قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ضیافت شیطان با سفره عرفان  

هر چند مدعیان دروغین عرفان و معنویت در جای جای جهان، جاخوش کرده و افرادی را دور خود جمع کرده‌اند، اما بررسی‌های کارشناسان نشان می‌دهد، حیطه فعالیت و دروغ‌پراکنی این افراد متقلب در کشورهای جهان سوم-یا همان کشورهای توسعه نیافته-گسترده‌تر است. این بررسی‌ها از این حقیقت پرده بر می‌دارد که مدعیان و دروغ‌پردازان معنوی در دوران هزاره سوم، بازماندگان مردن شده جادوگران در دوران کهن هستند.

عرفان در معنای اصیل خود در بردارنده مفهومی عظیم است و عارفان حقیقی در تمام ادوار تاریخ، انسان‌هایی وارسته و محبوب تلقی می شدند. در جامعه امروزی ما افرادی با سوء استفاده از این عنوان، شبکه‌هایی را تشکیل داده و از این طریق اهداف خود را دنبال می‌کنند. عارفان کاذب که چندی است در گوشه و کنار کشور در قالب گروه‌ها و جلساتی مشاهده می شود، ادعای کشف و شهود داشته و تعدادی به اصطلاح مرید را نیز در اطراف خود گرد آورده‌اند. از اهداف این افراد، ایجاد تفرقه های اعتقادی در میان مدعیان این بدعت‌های انحرافی همچنین از طریق سوء استفاده از فطرت معنویت گرای انسان، به دنبال جذب آنها هستند. در این میان افرادی ساده لوح و خرافاتی که از لحاظ اعتقادی متزلزل هستند در زمان ناتوانی در مقابل مشکلات به این عارفان کاذب روی می آورند. مدعیان عرفان نیز دروغ های خود را در لباس حقیقت به خورد مراجعان داده و از این طریق اهداف سوء خود را دنبال می کنند. در جلسات دوره ای این گروه‌ها موارد غیراخلاقی بسیاری به چشم می‌خورد. سوء استفاده های مالی و اخلاقی از دیگر شاخصه‌های این بدعت گذاران است.

 

«جادوگران قدیم» اجداد «مدعیان جدید»

عرفان به خودی خود کلمه‌ای بسیار مقدس است و عارف، لقب افرادی مانند مولانا، عطار و انسان‌های بسیار بزرگ و فوق بشری است که در تمام ادوار تاریخ مورد توجه و علاقه مردم بودند. امروز اما افرادی سودجو با استفاده از نام عرفان، سعی در مطرح کردن خود داشته و با جذب مریدان و تبلیغات، حصول اهدافشان را دنبال می‌کنند.

برای بررسی این موضوع می‌توان به ریشه مردم شناسانه افرادی که به دروغ ادعای اعجاز و شهود دارند، اشاره کرد. پیشینه این عرفان‌های کاذب به ابتدای پیدایش اعتقادات، مذاهب و فرقه‌های مذهبی قدیم انسان باز می‌گردد. انسان‌های اولیه به دلیل عدم آگاهی نسبت به دلایل وقوع حوادثی چون آتشفشان و زلزله و ناتوانی در تبیین عقلانی برای این ارکان طبیعی، علتی با عنوان «روح جسم» متصور می‌شدند که در اصطلاح «مانا» یا «توتم» نام داشت. از مصادیق «توتم» می‌توان به درخت، سنگ و حیواناتی اشاره کرد که از نظر مردم مقدس و دارای توانایی اعجاز بوده است. «توتم» از سوی مردم به عنوان حامی تلقی شده و به این دلیل مورد احترام عموم بود. در همین زمان، افرادی با عنوان سحر و جادو ادعا کردند که می‌توانند نیروی اجزای طبیعت را در اختیار بگیرند. بعضی از پیش‌بینی‌های این افراد به دلیل تجربه، به حقیقت می‌پیوست و مردم به دلیل ناآگاهی، ادعاهای آنها را باور می‌کردند. این افراد نام خود را جادوگر نهاده و با اوراد، آتش و مراسمی خاص به احضار روح و رفع ارواح خبیثه می‌پرداختند. مدعیان دروغین عرفان امروزی که بساطی به راه انداخته و با تشکیل گروه به گسترش فریب‌های خود می‌پردازند، از بازماندگان همان جادوگران گذشته هستند. این مدعیان دروغین، بدون کسب علم و دانش در خصوص عرفان و طی نکردن مراحل سیر و سلوک، تنها با نیرنگ سعی در جذب مرید دارند.

از جمله نکات قابل توجه صدماتی مانند دور ساختن مردم از زندگی واقعی و سقوط آنها در ورطه خیالات و توهمات است که وجود این افراد بر پیکره جامعه وارد می‌سازد. وجود این افراد همچنین باعث ایجاد خرافه پرستی و اعتقاد به موهومات در سطح جامعه می‌شود. مردم از طریق این عارفان کاذب به موضوعاتی چون شانس و سرنوشت وابسته شده و از حالت فاعلی به مفعولی گرویده می‌شوند. این موضوع خود باعث کاهش کارایی افراد شده و روند رشد و توسعه را با مشکل روبه‌رو می‌سازد. همچنین در چنین قالبی افراد زندگی و سرنوشت خود را از پیش تعیین شده دانسته و در جهت پیشرفت و تغییر تلاشی نمی کند و به نوعی باعث جمود اجتماعی خواهد شد.

 

بهترین راهکار گسترش عرفان ناب اسلامی است

عرفان‌های نوظهور به عنوان پدیده نابهنجار اجتماعی عده‌ای را از طریق هجوم آموزه‌های تبلیغاتی و نمادین به خود جلب می‌کند. ادعاهای عرفان که روزانه از هر گوشه و کنار به گوش می‌رسد، گاه فقط ابزاری برای رسیدن به آرزوهای عده‌ای منفعت‌طلب است. برای ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی این مسئله که گروهی از فضای خرافی برای حصول منافع خود سوءاستفاده می‌کنند، باید به بررسی جامعه پرداخت. جامعه ما سنتی، دینی و ارزشی بوده و این باعث می‌شود عده‌ای از طریق توسل به این ارزش‌ها، منافع شخصی خود را دنبال کنند.

بر این اساس، عواملی که باعث بروز این عرفان‌های نوظهور می‌شوند را می‌توان به دو گروه داخلی و خارجی تقسیم کرد. عامل داخلی این موضوع، عدم تزریق صحیح معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی به بدنه جامعه است. اگر ارزش‌های دینی در افراد جامعه درونی و نهادینه نشود راه برای پیدایش عرفان‌های نوظهور باز می‌شود. در دین اسلام و قرآن بررسی کاملی در خصوص خرافه وجود دارد و مسلمانان از خرافه پرستی نهی شده‌اند، اما عدم آگاهی آحاد جامعه در اینباره و شیوه‌های جذاب و فریبنده این گروه‌ها برای جذب مخاطب به خصوص جوانان، باعث گرایش به این فرقه‌ها می‌شود. گاه افرادی که به این گروه‌ها روی می‌آورند خود بر کذب بودن ادعای آنها واقفند، اما به عنوان آخرین راه‌حل در مقابل مشکلات به هنگام کمرنگ شدن یاد خدا در دل‌هایشان به این سمت گرویده می‌شوند.

از سوی دیگر می‌توان به عوامل خارجی مانند قدرت‌های جهانی که برای ترویج از فرقه‌های دروغین از رسانه‌هایی شدن ماهواره و سینما استفاده می‌کنند، اشاره کرد. بسیاری از این رسانه‌ها برای فرهنگ سوزی، اشاعه فرهنگ‌های بیگانه در کشور و رسوخ در اعتقادات و باورهای جوانان، سرمایه‌گذاری‌های کلانی کرده و برای حصول اهداف خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند. با این وجود برای مقابله با این مسئله باید با معرفی و گسترش بیشترعرفان ناب اسلامی و سرمایه‌های عظیمی که در دین و فرهنگ کشور وجود دارد، در مقابل این هجمه‌ها ایستادگی کرد. از سوی دیگر گاه این افراد با جمع کردن عده ای در اطرافشان سعی در ارضای نیازهای روانی خود مانند جلب توجه کردن، ساختن چهره کاریزماتیک دروغین در میان مردم و جذب مرید دارند.

 

راز شفا یافتن به دست مدعیان!(1)

از نکات قابل توجه در بحث عرفان‌های دروغین، افرادی هستند که با گرایش به مدعیان این مکاتب، باعث رونق بازارشان می‌شوند. کسانی که دست کشیده از خدا و آموزه‌های مذهبی، در اثر عدم آگاهی به سمت این مدعیان جذب شده و در مکتب آنها به دنبال حصول اهداف و آرزوهای خود هستند. موضوعی که از سوی این مراجعان به کرات شنیده می‌شود، شفا یافتن و حاجت روا شدن از طریق ارتباط با این عارفان کاذب است. این افراد گاه می‌گویند اگر ادعای این عارفان دروغ است به چه دلیل حاجتشان را برآورده کرده‌اند! در جواب چنین کسانی می‌توان گفت که تحقیقات درباره «تلقین» نشان داده است، در صورتی که به جای داروی مسکن به بیماران نشاسته داده شود، در صورت عدم آگاهی بیمار دراین خصوص، درد او برطرف می‌شود. از دیگر مصادیق این موضوع روش درمانی در جنگ جهانی دوم است؛ به این صورت که هنگام اتمام داروی مورفین، سرُم نمک به سربازان با زخم‌های عمیق، تزریق می‌شد که باعث تسکین درد آنها می‌شد. در توضیح این موارد تنها می‌توان به بیان این مهم بسنده کرد، وقتی فرد انتظار دارد درمان شود، درمان می‌شود. درمان توسط این مدعیان عرفان نیز نه به دلیل نیرو و توانایی‌های آنها، بلکه به دلیل اعتقاد و باورهای درونی مراجعین است که باعث ایجاد این توانایی در وجودشان می‌شود.

این در حالی است که در بسیاری از جوامع گرایش عوام به این مدعیان کاذب و توانایی‌شان در فریب و هدایت، باعث ایجاد روند معصوم‌سازی می‌شود.

 

از دیگر سو این افراد گاه به بهانه شفا و حل مشکلات، تقاضاهای غیراخلاقی نیز از مراجعین خود می‌کنند که باعث ایجاد آسیب‌های اجتماعی می‌گردد.

 

سودجویی، اختلالات شخصیتی و اهداف سیاسی

 چندی است در سطح جامعه افرادی به چشم می‌خورند که با ادعای عرفان، شهود و کرامت دست به تشکیل گروه‌ها و شبکه‌هایی زده‌اند. این افراد که موفق به جمع‌آوری عده‌ای از مردم ساده لوح و خرافاتی در اطراف خود شده اند، با سوءاستفاده مالی از آنها، به دنبال کسب ثروت هستند. این مدعیان عرفان را می‌توان به گروه هایی تقسیم کرد:

۱- افرادی که به دلیل سودجویی و پیروی از امیال خود و با ادعاهایی ساختگی با اهدف شوم و غیراخلاقی با دیگران ارتباط برقرار کرده و از آنها سوءاستفاده می‌کنند.

۲- دسته دوم افراد دچار مشکل شخصیتی هستند. این اختلالات باعث ایجاد توهماتی در ذهن فرد شده و اعتقاد به مسائلی چون روح، هیپنوتیزم و موارد عجیب و غریب در وی شکل می‌دهد.

۳- گروه سوم این مدعیان دروغین افرادی دچار بیماری‌های خاص روانی هستند که تصور انجام اعمال خارق‌العاده را دارند. این افراد تصور می‌کنند که به آنها وحی شده و گاه ادعای پیامبری دارند. بیماران دو قطبی در دوره‌های مانیک ممکن است دچار چنین تصوراتی بشوند.

۴- یک گروه از این افراد کسانی هستند که با انگیزه‌های از پیش تعیین شده برای ایجاد انحراف دست به این کار می‌زنند. این افراد بر نادرست بودن ادعاهای خود واقفند و مأمور اشاعه این باورها در میان مردم هستند. ورود این باورها در اجتماع باعث ایجاد دوگانگی و تزلزل در ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی می‌شود. این مکاتب ساختگی اعتقادات مسموم خود را در قالب‌هایی چون لباس، فیلم و موسیقی را برای گسترش و نفوذ در میان جوانان وارد جامعه می‌کنند. ورود این کالاها همچنین باعث ایجاد بازار مصرف در جوامع هدف شده و منافع اقتصادی نظام‌های سرمایه‌داری را نیز به دنبال دارد.

از سوی دیگر، نحوه فعالیت این مدعیان دروغین عرفان متفاوت است. گاه این افراد با تفاسیر سکولاری از عرفان، در غالب ادعاهای انرژی درمانی، لمس کردن، شفای بیماران و ایجاد آرامش ارتباط برقرار می‌کنند. فعالیت این افراد و شبکه‌ها اکثراً به صورت غیر رسمی، پنهانی و در منازل شخصی انجام می‌شود. این افراد غالباً از نهادهای دولتی و مسئول به دلیل فعالیت‌های غیرقانونی خود گریزانند. مردم با هوشیاری، تحقیق در خصوص این افراد و دوری از عقاید خرافی می‌توانند از سقوط در دام آنها بگریزند.

 

دول استعماری؛ عامل ایجاد بدعت‌های تفرقه‌انگیز(2)

عرفان‌های کاذب، مکاتبی هستند که امروزه فعالیت آنها در گوشه و کنار کشور دیده می‌شود که با ادعاهای دروغ خود به فریب مردم می‌پردازند. برای تقسیم‌بندی گروه‌های که به ترویج این بدعت‌ها مشغولند می‌توان ابتدا به عده‌ای که با هدف کسب ثروت باد آورده، این طریق را برگزیده‌اند اشاره کرد. گروه دیگر نیز کسانی هستند که با استفاده از ادعاهای کذب و بهره‌گیری از سحر و جادو به دنبال حصول اهداف غیراخلاقی خود هستند. از سوی دیگر جانبداری دولت‌های خارجی نیز باعث تشدید فعالیت این گروه‌های انحرافی می‌شود. ترفند دولت هایی مانند انگلیس و امریکا این است که افرادی را برای آموزش عرفان‌های دروغین به هند فرستاده و پس از طی مراحل آموزشی برای ترویج عقاید انحرافی و ایجاد گسست‌های معرفتی به کشورهای مختلف گسیل می‌کنند. در طول تاریخ نیز شاهد ایجاد و ترویج فرقه بابیت در دوره محمد شاه قاجار، بهائیت در زمان ناصرالدین شاه و وهابیت در امپراتوری عثمانی توسط استعمار انگلیس بوده ایم. این تهاجم فرهنگی در سال‌های اخیر جای خود را به گسترش بدعت‌هایی مانند هیپی، رپ، هوی متال و شیطان پرستی داده است.

از سوی دیگر عرفان‌های کاذب گاه در قالب‌های متفاوتی چون دعانویسی، رمالی و جادو، جلوه‌گری می‌کنند. مدعیان این بدعت‌ها در برخی موارد حتی قادر به خواندن قرآن نیز نبوده، اما ادعای فرستاده شدن از جانب خدا را دارند. همچنین گروهی از این افراد گاه با عناوینی چون پزشکی و انرژی درمانی، دست به فعالیت زده و ثروت‌های کلانی را نیز کسب کرده‌اند.

در مواردی مشاهده شده است که برخی از اعضای این گروه‌ها در محافل خود حتی قرآن را مورد بی احترامی قرار می‌دادند. این در حالی است که در کشورهای اسلامی جوانانی که پایگاه‌های اعتقادی و دینی محکمی ندارند از طرف این گروه‌ها جذب شده و به ازای ترویج این آئین‌ها حقوق نیز دریافت می‌کنند. عضویت در این گروه‌ها گاه به گونه‌ای است که خروج از آنها غیرممکن بوده و برای افرادی که قصد جدایی دارند مشکلات بسیاری ایجاد می‌شود.

ترویج وهابیت و شیطان‌پرستی در ایران و کشورهای همسایه همواره به علت مقابله با مذهب شیعه بوده که در سال‌های اخیر بسیار گسترش یافته است. ابزار این گروه‌ها برای ترویج بدعت‌هایشان رسانه هایی چون اینترنت است که از این طریق نمادهای خود مانند مدل مو، لباس، زیورآلات و خالکوبی گسترش می‌دهند. دراین میان برای مقابله با این مکاتب تفرقه انگیز باید با سلاح علم و آگاهی اقدام کرد.

 

وحشت از قدرت شیعه؛ علت ایجاد فرقه‌های انحرافی(3)

عرفان‌های دروغین به عنوان بدعتی انحرافی چندی است با هدف ایجاد تفرقه‌های اعتقادی در جامعه مطرح شده است. برای بیان دلایل گسترش این بدعت‌ها می‌توان گفت، دین و معنویت ریشه در فطرت انسان داشته و به همین دلیل در طول ادوار مختلف تاریخ از عوامل مهم حیات بشری محسوب شده و نقش اساسی در شخصیت و زندگی انسان دارد. از همین رو، دشمنان و معاندان دین همواره تلاش می‌کردند که نمونه‌های تقلبی و غیرکارآمد از دین، این گوهر مهم معنویت را برای تحریف و بی‌تأثیر کردن آن به کار گیرند. به همین دلیل در تاریخ ادیان الهی، بشر همواره با تحریف روبه‌رو بوده است.

در همین راستا، در دهه گذشته در سطح جهان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و احیای دین، معنویت و تبلور کارآمدی اعتقادات مذهبی در دفاع مقدس، قدرت‌های بزرگ در قالب جنگ نرم سعی در ارائه بدعتی فاسد به نام عرفان و جلسات دینی و مذهبی به مردم داشته‌اند. این بدعت‌های جدید به رغم ظاهری جذاب، محتوایی غربی داشته و در طول دهه گذشته در سطح کشور، گروه‌ها و جریان‌های انحرافی به خصوص در حوزه مهدویت، عاشورا، خودسازی و سیر و سلوک، با تشکیل محافل، جلسات و توزیع کتاب‌ها و جزوات سعی در جذب نسل جوان داشته‌اند. این فرقه‌ها از یکسو با ارضای نیاز معنویت‌گرایی در جوانان و از سوی دیگر از طریق محتوای فاسد آموزه‌های خود سعی در دور کردن آنها از حرکت، پویایی و عمل به دستورات واقعی دین دارند. این در حالی است که محور اصلی جلسات این گروه‌ها مباحث ارتباط با امام زمان، دعا و موضوعات مربوط به خودسازی است.

یکی از اهداف شوم این جریانات، القای ناکارآمدی نقش دین در جامعه و تبدیل چنین محافل و جلساتی به پایگاه مبارزه با انقلاب اسلامی است.

نکته بسیار مهم در عرصه جهانی گرایش پیروان دیگر مکاتب و ادیان به اسلام و فرهنگ تشیع است که باعث ایجاد هراس در نظام صهیونیسم می‌شود. همانطور که فرانسوا توال، نویسنده و محقق در کتاب ژئوپولیتیک شیعه اعلام می‌کند شیعیان که همواره از لحاظ تعداد در اقلیت بوده اند، قدرت اقتصادی ضعیفی داشته و هیچگاه قادر به تشکیل حکومت و نفوذ سیاسی در جهان نشدند، امروزه بازیگر اصلی تحولات جهان هستند. محور اصلی قدرت در شیعیان اعتقاد به مهدویت بوده و شیعه تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران، احیا و قدرتمند شده است. این اعترافات محقق فرانسوی که قدرت شیعیان را در اعتقاد به مهدویت بیان می‌کند نشانگر این مهم است که جریان‌های انحرافی وابسته به بیگانگان به چه میزان درصدد تحریف و تخریب عقاید بنیادی شیعه با عنوان عرفان، معنویت و مهدویت هستند.
----------------------------------------------------------------

پی نوشتها:

(1)    : دکتر شهرام وزیری- روانشناس

(2)    : دکتر محمد مرادی- مردم‌شناس و استاد دانشگاه

(3) : محسن نصری- جامعه‌شناس و استاد دانشگاه


منبع : جوان آنلاین
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه