با توجه به آثاری مانند مسکن الفواد که پیرامون صبر در مصیبت نوشته شده است.
1 ـ مصائب و عزاداری بر دو قسم است:
الف ) مصائبی که جنبه الهی، معنوی، مذهبی و اجتماعی دارد و ریشه در اعماق دین و مذهب داشته و هیچ جنبه شخصی و خانوادگی ندارد.
ب ) مصائبی که جنبه شخصی و فردی دارد مانند مصیبت مرگ پدر، پسر، همسر و...
2 ـ کتاب شریف «مسکن الفواد» کتابی است که مؤلف بزرگوارش جناب شهید ثانی رحمهالله آن را برای تسکین قلب پدران و مادرانی نوشته که فرزندان خود را از دست دادهاند و یا فرزندانی که نعمت پدر را از دست دادهاند و تمام روایاتی که در این کتاب شریف پیرامون صبر و بردباری و... وارد شده، در ارتباط با مصائب شخصی است و در این جهت نیاز به این است که ما از این روایات استمداد بگیریم، بلکه صریح آیه قرآن میفرماید:
«وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»[1].
و بیتردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش میکنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده.
آنان که مصیبتی را درک میکنند شعارشان این است.
«إِنَّا للّهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»[2].
ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمیگردیم.
بنابراین مسأله صبر بر مصیبت نزدیکان و نخراشیدن صورت و بدن و بر سر و سینه نزدن در این گونه مصیبتها را نباید با قضیه عزاداری بر سید و سالار شهیدان، حضرت ابا عبداللّه الحسین علیهالسلام مخلوط کرد.
3 ـ همین علما و بزرگانی که ما را از چنین اعمالی در مصیبت نزدیکان نهی فرمودهاند وقتی به قضیه عزاداری امام حسین علیهالسلاممیرسند، نه تنها مردم را تشویق و ترغیب به اقامه عزا میکنند، بلکه خودشان هم از کسانی هستند که در صفوف اول هیئتهای مذهبی همراه با عزاداران بر سر و سینه میزنند و نوحه سر داده و عزا بر پا میکنند.
خود این سیره و روش آنان در طول تاریخ بیانگر این قضیه است که مسأله مصیبتهای شخصی را نباید با قضیه عزاداری بر امام حسین علیهالسلام خلط نمود و این دو موضوع، کاملاً مجزّا هستند.
3 ـ در روایتی که امام حسین علیهالسلام به خواهرشان زینب کبری علیهاالسلام میفرماید:
پس از مرگ من صبر پیشه کن و..[3].
و همین طور مشابه این روایت، از متن روایت به وضوح پیدا است که امام علیهالسلام برای حضرت زینب یک وظیفه بسیار بزرگ را معین میکند که آن وظیفه اهمیتش فوق اشتغال به امور عزاداری است ولی روایات بسیاری داریم که بیانگر سوگواری حضرت زینب علیهاالسلام در کوفه و شام و مدینه و منازل بین راه و اقامه عزاداری سید السّاجدین در شهر شام میباشد که اساس و بنیان عزاداری از فرمایشهای آن حضرت پایه گذاری شده و پایههای حکومت بنیامیه را متزلزل کرد.
4 ـ از روایات بزرگان اهل سنّت نیز به خوبی پیداست که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله در مرگ فرزند عزیزش ابراهیم گریه کرد و نیز در شهادت عموی بزرگوارش حضرت حمزه اقامه عزا نمود ما در این جا به ترجمه چند روایت مستند اکتفا میکنیم:
الف ) در کتاب عِقد الفرید[4] آمده است که موقع مرگ ابراهیم «فرزند رسول خدا» حضرت در مرگ این کودک گریه کردند. از ایشان سؤال شد چرا گریه میکنید؟ در پاسخ فرمودند:
در مرگ ابراهیم اشک از دیدگان جاری و قلب در فراق او محزون است ولی بر زبان ما چیزی جاری نمیشود که موجب خشم پروردگار بشود.
ب ) ابن جوزی در کتاب تذکرة الخواص[5] از ام ایمن نقل میکند که: آن گاه که عبدالمطلب (جدّ پیامبر) از دنیا رفت، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را دیدم که زیر تابوت عبد المطلب حرکت میکرد در حالی که در مرگ او گریه میکرد.
ج ) در کتاب طبقات الکبری[6]، ذخائر العقبی[7]، المستدرک علی الصحیحین[8]، تاریخ المدینه[9] و دهها کتب دیگری که از بزرگان اهل سنّت به جا مانده روایات زیادی آمده است که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله در مرگ ابوطالب، فاطمه بنت اسد، مادر گرامیش آمنه، عمویش حمزه، عثمان بن مظعون، سعد بن ربیع که از شهدای احد بود، گریه و اقامه عزا نمود.
بد نیست به این روایت اهل سنّت اشاره شود که اوّلین کسی که با عزاداری و گریه مخالفت کرد چه کسی بود.
حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک[10]، وفائی در کتاب سنن[11] و احمد حنبل در مسند[12] این روایت را نقل کردهاند که: پیامبر گرامی بر سر جنازهای حاضر شد در حالی که عمر بن خطّاب نیز حضرت را همراهی میکرد. پس حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله شنید که زنان منزل بر جنازه گریه میکنند. عمر با خشم و غضب آنها را از گریه منع کرد، آن گاه حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله رو به عمر کرده و فرمود: ای عمر! این زنان را آزاد بگذار تا گریه کنند، همانا در هر مصیبتی چشم گریان و قلب نالان میشود و وعده عهد خدا (قیامت) نزدیک است.
از مجموع روایات و مطالعه تاریخ این نکته به دست میآید که گریه و نوحهای که در روایات مورد مذمّت قرار گرفته نوحهای است که با عدم رضایت خداوند همراه بوده و عزادار معترض به قضای الهی باشد اما عزاداری امام حسین علیهالسلام مقولهای جدا است و روایات ما نیز به این امر تشویق میکند؛ چون در متن این عزاداری، بقای اسلام و تزلزل حکومت فاسدان و ظالمان نهفته است و ثمرات معنوی و اجتماعی زیادی به همراه دارد که به بعضی از آنها در قسمتهای قبل اشاره شد.
[1] بقرة 2 : 156 .
[2] نفس المهموم : 346 و355 .
[3] عقد الفرید : 3/19 .
[4] تذکرة الخواص : 1/136 .
[5] طبقات الکبری : 1/105 .
[6] ذخائر العقبی : 56 .
[7] مستدرک الصحیحین : 1/357 .
[8] تاریخ المدینه : 1/118 .
[9] مستدرک الحاکم : 1/381 .
[10] سنن وفائی : 4/19 .
[11] مسند احمد : 3/323 .
[12] مجموعه ورام : 1/134 ؛ شرح نهج البلاغة ، ابن ابی الحدید : 19/288 .