عرفان حسینی و عرفانهای کاذب(بخش دوم)
در این نوشتار ضمن معرفی اجمالی عرفانهای نو ظهور، با مقایسه آنها با عرفان حسینی، توانمندی و سرآمدی عرفان حسینی و از طرف دیگر پلیدی معنویتهای نو پدید را آشکار میسازد.
انتَ المونسُ لهم حیثُ اوحشتهم العوالم؛[1]
تویی مونس ایشان، آنگاه که عوالم هستی، آنان را به وحشت می اندازد.
اشاره
اینک که فرصتی طلایی برای مبلغان رسالات الهی،[2] فراهم گشته تا تشنگان معرفت را از سرچشمه آموزههای عاشورایی سیراب گردانند، بجاست در بخشی از سخنرانیهای خود، به انحرافات دینی روز نیز اشارتی کنند. از انحرافات فکری امروزین در کشور ما، پدیده ادیان جدید یا نو معنویتهاست.
در این نوشتار ضمن معرفی اجمالی عرفانهای نو ظهور، با مقایسه آنها با عرفان حسینی، توانمندی و سرآمدی عرفان حسینی و از طرف دیگر پلیدی معنویتهای نو پدید را آشکار میسازد.
در نیمقرن اخیر 173 دین و طبق آماری دیگر نزدیك به 200 دین در طول 25سال اخیر در سراسر جهان تأسیس شدهاند[3] در آماری که مراکز بینالمللی دادهاند، اکنون 700 فرقه در انگلستان، بین 50 تا 100 دین جدید در سوئیس و سوئد و بیش از هزار مورد در ایالات متحده امریکا به فعالیت مشغولند. عموم این ادیان دارای مشترکاتی با هم هستند از اینرو، در علم الادیان به «جنبشهای نوپدید دینی= NRMs»[4] نام گرفتهاند.
آسیبهای روانی و اجتماعی این ادیان، به حدی است که در برخی کشورها، صدها مؤسسه دولتی و مردمی برای برخورد با آنها به وجود آمده است، مثلاً در فرانسه، یک وزارت ضد این نوع مذاهب ایجاد شد. متاسفانه در کشور ما متولی خاصی برای برخورد با این جریانات انحرافی نیست. در حالی که در کشور ما حدود 5هزار سایت، چندین هزار کتاب به ترویج این نوع عرفانها پرداخته و حدود هزار مرکز آموزش «یوگا» و انواع کلاسهای تعلیم ریکی، سایکیک، انرژی درمانی، مدیتیشن و... فعال است.
نماینده فرقه رام الله در ایران، ا.م. رام الله. به همراه دو خواهرش، که در 23 سالگی رهبر ی این جریان دینی را به عهده گرفته در حال عضو گیری است. او به حدی در خود را در بین پیروانش جای داده که آنها به وی لقب «اوتاره» یعنی سرور دادهاند. این گروه در قالب چند مجله و کتاب و سایت به ترویج کیش انحرافی خود میپردازند.
هر از گاهی بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ کشور مشاهده میشود که عدد 666 با اشکال مختلف نگاشته شده است. این عدد، نماد شیطانپرستان است که توسط گروههای «هوی متال»[5] وارد ایران اسلامی شده است. و یا پوششهای جوانان با آرمها و نوشتههای خاص، همه و همه در راستای تهاجم نرم دشمن با ابزار عرفانهای وارداتی است. نظر به اینکه این نوع عرفانها، روحیه ابتکار، تلاش و نوآوری را از هر جامعهای میزداید، باید به مقابله پرداخت.
چرا این ادیان پدید آمدند؟
تأثیر تمدن و تکنولوژی جدید بر دگرگونی و بهتر شدن وضع زندگی مادی بشر را هرگز نمیتوان دور از نظر داشت، اما این واقعیت تلخ را نیز نمیتوان کتمان کرد که غفلت آدمیان از اصلیترین ساحت وجودی خود یعنی روح ملکوتی و در نتیجه فروپاشی بنیادهای اخلاق و معنویت در جهان معاصر، از پیامدهای دنیای ماشینی بوده است.
امروزه تفکر سنتگرائی و بازگشت به گذشته، شعار برخی از اندیشمندانی است که در مهد دنیای ماشینی زندگی میکنند. در کانادا عدهای بنام «آمیش»[6] در خیابانهای شهر ظاهر میشوند که آنقدر از این دنیای ماشینی خسته گشتهاند که حتی از اتومبیل، برق، تلفن و... هم استفاده نمیکنند. اگر کسی به روش زندگی اینان را مشاهده نماید خیال میکند که از مدرنیته خبری ندارند.
ناتوانی تمدن صنعتی در برآوردن نیازهای معنوی و ارزشی انسان معاصر و در نتیجه ظهور بحرانها و بن بستهای بغرنج در فضای ذهن و زندگی آدمیان سبب شده است تا بار دیگر دلهای مضطرب، به دنبال وسیله ای گردد تا انسان دور افتاده از اصالتهای خویش را از گرداب وحشتناک کنونی نجات داده و به ساحت امن سعادت رهنمون شود.
به دیگر تعبیر، دستآورد دنیای مدرن، آسایش صرف بود که آرامش را از انسان سلب کرد. اینک انسان به دنبال آرامش است. آمار فزاینده بحرانهای روانی، افسردگی، شکاکیت روانی و... همه در این راستا قابل تفسیر است.به عنوان مثال: آمار خودکشی در سراسر آمریکا از سال 1999 تا سال 2005 به طور مرتب سالانه هفت دهم درصد افزایش یافته است،[7] افرادی سودجو وقتی به این نیاز بشر دیدند، به دکان سازی معنوی با عنوان نو معنویت و یا ادیان جدید، پرداختند.
بشر امروز، نیازمند اطمینان قلب است. و این نه با معنویتهای جدید، که در سایه آموزههای اسلامی و یاد خداست: Gالَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُF همان كسانى كه ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. آگاه باش كه با یاد خدا دلها آرامش مى یابد.[8]
آرامشی که از یاد خدا حاصل میشود، چنان مستحکم و ماندگار است که انسان را در بحرانهای گوناگون زندگی، حفظ میکند، و او را بسان کوهی استوار میکند که هیچ طوفانی او را از پای در نیاورد: «المومن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف»
رهبر فرزانه انقلاب با درک این واقعیت، ضرورت تبیین و ترویج معنویت اسلامی را یک وظیفه دانستهاند. «پیام حیاتبخش اسلام به دنیاى غیرمسلمان به ویژه جوامع صنعتى تشنه معنویت و خسته از مكاتب شكست خورده مادى، جزء وظایف مى تواند باشد... گرایش به معنویت در بین آنها روزافزون است و هیچ آیین و مكتب فكرى، ظرفیت اسلام براى پاسخ گویى به نیازهاى روحى انسان عصر ما را ندارد.»[9]
از دیگر علل گرایش به معنویت و دینهای جدید در غرب، سرخوردگی تاریخی آنها از دوره تاریک قرون وسطی است. آنها هنوز تفتیش عقاید، قصه گناهکار بودن فطری انسان، ظلم و ستم کلیسا را از یاد نبردهاند. مسیحیتی که دین معاد بود و بس. و از شیوه معیشت، حرفی برای گفتن نداشت. شیطانپرستی[10] به عنوان دینی نوپدید، به خاطر اجتناب از کلیسا به پیروانش پلاک یا نماد «صلیب وارونه»[11] را توصیه میکند که این نماد، حکایت از سرنگونی مسیحیت دارد و عمدتاً خوانندههای راک انواع مختلف آن را به همراه دارند.
بیجهت نیست که در مقابل آموزههای اخروی صرف کلیسا، این ادیان، دنیوی صرفاند. کلیسا خیال کرد که با خدا یا فرزند خدا معرفی کردن عیسی علیه السلام، میتواند روح معنویت را در کالبد بشری بدمد غافل از آنکه در مقابل آن غلو، ادیان جدیدی علیه مسیحیت به پا خاستند که حتی بهشت را نه در آسمان که در زمین قرار دادند! فرانسیس بیکن در توصیف بشر جدید غربی میگوید:
بشر جدید، بشری است که ملکوت آن زمین و ابزار رسیدن به این ملکوت، علم جدید است. و ابزار رسیدن به این بهشت و ملکوت، علم و تکنولوژی است. ولی بشر قدیم ملکوت بهشت خود را در آسمانها میدید. و معراج معنوی را بازار این عروج. مثلاً عدهای از پیروان دین «دروازه آسمان.»[12]
در 28 مارس 1997 در ایالت كالیفرنیا عدهای با پوشیدن لباس مشكی و تراشیدن سرشان، دست به خودکشی جمعی زندند. رهبرشان، «مارشال هیرف اپلوایت»[13] آنها را باورانده بود که ستاره دنبالهداری به نام «هیل باپ»[14] به وسیله یك سفینه فضایی به نام بشقاب پرنده،[15] آنها را به بهشت جاویدان خواهد برد. بالاخره همه بار سفر بسته و با خود پاسپورت و مقدار كمی دلار، نیز همراه بردند.[16] این معراج عرفانهای مدرن و پست مدرن است! اینجا معنای جمله «رنه گنون» روشن میشود که گفت: جهان جدید باعث شد که عرفانهای تقلبی در این جهان رشد پیدا کنند.
موج بازگشت به عرفان و معنویت یك موج بسیار محسوس در دنیای جدید است. از این رو، عدهای هزاره سوم را «عصر عرفانگرایی» مینامند.[17] به همین دلیل است که قرآن و کتاب مولانا در آمریکا پرفروشترین کتاب میشود.[18]
جلسات پنهانی این ادیان در مناطقی از کشور، ظهور نمادهای این نوع معنویتها در انواع پوششها و... ما را بر آن میدارد که با تبیین پلیدیهای پشت صحنه عرفانهای کاذب از یک سو و نیز تشریح قامت بلند عرفان عاشورایی، جوانان را از ابتلا به این بیماری، واکسینه نماییم تا بدانند که آرامش حقیقی در سایهسار معنویت حسینی است:
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
مقایسه عرفان حسینی و عرفانهای کاذب
1- عرفان حسینی، اندیشهزا؛ عرفانهای کاذب، اندیشهسوز:
روی آوردن قشر وسیعی از جامعه غرب به نوشیدنیهای الکلی و مواد مخدر برای رهایی از اضطراب و تشویش از توصیههای ادیان جدید است که از عوارض آن سکر و تعطیلی عقل است. ولی در مکتب اسلام هر آرامشی، مطلوب و پسندیده نیست. آرامشی که با تعطیل عقل و تفکر همراه باشد، آرامشی غیرواقعی و زیانبار است. و این، یعنی فرود آمدن بشر از ارزشهای انسانی به حد و اندازه یک موجود بیارزش و غیرعاقل!
برای نمونه در غرب عالیترین شیوه مراقبه عرفانی، مدیتیشن متعالی[19] است. در مدیتیشن متعالی که به طور اختصاری از آن با (TM) یاد میشود، یکی از راههای تسکین دردهای روحی و روانی، تکرار مکرر وردی به نام «مانترا» است از آنجاکه این اوراد به زبان سانسکریت میباشد، افراد بدون فهم معانی، به ذکر آن مشغول میشوند! عجیبتر اینجاست که مربیان این روش معتقدند تکرار «مانترا» آنگاه مؤثر خواهد بود که بدون توجه به معنای درونی و عمیق آن انتخاب شده باشد.[20] به زعم آنان، توجه به معنای درونی مانترا، باعث میشود که روند به خلسه رفتن، یه کندی صورت گیرد!
در این روش، انسان، با خیره شدن به شعله یک شمع یا تمرکز بر روی تنفس، میکوشد توجه خویش را از هرچیز دیگری منصرف سازد. با جلب تمام توجه به آن شعله یا کلمه، خلسهای نسبی برای آن فرد حاصل میشود. در این هنگام است که او به همه مسائل موجود در ذهنش، مشغول نمیشود. قابل توجه اینکه در مبانی برخی دیگر از فرقههای معنویتگرا، حتی توصیه میشود که ذهن را تعطیل کنند.
عدم توجه به معنای اوراد، کنار گذاردن عقل و ذهن، نفی تفکر است. ولی عرفان اسلامی با دعوت به تفکر و تدبر در حقایق، بازداشتن از خاطرات و خیالات باطل و بیهوده، قدرت اندیشه را در آدمی تقویت کرده و به کمال میرساند.
مثالی دیگر: یوگا دارای شش شاخه است یکی از این شاخهها «کرمه یوگا» نام دارد که به اعتقاد مربیان این روش، فراموش کردن گدشته و آینده، به انسان آرامش را به ارمغان میآورد.[21]
از دیگر مدعیان معنویت نوپدید، اشو[22] میباشد. در عقل ستیزی این معنویت کافی است بدانید که او فیلسوفان را سگ[23] و علم و تکنولوژی جدید را ترس و تهدید معرفی میکند![24] او در تعالیم خود جنین میگوید: «نباید با ذهن مشورت کرد بلکه باید آن را به مرخصی فرستاد. چون نمیتوان بدان اعتماد کرد. کسی که به تحلیلهای ذهن گوش فرا دهد او حقیقت را به روی خود بسته است.[25] در جای دیگر میگوید: «عقل را فراموش کن! و بگذار عشق، مرکز تو، آماج تو باشد.»[26]
ولی در کلام حسین بن علی علیه السلام، اساساً عقل و نشست با اهل خرد، مایه قبولی اعمال در آستان خداوندگار است: «من دلائل علامات القبول، الجلوس الی اهل العقول».[27] سیر و سلوک عرفان اسلامی از آغاز با تفکر، همراه است. اندیشیدن، جزء جدانشدنی مراقبه در سلوک عرفان دینی است، زیرا مراقبه در فرهنگ عرفان دینی، ملازم ذکر است و ذکر، یعنی تامل در صفات جلال و جمال الهی. هم از این روست که قرآن کریم در بسیاری از آیات خویش به تفکر فرا میخواند و یادآوری و ذکر را بر بندگان تکلیف میکند. خداوند تعالی در قرآن کریم صاحبان خرد را کسانی معرفی میفرماید که خدا را به یاد آورند و در آفرینش او بیندیشند:
Gان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار لایات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارضF؛
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز، نشانههایی برای صاحبان مغز است، کسانی که خدا را در حال ایستاده و نشسته و خوابیده بر پهلو به یاد میآورند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند.[28]
در مکتب عرفانی امام حسین علیه السلام، نماز جایگاهی ویژه دارد چرا که محبوب سید الشهداست.[29] نماز علاوه بر آرامش به انسان، هوشمندی و معرفت میدهد. در قاموس روایی ما نماز مطلوب، آن است که نمازخوان بداند که چه میگوید و به اذکار و کلمات آن توجه کند و در معانی آن اندیشه ورزد. اما نماز بهراستی فرصت تعالی آگاهی انسان از اندیشه تا شهود است؛ از اینرو نباید در حالت خستگی و خوابآلودگی به سوی نماز رفت؛ زیرا در این صورت نمیتوان به معانی آن اندیشید و اسرار آن را مشاهده کرد.
طرح اندیشهسوزی ادیان جدید، در جذب پیرو نیز کاملاً مشهود است. این ادیان برای جذب اعضای جدید از روش شرکتهای هرمی استفاده میکنند هر عضو، چند عضر دیگر را گرد میآورد. و برای متعصب ساختن عضو نسبت به کیش جدید، او را شستشوی مغزی[30] میدهند آنان را از خانواده جدا و در خانه های تیمی و مراکز خاص مستقر می کنند و تمام روابطشان را تحت کنترل درمی آورند تا اعضا باید بی چون و چرا از رهبری فرقه اطاعت بکنند!
ولی در عرفان حسینی، هرگونه تسلیم از روی معرفت و اختیار است. «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا»[31] آن حضرت آنگاه که فرشتگان آسمان برای یاریش رخصت طلبیدند، اگر اذن میفرمود، حداقل از روی رعب، از قتلش دست میکشیدند ولی او اجازه نداد. چرا که در مرام ایشان ایمان، باید از معرفت برخیزد و بر دل نشیند.[32] به حق که در نهضت او نه تنها عقل در خانه تعطیلی ننشست بلکه به پویایی و شکوفایی رسید.[33]
2- عرفان حسینی، دغدغهمند؛ عرفانهای کاذب، غفلتگرا:
غفلت و به تعبیر دقیقتر، اغفال و تغافل،[34] از شاخصهای مهم ادیان جدید است. حال آنکه توجه به حال دیگر انسانها از آموزههای اصیل مکتب حسینی است. به تعبیر پدر بزرگوارش: انسانها یا برادر دینی تو اند و یا برادر خلقی تو.[35] اما اساس مدیتیشن، برای رسیدن به آرامش، این است که فرد در گام نخست، به هر آنچه در ذهنش میگذرد بیتفاوت باشد. عدم دغدغهمندی به مشکلات خود و دیگران، از اصول مدیتیشن است! و این بی خیالی را آرامش نام میدهند! این کجا و آموزههای بلند شیعی کجا! پیامبر اعظم6 میفرماید:
هرکس شب به سحر برساند و به امر مسلمین نیندیشد، او را نشاید که مسلمان نامید.[36]
در عرفان حسینی، باید دغدغهمند همه انسانها بود. در این مکتب اگر احساس کردی که حر و یارانش علیرغم اینکه با تو دشمناند ـ تشنهاند باید آب داد. در این مرام آرامش یعنی دغدغهمندی برای هدایت همه انسانها حتی دشمن. امام حسین علیه السلام در آخرین لحظههای روز عاشورا باز از راهنمایی دست برنداشت. هر رجز او هر خطبه او، نشان از هدایت انسان دارد. معنویت عاشورای میگوید: نباید خانواده وهب را بدون هدایت رها کرد. نباید بخاطر آرامش خود و خانواده، مشکلات جامعهای را که یزید خلیفه آن بود، به فراموشی سپرد.
عرفان خدامحور، از خلق و جامعه غافل نیست. عرفانی که درد خدا دارد از درد خلق داشتن برحذر نیست و در آن هم سیر از خلق به سوی خالق و هم سیر از خالق به سوی خلق هست[37] بشنوید سحن عارفی شاگر در مکتب عرفان حسین را که میگوید:
ادعای عرفان با بی اعتنایی به انسانها، مساوی ادعای عرفان با بی اعتنایی به خداوند ذوالجلال است.[38]
جای بسی تأسف است که عرفان مخصوصا موقعی که اصطلاح تصوف به آن پوشیده می شود، تنها برای برکنار ساختن فرد از جامعه استخدام می شود. گویی فرد موقعی به مقام والای عرفان نایل می گردد که از دیگر انسانها قهر کرده و به تنهایی عازم کوی ربوبی گشته باشد...[39]
این همه دردمندی به آلام انسان کجا و اصل تغافل از درد انسان برای رسیدن به آرامش مادی کجا! او آبروی خود را برای نجات بشر از غفلت و گمراهی، فدا نمود: «و بذل مهجته فیك ، لیستنقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة»[40] به تعبیر شهید مطهری، منظور از جهالت در اینجا، بی سوادی و نادانی نیست بلکه فراموشکاری و غفلت است.[41]
موضع دردناکتر از تغافل اینکه، برخی از این ادیان، کشتن افراد دیگر را به بهانه دستیابی به شادی تجویز میکنند! در تازهترین خبر، یك گروه شیطانپرست در مسکو، چهار نوجوان را ربوده، و كشتند و قسمتهایی از بدن آنها را خوردند. قربانیان سه دختر و یك پسر نوجوان بین 16 تا 17 سال بودند كه هر كدام با 666 ضربه چاقو (عدد مقدس شیطانپرستان) از پای درآمده بودند. شیطانپرستان را قربانی شیطان میكنند تا از خشم شیطان در امان بمانند![42]
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرمایند:
الهی علمْتُ باختلافِ الاثارِ و تنقّلات الاطوار انَّ مرادکَ منّی ان تتعرَّف الیَّ فی کلَّ شی ءِ حتی لا اجهلَک فی شی ءِ؛
بار الها با دگرگونی های روزگار دانستم که خواسته تو از من این است که در همه چیز تو را ببینم و بشناسم و در هیچ چیز از تو غافل و جاهل نباشم.
گاندی، این ارزشها را در عرفان حسین بن علی علیه السلام دید، که وی را الگوی خود گزید نه رهبران عرفانهای جدید هند را، آیا مایه تأسف نیست که به سبب عدم معرفی عرفان عاشورایی، اینک این جوان ما باشد که از دالائی لاما[43]، سای بابا[44] و اشو، درس معنویت یاد گیرد!
ادامه دارد....
----------------------------------------------------------------------------------
پانوشتها :
[1]. فرازی از دعای عرفه.
[2]. اشاره به آیه39 سوره احزاب.
[3]. یحیی جهانگیری، مقاله «دین هیونزگیت»، مجله هفت اقلیم، ش1، ص9.
[4]. New Religious Movements.
[5]. هوی متال(Heavy Metal) یکی از انواع موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریف شده موسیقی در دهه ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
[6]. Amish.
[7]. شبکه خبر، 30 مهر 1387.
[8]. رعد، آیه28.
[9]. ر.ک: به سایت مقام معظم رهبری www.leader.ir
[10]. Satanism.
[11]. Upside down Cross.
[12]. Heavens Gate.
[13] - Marshall Herff Applewhite.
[14] - Hale-Bop.
[15]. UFO.
[16]. یحیی جهانگیری، مقاله «دین دروازه آسمان»، سایت پژوهشکده علمی کاربردی باقرالعلوم www.pajoohe.com
[17]. علیاکبر افراسیابپور، مقاله «عرفانستیزی در دوران عرفانگرایی»، مجله حافظ، نیمه اول بهمن 1384، ش 23، ص21.
[18]. روزنامه کیهان، پنجشنبه 24 آبان 1386، ش18950.
[19]. Transcendental Meditation.
[20]. هارولد اچ بلوفیلد، تی ام، دانش هوشیاری خلاق، ترجمه فرخ سیف بهزاد، تهران: نشر خاتون،1376 ، ص48.
[21]. سوامی، شیواناندا، جاپا یوگا، ص86.
[22]. اشو در 11 سپامبر1931 در روستای کوچووادا در هند متولد شد. او در سال 1974 «کمون بین االمللی اشو» را در هند تاسیس کرد. هر روز پذیرای هزاران نفر از سرار دنیا برای یافتن آرامش و معنویت بدانجا میروند. او مدعی معنویت جدید بوده و تقریبا همه آثارش در ایران ترجمه شده است. رابطه جنسی، از مسائل اساسی در آیین اوست. وی در سال 1985 به خاطر فساد اخلاقی از آمریکا اخراج شد.
[23]. اشو، راز بزرگ، ترجمه روان کهریز، ص249.
[24]. محمدتقی فعالی، آفتاب و سایهها، نجمالهدی، چ چهارم، ص126.
[25] راز بزرگ، ص54.
[26]. اشو، الماسهای اشو، ترجمه مرجان فرجی، ص67.
[27]. گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص815.
[28]. آلعمران، آیه191.
[29]. «فهو یعلم انی كنت احب الصلاه له»، جوادی آملی، حكمت عبادات، ص232.
[30]. brain wash.
[31]. انسان، آیه3.
[32]. چنانکه قرآن میفرماید: Gلما یدخل الایمان فی قلوبهمF.
[33]. تعبیری از حکیم فرزانه آیة الله جوادی آملی.
[34]. یعنی تعمداً خود را به غفلت و نادانی زدن.
[35]. «اما اخ لك فی الدین او نظیر لك فی الخلق» نهج البلاغه، نامه 53.
[36]. «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم » كافى، ج 2،ص 163.
[37]. محمدجواد رودگر، مقاله «همگرایی عقل و عشق در نهضت حسینی»، دو ماهنامه رواق اندیشه، همگرایی عقل و عشق در نهضت حسینی، ش16، ص73.
[38]. علامه محمدتقی جعفری، عرفان الله، ص84.
[39]. همان، ص112.
[40]. فرازی از زیارت اربعین ابی عبدالله الحسین علیه السلام.
[41]. استاد مطهری، حماسه حسینى، ج3، ص47.
[42]. روزنامه آفتاب یزد، 24/7/1387، ش2473 ،ص4.
[43]. رهبر معنوی بوداییان تبت.
[44]. اسم اصلیاش، سوامی ساتیا سای بابا است، او از مدعیان جدید عرفانی در هند است که در نوامبر 1926 در هند متولد شد. او با انجام سحر و جادو، پیروان زیادی را جمع کرده است.
نویسنده:
*یحیی جهانگیری سهروردی*
دبیر تحریریه ادیان جدید مجله هفت اقلیم، پژوهشگر بخش ادیان جدید پژوهشکده باقرالعلوم و بخش نو معنویتهای معاونت تبلیغ حوزه.