قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

از موسیقی متال و آزارخواهی‌ جنسی تا رپ زیرزمینی(مصاحبه)

 صهیونیسم و جریان فراماسونری در راستای بسط سلطه خود در جهان، دست به طراحی و اجرای برنامه‌ای در رابطه با فرهنگ و دین جهانی زده‌اند، از مولفه‌های این نقشه شوم، فرقه‌سازی‌ به عنوان نسخه بدلی دین بوده است و بدین منظور از هر باور و اندیشه‌ای که از منظر آنها مورد استفاده بوده برای تشکیل این فرقه‌های جدید بهره برده است.

 

مباحث مربوط به شیطان‌پرستی همواره بحث‌های داغ و جذابی در جامعه ما بوده است، چه در دوره‌ای که این بحث‌ها به دلیل گسترش فعالیت‌های طرفداران این فرقه ضاله گسترش پیدا کرده بود و تقریباً همه رسانه‌های مکتوب و تصویری گریزی به آن می‌زدند و چه در زمانی که به دلیل برخورد با اینگونه اقدامات، کم‌کم از فعالیت‌های آشکار آنها کم شد.

 

 اما تصویری که همواره در ذهن جامعه ایران از شیطان‌پرستی وجود داشته و دارد، شامل مدل موها و پوشش‌های عجیب و غریب، موسیقی‌های خشن و رفتارهای خشونت‌آمیز در صحنه کنسرت‌های موسیقی شیطان‌پرستان است، این در حالی است که امروزه طراحان و هدایت‌کنندگان کلان این جریانات کاملاً به روش‌ها و قالب‌های جدید روی آورده‌اند و بدون اینکه ما متوجه باشیم ابزارآلات و القائات ذهنی خود را در دستان ما و کودکانمان قرار داده‌اند.

 

شاید بسیاری از رفتارهای ناهنجار کودکان و نوجوانان در جامعه حاصل همین ساده‌اندیشی ما باشد که همچنان دشمن را در همان شکل و شمایل اولیه جستجو می‌کنیم! در همین رابطه گفتگویی صورت پذیرفته با یکی از کارشناسانی که سابقه یک دهه تحقیق و پژوهش در این حوزه را دارد و به کمک ایشان ضمن مروری بر تاریخچه شیطان‌پرستی در دنیا و ورود آن به ایران، مختصری نیز از مصادیق و قالب‌های امروز این جریان سخن گفتیم.

 

چگونه و با چه انگیزه‌ای وارد تحقیق و پژوهش در این حوزه شدید؟

سال 1382 سالی بود که بنده بر اساس انجام یک تحقیق علمی و پژوهشی در حوزه اجتماعی، شروع به مطالعه و پژوهش در حوزه شیطان‌گرائی کردم، این سال‌ها با گسترش فعالیت‌های اجتماعی فرقه‌ها در بین نوجوانان و جوانان مصادف بود. البته این فعالیت‌ها بطور چشمگیر قابل ملاحظه نبود و فقط می‌شد با رصدهای دقیق و نگاه تیزبین ردپایی از آنها پیدا کرد.

 

دقیقاً کجا به دنبال این مصادیق می‌گشتید؟

من ابتدا سرنخ‌های خودم را در فضای مجازی می‌گرفتم و بعد از آن به دنبال مصادیق و نمونه‌های عینی در دنیای واقعی می‌رفتم. گرچه من دختر بچه‌ای مذهبی به نظر می‌آمدم ولی با پیگیری‌های مداوم و جلب‌ اعتماد مخاطبان خود که بعضاً فعالین فرق بودند، پژوهش‌های میدانی خود را شروع کردم و به لطف حق و همراهی خانواده و صد البته عمق بخشیدن به مطالعات دینی و عقیدتی خود در حوزه باورهای اسلامی و ایرانی توانستم از این مرحله سخت و پرخطر سالم بیرون بیایم و در ادامه مسیر همراه و همکار دوستان دیگر در حوزه پژوهش شوم و در ضمن آن به انتقال دانسته‌های خود به دیگران پرداختم و با پذیرفتن مسئولیت مربی کودک و نوجوان سعی در آماده‌سازی آنها برای ورود به جامعه و البته عمیق‌سازی باورهای دینی آنها کردم.

 

قبل از ورود به مشاهدات عینی شما و مصداق‌ها که احتمالاً بحث جذابی هم هست، شیطان‌پرستی را برای ما تعریف کنید؟

در ابتدا باید اشاره کرد که شیطان‌پرستی با شیطان‌گرائی متفاوت است، شیطان‌پرستی گروه کوچکی را شامل می‌شود که واقعاً شیطان را پرستش می‌کنند! و دامنه آن هم به چند کشور محدود است، اما آنچه بیشتر با آن برخورد داریم شیطان‌گرائی یا همان «ساتانیسم» (Satanism) است که نباید آن را پرستش تلقی بکنیم، فقط نوعی شیطان‌گرائی است.

 

«شیطان‌گرایی» ازجمله فرقه‌های دست ساخته صهیونیزم به جهت ایجاد انحراف در باورهای دینی ا‌ست. این گروه درسال 1966 توسط شخصی یهودی به نام «آنتوان لاوی» در قاره آمریکا در قالب جنبشی نوین پا به عرصه وجود نهاد. برای خود کلیسایی دایر کرد و شروع به جذب کسانی کرد که ضمن تمایل ظاهری به دین به دنبال ارضای نفسانیت خود بودند، این گروه مانند فرق مسیحیت عنوان کلیسا برای خود قائل می‌شود و کتابی با عنوان انجیل شیطانی برای خود می‌سازد.

 

 با استفاده از عناصری مانند کلیسا، انجیل، مراسم مذهبی و از این دست موارد که از باورهای دینی مسیحیت بود، سعی داشت رنگ و لعاب دین به فرقه دهد. این فرقه در ابتدا توانست در 4 کشور آمریکا، انگلستان، چین و هندوستان رسمیت خود را اعلام کرده و کلیسای خود را تاسیس کند و به عنوان جنبشی جدید فعالیت رسمی کند. در حال حاضر آنتوان لاوی از دنیا رفته و دخترش «زنا لاوی» مسئول این کلیسا است.

 

معمولاًچه کسانی و در پی چه جذابیتی به سمت این فرقه می‌روند؟

عده‌ای می‌خواهند هم رها و بی‌قید و بند باشند و همانگونه که گفتم نفسانیت خود را ارضا کنند و هم بر اساس تمایل ذاتی انسان به دین در قالب دین و باورهای دینی جدید هر کاری می‌خواهند بکنند. این فرقه به جای آنکه بپذیرد شیطان دشمنی برای انسان است آن را به عنوان یک رهبر ماورائی مورد تقدیس قرار می‌دهد.

 

 شیطان‌گرائی ضدیت با زن را از آموزه‌های اولیه خود می‌داند که منظور از آن ضدیت با نقشی است که زن باید در جامعه ایفا کند. از عمر این فرقه پنجاه سال بیشتر نمی‌گذرد، اما گسترش زیادی پیدا کرده و علت آن استفاده از ابزارهایی نظیر موسیقی است. موسیقی اعتراضی قدمت زیادی دارد، یکی از گروه‌های اجتماعی که به موسیقی اعتراضی وارد شده، سیاه‌پوست‌های قاره آمریکا هستند که به خاطر محدویت‌ها و اعتراض به تبعیض بوده است.

 

کم‌کم این نیروی اعتراضی مورد بهره برداری قرار گرفت و استدیو در اختیار آنها قرا دادند و بعد وارد فضای مادی شده و تا جایی پیش می‌رود که تبدیل به موسیقی «راک» می‌شود، ولی موسیقی راک دیگر حرف از تبعیض نژادی و بی‌عدالتی نمی‌زند، بلکه وارد مقوله‌هایی فراتر شده و کم‌کم وارد اعتراض به آموزه‌های دینی می‌شود. وقتی وارد این عرصه می‌شود، دیگر سبک «جاز» باقی نمی‌ماند و ابزارهای دیگری به خدمت گرفته می‌شوند که در نهایت به موسیقی «متال» می‌انجامد.

موسیقی متال مهم‌ترین ابزار ترویج شیطان‌گرائی در جهان بوده است، چندین مولفه هم داشته که با بررسی محتوا و کنسرت‌ها و محتوای اجراها و روش اجرا، می‌شود فهمید چه هدفی داشته‌اند.

 

چه هدفی؟

مخالفت آشکار با مقدسات ادیان؛ حتی دین مسیحیت هم از این قائله مستثنی نیست. «مرلین مانسون» از رهبران متالیست‌های دنیا است، وی مکرراً خود را خدای شیطان‌گراها معرفی کرده و در صحبت‌هایش می‌گوید «I am god» در صحنه اجرای موسیقی، با چیزی که عنوان پوشش را بر آن نمی‌توان اطلاق کرد، ظاهر می‌شود و انجیل را آتش می‌زند و در کنسرت‌هایش یک صلیب بر عکس و یک میمون به نمایش می‌گذارد؛ اشاره به (نعوذ بالله) حضرت مسیح است! انجیل را پاره کرده و آتش می‌زنند و در نهایت هم روی انجیل پاره شده ادرار می‌کنند! این گروه به قرآن نیز توهین کرده و کاری در رابطه با آیات سوره مبارکه «طه» بود که در یکی از کنسرت‌های موسیقی‌های متال پخش می‌شد، به لطف خدا در ایران پخش نشد و فقط گروه‌های خاصی در دسترس داشتند.

 

غیر از بی حرمتی به ادیان الهی، دیگر چه مؤلفه‌هایی در متالیست‌ها یا همان شیطان‌گرایان وجود دارد؟

خشونت از مهمترین مولفه‌های موسیقی متال است، حتی در یکی از اجراها ما می‌بینیم که دستگاه نوازندگی موسیقی وجود ندارد و تولید موسیقی توسط حیوانات می‌باشد! خواننده با اره برقی سر حیواناتی همچون کلاغ و خفاش را جدا می‌کند و تولید آخرین اصوات شکنجه پرندگان قبل از مرگ به گونه‌ای مدیریت شده صدای یک ملودی را ایجاد می‌کند.

 

این که شما می‌فرمایید دیگر موسیقی نیست!؟

بله، متال از قواعد موسیقی جدا شده است و بیشتر در یک سری اقدامات غیر انسانی، غیر اخلاقی و وحشیانه خلاصه می‌شود. مسئله بعدی بی‌بند و باری‌های این افراد است که علاوه بر محتوا در اجرا نیز بسیار مشهود است. پوشش اجرا‌کنندگان فستیوال موسیقی 1998 انگلستان برهنگی کامل بود! ده هزار نفر متال باز از همه دنیا شرکت داشتند و همه زن‌ها و مردها کاملاً برهنه بودند.

 

 در آمریکا «تامی سالوان» پسر 16 ساله با چاقو سر مادرش را جدا کرده و جمجمه مادرش را می‌شکافد و رگ دست خودش را هم می‌زند و در نتیجه دست خود را نیز از دست می‌دهد، او طرفدار موسیقی «بلک‌متال» است. مسئله بعدی پوچ‌انگاری است، در نتیجه این پوچ‌انگاری و نهیلیسم، زندگی چیز بیهوده‌ای است و خلقت کاملا بیهوده بوده و در نتیجه آن خودکشی است. قرص خوردن، زدن رگ، پریدن از ارتفاع و خودکشی دسته‌جمعی نتایج طبیعی این نوع نگاه به زندگی و خلقت است.

مثال‌هایی که تاکنون عنوان کردید همه مربوط به جوامع غربی بود، تحقیقات شما در خصوص شیطان‌گرایی در ایران چه مشاهداتی را در پی داشته است؟

 

در سال 1384 در دانشگاه تهران، هم‌زمان با ایام فاطمیه یکی از زیر مجموعه‌های گروه‌های متال کنسرتی برگزار کرد که محدودیت ورودی هم نداشت و بلیط آن از جاهای تعریف‌شده قابل دسترس بود. بعد از برگزاری این کنسرت و مراسم بعد از آن، علی‌رغم قول مسئولین مبنی‌بر جلوگیری از تکرار این مسائل، به فاصله سه‌چهار ماه بعد در دانشگاه اصفهان شاهد اجرای دوباره آنها بودیم و بعد از چند ماه دوباره دانشگاه شیراز میزبان این گروه ‌شد! نمادسازی‌ها و تصویرسازی نیز از کارهای بسیار مهم فرقه‌ها است، همانطور که دیواره‌های کلیساها با نقاشی تصویر‌سازی شده است، شیطان‌گرایی هم نماد‌سازی می‌کند.

 

 این نمادها یا دارای پشتوانه تاریخی‌اند، مانند نمادهای گرفته شده از مصر باستان، شوالیه‌های معابد، کابالا و...، یا نمادهای دینی هستند که شاید زمینه تاریخی نداشته باشند، ولی با دستکاری نمادهای دینی به جهت توهین به آنها تهیه شده‌اند. در یکی از اجراها در شاهین‌شهر اصفهان نمایشی به نام «شیطان» برگزار شده بود، شاید نمایش در نگاه اول معمولی به نظر می‌آمد اما گفتگوها نزدیک به انجیل شیطان بود و درانتهای نمایش، نقش اول طلب نیروی ماورائی می‌کرد اما به جای اشاره به آسمان دست به پائین دراز می‌کرد، لباس‌ها همه مشکی بود. کسانی که این علائم را می‌شناسند، می‌توانند تشخیص دهند که طراحان چنین نمایش‌هایی چه منظوری داشته‌اند. بعد از اقدام ارشاد شاهین‌شهر توانستیم تنها از اجرای بخش انتهایی نمایش جلوگیری کنیم.

براساس گفته شما علائم و نشانه‌ها برای همه شناخته شده نیست و خصوصاً در جوامع مذهبی مانند ایران نمی‌شود خیلی راحت و واضح تمایل به شیطان را نشان داد.

کاملاً درست است و برای همین هم از ظاهرسازی مذهبی استفاده می‌شود، اما در عمل می‌بینیم که پشت این ظاهر فریبنده چیز دیگری است که همان شیطان‌گرایی است.

 

 ولی باید گفت که هدف موسسین این فرقه ضاله با ظاهرسازی مذهبی به دست نیامد و لذا به ابزار دیگری متوسل شدند؛ ابزاری که در جامعه غربی و بعضاً جوامع غیراسلامی طرفداران خود را داشت و می‌توانست درآموزه‌های دینی شیطان‌گرایی گنجانده شود. این ابزار «جادوگری» بود که به دنبال جذب مخاطب و طرفدار مورد استفاده قرار گرفت.

در جوامع غربی گرایش به جادوگری وجود دارد و حتی نویسندگان نیز از این مسئله برای فروش بیشتر کتب خود استفاده می‌کنند، حربه استفاده از مفاهیم جادوگری در این فرقه موجب گرایش عده‌ای دیگر به این فرقه شد. ولی مسئله این بود که مسائل جادوگری در نقاط محدودی در دنیا کاربری داشته و طیف‌های خاصی را جذب می‌کرد.

 

در نتیجه جادوگری هم نتوانست آنطور که باید و شاید بازار این فرقه جعلی را گرم کند و لذا سیاست‌گذاران و ایدئولوژیک‌ها به دنبال ابزار سوم و همه‌جاگیری بودند که بتواند در کمترین زمان، بیشترین محتوا را انتقال دهد و البته در کل جوامع قابلیت نفوذ داشته باشد که همان موسیقی بود.

موسیقی این ویژگی‌ها را دارد که علاوه بر آنکه دارای جذابیت‌ هنری و محبوبیت بین گروه‌های سنی نوجوان و جوان است و البته که این مخاطبان طعمه‌های خوبی برای اندیشه‌های شیطانی هستند، ابزاری قدرتمند برای انتقال هر مفهوم و محتوایی است، چرا که در میان عموم مردم علاقه‌مندان زیادی دارد.

 

این ویژگی باعث آن شد که تعالیم شیطان‌گرایی با مولفه‌ها و محتواهایی همچون ضدیت با مذهب و خدا، خشونت‌گرایی، سکس و بی‌ بندوباری، پوچ‌انگاری و نیهیلیسم، امانیسم و انسان‌محوری، میل به سیاهی و تاریکی، سحر و جادوگری، هنجار‌شکنی‌ دینی و اجتماعی و گرایش به شیطان و نیروهای شیطانی در زمانی کوتاه در بین مخاطبان خود در سراسر جهان گسترش یابد. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست، در کشور ما نیز عده‌ای به سمت چنین موسیقی و باوری کشیده شده و شروع به همانند‌سازی و همرنگ‌ساختن خود با این جماعت شیطانی کردند.

 

در سال‌های 1370 تا 1375 چاپ کتاب‌های مختلف از اشعار موسیقی‌های سبک متال و راک را شاهد بودیم، همزمان نشریاتی با محتوا و هدف معرفی گروه‌ها و شخصیت‌های سبک‌های موسیقی متال در جامعه ایران منشر شد. بعد از این فعالیت‌های زیرزمینی و آشکار بود که شاهد بروز و ظهور اعمال خشونت‌باری که در محتوای این موسیقی‌ها ترویج می‌شد، در کشور بودیم.

 

البته سر و صدای زیادی در آن سال‌ها نداشت، سال‌های 1382 تا 1386 نهایت فعالیت گرو‌ه‌های شیطان‌گرا در کشور ما بود. سال‌هایی که لباس‌ها و نمادهای گروه‌های شیطان‌گرایی در قالب مد و زیورآلات به بازارهای لباس عرضه شده و کم و بیش با استقبال زیادی از طرف نوجوانان و جوانان رده‌ی سنی 15 تا 23 سال مواجه شد. لباس‌ها و نمادها مخاطبان خاص خود را پیدا کرد و در همان سال‌ها موسیقی‌های شیطانی در سبک متال و راک یا در درجه عمیق‌تر آن «بلک‌متال» دلیلی برای گردهمایی جوانان و نوجوانان فراهم می‌کرد.

 

 انگیزه‌های افرادی که با این سبک موسیقی همراه شده و به محافل خاص آن راه می‌یافتند متنوع بود، افرادی با انگیزه‌هایی همچون مخالفت با اصول اخلاقی حاکم بر خانواده و جامعه، خستگی از دین، روش‌های نادرست آموزش‌های دینی و بعضاً مشکلات روانی همچون سادیسم و مازوخیست (بیماری آزارخواهی جنسی) و همچنین هواخواهان هنجارشکنی و اعتراض به اصول و ارزش‌های اخلاقی و دینی و اجتماعی در این محافل حضور می‌یافتند.

 

مازوخیست یا آزارخواهی جنسی را بیشتر توضیح دهید؟

بله، این نام برگفته از رمان‌نویس اتریشی قرن نوزدهم میلادی است، «لئوپولدفون ساخرمازوخ» که شخصیت‌های داستان‌هایش از اینکه زنان با آنان بدرفتاری کنند و بر آنها تسلط یابند، لذت جنسی می‌بردند! مبتلایان به بیماری مازوخیسم یا آزارخواهی جنسی به شکل مفرط به امیال جنسی اشتغال ذهنی داشته و تخیلاتی بسیاری مربوط به تحقیر‌شدن، کتک‌خوردن و هر نوع رنجی در زمینه جنسی دارند. البته اعمال آزارخواهی جنسی در مردان شایع‌تر از زنان است.

در مورد فعالیت‌ طرفداران این فرقه در ایران از قبیل برگزاری کنسرت‌های موسیقی در دانشگاه‌های مختلف کشور گفتید! سوال اینجاست که چرا برخورد قاطعی از سوی مسئولین صورت نگرفت؟

 

در واقع مسئولین و خصوصاً وزیر وقت ارشاد در دولت نهم توجه چندانی به این امر نکردند، زیرا به این پدیده صرفاً به عنوان یک شور جوانی نگاه می‌کردند! در همین زمان بود که شاهد برگزاری کنسرت از سوی گروه‌های موسیقی شیطان‌گرا در دانشگاه‌های تهران، اصفهان و شیراز بودیم. من سوالم این است که چطور می‌شود فردی با هزینه بسیار به مرزهای کشور برود و کاست‌های جدید را دریافت کند و آنها را تکثیر کند؟

 

این نشان از این مسئله دارد که در طیفی از افراد مسئله از تنها همانندسازی فراتر رفته و به باور تبدیل شده است! بااین حال با تمام حمایت‌های داخلی و خارجی دشمنان، شیطان‌گرایی در ایران راه به جائی نبرده و در ادامه فعالیت خود به مرحله انزوا رسید، چرا که پوشش‌های مورد استفاده گروه‌های شیطان‌گرا تا زمان محدودی مورد جذابیت واقع شدند و موسیقی متال نیز بخاطر ظاهر خشونت‌بار خود، با روحیات جامعه ایرانی سازگاری چندانی نداشت.

 

ولی اینکه بخواهد به طور کامل از بین برود، نه اینطور نشد، در واقع با اهداف پشت پرده و بالادستی سازمان‌های حامی جریان شیطان‌گرایی در غرب سازگاری نداشت و باید چاره‌ای نواندیشیده می‌شد! موسیقی متال به عنوان سفیر شیطان‌گرایی وظایف مختلفی داشت که بعد از سال1386 تقسیم شد. رسالت اول موسیقی متال دور کردن جامعه از اخلاقیات دینی و انسانی بود، امروزه این مهم در قالب موسیقی زیر زمینی «رپ» ادامه و جریان دارد.

 

 اگر روزگاری موسیقی متال بخاطر خشونت و زبان بیگانه مخاطب خاص خود را داشت، امروزه موسیقی رپ با زبان فارسی و سبک نرم و بیت‌های شاد خود در بین کودکان، نوجوانان و جوانان جای خود را باز کرده و مسیر پیشرفت خود را طی می‌کند. شرط انصاف این است که بگوییم نزدیک به20% موسیقی «رپ» محتوای اجتماعی دارد و از دردهایی همچون فقر و اعتیاد در اجتماع می‌خواند، اما این تنها گوشه‌ای از این سبک موسیقی هنجار‌شکن است. رسالت دیگر موسیقی متال به باورهای ایدئولوژیک باز می‌گردد، امروزه این رسالت بوسیله افراد خاصی با ترجمه کتب مرجع شیطان‌گرایان به فارسی در حال انجام است. رسالت دیگر نیز خشونت‌طلبی و ستیز با ادیان و بزرگان ادیان الهی است که توسط کمک به انواع فرق ضاله که این هدف را تامین می‌کنند، در قالب‌های مختلف ادامه دارد.

 

یکی از شگردهای مشترک فرق ضاله سرمایه‌گذاری و تبلیغات بر روی گروه‌های مختلف سنی و بخصوص کوکان و نوجوانان است، آیا شیطان‌گرایی هم به این حوزه وارد شده است؟

 

همینطور است، با توجه به دشمنی مسلم استکبار با اسلام و در حالت شدیدتر آن با ایران اسلامی و دانستن این مهم که هیچ گروهی در اندیشه‌های اسلام‌ستیزی غرب از قلم نخواهد افتاد، باید نسبت به تبلیغات مخرب علیه کودکان هوشیار باشیم. در رابطه با سبک و سیاق تبلیغات بیگانگان در حوزه کودک باید توجه داشت که آنها برای نهادینه‌کردن باورهای شیطان‌گرایانه از همه‌ ظرفیت‌ها و ویژگی‌های کودکان در راستای اهداف خود بهره برده و می‌برند.

 

 از اولین و موثرترین گام‌ها در حوزه تربیت کودک استفاده از ابزار مهم رسانه و بخصوص کارتون و انیمیشن‌ است. چرا که این دست سرگرمی‌ها در افکار عمومی به عنوان تفریحی سالم مطرح بوده و مورد استقبال اکثر فرهنگ‌ها و خانواده‌ها قرار دارد. بدین خاطر اندیشه‌پردازان صهیونیست با پرداختن به موضوعات تخیلی و ماورایی و ایجاد اسطوره‌هایی جذاب و دوست‌داشتنی، همراه با کیفیت تصویری فوق‌العاده و داستان‌های جذاب قدم بزرگی برای گسترش اهداف شیطانی برداشته‌اند.

 

 چرا که دیدن و انس گرفتن کودک با این برنامه‌ها باعث آن می‌شود که آرمان‌های صحیح کودک تغییر کرده و در نتیجه عملش نیز متفاوت با آنچه که مورد توقع یک خانواده اسلامی و ایرانی ا‌ست، تغییر کند. مبحث دیگر قابل توجه ظهور اجتماعی شیطان‌گرائی است، ترویج آرمان‌ها و اندیشه‌های باطل، استفاده از شکلک‌ها و شخصیت‌های کارتونی و عروسکی مثل مردعنکبوتی، هری پاتر و... نمادهای باطل مثل خرگوش پلی‌بوی(play boy)، کیتی در لباس و لوازم‌التحریر و اقلام فرهنگی کودکان که متاسفانه توانست خیلی زود جای خود را در سلیقه خانواده‌ها باز کند.

 

توجه نداشتن به تکثیر و فروش کارتون‌های مغایر با روانشناسی کودک در کشور توسط مسئولین باعث آن شد که بسیاری از شخصیت‌های این برنامه‌ها به عنوان الگوهای عملی و حتی آرزوهای بلند کودکان مبدل شوند تا جایی که کودک 5ساله پسر در نامه‌ خود برای خدا، از خدا می‌خواهد که تبدیل به مرد عنکبوتی شود یا روزی مرد عنکبوتی را از نزدیک ببیند! این هشداری جدی برای خانواده‌ها، روانشناسان و برنامه‌سازان حوزه کودک است که به فکر چاره باشند و ذهن و فکر و دل پاک و خالی کودکان مسلمان و ایرانی را تا از این دیرتر نشده با غذاهای سالم تغذیه کنند.

 

در این میان بازی‌های رایانه‌ای جایگاه ویژه‌ای دارند، بازی‌هایی که بعضاً اسم و شکل آنها نشان‌دهنده هدف پشت پرده از تولید آنها است. موردی که خود من با آن برخورد داشتم، بازی«حلقه لوسیفر» بود که برادرزاده 6 ساله‌ام هدیه گرفته بود! کودک در این بازی نقش لوسیفر را ایفا می‌کند! خوب می‌دانیم لوسیفر از نام‌های شیطان است و بازیکن در هنگام این بازی با نقشی شیطانی خو گرفته و طبعاً در اندیشه و عمل وی تاثیر می‌گذارد.

 

بازی‌هایی در قالب ماشین‌سواری که شروع هر دوره بازی همراه با حضور زنان نیمه‌برهنه هست، بازی‌هایی که جایزه پیروزی هر فصل آن یک دختر زیبارو برای سکس است، بازی‌های دخترانه‌ای که در آن بازیکن دختر ما می‌تواند لباس و آرایش شخصیت مورد نظر را انتخاب کرده و تغییر دهد و حتی آن را برهنه کند که البته با موسیقی‌های تحریک کننده نیز همراه است. بروز عملی و اندیشه‌ای این بازی‌ها، همجنس‌گرایی و بلوغ زودرس در دختران است.

 

دسته دیگری از بازی‌ها با محوریت ایجاد و تقویت روحیه خشونت در کودکان بوجود می‌آیند، مخصوصاً پسربچه‌ها، مثل بازی کانتر، نینجا، انواع بازی‌های مرد عنکبوتی. این بازی‌ها هم نباید از نظر دور بمانند، زیرا ضمن صرف انرژی کودک، اعتقادات او را مورد حمله قرار می‌دهد. موسیقی اکثر بازی‌های ویژه پسران سبک موسیقی متال و بلک‌متال است. خود این موسیقی‌ها از محرکات خشونت هستند، حتی بعضاً تصویرسازی شخصیت‌ها همچون رهبران گروه‌های شیطان‌گرا می‌باشند.

 

 به راستی ساده‌اندیشی‌ است که گمان کنیم دوره دشمنی شیطان به سر آمده است! در رأس نیروهای پلید که همگی از ذریه و تابعین و اخوان ابلیس ملعون هستند، سران صهیونیست در چهارچوب سازمان و جریان فراماسونری همواره در حال اندیشه‌سازی و برنامه‌ریزی برای زدودن و محو اندیشه‌های حق و نیک در سراسر هستی هستند تا با تبدیل‌کردن انسان‌ها به موجودات مقلد و مصرف‌کننده، زمینه‌های حکومت شوم خود بر عالم را فراهم کنند و البته وعده خداوند حق است که «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون».

به عنوان آخرین سوال، هرچند تا حدی توضیح دادید، اما بفرمایید که به عنوان یک محقق در پشت پرده شیطان‌گرایی و اشاعه این انحرافات چه جریانی را مشاهده کردید؟

صهیونیسم و جریان فراماسونری در راستای بسط سلطه خود در جهان، دست به طراحی و اجرای برنامه‌ای در رابطه با فرهنگ و دین جهانی زده‌اند، از مولفه‌های این نقشه شوم، فرقه‌سازی‌ به عنوان نسخه بدلی دین بوده است و بدین منظور از هر باور و اندیشه‌ای که از منظر آنها مورد استفاده بوده برای تشکیل این فرقه‌های جدید بهره برده است.

-----------------------------------------

منبع:
http://www.didehbancenter.com

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه