قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تکلیف ادیان دیگر غیر از اسلام چیست؟

حقیقت همه ادیان توحیدی - که پیامبران الهی مروّج آن بوده اند- یکی است و بر اصول اعتقادی یگانه - که از جانب خداوند متعال بیان شده - استوار است.
اساسا در منطق قرآن کریم "ادیان" نداریم؛ بلکه "دین" داریم و تمام پیامبران، منادی"دین واحد" بوده اند که از آن به "اسلام" (تسلیم در برابر خداوند واحد) تعبیر شده است : "ان الدین عندالله الاسلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ همانا دین نزد خداوند فقط اسلام است".
"و من یبتغ غیرالاسلام دیناًفلن یقبل منه ؛ هر کس غیر از اسلام دینی را برگزیند، از او پذیرفته نیست".
قرآن کریم دین را فقط "اسلام" و همه پیامبران را "مسلمان" میخواند: "ما کان ابراهیم هودیاً و لا نصرانیاً ولکن کان حنیفاً مسلماً؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی؛ بلکه یکتاپرستی مسلمان بود".
بنابراین از دیدگاه قرآن مجید، همه پیامبران، مردم را به دین واحد؛ یعنی، اسلام،تسلیم و عبودیت در برابر خدای یگانه دعوت کرده اند و اصول و ارکان اعتقادی واحدیرا تبلیغ کرده اند.
تفاوت میان دین اسلام با سایر شریعت ها، عمدتا در ناحیه احکام، قوانین و دستورهای فردی و اجتماعی که از آن به شریعت یاد میشود، میباشد.
از دیدگاه فرهنگ قرآنی دین خدا از آدم تا محمد(ص) یکی است و همه پیامبران به یک مکتب دعوت میکرده اند،
ثانیا: بر این اساس، همه پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنتهای ثابت وواحدی پیروی میکردند، اصولی چون دعوت به تقوا، نفی خود پرستی، دعوت به وحدت، تبشیر و انذار، تحمل دشمنی و استهزای جاهلان، دعوت به تعالی و...
امّا در عین حال به سه جهت پیامبران و ادیان با یکدیگر متفاوت بوده اند:
الف) تفاوت محیط و سطح و احتیاج و استعداد مردم، این جهت غیر قابل انکاراست که پیامبران برای هدایت مردم آمده اند؛ از این رو، نوع دستورها و سطح مطالب ومعارف باید در حدود رشد و درک جامعه و نیازهای محیط باشد. طبعا بشر در قرون اولیه روابط اجتماعی بسیار محدودی داشت و نظام اجتماعی وی گسترش و تفصیل زیادی نداشت ، از این رو، قوانین محدودی زندگی او را اداره و رهبری میکرد و همین طور آرا، افکار و عقاید مختلفی در جامعه ابراز نشده بود، تا برای اصلاح، نیاز به تذکرات فراوان باشد . گسترش افکار، روابط، شناخت و برخورد با عوامل طبیعی ونیازمندیها رفته رفته موجبات پیدایش دعوت و رسالت و پیامبر جدیدی را فراهم میکردتا سرانجام محیط دعوت اسلامی و شرایط آن، ابلاغ دعوت نهایی و کامل را ایجاب کرد.
ب) تحریف؛ بدون شک در طی زمان، تحریف و انحرافی در ادیان گذشته توسط پیروان نادان و رهبران مذهبی و مقامات خودخواه و سود پرست جامعه به وجود میآمد، در این صورت لازم بود پیامبر دیگری بیاید و جهات انحراف و تحریف راخاطرنشان ساخته و دین گذشته را از آلودگیها پیراسته سازد. امّا از آنجا که دوران اسلام، شروع زمان تسلط بشر به ضبط و تدوین و حفظ آثار خود بود، قرآن را بدون هیچ کم و کاست و تغییری حفظ کردند و بسیاری از آثار رسول اکرم(ص) و ائمه هدی را به خوبی برای آیندگان نگاه داشتند، از این رو دیگر تجدید دعوت و آمدن پیامبری جدید ضرورت ندارد.
ج) تفاوت در نوع گمراهی؛ نوع گمراهی و کج روی در زمان ظهور پیامبران تفاوت داشت، مثلاً حضرت موسی در جامعه ای که با ذلت و اسارت و نداشتن نظام اجتماعی وقدرت و حکومت و ظلم کشیدن خو گرفته بودند، برانگیخته شد و ایجاب میکرد تا آنان را به زندگی و به دست آوردن قدرت و مبارزه و کوشش دعوت کند، از این رو، در دعوت حضرت موسی جنبه های این جهانی و زندگی دنیوی و خشونت به چشم میخورد. امّاحضرت عیسی در محیط تزارها و سرداران خون آشام و توسعه طلب و جنگجو و دوران زورآزماییها و قهرمانی و توجه شدید به مادیّات و دنیادوستی و چپاول اموال قیام کرد ، از این رو ایجاب میکرد که در دعوت خود، محبّت و نوع دوستی و دل برکندن ازمادّیات، و زهد و توجه به معنویات را مطرح کند.
البته در اسلام چون مواجه با بشریت است و مخصوص منطقه یا نژاد خاصی نیست،نوع دعوت و اصول و برنامه یک جهت نبود و به هر نوع انحراف و کج روی و افراط وتفریطی که ممکن است در بین اقوام و امم به وجود آید، ناظر است، بر این اساس، هر چند اصل دعوت پیامبران یکی بوده است، لکن با توجه به شرایط محیطی و سطح استعداد و آگاهی مردم کم کم شریعت رو به تکامل رفته است تا آمدن پیامبر اسلام که سطح آگاهی به حدی رسیده که هم دین و شریعت را میتوانستند از تحریف مصون نگه دارند و هم تمام دستورهای فردی و اجتماعی که در سعادت بشر نقش دارد، بیان گردد. به همین جهت اسلام را دین کامل مینامیم.
بعد از بیان این مطلب می گوییم: در زمان حاضر که زمان آخرین دین آسمانی است، همه انسان‌ها باید به دین اسلام روی آورند و هیچ دین دیگری پذیرفته نخواهد شد. با بودن کامل‌ترین دین، دین‌های دیگر که دچار تحریف شده و یا تعالیم آنها برای انسان‌های گذشته بود‌ه‌اند، اعتبار ندارند؛ بنابراین پیروان ادیان دیگر باید تحقیق کنند ببینند اگر دین اسلام بهتر از دینشان است ، به دین اسلام روی بیاورند،لیکن غالب آنان در این زمینه تحقیق نمی کنند، با این که راه تحقیق باز است . این گونه افراد در باطل به سرمی برند و گناهکارند و خداوند آنان را در روز قیامت عقوبت خواهد کرد. ولی بعضی از آنان دستشان از تحقیق و تفحص کوتاه است و یا فکرشان به این که باید تحقیق کنند، نمی‌رسد. این گونه افراد اگر به وظایف دینی خودشان درست عمل کنند، به بهشت خواهند رفت . اینان ازمستضعفان محسوب می شوند.
«لا یکلف الله نفساالاّ وسعها; ما به اندازهء طاقت (فکری و عملی ) از انسان تکلیف می خواهیم »..
«و ما کنّا معذّبین حتی نبعث رسولاً; ما تا پیامبر و حجتی را بر مردم نرسانیم ، آنان را عذاب نمی کنیم ».
کسانی که پیامبری حضرت محمد(ص)را از روی قصور و ناتوانی فرهنگی نپذیرفته اند، عذاب نمی شوند، مگر به جهت کارهای ناپسندی که انجام داده‌اند.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه