قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

معنای هدایت و اضلال الهی را تبیین کنید؟

هدایت و ضلالت در قرآن به معنای اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست بلکه به تصریح خود قرآن «هدایت» به معنی فراهم آوردن وسایل سعادت و «اضلال» به معنی از بین بردن زمینه‌های مساعد است بدون این که جنبه اجباری به خود بگیرد.

برای این که معنای هدایت و اضلال الهی روشن شود ابتدا اقسام هدایت و اضلال را بررسی می‌کنیم، هدایت دو قسم است:

هدایت ابتدایی که خداوند در باطن از راه عقل (که رسول باطنی است) و فطرت و از بیرون هم توسّط انبیا و اولیا، انسان‌ها و جوامع بشری را به حق و عدل هدایت کرده است. آن‌ها که به ندای عقل و فطرت و به ندای انبیا و اولیای الهی لبیک گفتند و به حق عمل کردند خداوند به آن‌ها توفیق اعمال بیشتری در جهات رضای حق عنایت می‌کند که به این توفیق الهی هدایت پاداشی گفته می‌شود که آیات قرآن هم بر آن دلالت دارد:

 

«وَمَن یؤْمِن بِاللّهَ یهْدِ قَلْبَهُ»[1].

و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا قلبش را [به حقایق] راهنمایی می‌کند.

 

«وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا»[2].

و اگر او را اطاعت کنید هدایت می‌یابید.

 

امّا اضلال ابتدایی وجود ندارد چون خداوند با فطرت و عقل، بشر را هدایت کرده، انبیا و اوصیا را هم فرستاده برای هدایت انسان‌ها ازاین‌رو اضلال ابتدایی معنا ندارد. آن چه که در آیات کریم به عنوان اضلال الهی دیده می‌شود اضلال کیفری و مجازاتی است که به معنای سلب توفیق و امساک از نازل کردن رحمت است نه به معنای گمراه کردن.

در توضیح این معنا باید بگوییم که همیشه اعمال و کردار انسان نتایج و ثمرات و بازتاب خاصّی دارد از جمله این که اگر عمل نیک باشد نتیجه آن، روشن بینی و توفیق و هدایت بیشتر به سوی خدا و انجام اعمال بهتر است همان طور که در سوره مبارکه انفال به این حقیقت اشاره شده است:

 

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یجْعَل لَکمْ فُرْقَاناً»[3].

ای اهل ایمان! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا کنید، برای شما [بینایی و بصیرتی ویژه] برای تشخیص حق از باطل قرار می‌دهد.

 

و اگر دنبال زشتی‌ها برود تاریکی و تیرگی قلبش افزون می‌گردد و به سوی گناه بیشتر سوق داده می‌شود و گاه تا سر حدّ انکار خداوند می‌رسد و شاهد این گفتار این کلام خدا است:

 

«ثُمَّ کانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءی أَن کذَّبُوا بِآیاتِ اللّهَ وَکانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ»[4].

آن گاه بدترین سرانجام، سرانجام کسانی بود که مرتکب زشتی شدند به سبب این که آیات خدا را تکذیب کردند و همواره آن‌ها را به مسخره می‌گرفتند.


 

و در آیه دیگر می‌فرماید:

 

«فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ»[5].

پس هنگامی که [از حق] منحرف شدند، خدا هم دل‌هایشان را [از پذیرفتن هدایت] منحرف کرد.

 

بنابراین انتخاب راه خوب یا بد از اوّل در اختیار خود ما است. پس باید در انتظار نتیجه قهری آن باشیم. نتیجه این که هدایت و ضلالت در قرآن به معنای اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست بلکه به تصریح خود قرآن «هدایت» به معنی فراهم آوردن وسایل سعادت و «اضلال» به معنی از بین بردن زمینه‌های مساعد است بدون این که جنبه اجباری به خود بگیرد.

و این فراهم ساختن اسباب که نام آن را توفیق می‌گذاریم یا بر هم زدن اسباب که نام آن را سلب توفیق می‌گذاریم نتیجه اعمال خود انسان‌ها است که این امور را در پی دارد پس اگر خدا به کسانی توفیق هدایت می‌دهد و یا از کسانی سلب توفیق می‌کند نتیجه مستقیم اعمال خود آن‌ها است و پر واضح است که اگر از کسی بر اثر عمل سوء، سلب توفیق شود و عنایت و لطف خدا از او قطع شود به حال خود واگذاشته شده و سرانجام چنین فردی ضلالت و گمراهی است. مگر این که برگردد و توبه کند و نقصی را که در اثر گناه بر فطرتش وارد کرده جبران نماید که در این صورت خداوند او را هدایت خواهد کرد.


بنابراین اضلال الهی همان اضلال مجازاتی و کیفری است که نتیجه عمل خود شخص است و خداوند در قرآن‌کریم در هیچ جای کلام خود اضلال را به خود نسبت نداده مگر آن اضلالی که مسبوق به ظلم[6] خود عبد یا فسق[7]، کفر، تکذیب و... باشد و برای این که کسی توهّم نکند که اصل ضلالت نیز مستند به خداوند است در سوره مبارکه نحل با این که ضلالت مجازاتی است و مربوط به خداوند است باز هم به خدا نسبت نداده است بلکه فرموده:

 

«وَمِنْهُم مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلاَلَةُ»[8].

و گروهی [دیگر را به سبب تکبّر و عنادشان] گمراهی بر آنان مقرّر شد.

 

ابتدا کسانی را که هدایت کرده اسم برد، آن گاه کسانی را که ضلالت خود را تثبیت نموده و با اختیار خود ضلالت را بر هدایت اختیار کردند در مقابل آنان آورده است.


[1]  تغابن 64 : 11 . 
[2]  نور 24 : 54 . 
[3]  انفال 8 : 29 .
[4]  روم 30 : 10 . 
[5]  صف 61 : 5 . 
[6]  « مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کذَّبُوا بِآیاتِ اللّه‌َ وَاللّه‌ُ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ » « وصف کسانی که عمل کردن به تورات به آنان تکلیف شده است ، آن گاه به آن عمل نکردند ، مانند درازگوشی است که کتاب‌هایی را [ که هیچ آگاهی به محتویات آنها ندارد ] حمل می‌کند . چه بد است سرگذشت مردمی که آیات خدا را تکذیب کردند . و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند » جمعه 62 : 5 .
[7]  « فَیقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللّه‌ُ بِهذَا مَثَلاً یضِلُّ بِهِ کثِیراً وَیهْدِی بِهِ کثِیراً وَمَا یضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ » « و اما کافران می‌گویند : خدا از این مثل چه اراده کرده است ؟ ! خدا بسیاری را به آن مثل [ به خاطر عدم دقت و مطالعه  ]گمراه می‌کند ، و بسیاری را به آن مثل [ به سبب درک صحیح ] هدایت می‌نماید ؛ و جز فاسقان را به آن گمراه نمی‌کند » بقره 2 : 26 .
[8]  نحل 16 : 36 .

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه