قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نماز طواف

خواندن دو رکعت نماز طواف، پشت مقام ابراهيم، دستور صريح حق در قرآن مجيد است.
" وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي".خود نماز في نفسه به هر جا و به هر صورت که باشد، فوايد و آثاري بي شمار بر آن مترتب است. در اين جهت کتابهاي بسيار پرقيمتي به رشته تحرير در آمده است; کتابهايي که هريک بيانگر آداب ظاهري و باطني نماز است، آداب ظاهري و باطني اين عبادت که به توسط هر کس رعايت شود، بدون شک او را از فحشا و منکرات باز مي دارد و هرکس از فحشا و منکرات باز داشته شود، به خير دنيا و آخرت مي رسد. و اين دو رکعت را بين همه نمازها خصوصيتي ديگر است و آن اينکه نماز گزار بايد از خلف مقام که جهتي ظاهري است توجه به اقتداي به امام هدايت; يعني حضرت ابراهيم کند و با اين معنا وارد نماز شود که در حقيقت اقتدا به ابراهيم مي کنم و اقتداي به ابراهيم اقتدا به همه انبيا و امامان و اوليا، در همه امور حيات و تمام جهات ظاهري و باطني است. جعل مثابه ; يعني بازگشتگاه; همانند جعل امامت است که در آيات شريفه قبل از آيه بالا، در حق ابراهيم بيان داشت، امامتي که خدا قرار مي دهد براي اين است دلها به سوي آن متوجه شود و پس از توجه دل، عقيده انسان و عمل و اخلاقش در سايه رهبري امام بر حق مستقيم گردد، تا در نتيجه، جهان پر از عدل و داد شود و بساط بيدادگري و ظلم و خيانت برچيده شود. قرار دادن بيت به صورت مثابه، نيز بر طبق کشش نفساني انسان به محل امن و عدل مي باشد. نفسي که طبيعتاً جوياي واقعيت است، اين جويايي مانند امام جويي است و توجه به چنين خانه اي که فطرت حق جويي و عدل را بيدار سازد، از کشش ها و خواسته هاي دروني آدمي و به سود وي مي باشد. همانطور که مردمي به سوي شهوات و برتري جويي و محيط مناسب به آن مي گرايند، مردمي هم تحت رهبري فطرت و تربيت پيامبران مي کوشند تاارزشهاي انسان رابالا ببرند وقوي گردانند وخودرابه محيط خير و حق رسانند. پس اينگونه انگيزه تعالي جويي و برتري خواهي، از خواسته هاي فطرت بلکه يگانه خواسته و جاذبه بشري است و خواسته ها و انگيزه هاي ديگر از ريشه هاي نفسي و حيواني برمي آيد.
للناس در آيه گويا اشاره به همان جهت انسانيت است. اينگونه انگيزه ها و مبادي عالي انساني، چون مبتلا به بندها و جاذبه هاي غرايز مادي است، مي کوشد تا خود را از اين بند برهاند و به کمالات شايسته خود برساند; از اين رو انسان همين که امام را با ابتلائات معنوي و اتمام کلماتش شناخت، شيفته او مي شود و مي خواهد در ولايت او درآيد." وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمِينَ"مي بينيد که ستمگر از اين حريم خارج است و بزرگترين ستم بر نفس جلوگيري از شناخت امام و پيشوا است و آن کس که خود را در حريم بينايي قرار ندهد ستمگر و متجاوز است. در هر صورت چون خود امام و ابتلائاتش و اتمام کلماتش به صورت ظاهر و وجود ندارد، صورتي از ولايت امام همين خانه است که بنا و مناسک و آداب آن معناي امامت ابراهيم را تصوير و تجسيم مي نمايد; چنان تصويري که نه زيان فکري و اعتقادي و راهزني مجسمه را دارد، نه  تنها شمايل ظاهري را مي نماياند و نه تنها مانند کتاب، فقط شرح حال است. اين خانه با همه آدابش، تصويري است که چهره ابراهيم را در عالي ترين صورتِ معنوي، در ضلع ظاهري، در خيال ترسيم مي کند و شخص خود را در هنگام اجراي مناسک، با ابراهيم هم قدم و هم صدا و با انديشه هاي بلند او آشنا مي نگرد و همان کلماتي که از ضمير ابراهيم برانگيخته شد و صورت و سيرت او به آن مبتلا گرديد تا تمامش کرد، و در ضمير هر انساني که به رموز اين بيت آشنا شود، و واقعيت ابراهيم را در آن بنگرد بر انگيخته مي شود، آري از اين رهگذر بايد سالي چند صد هزار يا قريب يک ميليون انسان ابراهيم وار به تمام نقاط زمين پخش شوند و نداي توحيد را با تمام شرايطش، چون آن امام بزرگ، در عالم پخش کنند ولي افسوس... در آن صورت که آدميان متوجه صورت معنوي ابراهيم مي شوند، امامت او قلوب مستعد آنان را پيرو او مي گرداند. مثابه شدن اين خانه هم که عبارت از خطوط بندگي آن رادمرد بزرگ توحيد است، نفوس مستعدي را به سوي آن مي کشاند تا در گير و دار زندگي از دور و نزديک به سوي آن روي آورند و به آنجا رفت و آمد کنند تا اندک اندک حق و کلمات او بر وجود مردم حاکم شود و نفوس از کشمکش ها و تشويش ها و جاذبه هاي مختلف و نگرانيها که از خودبيني و سودانديشي و برتري جويي برمي آيد برهند و به آرامش و امنيت خدايي گرايند (وأمناً). پس از روي آوردن و رفت و آمد پي درپي، چهره حقيقي ابراهيم و قيام او با تمام کلمات و وظايف امامت، چهره مي نمايد و از ميان بناي بيت و سنگ و گِل آن، نقشه ابراهيم ظاهر مي شود، همانطور که چهره مردان فداکار و نمونه هاي غيرت و ملّيت، يا پستي و شهوت، عواطف و مليت و شهوت را بيدار مي نمايد. چهره ابراهيم در حال انجام مناسک در آيينه روح انسانِ بيدار منعکس مي گردد تا در سايه اين انعکاس فطرت حق پرستي و قيام به وظائف انساني را برانگيزد و در صورت و حال قيام به نماز نمايان و آغاز گردد; " واتَّخِذوا مِنْ مَقامِ إبراهيمَ مُصلّيً".

 


منبع : برگرفته از کتاب در بارگاه نور استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه