دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: عمدهٔ بار سنگینی گناه به همین جرأت و روحیهٔ کبر در برابر پروردگار عالم مربوط است، اما عده ای گناهی را مرتکب می شوند و پافشاری و اصراری بر تکرار آن ندارند و قلباً، زباناً، حالاً و نیتاً با پروردگار مهربان عالم قرارداد ترک میبندد که دیگر انجام نمیدهد، خدا ضمانت داده، آیه نازل کرده، عهد کرده و با گنهکار قرارداد بسته که گناهان او را با ترک میبخشد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ هدایت، اظهار داشت: خدا توفیق چشمپوشی از محرّمات را نصیب بندگان خود میکند، درباره محرمات نکات مهمی در قرآن کریم آمده است که این نکات، حقیقت و ذات و واقعیت و ماهیت باطنی محرّمات را بیان میکند. بعضی از این نکات، خیلی سنگین است و اگر اتفاق بیفتد، خطر دنیا و آخرت برای انسان اتفاق افتاده است.
گناه گنهکاری که قصد مبارزه با خدا را ندارد، ثبت نمی شود
وی ادامه داد: گاهی انسانی به خطا، غفلت، جهل و به ضعف دچار گناه و یک حرامی -حرام مالی، حرام بدنی، حرام اخلاقی- میشود. مالی را از راه نامشروع -غصب، رشوه، کمفروشی و تقلب در جنس- بهدست میآورد، گنهکاری است که قصد مبارزهٔ با خدا و قرآن و نبوت و امامت را ندارد و به تعبیر فقهای بزرگ شیعه، اهل جرئت و سینهسپر کردن در برابر خداوند یا پیغمبر یا قرآن مجید یا ولیّ معصوم نیست و این حال را ندارد.
وضعیت جسارت کنندگان در ارتکاب گناه
استاد اخلاق حوزه های علمیه به جسارت کنندگان در ارتکاب گناه اشاره و خاطرنشان کرد: فقهای شیعه میگویند کسی که اهل جرأت است، ظرف آبی را میبیند و نمیداند آب است و به نیت مشروب می خورد، چون جرأت خوردن مال حرام را دارد، گناه در پرونده او قطعا ثبت می شود. ملاک ثبت آن هم، خوردن آب نیست، بلکه آن حالِ جرأتش است که میگوید میخورم، هرچه میخواهد بشود، حرام یا حلال باشد! این گناه ناشی از جرأت است.
وی افزود: یکوقت کسی بر پروردگار جرأت ندارد و اهل جسارت و قد عَلَم کردن نیست؛ به قول معروف، ظرف آب را میبیند و آن را به این خیال بلند میکند که مشروب است و میگوید حالا یکبار میخوریم، دیگر طوری نیست و میخورد، گناه او سنگین نخواهد بود.
حاصل پشیمانی از گناه، توبه خواهد بود
مبلغ عرصه بین الملل با بیان اینکه حاصل پشیمانی از گناه، توبه خواهد بود، گفت: عمدهٔ بار گناه و سنگینی گناه به همین جرأت و همین روحیهٔ کبر در برابر پروردگار عالم مربوط است. کسی به خطا و اشتباه گناه میکند (نه دائمی)، ولی کار و حرفه و پیشهاش گناه نیست؛ گناه میکند، در حال گناه غفلت دارد و خواب است و به پروردگار و قیامت توجهی ندارد یا از روی ضعف اراده گناه میکند، ولی دائمی نیست؛ یقیناً گناه این آدم به آمرزش پروردگار نزدیک است؛ اگر گناهش که دائمی هم نیست و روی اشتباه، غفلت و جهل در ارتباط با مردم باشد، مثلاً مالی را از مردم برده است و وقتی به گناه توجه کرد، پشیمان شد و مال مردم را به مردم برگرداند، همین حال -حال پشیمانی- که چرا این کار را کردند و همین برگرداندن مال، طبق آیات قرآن و روایاتمان، توبه حساب میشود؛ دیگر نیازی به گریه و گفتن کلمات خاص نیست. در فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) است: «النَدَمُ توبةٌ» خود آن پشیمانی توبه است؛ یا باز در فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) در باب حکمتهای «نهجالبلاغه»، یعنی بخش سوم «نهجالبلاغه» نقل شده که برگرداندن مال مردم به مردم، خودش توبه است.
خدا ضمانت داده که گناه بندگان را با ترک میبخشد
استاد انصاریان به وجه دیگری از گناه اشاره و تصریح کرد: گاهی گناه بین انسان و پروردگار است که آن هم فرق میکند. من گناهی را مرتکب شدهام که هیچ راهی جز ترک گناه برای توبه ندارد که از این بعد و در فرصت عمری که دارم، مرتکب نشوم و ترک کنم: «وَ لَمْ یصِرُّوا عَلیٰ مٰا فَعَلُوا» (سورهٔ آلعمران، آیهٔ 135)، گناهی را مرتکب شدهام و پافشاری و اصراری ندارم دوباره مرتکب شوم. همین که قلباً، زباناً، حالاً و نیتاً با پروردگار مهربان عالم قرارداد ترک میبندم که دیگر انجام نمیدهم، البته لازم نیست به زبان جاری کنید، همین «وَ لَمْ یصِرُّوا عَلیٰ مٰا فَعَلُوا» اصراری به انجام دوبارهاش ندارم و بهدنبالش نیستم. خدا اینجا در آیهٔ شریفه میفرماید: طلب مغفرت میکنند، «وَ مَنْ یغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ اَللّٰه»، چه کسی اینها را غیر از خدا بیامرزد؟ مگر اینها کس دیگری را دارند که گناهشان را ببخشد؟ فقط من هستم که من هم میبخشم. نیازی نیست خدا با ما تماس مستقیم بگیرد و بگوید حالا که گناه را ترک کردی و اصرار بر تکرارش هم نداری، تو را بخشیدم. خدا ضمانت داده، آیه نازل کرده، عهد کرده و با گنهکار قرارداد بسته که گناهت را با ترک میبخشم.
راه جبران گناه میان بنده و پروردگار
وی ادامه داد: گاهی گناهی میان من و پروردگار هست که قابل جبران است، اما نه با ترک کردن. ترک برای بعضی از گناههان است، ولی بعضی از گناهان که خلأ ایجاد کرده است؛ مثلاً دو سال نماز نخواندهام و اکنون پروندهام دو سال از نماز خالی دارد که این خلأ با پشیمانی پر نمیشود، با گریه پر نمیشود، با «استغفرالله ربی و اتوب الیه» گفتن هم پر نمیشود. اینجا خالی است، چهچیزی باید آن را پر کند؟ پروردگار عالم و پیغمبر(ص) بیان کردهاند که جای خالی نماز و روزه، نماز و روزه است و من این دو سال را باید قضا کنم تا جای خالی پر شود.
بخشش خداوند در دقیقه 90
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی در مورد رحمت واسعهٔ خداوند بر بندهٔ خطاکارِ پشیمان، خاطرنشان کرد: اگر من چهل سال نماز نخواندهام و روزه نگرفتهام. حال وارث ندارم، اصلاً ازدواج نکردهام، بچه ندارم و پشتوانهای هم ندارم، هیچکس را ندارم که به دادم برسد، در یک محلی بیدار شدهام و به پروردگار و قیامت توجه کردهام، تصمیم جدی و قطعی گرفتم که تا هستم، نمازهای ترکشده را بخوانم و روزههای ترکشده را بگیرم، خلأ پرونده را پر کنم؛ اگر خواستم به خطر بیماری غیرقابلعلاج برخورد کنم، در وصیتنامهام (وصیتنامهٔ قطعی) بنویسم که بعد از من انجام بدهند. اینها در طول هفت-هشت دقیقه انجام میگیرد که من پشیمان میشوم، تصمیم قطعی میگیرم تا سر پا هستم، خودم نمازها را بخوانم و روزه را هم بگیرم؛ در ضمن، در وصیت رسمی بنویسم که چهل سال هم برای نماز و روزه بدهید. این تصمیم من قطعی شد و از محل حرکت کردم که به خانهام برسم، مسئلهٔ نماز و روزه را شروع کنم و وصیتم را هم کتبی کنم، به خانه نرسیدهام و مُردم؛ حالا فرض زن و بچهٔ من هم خبر خلأ پروندهٔ من را ندارند، خودم هم که زنده نماندهام، تکلیف من در قیامت چیست؟ مرا بهعنوان بینماز و روزهخور میگیرند و بازداشت میکنند؟ اینجا از آیات و روایاتمان استفاده میشود: کسی که چنین نیت جِدّیای کرده، ولی عمرش وفا نکرده است، خدا کل نمازهای نخوانده را خوانده حساب میکند و روزههای نگرفته را هم گرفته حساب میکند؛ اگر معنای حقیقی رحمت است.
استاد انصاریان گفت: در جلد اول کتاب «وسائلالشیعه» و در باب نیت، روایاتی از اهلبیت(ع) نقل شده و یک روایت آن از وجود مقدس رسول خداست که می فرمایند: «لکل الإمرإ ما نوی» همانی را برای انسان قرار میدهند که نیت کرده است؛ کسی نیت میکند نمازهای نخواندهاش را بخواند و روزهها را بگیرد، وصیت هم کند که اگر تمام نشد، برای او انجام بدهند؛ اما مرگش فرا میرسد، این نیت تمام گذشتهٔ او را طبق روایت جبران میکند. البته درباره نیت همین یک روایت نیست و روایات دیگری هم در باب نیت داریم که این مطلب را تأیید میکند.
نویسنده کتاب ارزشمند «گناه و سبب آن» به فرجام دنیوی جسوران به گناه اشاره و اظهار کرد: در کنار گنهکاری که مورد مغفرت و رحمت پروردگار قرار می گیرد؛ کسی هست که بر محرّمات الهیه جرئت و جسارت دارد، برای انجامش تکبر دارد، حالت کینه و مخالفت با حلال و حرام دارد و اصلاً ارتکاب محرمات کار اوست، یعنی عادت و رسمش است؛ قرآن دربارهٔ این افراد می فرماید: «ثُمَّ کٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا اَلسُّوای» (سورهٔ روم، آیهٔ 10)، فرجام و پایان کار کسی که پیوسته شغلش در مال، بدن، اخلاق، رفتار و کردار، انجام حرام بوده، مصیبت است.
کسی که به طور پیوسته در ارتکاب گناه جسور است، مطلقاً به سوی خداوند برنمیگردد
مبلغ عرصه بین الملل افزود: کسی که به طور پیوسته در ارتکاب گناه جسور است، مطلقاً به سوی خداوند برنمیگردند، اگر برگشتنی بودند، ابلیس که از همه بهتر دانای به دوزخ است. هنوز هم جهنم را نچشیده بود، یک درگیری با پروردگار سر سجده نکردن به آدم(ع) پیدا کرد و پروردگار به او فرمود: «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْک وَ مِمَّنْ تَبِعَک مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ» (سورهٔ ص، آیهٔ 85)، من جهنم را از تو و همهٔ اقتداکنندهٔ به تو پر میکنم. ابلیس به جهنم آگاه بود و خدا هم جهنم را به رخ او کشید، خدا را با ملائکه عبادت میکرد و به بهشت و جهنم عِلم داشت، میدانست جهنم چه عذابهایی دارد! تهدید با قسم، قسم پروردگار که یقیناً تو و یارانت را داخل جهنم میریزم و جهنم را از شما پر میکنم، چرا با علم به عذابهای گوناگون جهنم، توبه نکرد؟ حال جهنم را به ما نشان ندادهاند و ما عذابهایش را ندیدهایم، اما او که خبر داشت، چرا توبه نکرد؟ این همین است که پروردگار میفرماید ارتکاب گناه با جرأت.
وی به لغزش حضرت آدم(ع) نیز اشاره و اظهار کرد: آدم(ع) میوه را خورد، نه با جرئت، بلکه لغزید. وقتی از آن باغ آباد بیرون آمد یا ابلیس بیرونش کرد، خودش و همسرش چقدر زیبا با پروردگار حرف زدند: «قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا» (سورهٔ أعراف، آیهٔ 23)، خدایا مقصر خودمان دوتا هستیم، ارادهٔ تو بوده و این را از ازل خواستی؛ اگر ما نمیخوردیم، برخلاف خواست تو بود. پروردگار فرمود: «وَ لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 35)، از ازل اراده کرده من بخورم و بعد ضد ارادهٔ خودش میگوید نخور! اگر اراده کرده است که بخورم، تخلفی نمیتوانست صورت بگیرد و باید بخورم؛ اگر اراده نکرده است، من خودم خوردهام و کاری به پروردگار عالم ندارد. خیلی باید در آیات قرآن دقت کرد! اصلاً مسئله را به خدا نسبت نداد که حالا فلسفهبافی کند: من در این بهشتی که قرار داشتم و میوه خوردم، این خواست ازلی پروردگار بود و اگر نمیخوردم، در خواست ازلی تخلف ایجاد میشد. این مزخرفات را زمینیها ساختهاند و به قرآن ارتباطی ندارد. حرف قرآن اینقدر صاف و پاک است که آدم را راحت قانع میکند! آدم و حوا گفتند: «رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا» ما از حدود خودمان قدم جلوتر گذاشتیم، حدّ ما همان میوههایی بود که به ما گفتند بخور، ما نباید این میوه را میخوردیم و از حد خود خارج شدیم.
استاد انصاریان گفت: آدم و حوا اهل جسارت و جرئت نبودند و قرآن هم در سورهٔ بقره میگوید: آنها را بخشیدم، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 37)؛ اما ابلیس علم به دوزخ داشت، چون خدا دربارهٔ دوزخ با او حرف زد و دوزخ برای او مجهول نبوده است. وقتی خدا به او قسم خورد که به خودم قسم! «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْک وَ مِمَّنْ تَبِعَک مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ»، سؤال نکرد این جهنمی که میگویی، چیست و کجاست؟ عذابهایش را برایم شرح بده که ببینم اگر طاقتش را ندارم، توبه کنم. همهٔ اینها را بلد بود و توبه نکرد! حال چرا به جهنم میرود؟ ممکن است یکی بگوید برای یک سجده نکردن؟ خدا می فرماید: «أَبي وَ اسْتَکْبَرَ» (سورهٔ بقره،آیهٔ 34) برای این جرئتی که بر ضد خدا داشت.
عده ای غیر قابل بازگشت از گناه هستند
وی با بیان اینکه عده ای غیر قابل بازگشت از گناه هستند، اظهار کرد: کسی که تاجر محرّمات و گناه است؛ هر قدمی که برمیدارد، گناه است. همان حال جسارت گناه دائم است. کاسبی میکند، به حلال و حرام خدا کار ندارد و از نظر بدنی و اخلاقی در محرّمات میافتد، چنین آدمی که اصلاً «بَلَىٰ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً» (سورهٔ بقره، آیهٔ 81) کسب او یعنی افعالش، رفتارش، اخلاقش و کردارش گناه است، کارش به جایی میرسد که «أن کذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ» همهچیز را منکر میشود و میگوید: من قرآن، نبوت و امامت را قبول ندارم. حال شما به او بگو قرآن بهاندازهٔ آیاتش بر حقانیتش دلیل دارد، میگوید به گوشم نمیرود! این نظر و داوری قرآن راجعبه کسانی است که اصلاً زندگیشان و کارشان محرّمات است؛ وقتی دل زیرورو شد، اینها دیگر برنمیگردند.
استاد انصاریان بیان کرد: عبدالملک مروان یکی از خلفای بنیامیه است که دیگر در لیوان از شرابخوری لذت نمیبرد و یک حوض خیلی تمیز با سنگ تمیز برای او ساخته بودند، این حوض را پر از مشروب میکردند و داخل آن شنا میکرده است. خیلی هم آدم کشت و جنایت کرد! در آخرهای عمرش که دیگر استخوانها پوسیده و ضعف گرفته بود و دیگر برایش ثابت شده بود که رفتنی است، اتاقی بالای کاخش ساخته بود که چهار طرفش پنجره داشت و تمام باغهای دمشق دیده میشد، هوا هم خیلی لطیف بود، گفت: رختخواب من را داخل آن اتاق ببرید و درها را هم باز کنید. نگاهی به مشرق، نگاهی به مغرب، نگاهی به شمال و نگاهی به جنوب انداخت و همینطور که افتاده بود، گفت: خدایا! الآن وقت توبه کردن است، چون دیگر کار از کار گذشته و وقت من هم تمام شده و مرگ من رسیده است؛ ولی من چون از وجود تو بسیار بدم میآید، توبه نمیکنم! این تکرار گناه و جرم است.
انتهای پیام /
برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا کلیک نمایید.
منبع : پایگاه عرفان