خداوند در سوره مبارکه لقمان؛ آگاهی از قیامت، نزول باران، چگونگی جنین در رحم مادر، اموری را که انسان در آینده انجام میدهد و محل مرگ او را در اختیار خود میداند و دیگران به آن راهی ندارند، و در مورد سؤال مذکور میفرماید:
«وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَی أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»[1].
یقیناً خداست که دانش قیامت فقط نزد اوست، و [تنها او] باران را نازل میکند، و [اوضاع و احوال] آنچه را در رحمهاست میداند؛ و هیچکس نمیداند فردا چه چیزی [از خیر و شر] به دست میآورد، و هیچکس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؛ بیتردید خدا دانا و آگاه است.
از سوی دیگر هم در تاریخ و روایات متعدّدی میخوانیم که ائمّه علیهمالسلام و حتّی بعضی از اولیاء اللّه غیر از امامان از مرگ خود خبر دارند و یا محلّ دفن خود را بیان کردند از جمله در حوادث مربوط به کربلا، در روایات آمده است؛ که پیامبر یا امیرمؤمنان و انبیای گذشته علیهمالسلام از وقوع شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش در این سرزمین خبر دادهاند و در کتاب کافی هم بابی در زمینه آگاهی ائمّه علیهمالسلام از زمان وفاتشان موجود است[2].
بنابر این در جمع بین این دو مطلب و تعارض ظاهری که وجود دارد باید بگوئیم آگاهی بر پارهای از این امور به صورت علم اجمالی ـ آن هم از طریق تعلیم الهی ـ هیچ منافاتی با اختصاص علم تفصیلی آنها به ذات پاک خداوند ندارد و همان طور که گفتیم همین اجمال نیز ذاتی و استقلالی نیست بلکه جنبه عرضی و تعلیمی دارد و از طریق تعلیم الهی است، به مقداری که خدا میخواهد و صلاح میداند.
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم که یکی از یاران حضرت سؤال کرد که: آیا امام علم غیب میداند؟
امام فرمودند:
«لا وَلکنْ اِذا اَرادَ أن یعْلَمَ الشَّیءَ اَعْلَمَهُ اللّه ذلک»[3].
«امام علم غیب را ذاتاً نمیداند ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم میدهد».
پس قاعده کلی در این مورد عدم آگاهی از زمان مرگ است ولی به طور استثنا گاهی عدّهای از افراد که در تهذیب نفس و تزکیه روح کوشیدهاند و در طریق بندگی خدا ثابت قدم باشند؛ مانند مرحوم شیخ مرتضی طالقانی، حکیم هیدجی، مرحوم آیت اللّه حجّت کوه کمرهای، پدر آیت اللّه اراکی، میرزا محمود شیخ الاسلام[4]، آیت اللّه شاه آبادی، آیت اللّه سید احمد خوانساری و... به تعلیم الهی از زمان مرگ خود آگاه میگردند و عدم آگاهی از زمان مرگ برای عموم مردم یکی از الطاف الهی است و از اسباب زنده ماندن انسان تا اجل محدود و مقرّر است و اگر انسان از مکان و زمان مرگ خود آگاه بود نور امید در زندگی او خاموش میشد و دست از هرگونه تلاش و فعّالیت میکشید و چه بسا قبل از رسیدن اجل مقرّر از غم و ناامیدی جان میداد.
یکی از اثرات مهم تربیتی جهل به مرگ این است که انسان عاقل همیشه آماده سفر قیامت است و هر لحظه احتمال فرا رسیدن مرگ را میدهد از اینرو کمتر گناه میکند و اگر احیاناً مرتکب گناه و خطایی شد در صدد جبران آن برآمده و به درگاه الهی توبه میکند اما اگر از زمان مرگ آگاه باشد ممکن است دست به هر کاری بزند به این بهانه که فعلاً فرصت دارم و در آینده توبه خواهم کرد.
[1] کافی : 1/258 کتاب الحجّه ، باب أن الأئمة علیهمالسلام یعلمون متی یموتون . . . ) .
[2] الکافی : 2/257 ، باب نادرٌ فیه ذکر الغیب ، حدیث 4 .
[3] عرفان اسلامی : 12/244 .
[4] معادشناسی : 1/99 ـ 101 .