خون پاک حسینبنعلی(ع) بهترین مفسر اسرار حریّت و آزادگی و بیان رسای حضرت روشنگر معنای حریّت در اسلام است. در حقیقت تفسیر حریّت و آزادگی، قیام بیمانند آن حضرت در کربلا است؛ که به حقیقت واقعهای بینظیر و جاودان میباشد. قیام حسینی از گذشته تاکنون نه تنها الگوی شیعیان و مسلمانان گشته، بلکه مستضعفان عالم از هر مکتب و آیینی او را اسوه و الگوی خود میشناسند. گاندی رهبر آزادیخواه هندوان، وجود حضرت سیدالشهدا(ع) را بهترین اسوه و الگوی حریّت و آزادگی برشمرده و افتخار میکند که تاریخ نهضت کربلا را خوانده و از آن درس آزادگی و حریّت آموخته است. گاندی معتقد است هر قومی که بخواهد به آزادی و آزادگی واقعی دست یابد، باید از زندگی حسین(ع) سرمشق بگیرد. همچنانکه امام حسین(ع) با خون خود رمز «لاإلهَ إلّااللّه» را بر صحیفه روزگار بار دیگر نقش کرد و عاشقانه در راه حقیقت و حریّت و آزادگی از همۀ هستی خویش گذر کرد.
در مکتب حسینی رهایی از بندگی غیر خدا اوج آزادی روحی و معنوی انسان است. اساساً آزادی حقیقی انسان جز وصول به مقام حریّت و آزادگی نمیتواند باشد. رهایی از خود یا بندگی و اسارت انسانهایی همچون خود نعمتی گرانبهاست، که خالق انسان به او عطا کرده و با هیچ نعمت دیگری همسان نیست. چراکه بندگی خود و یا دیگری جز اسارت انسان و از کف دادن بزرگترین سرمایه آدمی، یعنی حریّت و آزادی و آزادگی نیست.
در محفل دوستان به جز یاد تو نیست
آزاده نباشد آن که آزاد تو نیست
امام خمینی
بیانات حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا همگی حاکی از حریّت و آزادگی بوده است. همچنانکه حضرت ضمن خطابههای خود ندای آزادگی و حریّت سر داده و فرمودند:
«أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا([1])؛ آیا آزادمردی نیست که این نیمخورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد. برای وجود شما قیمتی جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید.»
هنگامی که عبداللّهبنزبیر از امام پرسید در برابر درخواست یزید و قبول بیعت وی چه خواهی کرد، حضرت فرمود:
«از بیعت با یزید امتناع خواهم کرد و زیر بار بردگی و ذلّت نخواهم رفت.»([2])
زمانی که حضرت در حضور حاکم مدینه با تهدید مروان مبنی بر بیعت با یزید مواجه شد، خطاب به والی مدینه فرمود:
«اِنَّا اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَهِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلایِکَهِ... وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَهِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ([3])؛ ما از خاندان نبوت و معدن رسالت و جایگاه رفیع رفت و آمد فرشتگانیم، درحالی که یزید مردی فاسق، می گسار و قاتل بیگناهان است. او کسی است که آشکارا مرتکب فسق و فجور میشود. بنابراین هرگز شخصی همانند من با مردی همانند وی بیعت نخواهد کرد.»
هنگامی که قیسبناشعث (برادر محمدبناشعث که با فریب و امان دادن به مسلمبنعقیل، وی را در کوفه دستگیر و سپس به ابنزیاد تسلیم کرده بود) از امام درخواست کرد تا با امویان بیعت کند، امام در جواب فرمود:
«لا اُعْطیکُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذّلیلِ وَ لا اُقِرُّ اِقْرارَ الْعَبیدِ([4])؛ نه به خدا سوگند، هرگز دست ذلّت و خواری به ایشان نمیدهم و مانند بردگان تسلیم نمیشوم.»
وجود منوّر حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا پس از اتمام حجت با کوفیان، تصمیم خود را مبنی بر ایستادگی در برابر حکومت نامشروع و مستبد بنیامیه اعلام کرد و سپس فرمود:
«اَلا اِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعیّ قَدْ رَکَزَنی بَیْنَ اثْنَتَیْنِ، بَیْنَ الْقَتْلَهِ وَ الذِّلَّهِ وَ هَیْهاتَ ما آخِذُ الدَّنِیَّهَ اَبَی اللّهُ ذلِکَ وَ رَسُولُهُ، وَ جُدُودٌ طابَتْ، وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ، وَ اُنُوفٌ حَمِیَّهٌ، وَ نُفُوسٌ اَبِیَّهٌ، لا تُوْثِرَ طاعَهَ اللِّیامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامِ، اَلا قَدْ اَعْذَرْتُ وَ اَنْذَرْتُ، اَلا اِنِّی زاحِفٌ بِهذِهِ الاُسْرَهِ عَلی قِلَّهِ الْعِتادِ، وَ خَذَلَهِ الاَصْحابِ([5])؛ آگاه باشید! که این (یزید) ناپاکزاده، فرزند ناپاکزاده مرا در میان دو امر قرار داده است: کشته شدن یا قبول ذلّت. و چقدر دور است که ما تن به ذلّت دهیم. خداوند و پیامبر او9 هرگز برای ما ذلّت و زبونی نمیپسندند و نیاکان پاکسرشت و دامنهای پاکی که ما را پروراندهاند و بزرگمردان غیرتمند و انسانهای باشرافت این را از ما نمیپذیرند. هرگز! ما هیچگاه فرمانبرداری فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح نخواهیم داد.
وجود مقدس اباعبداللّه(ع) در برابر درخواستهای نابجای حکومت ظالمانه بنیامیه همواره ایستادگی ورزید و تن به بیعت با ظلم نداد و با قیام خونین خود درس ابدی حریّت، آزادگی، مروّت و مردانگی را به بشریت آموخت. گریز از تن دادن به ذلّت و پستی از خصوصیات انسانهای آزاده است. یکی از مهمترین پیامهای نهضت عاشورا مبارزه و مقابله با ذلّت بوده است. به جهت نقش بیبدیل وجود مبارک سیدالشهدا(ع) در احیای فرهنگ حریّت و آزادگی بوده است که ایشان را «سرور آزادگان» لقب دادهاند. چراکه حسین(ع) بنده مؤمن خدا بود که از ماسوا گسسته و به خدا پیوسته بود:
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
اقبال لاهوری
سرور آزادگان، حضرت سیدالشهدا(ع) برای مبارزه با ظلم و رهایی از ذلّت قیام نمود و جوانان بنیهاشم، بلکه همۀ هستی خویش را در پیشگاه حق قربانی کرد، تا ریشه استبداد و زورگویی را قطع کند و نهال نورسته اسلام و آزادگی و برابری را با خون مقدس خود آبیاری نماید:
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
اللّه اللّه بای بسم اللّه پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
اقبال لاهوری
علامه محمدحسن نائینی در توصیف مقام حریّت و آزادگی حضرت اباعبداللّه(ع) مینویسد:
«سرور مظلومان تمکین از حکم بنیامیه را ذلّت عبودیت میشمارد و در جواب اراذل کوفه که «انزل علی حکم ابن عمّک» به حضرتش عرضه داشتند، چنین میفرماید:
«لا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ وَلا أُفِرُّ فِرارَ العَبیدِ»([6])
و نیز میفرماید:
«هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِیَةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامِ.»([7])
طاعت بدکاران و تن در دادن به حکم لئیمان را عبودیتشان دانست.
حضرت برای حفظ حریّت خود و توحید پروردگارش تمام هستی و دارایی را فدا و این سنّت کریمانه را برای احرار امّت استوار و از شوائب عصبیت مذمومه تنزیهش فرمود. از این جهت است که در تاریخ اسلام صاحبان نفوس ملکوتی را که به این سنّت مبارکه اقتدا و چنین فداکاریهایی نمودند «اُباهُ الضَّیْمِ» و احرارشان نامند و همه را خوشهچین آن خرمن و از قطرات دریای آن ابا و حریّت شمردند... . امام حسین(ع) حربنیزید ریاحی را بهخاطر خلع طوق رقیب و خروج از ربقۀ عبودیت آلابیسفیان و ادراک شرف حریّت و فوز به فنا و شهادت در آن رکاب مبارک به منقبت علیای حریّتش ستود و به خلعت والای «أنتَ الحُر کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ حُرُّ فِی الدُّنیا وَ سَعیدٌ فِی الآخِرَة» سرافرازش فرمود.»([8])
هرچند قلم از بیان مقام حریّت و آزادگی سید و سالار شهیدان(ع) قاصر است، اما نام «ابالاحرار» خود گویای بلندای مقام ملکوتی و عرشی حضرت سیدالشهدا(ع) خواهد بود. در حقیقت امام حسین(ع) در دوران حیات نورانی خویش توانست با طی طریق عبودیت و بندگی به منتهای کمال در این راه، یعنی مقام حریّت و آزادگی دست یابد. زیرا بنده آنگاه که دست در حلقه بندگی حضرت حق زند، این تازه آغاز آزادگی اوست. همچنانکه وجود مطهر سیدالشهدا(ع) بهترین و کاملترین مصداق این سخن است.
من از این بند نخواهم به درآمد همه عمر
بندپایی که به دست تو بود تاج سر است
سعدی
-----------------------------------------------------------------
[1]. نهج البلاغه: حکمت 456؛ بحار الأنوار: 1/144؛ نیز: 70/132. لازم به ذکر است که این کلام گهربار هم از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) و هم از حضرت سیدالشهدا(ع) نقل شده است.
[2]. الفتوح: 5/12؛ تسلیة المجالس: 2/149؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع): 315.
[3]. مقتل الحسین(ع)«خوارزمی»: 1/267؛ الفتوح: 5/18؛ اللهوف: 23؛ تسلیة المجالس: 2/149؛ بحار الأنوار: 44/325؛ اعیان الشیعة: 1/581؛ مع الرکب الحسینی: 1/355.
[4]. تاریخ الطبری: 5/425؛ انساب الاشراف: 3/188؛ البدایة و النهایة: 8/179؛ احقاق الحق: 11/616؛ نیز: 27/143.
[5]. مقتل الحسین(ع)«خوارزمی»: 2/10؛ مثیر الاحزان: 55؛ اللهوف: 97؛ الاحتجاج: 300؛ احقاق الحق: 11/627؛ بحار الأنوار: 45/9؛ اعیان الشیعة: 1/581؛ نفس المهموم: 223.
[6]. تاریخ الطبری: 5/425؛ انساب الاشراف: 3/188؛ البدایة و النهایة: 8/179؛ احقاق الحق: 11/616؛ نیز: 27/143.
[7]. تحف العقول: 170؛ اللهوف: 97؛ مثیر الاحزان: 55؛ نفس المهموم: 223؛ احقاق الحق: 11/627.
[8]. تنبیه الامة و تنزیه الملة: 55 ـ 56؛ درباره «اُباهُ الضَّیْمِ» ر.ک: شرح نهج البلاغة: 3/249 ـ 312.
برگرفته از کتاب سیدالشهدا(ع) تجلی عبودیت نوشته استاد انصاریان
منبع : پایگاه عرفان