دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: خدا خطاب به ملتها میگوید این پیغمبرانی که برای شما فرستادم «امین» هستند، یعنی یقین داشته باشید اینها یک ذره نسبت به دین، جان، دنیا و آخرت شما خیانت نمیکنند، و همچنین «ناصح» هستند یعنی انبیای من خیرخواه شما هستند، هیچ شرّی را برای شما نمیخواهند بلکه تمام آنها خیر دنیا و آخرت شما را میخواهند.
پیامبر(ص) به حیات فکری بشریت بالاترین کمک را دادند
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه آیتالله علوی بروجردی(ره)، اظهار داشت: پیغمبر عظیمالشأن اسلام با وجود سختترین شرایط و مضیقههایی که برای حضرت ایجاد شد، ولی در کمال اشتیاق، محبت، خوشخلقی، تحمل و بردباری سه کار عظیم انجام دادند؛ یکی روحیۀ تفکر و اندیشه را در مردم زنده کردند و آنها را وادار فرمودند که دربارۀ انسان، خلقت و موجودات اندیشه کنند و به فرمودۀ حضرت رضا(ع) به توحید برسند، چون منشأ همۀ بیماریهای روحی و اخلاقی و عملی مردم شرک و جدایی از پروردگار عالم بود. پیامبر هم با آیات قرآن و هم با فرمایشات خودشان به حیات فکری مردم بالاترین کمک را دادند و این اندیشهگرایی جریان پیدا کرد تا آن تمدن عظیم اسلامی را به وجود آورد. در آن زمان که از علم در مغرب زمین خبری نبود، دانشگاهها و مدارس عظیم علمی را ایجاد کردند. سه قرن از وفات پیغمبر نگذشته بود که در بغداد کتابخانهای را که مسلمانها ساختند، طبق نوشتۀ داخلیها و خارجیها یک میلیون کتاب علمی در آن کتابخانه بود.
پیغمبر اکرم(ص) از جاهلیت یک حوزۀ عظیم اندیشه و علم ایجاد کردند
استاد اخلاق حوزه های علمیه ادامه داد: پیغمبر اکرم(ص) از جاهلیت به معنای عام کلمه یک حوزۀ عظیم اندیشه و علم ایجاد کردند، من در نوشتههای دانشمندان خارجی خواندم که اغلب آنان نوشتند ما غربیها در علم مدیون دانشمندان اسلامی هستیم. سهتا کتاب را اسم ببرم «تاریخ تمدن» جرجی زیدان که شش جلد است، «تاریخ تمدن اسلام» گوستاو لوبون فرانسوی در ششصد صفحه که یک جلد است، جدیداً هم سه جلد کتاب در اروپا نوشته شده زیاد هم چاپ شده و ترجمه کردند «خورشید اسلام در اروپا». اینها همه برگشتش به همان فعالیت وجود مبارک رسول خداست که اندیشۀ مردم، خرد مردم و عقل مردم را با بیش از هفتصد آیه دربارۀ عالم خلقت و آفرینش بیدار کرد.
پیغمبر روحیۀ عبادت برای پروردگار در مردم ایجاد کرد
وی گفت: دومین کار پیغمبر(ص) ایجاد روحیۀ عبادت برای پروردگار در مردم بود، مردمی که در حد اعلای تکبر، حالت استکباری، علو و خودبرتربینی قرار داشتند. اگر به کتابهای مربوط به زندگی آن زمان مراجعه کنید، میبینید که کار عرب فقط تفاخر بوده، یعنی به یکدیگر در کثرت مال و در کثرت اولاد فخرفروشی میکردند. عبادتشان هم در دو رشته بود؛ عبادت شکم و عبادت شهوت.
وجود مقدس پیامبر از این مردم افرادی را تربیت کردند که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: یک بار بعد از نمازجماعت صبح در مسجد کوفه از محراب برگشتند رو به مردم و صف به صف مردم را نظر کردند و آه کشیدند. پرسیدند: چرا آه کشیدید؟ فرمود: یک نفر از عبادتکنندگان زمان پیغمبر را در بین شما نمیبینم. شبها گاهی ما در کوچههای مدینه میرفتیم یا برای کاری از جایی برمیگشتیم، کمتر خانهای بود که صدای گریه و مناجات با پروردگار از آنجا شنیده نمیشد؛ اینها قبل از بعثت بتپرست، سنگپرست و مالپرست بودند، ولی حضرت روحیۀ عبادت را در آنها چنان زنده کرد که امیرالمؤمنین(ع) در روزگار خودش حسرت آن زمان را میکشید.
