دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: قرآن کتابی است که شگفتیهای آن قابل شمردن نیست و انسان را حیرت زده می کند، با این حال بین مردم و کتاب خدا، عِلماً و اعتقاداً و عَملاً جدایی است.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مهدیه اعظم سمنان، اظهار داشت: پروردگار در قرآن میفرماید: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِين» (شعرا، 193) همۀ واقعیات قرآن را جبرئیل بر قلب تو نازل کرده است. چیزی که پیغمبر عظیمالشأن اسلام از قرآن در قلب خودش از معانی و مفاهیم و اشارات و حقایق و لطایف درک میکرد سبب شده است که دربارۀ قرآن اینگونه نظر بدهد: «لا تحصی عجائبه» شگفتیهای این قرآن قابل شمردن نیست، یعنی دنبال عدد نگردید که آن عدد به شما شگفتیهای قرآن کریم را نشان بدهد.
قرآن انسان را حیرتزده میکند
وی ادامه داد: در آیات 35 تا 37 سوره مبارکۀ آلعمران، انسان خودش را با یک اقیانوس بیساحلی از معارف و حقایق میبیند، از هر گوشه از این سه آیه واقعیاتی را میتوان کشف کرد. ما که کوچک هستیم پاکی همه جانبه را نداریم، عقل محدود داریم، دانش بسیار اندک داریم، وقتی این آیات را میبینیم و در حد خودمان بررسی میکنیم، میبینیم کار ده شب و بیست شب و یک ماه و دو ماه و یک سال نیست؛ چون چینش کلمات معجزه است، جملهبندی معجزه است، حقایقی که از هر جمله استفاده میشود معجزه است، یعنی انسان را قرآن در مقابل خودش حیرتزده میکند.
شگفتیهای قرآن قابل شمردن نیست
استاد اخلاق حوزه های علمیه در مورد مهجوریت قرآن نزد مردم گفت: قرآن کتابی است که شگفتیهای آن قابل شمردن نیست. به نظر شما با این وضع قرآن مجید غریب نیست؟ با این وضع قرآن مجید مهجور نیست؟ با این وضع بین مردم و بین کتاب خدا، عِلماً و اعتقاداً و عَملاً جدایی نیست؟ «اصول کافی» حدود چهار هزار روایت دارد، من سه سال کامل روی «اصول کافی» کار کردم و کلمه به کلمهاش را ترجمه کردم. این کتاب از معجزات علمی ائمه طاهرین(ع) است. من کاری به هفت جلد فروع و یک جلد آخرش ندارم، آن هشت جلد به کنار ولی این دو جلد اصول که من در پنج جلد ترجمه کردم، تا کسی نخواند، نمیفهمد ائمه طاهرین(ع) از نظر علمی و ارتباط با ملکوت عالم و از نظر روحی و قلبی و عقلی در چه جایگاهی بودند. در این چهار هزار روایت شما دریایی از معارف الهی ملاحظه میکنید.
وی افزود: پانصد سال پیش ملاصالح مازندرانی(ره) کتاب اصول را که زمان خودش یک جلد بوده و خطی هم بوده، در دوازده جلد شرح عالمانه زده است که این شرح دیوانهکننده است. یک آخوند مازندرانی، یک طلبهای که گرسنه و تشنه و پابرهنه رفته اصفهان دنبال تحصیل علم، با خوردن ارزن و نان خشکهایی که مردم دور میریختند و میوههایی که نمیخوردند و با چراغ دستشویی مدرسه درس میخوانده تا تبدیل به یک دانشمند کمنظیر شیعه شد. مرحوم ملا محمد تقی مجلسی(ره) پدر مرحوم مجلسی صاحب «بحار الانوار» دختر خودش را به پیشنهاد خودش به ملاصالح مازندرانی داد، از بس که این آدم ارزش علمی و عقلی بالایی پیدا کرده بود. شما دوازده جلد شرح «اصول کافی» او را میبینید واقعاً شگفتزده میشوید که این کتاب دربردارندۀ چه معارف عظیمی است.
استاد انصاریان اظهار کرد: در جلد دوم «اصول کافی» از امام صادق(ع) با سند، یعنی حدیث رجال شیعه نقل شده که میفرماید: اولین کسی که روز قیامت وارد بر پروردگار میشود پیغمبر اسلام(ص) است، بعد همه مردههای اولین و آخرین را پروردگار زنده میکند، محشر جمعیت انسانی میشود. قرآن میفرماید: از زمان آدم تا آخرین نفری که وارد قیامت میشود، صدای نفس کسی شنیده نمیشود، یک سکوت کامل بر کل محشر حاکم است. اولین کسی را که پروردگار اجازه حرف زدن میدهد پیغمبر اسلام(ص) است که خطاب میرسد: حبیب من! با من سخن بگو. امام صادق(ع) میفرماید: وقتی اجازه صادر شد پیغمبر حرف بزند، چون در قرآن مجید است احدی حق حرف زدن ندارد «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمن» (نبا، 38) مگر خدا اذن دهد، آنجا دیگر هرج و مرج نیست، دولت دولت نیست، حزب حزب نیست، دار و دسته نیست، مدیر و رئیس و کله گنده نیست؛ تمام محشر یکپارچه محکوم قدرت خداست و نفس از کسی درنمیآید. امام ششم میفرماید: با یک دست پیغمبر قرآن مجید را بلند میکند و با یک دست هم دست اهلبیتش(ع) را میگیرد و بلند میکند؛ دست اهلبیت یعنی دست امیرالمؤمنین(ع) و زهرای مرضیه(س) و یازده امام هم کنارش هستند. به پروردگار عرض میکند: از تمام امت من بپرس بعد از مرگ من با قرآن و با اهلبیت(ع) من چگونه معامله کردند؟
شما فکر میکنید ما امت اسلام وارد قیامت میشویم و هشت در بهشت را باز میکنند!
وی گفت: شما فکر میکنید ما امت اسلام وارد قیامت میشویم و هشت در بهشت را باز میکنند و به همه تعارف میکنند بفرمایید داخل؟ قرآن مجید محصول زحمات صد و بیست و چهار هزار پیغمبر است، قرآن مجید محصول وحی کامل پروردگار است، قرآن مجید محصول بیست و سه سال جان کندن پیغمبر است، به همین راحتی امت دسته دسته وارد بهشت شوند؟ این معقول است؟ این قابل قبول است؟
پروردگار عالم منبع کل خیر است
وی به نکته دیگر در آیات 35 تا 37 اشاره و خاطرنشان کرد: در این آیات یک محور به چشم میخورد که این محور بستر ظهور عالیترین ارزشهای اخلاقی و عملی و فکری است، آن بستر باور داشتن پروردگار است. یک چنین پیوندی با پروردگار باید داشته باشیم، این دلی که وصل به پروردگار است. پروردگار عالم منبع کل خیر است، این رشته اتصال به تناسب ظرفیت متصل، ارزشها را از پروردگار به آن متصل انتقال میدهد. این یک مسئله ثابتی در تاریخ حیات بشر است.
مبلغ عرصه بین الملل در مورد اثبات وجود خدا از طریق اندیشه در وجود انسان، گفت: فکر میکنید باور کردن پروردگار سی سال طول میکشد؟ احتیاج دارد آدم ده تا دانشگاه و بیست تا حوزه علمیه را ببیند تا خدا را باور کند؟ خداوند متعال برای اینکه همه باورش کنند دعوت به اندیشه کرده، آیاتی که مردم را دعوت به تعقل و اندیشه کرده بالای هزار آیه است، یک آیه این است: «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُون» (ذاریات، 21) در خودتان اندیشه نمیکنید؟ روشنباطن نیستید که بفهمید مسئله از چه قرار است؟ چقدر طول میکشد آدم خدا را باور کند؟ روی ساعت امشب ده دقیقه نمیکشد. ما در این جهان یک موجود هستیم، بقیه موجودات عالم هم مثل ما هر کدام یک موجود هستند، آن حکمی که ما در حق خودمان صادر میکنیم عقلاً در حکم تکتک موجودات جهان هم قابل صادر کردن است، آن حکم چیست؟ دو سه دقیقه فکر کنم من را چه کسی ساخته؟ این جهان با عظمت بدن و روح را چه کسی به وجود آورده؟
وی اظهار کرد: من پدرم را نگاه میکنم او هم مثل من است، مادرم را نگاه میکنم او هم مثل من است، خودم هم خودم را به وجود نیاوردم، پدر و مادرم هم من را به وجود نیاوردند، چون آنها هم مثل من هستند، آنها هم خودشان خودشان را به وجود نیاوردند. برگردیم به زمان آدم، آدم هم مثل من و شماست پدر همه انسانهاست، خودش خودش را به وجود نیاورده و قبلش هم مادر و پدری نداشته است، طبق آیات قرآن «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب» (آلعمران، 59) همینطور که عیسی(ع) را بدون پدر و بدون شوهر کردن مادرش به دنیا آوردم، شما این را با آدم مقایسه کنید، عیسی(ع) یک طرف را نداشت من ساختم، آدم دو طرفش را نداشت من ساختم. چرا بحث میکنید؟ چرا حرف بیهوده میزنید؟ چرا چون و چرا میکنید؟ چه کسی شما را به وجود آورده؟ خودتان که به وجود نیاوردید، کل موجودات هم که تکتک خودشان را به وجود نیاوردند؛ پس میماند یک قدرتی که تکتک موجودات را با علمش، با حکمتش، با ارادهاش، با لطفش، با احسانش، با رحمتش به وجود آورده است و اسمش هم «الله» است، هزار تا اسم دیگر هم دارد که در دعای جوشن کبیر است.
استاد انصاریان در مورد نتیجۀ پیوند با صفات الهی اظهار کرد: من خیلی بیدینها را در این پنجاه ساله به ده دقیقه نکشیده دیندار کردم، از خودشان حرف گرفتم و به خودشان برگرداندم، گفتند: قبول داریم، درست است. این اثبات خداست، حالا میماند خودش را میشود با شش دقیقه پیدا کرد؟ صفاتش میماند، این خدا دارای چه صفاتی است؟ این را باید به دو هزار آیه قرآن مراجعه کرد، چون دو هزار آیه قرآن مربوط به پروردگار عزیز عالم است. وقتی خدا را پیدا کردم صفاتش را در حدی شناختم، دلم پیوند به او خورد، پیوند به معدن خیر خورده و از طریق این پیوند، خیر از جانب او سرازیر میشود در وجود من که به او مؤمن شدم، ارزشها ظهور پیدا میکند و زن میشود مادر موسی(ع)، زن میشود مادر مسیح(ع)، زن در دوران جاهلیت و شرک و بتپرستی و انواع آلودگیها و قبل از بعثت پیغمبر(ص) میشود خدیجه کبری(س)، زن میشود فاطمه زهرا(س) در نهایت مقام، زن با این ایمان میشود زینب کبری(س)، زن با این ایمان میشود نفیسه خاتون که مورد زیارت کل مردم مصر است.
وی به نمونه های تأثیر پیوند با خداوند اشاره و تصریح کرد: نفیسه خاتون از نوادههای امام حسن مجتبی(ع) است، شوهر ایشان پسر امام صادق(ع) بود، کسبش در مصر بود و آنجا زندگی میکرد. نفیسه خاتون یک زن است -خانمها و دختران امروز- یک زن، برای هزار و سیصد سال پیش یا یک مقدار بیشتر مصر زندگی کرد، نگاهش خانمها را شیعه میکرد، اخلاقش خانمها را وصل به خدا میکرد، حرکاتش ایجاد تربیت میکرد، در خانهای که زندگی میکرد یک گوشه یک قبر کنده بود و هنوز آن قبر هست، همان جا دفن است. در احوالات ایشان نوشته اند در آن قبر بعد از اینکه کار خانه را میکرد، غذای شوهر را درست میکرد، مسئله تربیت بچهها را محافظت میکرد، شش هزار ختم قرآن در آن قبر کرد، ما بیست و چهار ساعته حوصله ده تا آیه خواندن را نداریم.
یک روز نشسته بود لب حوض برای وضو گرفتن، یک خانم یهودی با یک بچه ده ساله که آبله کورش کرده بود و بیریختش کرده بود نزد او آمد. بیماری آبله آن زمان قابل معالجه نبود. خانم یهودی در زد، در را باز کردند آمد در حیاط، نفیسه خاتون لب حوض بود، گفت: خانم من یهودی هستم، بچهام هم یهودی است، شوهرم هم یهودی است، من بهخاطر این بچه دق میکنم، بچه من را آبله کور کرده، بیریختش کرده، شما یک کاری برای این بچه بکن، میگویند شما خیلی مقام داری، خیلی پاک هستی، شما خیلی بزرگوار هستی. نفیسه خاتون در حال وضو بود که همان آب وضویش را پاشید به صورت بچه، صورت بچه مثل روزی شد که از مادر به دنیا آمده بود و چشمش باز شد.
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی ادامه داد: نمونه دیگر معالجۀ بیماری شیخ عباس قمی(ره) است. پسر مرحوم آقا شیخ عباس قمی صاحب «مفاتیح» این ماجرا را برایم گفت، با این دو گوش خودم شنیدم. ایشان گفت: پدرم نجف سخت مریض شد، آن وقت هم که بیمارستان و طب و پزشکی و دستگاههای پزشکی مثل حالا نبود. دواها اثر نکرد، دواهای ایرانی، علفی، گیاهی اثر نکرد. پدرم همۀ جادههای طب را حرکت کرد، چون اسلام میگوید مریض شدی دکتر هست، دوا هست. حضرت موسی(ع) مریض شد سه روز درد کشید، به پروردگار گفت: من را میبینی؟ خطاب رسید: میبینم ولی من برای بیماری دوا گذاشتم، دکتر گذاشتم، برو دکتر دوا بخور، خوب میشوی. کانال شفای حضرت موسی(ع) دوا و دکتر است. پسر شیخ عباس گفت: پدرم همه راههای پزشکی را رفت ولی نشد، بلند شد در رختخواب تکیه داد و به مادرم گفت: یک کاسه خالی با یک کتری آب بیاور. مادرم رفت و یک کاسه خالی با یک کتری آب آورد. به مادرم گفت: خانم این انگشتها ـ انگشتهای دست راستش را نشان داد ـ پنجاه سال است آثار اهلبیت(ع) را مینویسد، اگر کاری از دستش برنیاید باید بدهم به قصاب قطعش کند، انگشتها را گرفت در کاسه کتری را بلند کرد و آب ریخت روی انگشتهایش خورد، تا شب به کل معالجه شد.
استاد انصاریان در پایان گفت: در ارتباط با خدا تمام ارزشها در حد ظرفیت ظهور میکند، خدا را پنج دقیقه میشود پیدا کرد، صفاتش را یکی دو روز در قرآن میشود فهمید. وقتی خدا را باور بکنم نمیدانید چطور دریاوار کمک به من میرسد.
انتهای پیام /