمخور که نیست! دزد که نیست! کلاهبردار که نیست! اسم آن اخلاقی که او دارد، اخلاق جنتلمنی است، نه اخلاق ایمانی.
وی گفت: وضع آدم به کلاس ایمان و اندیشهاش بستگی دارد. شما جوانها سعی کنید با آدمهایی همسخن شوید که قابلاعتماد و عاقل هستند، فکر و تجربه دارند. نمیگویم رفیق باشید، بلکه بروید و از تجربهٔ عمرشان استفاده کنید. این عبادت است! همهٔ لحظات آدم متفکر و متدین در عبادت است.
استاد انصاریان در پایان گفت: باید مقداری تحمل کرد، مشکل دنیا ماندگار نیست. امیرالمؤمنین(ع) میدیدند و میگفتند: «و هو بلاء قلیل مکثه یسیر بقاؤه قصیر مدتُه»، این مشکل دنیا قلیل است، نمیماند و زود رد میشود، تو عجله نکن. این یک راه برای شناخت خداست.
انتهای پیام /
برای دیدین مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.
منبع : پایگاه عرفان