پیامبر در زمینه روحیه موعظهطلبی کاری بی نظیر کرد
استاد انصاریان ایجاد روحیۀ موعظهطلبی و قبول موعظه را سومین اقدام پیامبر دانست و تصریح کرد: پیامبر(ص) در زمینه روحیه موعظهطلبی کاری کرد که خود مردم چه در مکه و چه در ده سالی که مدینه بود، چه مردشان و چه زنشان و چه جوانشان مشتاقانه میآمدند محضر حضرت و درخواست موعظه میکردند. موعظه غذای روح و قلب است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «المواعظ حیات القلوب» موعظهها جان دلهاست.
جلسات موعظه امروز یادگار زحمات سنگین پیامبر(ص) است
وی ادامه داد: بزرگان دین و اولیای خدا برای موعظه مردم جایگاه خاصی را قائل بودند. این جلساتی که امروز در ایران، عراق، پاکستان و میان شیعیان افغانستان و سایر کشورها برگزار می شود، یادگار همان زحمات سنگین پیغمبر عظیمالشأن اسلام است؛ پیامبر(ص) مردم را موعظهخواه و نصیحتخواه تربیت کرد و تشویق به عمل به موعظه نمود.
مؤمن نیازمند به یک وجدان بیدار است
وی در مورد ضرورت و اهمیت موعظه برای مؤمن به روایتی از حضرت جواد(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: حضرت جواد(ع) میفرماید: «المؤمن یحتاج الی ثلاث خصال» هر مؤمنی نیازمند به سه حقیقت است وگرنه نه قلب، عقل و روح زندهای برای او نمیماند و میمیرد. اولین چیزی را که محتاج هست «توفیق من الله» است. توفیق به معنای راهنمایی و هدایت است و «توفیقٌ من الله» یعنی نیازمند به هدایت از سوی پروردگار است. خدا از زمان آدم و در زمان بعثت پیغمبر این نیاز را با نازل کردن قرآن مجید جواب داده است. «توفیقٌ من الله و واعظٌ من نفسه» یعنی مؤمن نیازمند به یک وجدان بیدار است، به قول امروزیها که از درون خودش صدای موعظه و صدای نصیحت را بشنود، این هم کار درون بیدار و پاک است که دائماً به قول عمان سامانی صاحب صدا را نمیبینم ولی صدا را میشنوم.
مبلغ عرصه بین الملل در زمینه موعظه به سخنی از امام علی(ع) نیز اشاره و تصریح کرد: شخصی به امیرالمؤمنین(ع) گفت: من را موعظه کن. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر چه چشمت میبیند موعظه است، هر چه چشمت میبیند زنگ بیدار باش است. اینقدر موعظه به وسیلۀ پیغمبر جایگاه پیدا کرد که حتی این مسئلۀ موعظهگویی و موعظهخواهی به شعر شعرای ایران هم راه پیدا کرد. ما قسمتی از اشعار شعرایمان موعظه، حکمت و علم است.
وی افزود: من در کتابهای مهم شاید از کتابهای قرن پنجم به بعد دیدم کسانی را که با شنیدن موعظه یکباره چنان تغییری پیدا کردند که بعداً معلم نفوس تربیت کنندۀ مردم شدند. بین اینان چند نفر از دزدان خطرناک و راهزن در برابر قبایلی بودند که برای تجارت این طرف و آن طرف میرفتند و با شنیدن یک موعظه و با شنیدن یک آیه چنان تغییر حال پیدا کردند که اکنون در کتابها وقتی شرح حال این دزدان را میآورند در ردۀ عرفای بزرگ الهی میآورند، «قبولٌ لمن ینصحه».
وی در مورد اقدام پیامبر(ص) گفت: حضرت محمد(ص) میفرماید: «و قبولٌ لمن ینصحه» آدم روح پذیرفتن داشته باشد؛ یعنی گوشش گوش قبول باشد نه گوش صدا، نصیحت و موعظه را که بشنود دنبال کند و بپذیرد و به اجرا بگذارد.
وی اظهار کرد: خدا در قرآن مجید دربارۀ انبیا دو کلمه دارد؛ یکی اینکه به ملتها میگوید این پیغمبرانی که برای شما فرستادم «امین» هستند، یعنی یقین داشته باشید اینها یک ذره نسبت به دین، جان، دنیا و آخرت شما خیانت نمیکنند، و یک کلمۀ دیگرش «ناصح» است، انبیای من خیرخواه شما هستند، هیچ شرّی را برای شما نمیخواهند بلکه تمام آنها خیر شما را در دنیا و آخرت میخواهند.
تعداد مؤمنان واقعی در دنیا کم نیستند
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: اگرچه پیغمبر اکرم(ص) در مسیر حرکت خود با موانع خطرناک و کافرانۀ عظیمی برخورد، ولی تعداد مؤمنین واقعی اکنون در دنیا کم نیستند. گزارشهایی از همۀ کشورها شنیده میشود که خیزش تشیع و رویکرد مردم به اهلبیت(ع) فوقالعاده شده است. مقداری که انسان در اوضاع و احوال امروز فکر میکند به این نتیجه میرسد که کفر رو به خاموشی است و اسلام در حال فراگیر شدن در همۀ جهان است. اوضاع، یقین ما را به این آیۀ شریفه بیشتر میکند که «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون» (انبیا، 105) در آینده کل کرۀ زمین به دست بندگان شایستۀ من خواهد افتاد.
سخنی درباره مرجع علیالاطلاق
استاد انصاریان در بخش پایانی سخنان خود در مورد شخصیت بی نظیر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی(ره)، گفت: مرحوم آیتالله العظمی بروجردی(ره) در هر صورت آدم ناشناختهای است، کتب و مقالات بسیاری دربارۀ ایشان نوشتند، ولی به نظر من با آشنایی که من با روحیات و عبادات و اخلاقیات ایشان دارم و کتابهایی که خواندم، ایشان آن کسی نیست که در کتابها آمده، خیلی فراتر و خیلی بالاتر است. ایشان مرجع علیالاطلاق شده بود، یعنی نزدیک شانزده هفده سال نه در نجف نه قم نه مشهد هیچ مرجعی برابر ایشان قرار نگرفت، یک برد مرجعیت عظیمی ایشان پیدا کرد و مورد احترام بود. ایشان با شخصی در اصفهان همدرس بودند که اهل یکی از ده های گلپایگان بود، اسم آن ده هم سعیدآباد است. آقا سید جمالالدین گلپایگانی(ره) ایشان از ده پیاده به اصفهان میآمد و در درسهایی که مرحوم آیتالله العظمی بروجردی هم در آن درسها بود؛ شرکت میکرد یعنی هر دو با پنجاه تا شصت شاگرد دیگر مرحوم آقا سید محمد باقر درچهای، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی و مرحوم کلباسی بودند. هر دو به نجف میروند و مرحوم آقا سید جمال نجف میماند و ایشان به بروجرد برمیگردد و بعد به قم میآیند. آقا سید جمال که همشاگردی ایشان بوده تبدیل به یک مرجع بزرگ معنوی اخلاقی عرفانی و از اولیای الهی میشود و در کمال زهد و تقوا زندگی میکرد. آقای بروجردی هم که از جوانی ایشان را میشناخت، سالی یک بار یا دو سال یک بار، یک نامه به نجف مینوشتند، متن نامه هم این بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، حضرت آیتالله گلپایگانی، آقا سید جمال، حسین بروجردی را نصیحت کن». آقا سید جمال در جواب یکی از نامه نوشته بودند: همین موعظه بس که هر دوی ما چهار روز دیگر زیر خاکیم و دیگر اثری از ما نخواهد بود.
انتهای پیام /
برای مشاهده بیشتر اینجا کلیک نمایید.
منبع : پایگاه عرفان