دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: پیغمبر(ص) عقول مردم جامعه عرب جاهل را بیدار کرد، مردم را به تفکر و اندیشه وادار نمود و ارتباط مردم را از بتهای برون و درون قیچی کرد و آنها را به پروردگار وصل نموده، روحیۀ عبادت در آنها ایجاد کرد. پیامبر چنان کبر را معالجه کرد که عرب با عشق و علاقه پیشانی روی خاک میگذاشت و «سبحان ربی الاعلی و بحمده» میگفت.
پیش از پیامبر(ص) مکه غرق در همۀ مفاسد بود
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیۀ آیتالله علوی بروجردی اظهار داشت: براساس آیات قرآن و روایات و بخشی از خطبههای نهجالبلاغه مکه غرق در همۀ مفاسد بود. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: تمام رشتههای درستی از هم گسسته بود، شرک همراه با سیصد و شصت بت بیجان مسلط بر فکر و جان و قلب مردم بود، در همۀ شئون زندگی، مرد و زن دچار انحراف بودند، درمان جامعۀ مکه بسیار کار مشکلی بود، با همۀ وجود با حقی که برایشان آمده بود مبارزه میکردند.
همۀ اسلحه پیغمبر قرآن مجید، زبان الهی و ملکوتی و اخلاق بینظیر آن حضرت بود
نویسنده کتاب ارزشمند «جاهلیت» به اقدامات پیامبر در جامعه جاهلی آن زمان اشاره و خاطرنشان کرد: وجود مبارک رسول خدا(ص) با تحمل سختترین هجومها، تهمتها و ضدیت سنگین مردم با خودشان، چند کار بسیار مهم را با کمک قرآن کریم در مکه انجام دادند؛ با اینکه اسلحهای هم در دست نداشتند و سیزده سال مکه فرمان جهاد به حضرت داده نشد و همۀ اسلحه پیغمبر قرآن مجید، زبان الهی و ملکوتی و اخلاق بینظیر آن حضرت بود.
پیامبر(ص) روحیۀ اندیشه و تفکر در میان مردم ایجاد کرد
وی ترویج تفکر در مکه را یکی از اقدامات پیامبر دانست و افزود: یکی از اقدامات مهمی که پیامبر(ص) انجام دادند، ایجاد روحیۀ اندیشه و تفکر در میان مردم بود، ایشان تفکر را بهعنوان عبادت ارائه کردند و ارزش این عبادت را برابر با یک سال بندگی دانستند «تفکر الساعة خیر من عبادة سنه» یک لحظه دربارۀ خودتان، دربارۀ جهان، دربارۀ عاقبتتان، دربارۀ موجودات اندیشه کنید و از طریق این اندیشه به حق برسید که برابر با یک سال عبادت است. اگر در سورههایی که در مکه نازل شده مخصوصاً سورههای جزءهای آخر قرآن دقت کنید، میبینید که پیغمبر اکرم(ص) این برنامۀ عظیم را با همۀ توان دنبال کردند تا بلکه عقل خوابیدۀ مردم را بیدار کنند و مردم را از طریق اندیشه و تفکر به حقایق عالم وصل کنند؛ چون علم مردم مکه فقط علم به شکم و شهوت بود. پیغمبر اکرم بسیار رنج کشید تا مردم را از توجه تام به شکم و شهوت نجات دهد و افقهای عظیمی را در برابر عقل و فکر مردم باز کند.
استاد اخلاق حوزه های علمیه ادامه داد: در سوره های آخر قرآن میبینید که پیامبر(ص) از جانب خداوند به مردم میگفت: «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت» (غاشیه، 17) مردم مکه شش قرن از زمان بعثت مسیح(ع) تا بعثت پیغمبر(ص) اسلام با چشم شتر را میدیدند، اما هیچوقت شتر و خلقت شتر، دلیل و راهنمای آنها به سوی توحید، حق و پروردگار نبود. آنها از اطراف مکه، از شهرهای دور، مناطق چادرنشین شتر سوار میشدند ولی برای عبادت بتها میآمدند. پیغمبر اکرم(ص) با کمک قرآن، شتر را دلیل بر توحید و دلیل بر شناخت خدا به آنها ارائه داد و فرمود: «أَفَلا يَنْظُرُونَ» این سیصد و شصت بت چه دخالتی در شتر دارند؟ شتری که با نبود علائم راهنمایی از یک مملکت تا مملکت دیگر شما را میبرد و اشتباه نمیکند، شتری که در کویرهای عظیم عربستان وقتی میخواهد بار شما را جابهجا کند، یک هفته تا ده روز در این مسیرها آب پیدا نمیشود، آب ده روز خود را میخورد و بهتدریج از آب ذخیره شده در وجودش استفاده میکند. هر حیوانی را باید بار کنند اما در یک حد کمی میتواند تحمل بار کند، اگر بخوابانند و بارش کنند دیگر نمیتواند بلند شود، زیر بار میماند؛ اما شما سنگینترین بار را در حالی که شتر را خواباندید روی شتر قرار میدهید و شتر با یک حرکت منظمی بار را بلند میکند، کف پا به گونهای ساخته شده که در سنگلاخها خیلی راحت حرکت میکند. پیامبر در حقیقت با یک شتر و اندیشه در خلقت شتر به بیداری، عقل و توجه دادن مکی ها به پروردگار عالم کمک داد.
پیامبر(ص) شگفتیهای خلقت زمین و آسمان را به مکی ها گوشزد کرد
وی در مورد دومین اقدام پیامبر در مکه آن زمان، گفت: پیامبر شگفتیهای خلقت زمین و آسمان را به مکی ها گوشزد کرد. «وَإِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَت» (غاشیه، 18) دقت نمیکنید در عوالم بالا، در این خورشید، در این ماه، در این ستارگان، در این خط شیری که شبها میبینید از میلیاردها ستاره تشکیل شده، این بارهای عظیم سنگین را چه کسی در فضا بلند کرده که نه ستونی دارد و نه با زنجیری به جایی وصل است؟ با چشم خود حرکات ماه، حرکت خورشید و حرکت ستارگان را میبینید، اینها کار کدامیک از این سیصد و شصت بت است؟ کدامیک خورشید را در فضا بلند کردند و در یک نقطۀ معین نگاه داشتند؟ کدام از اینها دخالت در خورشید و ماه و ستارگان دارند؟ «وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَت» (غاشیه، 20) زمین را چه کسی برای شما به این پهنایی قرار داد که بتوانید در آن زندگی کنید؟ زمین آمادۀ زندگی شماست، اگر کل کف زمین سنگ، آب یا خشکی بود زندگی بپا نمیشد.
پیامبر(ص) مردم را به تفکر و اندیشه وادار نمود
مترجم و پژوهشگر قرآنی درمانگر تکبر عرب را یکی دیگر از اقدامات مهم پیامبر(ص) در آن زمان دانست و اظهار کرد: پس از اینکه پیغمبر(ص)، عقول مردم آن زمان را بیدار کرد، مردم را به تفکر و اندیشه وادار نمود و ارتباط مردم را از بتهای برون و درون قیچی کرد، آنها را به پروردگار وصل نمود و روحیۀ عبادت در آنها ایجاد کرد. پیامبر(ص) بعد از زنده کردن اندیشه عربی که بند کفشش پاره میشد از تکبر خم نمیشد ببندد و کفش را از پایش درمیآورد و میرفت؛ عربی که خودش را یک سر و گردن از مردم دنیا و عجم بالاتر میدانست؛ عربی که هزار نوع ادعا در روحیۀ کبر و استکبارش داشت؛ عربی که روزهای اول بعثت میگفت چه معنی دارد یتیم عبدالله معلم و راهنمای ما شود؟ خود یتیم چه ارزشی دارد که یتیم عبدالله باشد؛ عربی که به پیغمبر میگفت: تو کمپانی دروغی، کذابی، جادوگری، و به وی تهمت جنون و اختلال روانی میزد؛ در آنان روحیۀ عبادت ایجاد کرد. همان عرب پس از آن در نماز به پیامبر(ص) اقتدا می کرد. در حقیقت پیامبر(ص) چنان کبر را معالجه کرد که عرب با عشق و علاقه پیشانی روی خاک میگذاشت و «سبحان ربی الاعلی و بحمده» میگفت.
پیامبر(ص) روحیۀ نصیحتطلبی و موعظهخواهی را در مردم زنده کرد
وی احیای روحیۀ نصیحتطلبی در مردم مکه را از اقدامات مهم دیگر پیامبر(ص) دانست و خاطرنشان کرد: پیامبر(ص) روحیۀ نصیحتطلبی و موعظهخواهی را در مردم زنده کرد. ایشان کاری کرد که عرب در مکه، مدینه، جنگها و در ایام آرام بودن اوضاع میآمد زانو میزد و با شوق و با عشق به پیغمبر اکرم میگفت: «عظنی یا رسولالله» من را نصیحت و موعظه کن. عربی که به پیامبر دیوانه، ساحر و کذاب میگفت، حال با یک دنیا ادب مقابل پیامبر زانو میزند و میگوید: «عظنی» من را موعظه کن.
وی ادامه داد: پیغمبر در مسجد تنها بود، ابوذر آمد رد شود، دید پیغمبر تنها نشسته، آمد به حضرت گفت: «عظنی» پیغمبر هم موعظهاش کرد. علامۀ مجلسی -اعلی الله مقامه الشریف- موعظۀ پیغمبر به ابوذر را در هفتصد صفحه شرح داده است. من یادم است در خانههای پیشینیان ما، این کتاب «عین الحیاة» بود. مخصوصاً شبهای زمستان مرد خانواده همسر و فرزند را مینشاند و دو سه صفحه از این «عین الحیاة» را میخواند. همانها را خواندند که پدرها و مادرهای ما درست شدند، یعنی در خانههای شیعه دائم موعظه و نصیحت بود.
آزادی اندیشۀ مردم، ارمغان نبوت پیامبر(ص)
استاد انصاریان آزادی اندیشۀ مردم را ارمغان نبوت پیامبر عنوان و تصریح کرد: پیغمبر(ص) حرکت فکری و عقلی برای بیدار کردن اندیشۀ مردم برای آزاد شدن آنان، برای آزادی از بند شکم و شهوت و حیوانیت و سبوعیت و درندگی و همۀ این حالاتی که در مردم مکه بود، انجام دادند. همه اقدامات پیامبر برای توجه دادن مردم به وجود مقدس پروردگار مهربان عالم بود. وقتی زمینۀ اندیشیدن را فراهم کرد، آرام آرام روحیۀ عبادت نسبت به پروردگار را نیز در آنها زنده کرد. پیامبر(ص) فرمود: حال که فکر کردید و فهمیدید هستی یک کلیددار، خالق، مالک و رب دارد و جلوۀ رحمت وجود مقدس اوست؛ نوبت این است که تمام بتهای درونی و برونی را دور بریزید و باطن را برای تجلی توحید آماده کنید، روح و بدن را نیز برای عبادت وجود مقدس او هزینه کنید، عبادتی که شما را به حرّیت، رضایتالله، مغفرتالله و جنتالله میرساند.
ثواب بیاندازۀ نماز جماعت
وی در ادامه سخنان خود به ثواب بیاندازۀ نماز جماعت اشاره و اظهار کرد: اگر همۀ رؤسای ریاضیدان بانکهای جهان را جمع کنیم، امکان ندارد بتوانند سود عبادات را رسیدگی کنند. در تمام روایات ما آمده نماز جماعت مستحب است، مرحوم آیتالله العظمی بروجردی(ره) در «رسالۀ توضیح المسائل» هم این روایت را ذکر کردند. معلوم میشود روایت از دید ایشان روایت درستی بوده، با آن دقتی که ایشان در روایات و در اسناد روایات و در زمان صدور روایات داشتند، معلوم میشود این روایت را قبول داشتند.
روایت این است: اگر نماز جماعت از دهتا بگذرد و بشود یازده نفر، درختان قلم شوند و دریاها مرکب شوند و جن و انس هم نویسنده شوند، ثواب و پاداش آن را نمیتوانند دربیاورند. حال نماز جماعتی که چهار پنج تا هزار نفر در آن شرکت میکنند را دیگر هیچکسی نمیتواند محاسبه کند.
مبلغ عرصه بین الملل در مورد ارزیابی خداوند از نماز شب، گفت: یازده رکعت نماز واجب داریم، یک نماز مستحبی است وقتش هم از نیمۀ شب به بعد است، بهترین وقتش هم سحر است که همۀ کارها تمام و اذان شروع شود. پروردگار عالم در قرآن مجید راجعبه همین نماز مستحب فرموده: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُن» (سجده، 17) به احدی از فرشتگانم، به احدی از انسانها، به احدی از انبیا، به احدی از اولیا پاداش نماز شب را خبر ندادم.
استاد انصاریان در پایان گفت: حدود 23 بار در قرآن از یتیم سخن گفته شده است، در روایات آمده که به یتیم محبت کنید. قرآن می فرماید: مردی، زنی، پیری، جوانی بهعنوان محبت به یتیم و دلجویی از یتیم، دست به سر یتیم بکشد، به هر مویی که از زیر دستش رد میشود خدا یک ثواب و پاداش در نامۀ عملش ثبت میکند. خداوند به موسی بن عمران(ع) در کوه طور فرمود: مریض بودم عیادت نیامدی، من برهنه بودم من را نپوشاندی، گرسنه بودم غذا به من ندادی، تشنه بودم آب ندادی، پس چه کار کردی موسی؟ - البته خدا به ملت درس میدهد و معلوم است که این روایات جنبۀ درسی دارد – موسی(ع) گفت: خدایا مگر تو مریض میشوی؟ گرسنه میشوی؟ تشنه میشوی؟ برهنه میشوی؟ خطاب رسید: عیادت مؤمن عیادت من است، سیراب کردن مؤمن سیراب کردن من است، پوشاندن مؤمن پوشاندن من است.
انتهای پیام /
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید