دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی با بیان اینکه حضرت زهرا(س) در علم، عقل، ایمان، اخلاق، ارزشهای انسانی و ملکوتی هم وزن انبیای الهی بودند، گفت: علم وجود مقدس حضرت حق است و این علم ویژۀ خود اوست و در عالم هستی کسی آراستۀ به این علم نشده و نمیشود و از افق وجود احدی خورشید این علم طلوع نمیکند، این علم بینهایت است، به تعبیر دقیق خود ذات است که حدود، رسم، اسم، مرز ندارد و درک آن امکان ندارد.
6 راه شناخت حضرت زهرا(س)
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد جامع غدیرخم تهران، به راههای شناخت حضرت زهرا(س) اشاره و اظهار کرد: از چند راه میتوان تا حدی به شخصیت و ارزش وجودی صدیقه کبری(س) پی بُرد؛ اول، از طریق آیاتی که گروهی از علمای معروف اهل سنت و همۀ علمای بزرگ شیعه ایشان را مصداق یا یکی از مصادیق آن آیات معرفی کردند و در این زمینه روایات بسیار مهمی را همراه کلام خود دارند. دوم، روایاتی که از رسول خدا(ص) و ائمۀ طاهرین(ع) تا امام عصر(عج) دربارۀ شخصیت و کمالات و ارزشهای ایشان در کتابهای مهم حدیث نقل شده است. سوم، مطالعه در حالات، اخلاق و اعمال ایشان. چهارم، دقت در دو خطبۀ معجزهآمیز مسجد و خانۀ ایشان. پنجم، روایاتشان؛ روایاتی که نظیر روایات پیغمبر(ص) و ائمۀ طاهرین(ع) است و در اغلب مسائل حیات و دنیا و آخرت در این روایات ایشان نظر دادند. و ششم، دعاهایشان است. ایشان دعاهای بسیار مفصلی دارند که یک دوره معارف الهیه را در چارچوب دعا ریخته اند.
ارزش و عظمت حضرت زهرا(س) پنهان است
استاد اخلاق حوزه های علمیه افزود: اگر انسان این شش راه را طی کند تا حدی به درک شخصیت ایشان نائل میشود، بهطورِ کامل آن را ائمۀ ما فرمودند: قیامت خدا برای مردم روشن خواهد کرد که این انسان عین و عین انسان و این انسان کامل چه کسی بوده است. به احتمال قوی دنیا ظرفیت شناخت ایشان را ندارد، ظرف کوچک است و نشده که با تمام وجود ایشان را معرفی کنند. در جملاتی هم که دربارۀ ایشان نوشتند این جمله هست «و المجهولة قدرا» ارزش و عظمت ایشان پنهان است.
مبلغ عرصه بین الملل در مورد خطبههای حضرت زهرا(س)، گفت: حضرت خطبۀ مسجد را برای مهاجرین و انصار خواندند و احدی هم قدرت رد یک مطلب آن را پیدا نکرد. همه دیدند که تمام این مطالب درست، صادقانه و حقیقت است، ولی حسادت و ترس و جو مدینه به آنها راه نداد که حضرت را تصدیق و به اهلبیت(ع) کمک کنند و تازیانۀ ظلم را از این خانواده بردارند. یک خطبه هم در خانه برای خانمهایی که به عیادت ایشان آمده بودند خواندند که این دو خطبه دریایی از معارف است.
محقق و مفسر علوم قرآنی ادامه داد: چشمۀ فیض بینهایت الهی از این دو خطبه فوران کرده، ولی مستمعین خود را از سعادت دنیا و آخرت محروم کردند و مهر شقاوت بر پرونده خودشان زدند و به حالت «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُون» (بقره، 18) باقی ماندند و به صورت مرگ روزگار جاهلیت مُردند.
حضرت زهرا(س) در علم، عقل، ایمان، اخلاق، ارزشهای انسانی و ملکوتی هم وزن انبیای الهی بودند
استاد انصاریان با بیان اینکه حضرت زهرا(س) در علم، عقل، ایمان، اخلاق، ارزشهای انسانی و ملکوتی هم وزن انبیای الهی بودند، تصریح کرد: این شبیه معجزه است که یک انسانی در هجده سال عمر که نُه سالش هم بیرون از تکلیف بوده، یا در بیست و پنج سال که ده سالش هم خارج از تکلیف بوده، پانزده سال از نظر درون، اخلاص، عمل، مایههای عمل، اخلاص در عمل، عیار در عمل؛ خودشان را به چه قلهای رساندند که ائمۀ ما در حق ایشان میفرمایند: ایشان در میان انسانها لیلةالقدر ایام هستند. چنانکه لیلةالقدر پنهان است و احدی نمیتواند پیدا کند که از این سه شب یا به قول امام صادق(ع) از دو شب 21 و 23 کدام است، ایشان را هم نمیتواند دریافت کند، نمیتواند آنگونه که هست عظمتش را بفهمد.
علم وجود مقدس حضرت زهرا(س) حق است
وی گفت: علم سه گونه است، یکی «علم حضوری»، «علم لدنّی» و «علم حصولی» است که علم وجود مقدس حضرت حق است و این علم ویژۀ خود اوست و در عالم هستی کسی آراستۀ به این علم نشده و نمیشود و از افق وجود احدی خورشید این علم طلوع نمیکند، این علم بینهایت است، به تعبیر دقیق خود ذات است که حدود، رسم، اسم، مرز ندارد و درکش هم امکان ندارد چون یک حقیقت بینهایت در مغز ما که دارای نهایت و محدودیت است جا نمیگیرد و گنجایش آن را ندارد.
تمام علوم غیب و دانش غیب نزد پروردگار است
وی به علم بی نهایت پروردگار اشاره و خاطرنشان کرد: خداوند در آیه 59 سوره انعام می فرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ» (انعام، 59) تمام علوم غیب و دانش غیب نزد اوست. معلوم نیست چه واقعیاتی در این غیب هست. خداوند در یک آیۀ دیگر در قرآن میفرماید: فقط به کسی از فرستادگانم که رضایت داشته باشم رشحهای از این علم غیب را تجلی میدهم وگرنه اصل غیب کار کسی نیست و پیش اوست. در این پردۀ غیب چه معلومهایی وجود دارد که کسی نمیداند، در این پردۀ غیب چه موجوداتی هستند که کسی نمیداند.
حسابرسی در خلوت و جَلوت نتیجه اعتقاد به علمِ خداوند است
ایشان افزود: در آیات قرآن اصلاً انسان نمیتواند بفهمد که تعداد فرشتگان در غیب چه تعداد هستند، در عالم ملکوت، در عالم لاهوت، در عالم جبروت، قیامتی که در پردۀ غیب است هیچکس مسائل آن را کامل نمیداند، به جز آن مقداری که خودش در قرآن آن هم خیلی کلی بیان کرده است؛ مسائل دیگر که مربوط به غیب است «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُو» این یک رشتۀ علم حق است، «وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» (انعام، 59) آنچه که در خشکیهاست و آنچه که در دریاست علمش نزد پروردگار است. «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ» تر و خشکی در این جهان نیست «إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِين» مگر اینکه در علم من موجود است.
وی در ادامه سخنان خود به ضرورت تفکر در خلقت انسان برای درک علم بی نهایت خداوند، تأکید کرد و گفت: در علم پزشکی عنوان شده که ترکیب کل بدن از سلول است، به تعبیر سادهتر آجرهای بدن که نام آن را سلول گذاشتند و قرآن نام آن را ذره گذاشت؛ شمردن سلولهای بدن هر انسانی در این کرۀ زمین سه هزار سال طول میکشد. خداوند از زمان آدم تا حالا چقدر سلول آفریده؟ او همه را میداند. اگر آدم اعتقاد به علم خداوند پیدا کند و آن را باور کند، دیگر خلوت و جَلوت برای او حساب دارد، دیگر خطایی نمی کند، باطن و ظاهر برای او یکی میشود. اگر به این علم اعتقاد پیدا کنم به یک نامحرم نگاه نمی کنم، دروغ نمی گویم، غیبت نمی کنم، تهمت نمی زنم، یک درهم مال حرام داخل مالم نمی آورم. کسانی که اختلاس و دزدی کردند و میلیاردی بُردند و خوردند به این دلیل است که ذرهای خدا و قیامت را باور ندارند؛ اگر انسان، خدا را با این دانش باور داشته باشد مگر میتواند کار خلاف کند؟ مگر میتواند عمرش را ضایع کند؟ مگر میتواند با کسی بدخلقی کند؟
رابطه عمیق میان شیعیان و ائمه معصومین(ع)
استاد انصاریان در پایان به رابطه عمیق میان شیعیان و ائمه معصومین اشاره و اظهار کرد: کتاب «بصائر الدرجات» روایتی را با سند نقل میکند که یکی از یاران امیرالمؤمنین(ع) به نام رمیله، میگوید: من دچار یک بیماری سختی شدم، خیلی فشار به من آمد، در بستر خوابیده بودم، روز جمعه شد و خیلی ناراحت بودم، ضعف هم گرفته بودم و دلم هم نمیخواست نماز امیرالمؤمنین(ع) را ترک کنم. بلند شدم خودم را شستم، طهارت گرفتم، وضو گرفتم و رفتم مسجد در صف نشستم. امیرالمؤمنین(ع) خطبه میخواند، نماز و خطبهاش تمام شد، من دنبالش رفتم در محل دارالأماره که یک گوشۀ مسجد کوفه بود. امام فرمود: رمیله در صف که نشسته بودی خیلی به خودت میپیچیدی. گفتم: آقا داستانم این است، بیماری سختی گرفتم، امروز هم سست بودم، دلم نیامد نماز شما را رها کنم، دوباره در نماز این درد به من حمله کرد و من به خودم میپیچیدم. امام فرمود: من درد تو را میفهمیدم، تو در خانه که درد میکشیدی من هم درد میکشیدم چون اتصال شما به ما اینقدر شدید است که برای شما رنجی پیش میآید، آن رنج سراغ ما هم میآید. گفتم: علی جان! رنج ما که در کوفه هستیم به سراغ شما میآید؟ فرمود: رمیله! در اطراف کل کرۀ زمین به هر شیعۀ ما دردی برسد ما همان وقت آگاه میشویم، ما هم رنج میکشیم، رمیله ما شما را دعا میکنیم، شما که دعا میکنید ما آمین میگوییم، اگر دعا نکنید ما شما را دعا میکنیم.
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید