قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
تاریخ انتشار : 3 آبان 1399 ساعت 08:26 صبح

 استاد انصاریان

انسان کامل از تمام ارزش‌ها و کمالات برخوردار است

دارالعرفان/ استاد اخلاق حوزه علمیه قم فهم قرآن را در سایه‌سار واسطه‌‌های الهی امکان پذیر دانست و گفت: جز کسانی که دارای طهارت همه‌جانبهٔ کامل هستند به حقایق و معانی قرآن دسترسی ندارد به همین دلیل ما نمی‌توانیم مستقلاً به سراغ قرآن برویم، هرچه هم که فقیه، اصولی، لغت‌دان، تاریخ‌دان، فیلسوف، حکیم و این حرف‌ها باشیم، دارای مقام عصمت نیستیم.

به گزارش روابط عمومی و اموربین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در دهه سوم صفر در قم، با بیان اینکه قرآن کریم، تجلی علم الهی بر سینهٔ مبارک رسول خداست، اظهار کرد: تنها قلب و سینهٔ پیامبر(ص) بود که تحمل قبول این علم بسیار سنگین را داشت. خودِ پروردگار از قرآن به «قولِ ثقیل» یعنی سخن سنگین تعبیر فرموده است؛ البته سنگینی از نظر کمیت و جرم نیست بلکه سنگین از نظر کیفیت است. خداوند در قرآن می‌فرماید: کیفیت سنگینی قرآن تا جایی است که «لَوْ أَنْزَلْنٰا هٰذَا اَلْقُرْآنَ عَلیٰ جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خٰاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیةِ اَللّٰهِ»(سورهٔ حشر، آیهٔ 21) اگر این قرآن را بر کوه نازل می‌کردم، کوه در همان لحظهٔ نزول متلاشی می‌شد. تحمل این تجلی در این عالم، فقط با قلب مبارک پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام بود.

 

متلاشی شدن کوه با جلوه‌ای از نور الهی

وی ادامه داد: در آیه‌ای از سوره اعراف آمده است که موسی‌بن‌عمران(ع) در کوه طور از پروردگار عالم درخواست رؤیت کرد و گفت: خدایا! خودت را به من نشان بده تا من تو را ببینم. البته موسی‌بن‌عمران(ع) عالِم، نبی، کلیم‌الله و آگاه به حقایق است و یقین دارد که پروردگار با چشم سر دیده نمی‌شود بنابراین، این تقاضای او عالمانه بود و در حقیقت حضرت موسی(ع) درخواست رؤیت قلبی کرد و پروردگار هم به او خطاب کرد: «انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ»(سورهٔ اعراف، آیهٔ 143) این کوه عظیم روبه‌روی خود را نگاه کن و ببین؛ اگر این کوه با تجلی من برقرار ماند، می‌توانی مرا ببینی. وقتی موسی(ع) کوه را نگاه کرد، کوه با یک جلوه(نه کل جلوه) از ریشه و بنیان و بنا متلاشی شد و هیچ‌چیزی نماند بنابراین اگر من هم به قلب تو تجلی کنم، کل وجودت متلاشی می‌شود و دیگر در این عالم نیستی.

 

قرآن، تجلی علم خدا

مبلغ برجسته بین الملل با بیان اینکه قرآن، تجلی علم‌الله است، گفت: قرآن مجید می‌فرماید که روح‌الامین تمام این قرآن را بر قلب پیغمبر(ص) نازل کرد. قرآن تجلی علم‌الله است و طاقت این قلب از همه‌چیز و «کل شیء» بیشتر بود. وقتی همهٔ قرآن که علم‌الله است، در قلب پیغمبر اسلام تجلی کرد، قرار و امنیت قلب، اطمینان و استقامت قلب بیشتر شد. خدا در طور به کوه جلوه می‌کند، «دَکًّا وَ خَرَّ مُوسي صَعِقاً» وقتی کوه متلاشی می‌شود، موسی(ع) روی زمین می‌افتد، رابطهٔ وجودش با عالم می‌بُرّد و بی‌هوش می‌شود. 

وی امکان فهم قرآن را در سایه‌سار واسطه‌‌های الهی دانست و تصریح کرد: همهٔ هستی در مقابل وزن کیفی علم پروردگار یک‌ذره هم نیست. علم وزن کمّی ندارد، ولی این قلب چه قلبی است که توانست تجلی علمی کامل الهی را بپذیرد؛ این تجلی علمی به‌صورت قرآن مجید بود. قرآن با این عظمتش و آن ظرفش که قلب پیغمبر(ص) است، با کل الفاظ، معانی، مصادیق، علوم اولین و آخرین، علوم انبیا و ملائکه، همه در قلب پیغمبر اکرم(ص) طلوع کرد. با توجه به این عظمتی که قرآن دارد و علم‌الله است، ما ملت اسلام، عالمان مسلمان، اندیشمندان، دانشمندان، اصولیون، فقیهان و اهل لغت، نمی‌توانیم قرآن را بی‌واسطه بفهمیم.

 

فهم قرآن مجید با واسطه امکان دارد

نویسنده کتاب ارزشمند «تفسیر حکیم» افزود: اصل فهم قرآن مجید با واسطه امکان دارد؛ نه اینکه نمی‌توان قرآن را فهمید بلکه امکان فهم قرآن به صورت مستقل وجود ندارد؛ کسی باید بین ما و قرآن باشد که قرآن مجید با همهٔ هویتش بر قلب او تجلی کرده باشد؛ آن ‌هم پیغمبر(ص) است. رسول خدا(ص) طبق روایات مهم موجود در مهم‌ترین کتاب‌هایمان، مانند «اصول کافی»، تمام علوم خودشان را به امیرالمؤمنین(ع) انتقال دادند که امیرالمؤمنین(ع) در آن‌ زمان سی‌ساله بودند. البته طبق آخرین آیه سوره رعد حضرت علی(ع) در جوانی به معارف الهیه آگاه بودند. قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکتٰابِ»(سورهٔ رعد، آیهٔ 43). همهٔ اهل انصاف نوشته‌اند که منظور از «عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکتٰابِ»، علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است؛ پس از آن این علم و آگاهی به سایر امامان نیز منتقل شد.

 

تنها کسانی که دارای طهارت همه‌جانبهٔ کامل هستند به حقایق قرآن دسترسی دارند

استاد برجسته اخلاق حوزه علمیه قم در مورد سوگند عظیم پروردگار در قرآن کریم بیان کرد: خداوند در آیات سوره واقعه می‌فرماید: «فَلاٰ أُقْسِمُ بِمَوٰاقِعِ اَلنُّجُومِ»؛ سوگند به جایگاه و مدار ستارگان، «وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ»؛ من قسم به این گستردگی و به گسترهٔ همهٔ جهان را برای چه خوردم «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ»؛ قسم خوردم تا بگویم که کتاب قرآن، کتابی است دارای ارزش محض، «فِی کتٰابٍ مَکنُونٍ»؛ حقیقت این قرآن، آن جلوهٔ اولی که از من صادر شد، در لوح محفوظ است؛ چون این قرآنی که روی زمین و در دست شماست، سایهٔ آن قرآنِ لوح محفوظ می‌باشد و لوح محفوظ حقیقتی است که قابل‌تغییر و تبدیل نیست، این قرآن هم از تبدیل و تغییر مصون است. «لاٰ یمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ»؛ به حقایق، لطایف، گنجینه‌ها، دقایق و معانی واقعی‌ این قرآن و به آنچه که در آیات از علم خدا قرار دارد، جز کسانی که دارای طهارت همه‌جانبهٔ کامل هستند، دسترسی ندارد. 

محقق، مفسر و پژوهشگر علوم قرآنی، افزود: خداوند تأکید می‌کند، جز کسانی که دارای طهارت همه‌جانبهٔ کامل هستند به حقایق و معانی قرآن دسترسی ندارند به همین دلیل ما نمی‌توانیم مستقلاً به سراغ قرآن برویم، هرچه هم که فقیه، اصولی، لغت‌دان، تاریخ‌دان، فیلسوف و حکیم باشیم، دارای مقام عصمت نیستیم «إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ» یعنی کسانی که طهارت عقلی، روحی، قلبی، عملی و اخلاقی دارند؛ چون چهارده معصوم این پاکی همه‌جانبه را دارند، خود قرآن هم «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ»(سورهٔ عبس، آیهٔ 14) پاکی همه‌جانبه است و به تعبیر دیگر، قرآن نور است. «أَنْزَلْنٰا إِلَیکمْ نُوراً مُبِیناً»(سورهٔ نساء، آیهٔ 174)، پس چهارده معصوم هم نور هستند. نور می‌داند نور چیست، اما دیگران نمی‌دانند.

 

ابی‌عبدالله(ع)، مصداق اتم «انسان» در سورهٔ احقاف

استاد انصاریان در ادامه به جلوه واقعی امام حسین(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: طبق روایاتی که در کتب با عظمت «نورالثقلین»، «تفسیر برهان» و دیگر کتاب‌های روایی بسیار مهم وجود دارد، آیه 15 سوره احقاف «وَوَصَّینَا اَلْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَیهِ» با وجود مقدس حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین(ع) تطبیق دارد و مصداق اتم، اکمل و جلوهٔ واقعی‌ آن، ابی‌عبدالله(ع) است. انسان کامل یعنی کسی که عقاید، اخلاق، اعمال و افکارش صددرصد درست و پاک است. 

 وی در مورد ویژگی‌های انسان کامل، گفت: انسان کامل یعنی انسانی که از تمام ارزش‌ها و کمالات برخوردار است و نمی‌توان یک عیب به‌اندازهٔ سر سوزن در کشور وجودش پیدا کرد. پروردگار از قول ابی‌عبدالله(ع) نقل می‌کند: «إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» من از مسلمین هستم. این «مُسْلِمین»، یعنی من جزء کسانی هستم که همهٔ وجودشان تسلیم توست و مثل مردهٔ روی سنگ غسالخانه هستند که همه‌چیز خودشان را در اختیار غسال گذاشته‌اند. من تسلیم هستم، یعنی اراده‌ و خواست من، اراده و خواست توست. هر کاری تو بگویی، انجام می‌دهم و از خودم هیچ‌چیز ندارم.

 

نام‌گذاران معصومین(ع) به مسلم

استاد انصاریان اظهار کرد: در آیهٔ آخر سورهٔ حج آمده است که خداوند و حضرت ابراهیم(ع) معصومین را به تسلیم‌شدگان در برابر خدا «مُسْلِم» نام‌گذاری کرده است. «مِلَّةَ أَبِیکمْ إِبْرٰاهِیمَ هُوَ سَمّٰاکمُ اَلْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ»(سورهٔ حج، آیهٔ 78) چندهزار سال پیش، ابراهیم شما چهارده نفر را به تسلیم‌شدگان کامل در برابر پروردگار نام‌گذاری کرد و از او درخواست نمود: «رَبَّنٰا وَاجْعَلْنٰا مُسْلِمَینِ لَک وَ مِنْ ذُرِّیتِنٰا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک»(سورهٔ بقره، آیهٔ 128). پس ابراهیم(ع) شما را به همان مُسلمینی نام‌گذاری کرد که در آخر آیهٔ مربوط به ابی‌‌عبدالله(ع) آمده است. پروردگار نیز معصومین را به مسلمین نامگذاری کرد و منظور از انسان در آیه «وَوَصَّینَا اَلْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَیهِ» یعنی انسان کامل که کتاب هستی در وجود او تجلی کرده است.  

 

انتهای پیام /

 

متن کامل، صوت،عکس و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید

  • تجلی قرآن
  • قرآن کریم
  • فهم قرآن
  • علم الهی
  • قول ثقیل
  • واسطه‌های الهی
  • سوگند عظیم
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه