
سوگند بيجا

و خداوند را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد به اين كه سوگند بخوريد كه نيكى نكنيد و تقوا را رعايت ننمائيد و ميان مردم آشتى برقرار نكنيد، [خدا رضايت ندارد كه نامش وسيله امتناع از امورى شود كه خود به انجام آنها فرمان داده است] خدا نسبت به همه نيات و گفتههاى شما شنوا و داناست.
خدا شما را به خاطر سوگندهاى لغوتان كه جدى و حقيقى نيست مؤاخذه نمىكند، ولى شما را به سبب آنچه در دلهايتان از سوگند جدى مرتكب شدهايد كيفر مىدهد، و خدا بسيار آمرزنده و بردبار است. براى كسانى كه سوگند ياد مىكنند كه از آميزش با زنانشان خوددارى كنند شرعا چهار ماه مهلت امتناع دارند، چنانچه به آنچه مقتضاى زناشوئى است بازگردند گناهى بر سوگندشان نيست و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
از سياق اين سه آيه شريفه استفاده مىشود كه هر سه آيه در رابطه با زن و شوهر است، شوهرى كه بخاطر كم ظرفيتى، و خشمگين شدن در برابر مسئلهاى ناچيز سوگند مىخورد كه از نيكى به زن و رعايت تقواى الهى در حق او و برقرارى صلح ميان مردم خوددارى كند، و نيز سوگند مىخورد كه تا هر مدتى بخواهد از انجام حق زناشوئى نسبت به همسرش امتناع ورزد تا او را به صورتى غير عادلانه در فشار روحى قرار دهد.
سوگندى كه به عنوان سوگند تحقق پيدا مىكند سوگندى است كه خورنده آن نيت جدى داشته باشد، و با اسامى جلاله همراه باشد.
در اين زمينه بايد توجه داشت كه رعايت احترام و ادب نسبت به اسماء و صفات از واجبات حتميه است، و جز در موارد شرعى بايد از سوگند خوردن به نام خدا جداً پرهيز داشت.
وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ.
اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه آنچه را خدا از قبيل نيكى و تقوا و اصلاح ميان خانوادهها و مردم فرمان داده با سوگند به حضرت حق در رابطه با ترك آنها كارى غير عملى و لغو و بيهوده، و زمينهاى براى تعطيل آنها نيست.
مگر امكان دارد فرمان پروردگار به امورى كه اساس سعادت و خوشبختى و امنيت و آرامش است با سوگند يك فرد جاهل، يا خشمگين، يا از خود راضى، يا كسى كه مىخواهد به همسرش ستم روا بدارد تعطيل گردد، و به عرصه اجرا و انجام گذارده نشود.
مگر مىتوان با سوگند به خدا، مجوز ستم و ستمكارى و ظلم و بيدادگرى نسبت به زن صادر كرد؟ براى مرد نسبت به تعطيل حقوق همسرش هيچ راهى وجود ندارد، و با سوگند روزنهاى براى ظلم و ستم باز نمىشود!
اين كه انسان سوگند بخورد كه زن را در معرض تعطيل حقوق و ستم قرار دهد اخلاق جاهلى و پيروى از فرهنگ جاهليت پيش از بعثت پيامبر اسلام است.
رسول خدا با آيات كتاب الهى و دستورات متين و حكيمانهاش به اين امور پايان داد، و پرونده ستم و ظلم مردان به زنان و زنان به مردان را بست و در صورتى كه مردان و زنان به پذيرش حق تن دهند زمينه تحقق عدالت را فراهم نمود.
زن در صورتى كه از وضعيت عادى برخوردار باشد هر چهار ماه يك بار از شوهرش حق آميزش جنسى دارد، لذا در آيه شريفه به مردانى كه سوگند مىخورند از آميزش با همسرانشان امتناع كنند تا چهار ماه مهلت داده شد: تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ اگر پس از اين مدت كه حق قانونى اوست به همسرش بازگشت و با او آميزش جنسى نمود، تنها كفاره شكستن سوگند را بايد بدهد كفارهاى كه در آيه 89 سوره مائده بيان شده است، ولى اگر مرد به همسرش بازگردد ولى او را چون زن رها شده قرار دهد، زن بخاطر ضايع شدن حقش مىتواند به محاكم صالحه مراجعه كند، حاكم مرد را ميان بازگشت به همسر و طلاق مخير مىكند، چنانچه سرسختى نشان داد به زندان محكومش مىكند واز جهت آب و غذا بر او سخت مىگيرد تا يكى از دو جهت را انتخاب كند يا طلاق يا اداى حق زناشوئى.
درست است كه طلاق يك امر جائز ولى مكروه است، اما اگر بدون دليل منطقى و نهايتاً براى اذيت و آزار زن صورت گيرد حرام و موجب عذاب خداوند است.
برگرفته از کتاب تفسیر حکیم، نوشته استاد حسین انصاریان