قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
تاریخ انتشار : 12 آذر 1398 ساعت 10:14 صبح

استاد انصاریان: چرا باطن اعمالمان را در اين دنيا نمی‌بينيم؟

دارالعرفان/ استاد حسین انصاریان با اشاره به آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) در معتبرترین کتاب‌ها عنوان کرد: بهشت و دوزخ آفریده شده و موجود است و این دو حقیقتی نیست که با برپا شدن قیامت برپا شود، بلکه در آیات و روایات، مصالح ساختمانی بهشت و مصالح ساختمانی دوزخ بیان شده و اینکه بهشت را با چه چیزی ساختند.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد برجسته اخلاق، تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه در مراسم سخنرانی مهدیه اعظم سمنان عنوان کرد: بهشت و دوزخ از مصالحی درست می‌شود و البته ائمه(ع) ما می‌فرمایند: اگر کسی منکر بهشت و دوزخ شود منکر قرآن است.

 

مصالح بهشت از كجاست؟

وی اظهار کرد: پیغمبر اکرم(ص) درباره مصالح بهشت می‌فرماید: از جمله حقایقی که در معراج به من ارائه و نشان دادند بهشت بود.

استاد انصاریان بیان کرد: ایشان در مورد بهشت در شب معراج می‌فرمایند: من بهشت را اینگونه دیدم، یک بخشش ساخته شده بود؛ قصرهایش، چشمه‌هایش، درختانش و آنچه که مربوط به بهشت است، اما یک بخش دیگرش بیابان خالی بود، هیچ چیز داخلش نبود، از کنار آنجایی که ساخته شده بود من دیدم یک مشت کارگر دارند بقیه‌اش را می‌سازند اما مثل کارگرهای دنیا کارشان پی در پی نیست، مثلاً دیوار کاخی را می‌چینند و می‌نشینند، ده تا درخت می‌کارند. من به همسفرم جبرئیل گفتم: این داستان چیست؟ گفت: یا رسول الله! مصالح بهشت اعمال پاک و اخلاق حسنه‌ مردم با ایمان است.

 

شرط پاداش، معامله با خداست!

وی خاطرنشان کرد: مردم غیرمؤمن هر چه هم کار خوب کنند معامله‌ با خدا نیست، مثلاً یک کسی کمونیست، لائیک يا بودایی يا بی‌دین یک بیمارستان می‌سازد، این کار خوبی است ولی این بیمارستانش پاداش قیامتی ندارد چون برای مردم ساخته است، کاری که با خدا معامله نمی‌شود پاداش خدایی هم ندارد اما اگر طرف ایمان داشته باشد، پاداش دارد!

 

حسن فعلى و فاعلى

این مبلغ عرصه بین الملل گفت: بزرگان دین، یک مطلبی را از قرآن استفاده کردند و دو عنوان برایش ساختند؛ حسن فاعلی یعنی کننده‌ کار از نظر خدا باید آدم زیبایی باشد، و زیبایی کننده‌ کار ایمانش است.

استاد انصاریان افزود: باطن مؤمن زیبا به ایمان است، پروردگار به ظاهر مؤمن هم کار ندارد، در این‌باره پیغمبر(ص) می‌فرماید: خدا نه به شکل شما نگاه می‌کند تا آخر عمرتان که بگوید به‌به! عجب آدم زیبایی است، این چهره‌ها برای خدا خوشگلی ندارد، مخلوق است.

 

وی تصریح کرد: همچنین به ثروت‌تان هم نگاه نمی‌کند چون خودش غنی به ذات و کل هستی ملکش است، حالا بیاید به دویست میلیون پول یکی نگاه کند و بگوید: به‌به! عجب پولی؟! نه؛ او دل شما را نگاه می‌کند، اگر دل مزین باشد «و زینه فی قلوبکم» شما در پیشگاه او یک موجود بسیار پسندیده و با زیبایی باطن هستید که این یک زیبایی ملکوتی و عرشی و الهی است.

 

از دنيا رفتن شخص دلباخته در مجلس معشوق

مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: من با یک عالِمی در همدان رفیق بودم و هجده سال ایام ده شب دوم ماه شعبان و هر ده روزی که همدان بودم ایشان را می‌دیدم و دوستش داشتم، یک موجود پاکیزه و اهل حال و اهل خدا و باسواد و اهل گریه و پدر شهید بود. همسرش هم تمام وجودش دلباخته‌ امیرالمومنین(ع) بود و در روزهای عید غدیر برای امیرالمومنین(ع) ذکر می‌گرفت و نهار می‌داد.

وی بیان کرد: آن سال آخری که من همدان بودم، احوال خانمش را پرسیدم، گفت: روز هجدهم ذی‌الحجه در حال ذکر گفتن در جلسه از دنیا رفت. شاید بعضی‌ها این حرف‌ها را امروز باور نکنند چون ماهواره‌ها، سایت‌ها و تلفن‌های همراه حجاب روی دل انداخته و باور حقایق را برای مردم سخت کرده است، اما من خودم که از هجده نوزده سالگی چیزهایی را با چشم خودم در اولیاء الهی دیده‌ام، باورش برایم خیلی آسان است.

 

اهميت اخلاق در محبوب خدا شدن

استاد انصاریان اظهار کرد: یکی بود پدرش خیلی آدم تلخی بود، خدا از آدم تلخ مطلقاً خوشش نمی‌آید، مؤمنی محبوب پروردگار است که نرم و مهرورز است و محبت، گذشت و چشم‌پوشی دارد و در برخوردها هم از کوره درنمی‌رود به قول قرآن مجید: «نفس مطمئنه» و یک اقیانوس آرامش است.

 

بيسوادى كه از من عالم‌تر بود!

وی خاطرنشان کرد: یک کسی در بازار تهران چلوکبابی داشت و این از اولیاء خدا بود، خیلی انسان و یک کتاب معارف الهیه بود، او به ظاهر فردی بی‌سواد بود، اما از من طول و عرض معارف الهیه را بیشتر بلد بود! 

این استاد برجسته بیان کرد: روایتی در کتاب شریف کافی جلد دوم از رسول خدا(ص) است که می‌فرماید: «من اخلص لله اربعین صباحاً» کسی که چهل شبانه روز از تمام آلودگی‌های باطن و ظاهر پاک شود «جرت من قلبه علی لسانه ینابیع الحکمه» دلش از حکمت مثل چشمه می‌جوشد و این حکمت جوششی بر زبانش جاری می‌شود، این از این آدم‌ها بود.

 

ارتباط بين داستان مرد تلخ و عالِم

وی افزود: پسر این پدر تلخ گفت: من دارم به جان می‌آیم و به مرز این رسیدم که بی‌ادبی کنم و با پدرم دست به یقه شوم، راست می‌گفت، پدر خیلی تلخ بود، چقدر بد است تلخی!

درس معلم ار بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پا را

نویسنده کتاب شریف «تفسیر حکیم» درباره این ماجرا ادامه داد: او را نزد این چلوکبابی بردم، وقتی وارد شدم کل سالن پر بود و فقط صندلی کنارش خالی بود من تا وارد شدم بلند شد با اسم من را صدا می‌کرد گفت: بیا بنشین.

 

معاشرت زيبا با والدين مقصر و ناپاک!

وی گفت: در این هنگام یک نگاهی به آن جوان انداخت، اصلاً هنوز حرف شروع نشده بود که حالا به او بگویم: فلانی، پدر این جوان خیلی آدم تلخی است و این مسأله دارد به درگیری می‌کشد، اگر با پدرش درگیر شود زندگیش بر باد است، گرچه پدرش تلخ و مقصر است ولی قرآن اجازه‌ درگیری نمی‌دهد اصلاً! در سوره‌ لقمان می‌گوید: با پدر و مادر هر چه هم آلوده و ناپاک و بد باشند زیبا معاشرت کن.

 

شرط آمرزش گناهان

استاد انصاریان اظهار کرد: یک وقت پیغمبر(ص) به یک عربی گفت: دلت می‌خواهد خدا تو را از این گناهان سنگینت بیامرزد؟ گفت: بله، فرمود: مهربانی کن، خدا می‌آمرزد تو را «ارحم ترحم» اما اگر آدم تلخ و سخت و زمختی باشی، توقع آمرزش و رحمت خدا را نداشته باش.

 

سختى كشيدن نشانه نزديكى به خداست

 وی ادامه داد: حالا هنوز شروع به صحبت با چلوکبابی نکردیم که درد این جوان چیست، یک نگاهی به این جوان کرد، حالا من هم محو کارش هستم، از دوتا چشمش روی صورتش اشک غلتید! به جوان گفت: کنار خدا با چلوکباب و شیرینی و آبنبات و خوشی دائم کار به سامان نمی‌رسد! اگر می‌خواهی با خدا باشی مصیبت و بلا هست، غیبتت را می‌کنند، بد و بیراه به تو می‌گویند، با تو بد برخورد می‌کنند.

این استاد و مفسر قرآن کریم بیان کرد: این بنده‌ خدا این شعر را که شنید با یک شادی خداحافظی کرد و آمدیم بیرون. نسبت به پدرش با همین مسأله به شکلی شد که (من تا پدرش از دنیا رفت در جریانش بودم) انگار مجنون عاشق لیلی است، پدرش را مکه، کربلا و مشهد فرستاد، خرید برایش می‌کرد، دستش را می‌بوسید و... . همین جوان که هنوز هم زنده است اصلاً خدا یک زندگی نابی به او داد، دست در خاکستر می‌کند والله جواهر درمی‌آید!

 

اطلاع داشتن از رفتن به سفر آخرت

وی تصریح کرد: من روی منبر گاهی در تعجب بودم، این که خودش چشمه‌ حکمت و معارف است چرا پای منبر من می‌آید؟! یک روز صبح در هوای برفی پای منبر من آمد و گفت: یک سفری می‌خواهم بروم - خیلی سرحال بود، خوشم آمد - گفتم بیایم از تو خداحافظی کنم همین! بعد هم گفت: خداحافظ و رفت. شب دامادش آمد پای منبرم گفت: رفیقت صبح آمد مسجد، بعد آمد خانه رو به قبله خوابید و از دنیا رفت.

 

شناخت راه‌هاى بهشت و جهنم

 استاد انصاریان عنوان کرد: ما باید جاده‌ها، کلیدها و راه بهشت و دوزخ را بشناسیم، اولیاء خدا این معرفت را داشتند و باطن‌شان خیلی زیبا بود.

 

زنده شدن مرده و تذكر دادن به مرده‌شور

وی افزود: این عالم در همدان برای من گفت که: یک روز مرده‌شوری برایش تعریف کرد: من مرده‌ای را می‌شستم، وقتی تمام شد و اقوام و بچه‌هایش آمدند و او را برای دفن بردند، نوبت بعد یک مرده را گذاشتند روی سنگ که هیچ‌کس را نداشت، گفتند: این گوشه‌ خیابان مرده و هیچ‌کس را هم ندارد، هیچ‌کس را هم پیدا نکردیم. گفتیم وظیفه‌ شرعی است جنازه‌اش را غسل بدهیم و دفنش کنیم، در آن هنگام که لباس‌های مرده را بیرون می‌آوردم، پیش خودم گفتم، حالا تو کس و کار و پول نداشتی، نمی‌شد یک حمام بروی و بگوئی پول نداری و خودت را تمیز می‌کردی؟!

 

استاد انصاریان خاطرنشان کرد: مرده‌شور می‌گفت با خودم می‌گفتم: آخر این چه شکل و قیافه و هیکلی است، من چقدر باید با سنگ‌پا پاشنه تو را بسابم، لای ناخن‌هایت را تمیز کنم، چند دفعه کیسه بکشم؟ آب و صابون آماده کرده بودم که این هم خیلی آرام روی سنگ مرده‌شورخانه بلند شد و نشست، گفت: شما وظیفه‌ شرعیت را که غسل من است انجام بده، کاری به کار من نداشته باش و دوباره خوابید.

وی گفت: قدرت باطنی؛ این قدرت قدرت ایمان و قدرت توحید و قدرت ملکوتی است، این قدرت قدرت روح و قدرت قلب است. حالا پول نداشته برود حمام نمیخواسته برود سربار حمامی شود و مجانی برود حمام، نمی‌خواسته هم گدایی کند.

 

خودمان براى بهشت و جهنممان مصالح ميفرستيم!

استاد انصاریان ادامه داد: پیامبر(ص) می‌فرماید در شب معراج به جبرئیل گفتم: چرا این کارگرهای بهشت مثل کارگرهای دنیا کارشان دائمی نیست؟ گفت: که آقا مصالح بهشت عبادت مردم مؤمن است، که هم خودشان حسن باطنی دارند، هم حسن فاعلی. اینها نماز که می‌خوانند، روزه که می‌گیرند، به یکی که کمک می‌کنند، همه‌ آن کارهای خوب درجاً تبدیل به مصالح بهشت می‌شود و اینها شروع به کار می‌کنند.

 

چرا باطن اعمالمان را در اين دنيا نمی‌بينيم؟

 وی تصریح کرد:حالا چرا من این آتش را نمی‌بینم؟ برای اینکه خدا بنا ندارد زندگی طبیعی بندگانش را در دنیا بهم بریزد! اگر بنا بود آتشم را الآن ببینم که همین الآن از کله‌ ترامپ تا آسمان هفتم آتش می‌زد بالا، ولی بنا ندارد خدا زندگی طبیعی را بهم بپاشاند، ولی آتش الآن احاطه دارد بر دوزخیان قیامت،اما چون در دنیا هستند حس نمی‌کنند و نمی‌بینند، پرده که برود کنار آن وقت می‌بینند.

 

برداشته شدن حجاب دل و قبولى نشانه‌هاى خدا

وی در ادامه گفت: یک داستان جالبی را بی‌واسطه برایتان بگویم. این هم از آن داستان‌هایی است که اگر پرده روی دل نباشد آدم راحت قبول می‌کند چون با آیات قرآن هماهنگ است، مخصوصاً با این آیه: «إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكٰافِرِينَ» یعنی ناسپاسان و آنهایی که شکر دین و شکر نبوت و شکر امامت و شکر عبادت را به جا نیاوردند، همیشه سینه‌شان سپر بود و زشت عمل می‌کردند.

 

ديدن آتش قبر ظالم و عالِم شدن!

استاد انصاریان بیان کرد: چهل و پنج سال قبل مسجدی ایام فاطمیه من را دعوت کردند، در آن وقت بیست و پنج یا سی سالم بود. اولین باری بود که در این مسجد منبر دعوت شدم، ده روز صبح بود و جمعیت زیادی می‌آمد، من وقتی که کنار در ورودی نشسته بودم، بلند شدم بروم منبر، پیش‌نماز مسجد هنوز روی جانماز بود و من او را نمی‌دیدم و نمی‌شناختم.

وی افزود: من رفتم روی منبر نشستم، پیش‌نماز از سر جانماز بلند شد رفت ته مسجد دم در خروجی نشست، پیرمردی بود. من منبر را که شروع کردم توجهم به این امام جماعت جلب شد، از روی منبر دیدم این یک بافت دیگری است، این نباید معمولی باشد! قرآن می‌گوید: پاکان عالم در ظاهرشان هم نشانه دارند.

 

استاد برجسته حوزه علمیه اظهار کرد: منبر تمام شد، از منبر آمدم پایین رفتم کنار دستش نشستم، به او گفتم: آقا من نمی‌دانم تا چه وقتی زنده هستم، شما چند سالت است؟ گفت: هشتاد و هشت سالم است، گفتم: از این هشتاد و هشت سال عمرت چیزی داری برای من بگویی که من هم روی منبرها برای مردم بگویم؟ گفت: که دارم، گفتم: یکیش را امروز برایم می‌گویی؟ من ده روز اینجا هستم، گفت: می‌گویم،حالا خلوت شده بود، دیگر مردم رفته بودند کسی نبود. گفت: من تا چهارده سالگی در دهات‌های جنوب شرقی اصفهان که کم آب بود و مردم سخت زندگی می‌کردند، چوپان پدرم بودم و گوسفندان را به صحرا می‌بردم.

وی ادامه داد: او می‌گفت: در ماه رمضان و محرم و صفر در ده ما آخوندهایی که از یزد و اصفهان و قم می‌آمدند، یک آخوندهایی بودند که مربی بودند یعنی منبرشان آدم را تربیت می‌کرد و من تحت تأثیر آن منبرها هم نماز خوبی می‌خواندم و هم اخلاق خوبی داشتم و به زیارت اهل قبور می‌رفتم.

 

استاد انصاریان تصریح کرد: او گفت: یک روز رفتم براى فاتحه، دیدم از یک قبر نو که بعداً پدرم گفت: این خان منطقه که آدم دزد و ظالم و پلیدی بود، تا جایی که چشم کار می‌کند آتش بیرون می‌زند بیرون، تمام وجودم پر از ترس شد و فرار کردم آمدم خانه برای پدرم گفتم، پدرم گفت: پسرم درست است، چون قرآن مجید علنی می‌گوید: هر گناهی درجا می‌شود آتش، ذخیره می‌شود،در قیامت پرده کنار می‌رود. در آن موقع من از پدر خواستم تا بروم درس دینی بخوانم. با یک کفش کهنه و تکه‌ای نان از دهات‌های شرق جنوب شرقی اصفهان پیاده راه افتادم تا خودم را رساندم به حرم ابی‌عبدالله(ع).

وی افزود: آن فرد می گفت: بالاخره خودم را به حرم ابی‌عبدالله(ع) رساندم داخل حرم، گفتم: یابن رسول الله! آمدم بفهمم و آدم شوم، همین. یک دانه اتاق هم نزدیک حرم گرفتم، آن وقت‌ها که یک اتاق ماهی دو زار بود، پنجاه سال در کربلا من کارم حرم و درس و درس دادن و عبادت بود، صدام آمد اوضاع را بهم ریخت و جزء کسانی که بیرون کردند یکی هم من بودم، حالا آمدم اینجا.

 

راه رسيدن به بهشت

این مبلغ عرصه بین الملل گفت: طبق آیات قرآن بهشت الآن موجود و جهنم الآن موجود است، طبق آیات قرآن مصالح ساختمان بهشت خوبی‌های درون و برون مردم و مصالح جهنم بدی‌های درون و بدی‌های بیرون مردم است.

 

متن کامل، صوت،عکس و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید

  • حجاب دل
  • بهشت و جهنم
  • مصالح بهشت
  • راه رسیدن به بهشت
  • باطن اعمال
  • شرط آمرزش گناهان
  • نشانه‌هاى خدا
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه