اولاً: کلمه ایمان و مؤمن در اصطلاح روایی و قرآنی، شامل هر مسلمانی نمیشود، بلکه ایمان درجهای بسیار بالاتر از اسلام است و افرادی که در بالا اشاره شده، مشمول آیه شریفه نمیباشند و مؤمن کسی است که علاوه بر اسلام به ولایت علی بن ابی طالب و اولاد معصوم آن حضرت ایمان آورده باشد. بنابراین نباید آنان را در دل و قلب خود دوست بداریم.
ثانیاً: حدّ تعادل این است که در معاشرت و امور دنیوی تا آنجا که نیازمندیم با آنها ارتباط اجتماعی داشته باشیم و از طرفی اگر میتوانیم، با گفتهها و اعمال خود آنان را به طریق ایمان و راه راست هدایت کنیم و اعتقاد قلبی ما این باشد که منشأ همه ظلمها و ستمها و ریشه همه بدعتها و انحرافات، همانهایی بودند که خلافت نبوی را از مسیر مستقیم خود به مسیرهای انحرافی و باطل کشاندند و این ذکر شریف را فراموش نکنیم که:
«اللّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَی ذلِک»[1].
«خدایا لعنت کن نخستین ستمکاری را که به حق محمّد و خاندان محمّد ستم کرد تو آخرین کسی را که در این ستم از او پیروی نمود».
[1] البلد الامین : 271 ؛ کامل الزیارات : 331 باب 71 .