قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تقصير

تقصير از نظر لغت به معناي کوتاه کردن، و در اصطلاح فقهي و شرعي، به معناي تراشيدن موي سر در سرزمين مني بعد از انجام رمي جمره عقبه است. تقصير برنامه ايست که بعنوان خواسته حق از عبد در قرآن مجيد مطرح است، و انجامش نشانه تواضع، خشوع، خضوع، و تسليم بي قيد و شرط عبد در برابر مولا، و خاکي بودن اين موجود مکلّف در برابر عظمت بي نهايت حضرت محبوب است.

در پايان آيه اي که تقصير را بعنوان تکليف الهي بر عهده انسان مي گذارد جمله لا تخافون ديده مي شود، يعني اي زائر حرم دوست، چون با انجام تقصير اين سفر ملکوتي را به پايان بردي، در کنف امان خدا قرار گرفته اي، و جان و دل از اسارت بت هاي جاندار و بيجان آزاد نموده اي، و به نقطه اتصال به قدرت بي نهايت رسيده اي، بنابراين ترس از ماسوي الله، و ترس از گُم شدن، و ترس از کم شدن بهيچ صورت براي تو معنا و مفهومي ندارد، از اين زمان تا به وقت خروج از دنيا، و قدم گذاشتن به جهان ابدي، با دروني مالامال از امنيت و قلبي پر قدرت، و جاني پرقوت به حيات پاک خود ادامه بده.
اولين کسيکه به عنوان اداي جزئي از مناسک و بخاطر اجراي دستور حضرت حق، مسئله تقصير يا حلق را انجام داد، و فلسفه و حکمت اين عمل به او ارائه شد، حضرت آدم، ريشه و بنيان تمام انسانها بود، در معارف الهيه آمده: امين وحي که به حضرت او تعليم مناسک مي کرد در سرزمين مني به آدم گفت: فَاحْلِقْ رَأْسَکَ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ . تمام موي سر خود را، جهت نشان دادن تواضع و خاکساري نسبت به خداوند بزرگ حلق کن. از امام صادق(عليه السلام) روايت شده: الْحَلْقُ سُنَّةٌ ; تراشيدن سر سنت الهي و شرعي است.
ونيز از حضرت صادق روايت شده: وَالْحَلْقُ أَفْضَلُ ; تراشيدن سردر مني بعنوان تقصير براي زائر بيت الله بهتر است.  راوي به حضرت صادق(عليه السلام) عرضه داشت... مقداري از موي را بگيريم يا تمام موي سر را بتراشيم؟ حضرت فرمودند: رسول خدا براي سر تراشيدگان سه بار از خدواند در خواست رحمت کرد، و براي آنان که به تراشيدن اندکي از مو اکتفا کردند يک بار طلب رحمت نمود. هر عدد موي سر که در مني تراشيده مي شود، به قدرت حضرت حق، و ازباب رحمت حضرت دوست نوري مي شود که آن نور جلودار انسان براي پيمودن راه بهشت مي گردد. حضرت باقر(عليه السلام) به وقت حلق رأس اين در خواست را از حضرت حق داشت: اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بِکُلِّ شَعْرَة نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ . خداوندا! به هر مويي در قيامت نوري به من عطا فرما. در روايت ديگري آمده: وقتي مؤمن در سرزمين منا موي سر خود را مي تراشد و آن را دفن مي کند، در روز قيامت، هر تار مويي به نام او و براي او تلبيه مي گويد.  اين همه منافع معنوي و واقعيات ملکوتي، که نتيجه حلق رأس، يا تقصير است و باعث مُحل شدن مُحرم مي باشد. نشانگر عظمت کار و موقف بسيار مهم اين عمل الهي و برنامه عرشي است. زائر که از روز نهم ذو الحجه به خاطر مُحرم شدن در عرصه هاي ممنوعيت و محروميت قرار مي گيرد، در صبح عيد قربان با حلق رأس، از عرصه گاه ممنوعيت خارج مي شود و در حقيقت، سفر من الحق الي الخلق او شروع مي گردد و به عبارت ديگر، اين مکلّف به حق واصل و اين زائر کامل، با حلق رأس از جانب حق مجوّزي به او داده مي شود، که از محروميت هاي در حال احرام خارج و به زندگي عادي باز گردد و با نورانيتي که از انجام مناسک و لقاي حق پيدا کرده، بقيه حيات خود را در سايه امنيت  باطن و روشنايي خاطر ادامه دهد. اگر چهارچوب مناسک حج را که باعث ممنوعيت انسان از بسياري از امور حلال است، به رحم مادر تشبيه کنيم و زائر را در آن چهار چوب به طفل در رحم، تشبيه بي جايي نکرده ايم، همانطور که طفل در زماني معيّن و محدود، از شش تا نُه ماه جسم ظاهر را در عرصه گاه بسياري از ممنوعيّت ها و محروميت ها، در آن جايگاه محدود و تنگ به کمال و رشد معين خود مي رساند و پس از آن مجوز ورود به دنيا، اين عرصه گاه وسيع و خالي از بسياري از محروميت ها، به او داده مي شود، زائر هم در مدت محدودي که در احرام و در حال اداي مناسک است، باطن خود را با کسب فيض و رحمت از پيشگاه حق، به کمال مطلوب مي رساند، آنگاه با حلق رأس مجوز ورود به عرصه گاه طبيعي حيات، که جداي از آن محروميت هاي در حال احرام است، به او داده مي شود و به مسير عادي زندگي باز مي گردد. تقصير اگر چه کاري منفي است; يعني ظاهر آن کم کردن موي از روي سر و تراشيدن موهايي است که درصدي از زيبايي انسان بستگي به آن دارد، ولي چون اجراي دستور مولا و از اجزاي مناسک و نوعي حرکت معنوي و نقطه ظهور تسليم و خضوع و خشوع عبد نسبت به حق است، منتهي به جهاتي مثبت; از جمله نورانيت باطن، کامل شدن حج، رضايت حق و قبولي عمل مي گردد، علاوه بر آن، به هر تار مويي که تراشيده مي شود، حسنه اي از جانب حق به پرونده اضافه و سيئه اي از آن محو مي گردد. ايمان و يقين اضافه مي شود. کمک و نصرت حق به عبد مي رسد و حاجي و پدران و مادران گذشته اش مورد مغفرت حقّ قرار مي گيرند.

آري حاجي پس از تقصير نهايي چون طفلي که از مادر زاده شده، از تمام گناهان و تقصيرات گذشته اش پاک مي شود و چنانچه پس از آن از قدم گذاشتن در وادي معصيت خود داري کند و تقواي الهي را رعايت نمايد و اين تولّد معنوي را قدر بداند، مي تواند در آن فضاي نوراني و روحاني حاصله از اداي مناسک، ادامه حيات دهد و در بقيه زندگي، همچون ايام حج، در باطن خود زائر حق و در نهايت واصل به محبوب شده به مقام فنا و از طريق فنا به بقاي ابدي برسد: من حجّ ولم يفجر فکأنه وُلِدَ من اُمّهِ کسي که حج بگزارد و دامن حيات به گناه آلوده ننمايد پرونده اش از پاکي و صفا، مانند روزي است که از مادر متولّد شده است.

 


منبع : برگرفته از کتاب در بارگاه نور استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه