یکی از گناهان باطنی که گاهی آدم را دوزخی میکند؛ حسد است، ولو هیچ چیز دیگری هم کنارش نباشد. اینکه من به آبروی دیگران، مقام دیگران، منصب دیگران، روزی دیگران یا سلامت دیگران حسد ببرم و خیلی ناراحت باشم که چرا دارد! منتظر باشم به یک شکلی از دستش بیرون برود و من شاد بشوم؛ این گناه خیلی بزرگی است.
علامه مجلسی درباره حسد، تحلیلی روانکاوی دارد، نتیجه حرف این بزرگوار به اینجا میرسد که حسود با پروردگار عالم دعوا و چونوچرا دارد، چرا نعمت به اینها دادی؟ و ایشان میفرماید: این برخورد با پروردگار کفر است، واقعاً کفر است.
هشامبنحکم یک روز از امام صادق(ع) پرسید: یابنرسولالله! این مردم مدینه امیرالمؤمنین را نمیشناختند؟ فرمود: میشناختند. عرض کرد: آقا! میدانستند علی اعلم است؟ فرمود: میدانستند. میدانستند علی ازهد است؟ فرمود: میدانستند. میدانستند علی اقضاست؟ فرمود: میدانستند. میدانستند علی اطوع لِرَبّه است؟ فرمود: میدانستند. عرض کرد: چرا بعد از مرگ پیغمبر(ص) اینطور ظالمانه با او مقابله کردند و حقش را روز روشن غارت کردند؟ امام صادق(ع) فقط یک کلمه جواب هشام را داد و هشام هم قانع شد. فرمود: حسد! دیگر هم چیزی نگفت. حسد دین آدم را از بین میبرد: «یَأکُلُ الحَسَناتِ کَما تَأکُلُ النّارَ الحَطَبَ». این گفتار پیغمبر(ص) است. آتش است حسد.