قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خداوند چرا شیطان را آفرید؟!

وجود شیطان مایه آزمایش بزرگی برای انسان‌ها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان می‌شود.

اولاً: شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و خلقت او از آغاز، خلقت پاک و بی‌عیبی بود و سال‌ها قداست و پاکی خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار هم ردیف فرشتگان شد. ولی سرانجام بر اثر خودخواهی و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادی خویش طریق گمراهی را پیش گرفت و از درگاه خداوند رانده شد.

ثانیاً: وجود شیطان مایه آزمایش بزرگی برای انسان‌ها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان می‌شود؛ زیرا وجود این دشمن نیرومند برای مؤمنان آگاه و کسانی که می‌خواهند راه حق را بپویند نه تنها زیان بخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است؛ زیرا می‌دانیم پیشرفت‌ها و تکامل‌ها معمولاً در میان تضادها صورت می‌گیرد. هنگامی که انسان در مقابل دشمن نیرومندی قرار می‌گیرد تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج می‌کند و به تعبیر دیگر: وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هر چه بیشتر می‌گردد و در نتیجه ترقّی و تکامل حاصل می‌شود.

یکی از فلاسفه بزرگ می‌گوید:

«هیچ تمدّن درخشانی در جهان پیدا نشد، مگر این که، ملّتی مورد هجوم یک نیروی خارجی قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را به کار انداخت و آن چنان تمدّن درخشانی را پی‌ریزی کرد».

البتّه توجه به این نکته ضروری است که شیطان بر انسان تسلّطی ندارد بلکه انسان‌ها هستند که به میل و اراده و اختیار خود، راه نفوذ را به روی او می‌گشایند. کار شیطان فقط دعوت کردن است او برای همه دعوت نامه می‌فرستد همان طور که خدا، پیامبران و امامان معصوم علیهم‌السلام هم برای ما دعوت نامه فرستاده‌اند خود ما هستیم که با اختیار و آزادی یا دعوت شیطان را لبیک می‌گوئیم یا دعوت حق و اولیای الهی را.

از این جهت فردای قیامت وقتی کار حساب بندگان صالح و غیر صالح پایان پذیرفت شیطان به پیروان خود چنین می‌گوید:

 

«إِنَّ اللّهَ وَعَدَکمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکمْ فَأَخْلَفْتُکمْ وَمَا کانَ لِی عَلَیکم مِن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنفُسَکم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکمْ وَمَا أَنتمُ بِمُصْرِخِی إِنِّی کفَرْتُ بِمَا أَشْرَکتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»[1].

یقیناً خدا [نسبت به برپایی قیامت، حساب بندگان، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم [که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولی می‌بینید که وعده خدا تحقّق یافت] و [من] در وعده‌ام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ غلبه و تسلّطی نبود، فقط شما را دعوت کردم [به دعوتی دروغ و بی‌پایه] و شما هم [بدون اندیشه و دقت دعوتم را] پذیرفتید، پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من، بی‌تردید من نسبت به شرک‌ورزی شما که در دنیا درباره من داشتید [که اطاعت از من را هم‌چون اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و منکرم؛ یقیناً برای ستمکاران عذابی دردناک است.

 

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که وسوسه‌های شیطان هرگز اختیار و آزادی اراده را از انسان نمی‌گیرد بلکه او یک دعوت کننده بیش نیست و این انسان‌ها هستند که با اراده خود دعوت او را می‌پذیرند. منتهی ممکن است زمینه‌های قبلی و مداومت بر گناه و کار خلاف، وضع انسان را به جایی برساند که یک نوع حالت سلب اختیار در برابر وسوسه‌ها در وجود او پیدا شود. همان گونه که در بعضی از معتادان نسبت به موادّ مخدّر چنین حالتی وجود دارد ولی چون سبب این حالت نیز اختیار خود انسان بوده نتیجه آن هم هرچه باشد اختیاری محسوب می‌شود. 


[1]  ابراهیم 14 : 22 .

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه