یکی از برجستهترین صفات سلبی خدای سبحان، رؤیت است در این باره اقوال و آرای متفاوتی وجود دارد که قبل از این که به بررسی اقوال بپردازیم بهتر است برای روشن شدن مسأله، اقسام رؤیت بیان شود.
اقسام رؤیت:
1 ـ رؤیت ظاهری، مانند دیدن اجسام، رنگها و... با چشم سر. داشتن چشم ظاهری و جسم بودن مرئی از طرف دیگر شرط اصلی تحقّق این رؤیت است.
2 ـ رؤیت به معنای رأی و نظر به این معنی که انسان مطلبی را پس از اندیشه و فکر کشف کند و به آن برسد.
3 ـ رؤیت و نظر شهودی ـ نگاه انسان به حقیقت خود، نه نظر حسّی است و نه فکر و علم حصولی، انسان حقیقت خود را با چشم دل مینگرد و درون خود را با علم شهودی مییابد.
با روشن شدن اقسام رؤیت حال باید دید کدام یک از آنها درباره خدای سبحان ممکن است.
1 ـ رؤیت ظاهری:
بنابراین که مقصود از رؤیت رؤیت ظاهری باشد سه نظریه وجود دارد:
الف: نظر طایفه امامیه که رؤیت خدا را با چشم ظاهری چه در خواب و بیداری و چه در دنیا و آخرت ممتنع میداند؛ زیرا چیزی را میتوان دید که در مقابل انسان باشد یا در حکم مقابل انسان و چنین چیزی مستلزم آن است که شی مرئی دارای بُعد، جهت، مکان و زمان باشد در صورتی که خداوند منزّه از مادّه و جهت و... است. بلکه خالق و محیط بر آنها است و اگر موجودی دیدنی باشد احاطهپذیر خواهد بود؛ زیرا موجود دیدنی باید مقابل انسان قرار بگیرد و از این رو محدود است و میتوان آن را احاطه کرد در حالی که:
«وَاللّهُ مِن وَرَائِهِم مُحِیطٌ»[1].
و خدا از همه سو بر آنان احاطه دارد.
پس خدا احاطهپذیر نیست. علاوه بر این در صورتی ما میتوانیم یکشی را ببنیم که قابلیت تابش نور بر آن و انعکاس به چشم ما را داشته باشد در غیر این صورت مشاهده آن شیء برای ما ممکن نخواهد بود. و یک شیء زمانی دارای انعکاس نور خواهد بود که جسم باشد و خداوند سبحان جسم نیست.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«لاَ تُدْرِکهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِک الْأَبْصَارَ»[2].
چشمها او را در نمییابند، ولی او چشمها را درمییابد.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند:
«مَرَّ النبی صلیاللهعلیهوآله عَلی رَجلِ وَهُوَ رافِعٌ بَصَرَه إلی السّماءِ یدْعُو، فَقالَ له رَسُولُ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله: غُضَّ بَصَرَک فَاِنَّک لَن تراهُ»[3].
پیامبر اکرم به مردی گذر کرد که دیده به آسمان دوخته دعا میکرد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به وی فرمود: دیدگانت را ببند؛ زیرا او را نخواهی دید.
ب: نظر فخر رازی و همفکران او از اشاعره که میگویند: خدای سبحان را در دنیا نمیتوان دید ولی مؤمنان میتوانند در آخرت او را مشاهده کنند.
فخر رازی میگوید:
درست است که چشمها نتوانند خدا را بیابند ولی چرا روا نباشد که انسان خدا را با حسّ ششم ـ که مغایر این حواس است ـ ادراک کند؟ چنان که ضرار بن عمرو چنین ادّعایی داشت بنابراین برای استدلال به آیه شریفه جهت اطلاق نفی رؤیت وجهی باقی نماند[4]!
در جواب میگوئیم اگر مقصود از حسّ ششم معرفت قلبی و شهودی است، این مطلب حق است و نزاعی در آن نیست چنان که از اهل بیت امکان بلکه وقوع آن رسیده است و اگر مراد از حسّ ششم معرفت حسّی از قبیل همین حواسّ پنج گانه باشد از نظرامتناع تفاوتی بین حسّ ششم با حواسّ پنج گانه ظاهر، وجود ندارد.
ج ـ قول سوّم، نظریه مجسّمه و مشبّهه است که برای خدای سبحان حواسّ ظاهری و باطنی معتقدند و بطلان این نظریه مشخص شد.
2 ـ رؤیت مفهومی:
اطلاق رؤیت بر علم حصولی که در محور تصوّر، تصدیق، مفهوم و اموری از این قبیل است اطلاقی مجازی است و حقیقت خدا را نمیتوان با مفهوم ذهنی و علم حصولی شناخت چه رسد به این که آن رؤیت و دیدن خدا تلّقی شود.
3 ـ رؤیت شهودی:
در فرهنگ قرآن و روایات اهل بیت علیهمالسلام برای انسانهای کمال یافته نوعی رؤیت ثابت شده است که به آن شهود قلبی و دیدن با چشم دل میگویند و اگر در روایات و قرآن سخن از لقا و نظر و رؤیت خدا مطرح است مقصود همین قسم است و از چشم دل به «بصیرت» یاد میشود.
رؤیت الهی با بصیرت، متوقف بر پاکی دل، ایمان و عمل صالح و مراقبت دائمی است.
«فَمَن کانَ یرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلاَ یشْرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»[5].
پس کسی که دیدار [پاداش و مقام قرب] پروردگارش را امید دارد، پس باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند.
«سألتُ اباالحسن علیهالسلام هَلْ رأی رسُولُاللّهِ صلیاللهعلیهوآله رَبَّه عَزوجلّ؟ فقال: نعم بقلبه رآه، اَما سَمِعْتَ اللّهَ عزّوجَلّ یقول «مَا کذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی»[6] أی لَمْ یرهُ بِالبَصَرةِ وَلکنْ رَآهُ بِالْفُؤادِ»[7].
محمد بن فضیل میگوید: از امام رضا علیهالسلام سؤال کردم که: آیا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پروردگار عزّ و جلّش را دید؟ فرمود: آری، به قلبش دید. آیا کلام خداوند عزّ و جلّ را شنیدهای که میگوید: «قلب پیامبر در آنچه دید صادق بود و هرگز دروغ نمیگفت» یعنی به دیده ندیده بلکه به دل دیده است.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در جواب دانشمند یهودی که از امکان رؤیت خدا سؤال کرد فرمود:
«...لاتُدْرِکهُ العُیونُ فی مُشاهَدَةِ الأبصارِ، ولکنْ رَأتْهُ القُلُوبُ بِحَقائقِ الایمان»[8].
چشمهای ظاهری او را درک نمیکنند، بلکه قلبها با حقیقت ایمان او را میبینند.
مقصود دیدن چشمهای ظاهری او را درک نمیکنند، بلکه با چشم ظاهری نیست بلکه مراد دیدن او با شهود قلبی است.
[1] بروج 85 : 20 .
[2] انعام 6 : 103 .
[3] توحید ، شیخ صدوق : 107 ، باب 8 ، حدیث 1 .
[4] التفسیر الرازی : 13/126 .
[5] کهف 18 : 110 .
[6] نجم 53 : 11 .
[7] التوحید شیخ صدوق : 116 ، باب 8 ، حدیث 17 .
[8] التوحید شیخ صدوق : 109 ، باب 8 ، حدیث 6 .