
دورنمائى از شرايط همسر

عناوین این مقاله
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدانتخاب شوهر بدخلق، كج فهم، گنهكار، و به ويژه شرابخوار، و بىنماز، و داراى كسب حرام، و معاشر با بدكاران و فاسقان، و بىاعتناى به دين و مقررات حضرت حق روا نيست، اگر چه داراى ثروت و مقام ظاهرى باشد.
در حديثى آمده: كسى كه همسر بدكارى را براى كسى در نظر بگيرد، و چنين ازدواجى را پيشنهاد كند قطع رحم كرده است و دربارهى او ظلم روا داشته و وى را در معرض جفا قرار داده است.
و نيز همسر مرد نبايد كم درك، خالى از شعور، پرتوقع، و كسى باشد كه به عفت و وفا پاىبندى نداشته باشد، چنين همسرى لايق و شايسته نيست كه شريك زندگى مرد شود، مگر آن كه مرد احتمال نزديك به يقين دهد كه چنين زنى قابليت تربيت خود را از دست نداده باشد، و شايسته باشد كه بتوان او را به ارزشها دلالت نمود، و در راه درستى و پاكى و صداقت انداخت، كه البته در پارهاى از موارد اين گونه اقدامات داراى ارزش خاصى است و در پيشگاه حق عبادت محسوب مىشود.
خواستگارى طبق معمول و رسوم عادى در هر زمان و مكان به عمل مىآيد، ولى سزاوار است دختر در قبول شوهر به صلاح ديد و خيرخواهى پدر احترام بگذارد، و خود را صرفاً تسليم دلخواه و هوسهاى آنى و زودگذر ننمايد.
زيرا ممكن است دختر بر اثر غلبهى احساس و عاطفه تصميمى بگيرد، كه نتيجهاش براى او مثبت نباشد، و بررسى كافى نكردن در همان ابتداى ازدواج به اختلاف و كشمكشهاى شديد و جدى منتهى گردد.
البته بر اساس اسلام دختر را نمىتوان به ازدواجى كه خودش به آن راضى نيست مجبور نمود، چنان كه در حديث است:
دخترى نزد رسول خدا آمد و يادآورى كرد كه پدرش در سن كم او را به كسى شوهر داده است، ولى خود او حالا كه به تشخيص و رشد رسيده است به اين كار راضى نيست و آن را به صلاح خود نمىداند، پيامبر چون عدم رضايت او را حس كردند و ملاحظه فرمودند كه اين زن از اين كار خوشنود نيست، ادامه همسرى با آن مرد، يا ترك شوهر و تن دادن به طلاق را به اختيار خود او واگذار كردند.
و از حضرت باقر (ع) پرسيدند: دو طفل نابالغ را اولياى آنان «برابر با رسمى كه حاكم بود» به عقد ازدواج يكديگر در آوردهاند، حكمش در اسلام چيست؟ فرمود: هر يك از آن دو نفر زمانى كه به حد بلوغ و رشد رسيدند در صورتى كه به آن ازدواج راضى نبودند مىتوانند آن را به هم زده و رشتهى ازدواج را بگسلند.
قرار نامزدى و گفتار اوليه دربارهى ازدواج يك پسر و دختر نمىتواند پايه و اساس ازدواج باشد، زيرا ممكن است طرفين به علل مختلف نتوانند توافق كامل كنند و بعد از چندى منصرف گردند، در صورتى كه پس از قرار نامزدى يكى از دو طرف از عقد ازدواج امتناع نمايد، در صورتى كه به هم زدن آن قرار علت موجهى نداشته باشد و ضمناً موجب خسارتى براى طرف ديگر شده باشد، بايد در حدود امكان جبران خسارت شود، زيرا اسلام هيچ خسارتى را براى هيچ كس راضى نيست.
3- شرايط ازدواج را نبايد سنگين قرار داد، و نيز نبايد هدف اصلى از قبول همسر را كه ايجاد انس و محبت و آرامش خاطر است فراموش كرد و آن را چنانچه امروزه معمول شده به صورت خريد و فروش در آورد، اين وظيفه سران قوم و ريش سپيدان در هر منطقه است كه در اين زمينه پيشقدم شوند، و مسئلهى ازدواج را از وضع زننده داد و ستد بيرون آورند و به آن صورت صحيح اسلامى دهند. «11»
سفارشى به زنان بر اساس آيات و روايات
از آنجا كه ديدن بعضى از مناظر شهوت انگيز سهم بزرگى در تحريك قواى شهوانى دارد، و غالباً زمينه افكار انحرافى را در جوانان تربيت نشده، و مردان كم ايمان به وجود مىآورد، لذا زنان با ايمان و معتقد به قيامت، و همهى زنانى كه اندك توجهى به واقعيات و منافع و مضار انسانى دارند بايد به سهم خود در راه حفظ و تقويت عفت عمومى و بقاى اخلاق انسانى و تداوم شرف و كرامت مردم تشريك مساعى نموده و از كارهائى كه سبب ايجاد فكر گناه در ديگران مىگردد خوددارى نمايند، از جمله خود را از آرايش و خودنمائىهائى كه موجب جلب توجه ديگران مىشود حفظ كنند و به سهم خود طبق وظيفهى اسلامى و انسانى در ايجاد تقوا و نيكى همكارى و تعاون داشته باشند، و هيچگاه به هدف اين كه مورد نظربازى و تماشاى اين و آن قرار گيرند، با آرايش از خانه بيرون نيايند و بدانند كه وجودشان در عرصهى خلقت بالاتر و برتر از اين است كه وسيلهى اجراى گناه و پيدا شدن فكر و طرح گناه و بىعفتى در ديگران شوند.
زنان فهميده و عاقل خود را بزرگتر از اين مىدانند كه آنان و همجنسانشان طورى عمل كنند كه به منزلهى اسباببازى و به عنوان يك موجود سرگرمكننده و وسيلهى هرزگى و شهوترانى مورد توجه مردان و نظربازان قرار گيرند، و تنها بر اسس اين فكر كودكانه به فكر خودآرائى باشند و همهى همت آنان پوشيدن لباسهاى رنگارنگ و آرايشهاى خارج از حد معمول و تبعيت از مُدهاى زننده بيرون از حدود اخلاق حسنه باشد.
زنان مسلمان بايد بدانند شخصيت انسانى و به ويژه مقام مادرى آنان بسيار محترمتر از اين است كه در روش زندگى از فرهنگ يهوديت و مسيحيت در برابر فرهنگ غنى و سعادت بخش اسلام پيروى كنند، زنان بايد هم جايگاه انسانى خود را درك كنند و هم به طور شايسته و متناسب رفتار نمايند، و همهى همت و كوشش آنان اين باشد كه در دامن آنان شخصيتهاى ارزنده و بلند همتى تربيت شوند، و از اين طريق به ملت اسلام و كشور و وطن خدمات بزرگى ارائه دهند. «2»
2- از ديدگاه اسلام در شخصيت انسانى و پاداش و عقوبت اخروى برده و آزاد هيچ فرقى نيست، برده، برده به دنيا نيامده، و كنيز، كنيز متولد نشده، به عللى از جمله جنگ به ناحق بر ضد يك ملت سبب شده كه ملت مظلوم برخى از ظالمان را به اسارت بگيرند و به كيفر جنگى كه بر آنان تحميل شده داغ بردگى بر مردان متجاوز و مهر كنيزى بر زنان متجاوزان بزنند، اسلام در حد رعايت حقوق بردگان و كنيزان اين معنا را به عنوان جريمهى ظالم پذيرفته و اكيداً سفارش نموده تا جائى كه ميسر است به ويژه اگر غلام و كنيز مسلمان شدند آنان را آزاد كنند.
اسلام به همه وصيت كرده كه با برده و كنيز با خوشرفتارى برخورد شود، و حق آنان بخصوص حق طبيعى غريزه و عواطف آنان لحاظ شود و در صورت تمايل داشتن آنان به ازدواج وسيلهى ازدواج آنان را فراهم كنند، چنان كه در آيهى مورد شرح ملاحظه كرديد، خداوند از آنان كه نمىتوانند با زنان آزاد ازدودج نمايند خواسته با كنيزان با ايمان ازدواج كنند و مهريه آنان را به عنوان حق واجب بپردازند، و ادعاى آنان را در مؤمن بودن بپذيرند، و در اين زمينه به دنبال پىجوئىهاى سخت نباشند، كه امور باطنى و قلبى و پىجوئى آن آنهم در دنيا بلكه در قيامت به عهدهى حضرت حق است وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ
و كسى كه با كنيز ازدواج مىكند بايد به اين حقيقت كه از جانب خداوند ارائه شده توجه داشته باشد كه از نظر گوهر انسانى برده و كنيز مانند ديگر انسانها هستند، و در اين زمينه تفاوت و اختلافى ميان انسانها وجود ندارد: بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ.
3- به كسانى كه مىخواهند به ازدواج آسان تن دهند، و بخاطر فرار از هزينههاى كمرشكن با كنيز عقد نكاح ببندند سفارش مىكند كه در اين زمينه تحقيق و پىجوئى كنيد كه دامن كنيز از زنا و رفيق بازى و داشتن معشوقه پنهانى پاك باشد، كه محيط زن و شوهرى و عرصهى خانه از سلامت بهرهمند گردد، و فرزندانى شايسته از اين ازدواج به دنيا آيد، گويا آيهى شريفه مىخواهد بگويد با كنيز آلوده به زنا، و دارندهى رفيق نامحرم، ازدواج مناسب نيست، مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ.
4- در ميان سنن و روش گذشتگان روشها و سنتهاى حسنهاى وجود داشته كه به خير و صلاح آنان تدوين يافته بود، از آنجا كه خدواند نسبت به بندگانش داراى رحمت است و خير و صلاح همه را مىداند و كار حضرتش بر پايهى حكمتو استوارى است، اراده فرموده روشها و سنن صحيح گذشتگان را بيان كند، تا مردمها با تبعيت از آنها به تأمين خير و سعادت خود برخيزد، و بنائى محكم از ازدواج بنا كنند و عمرى را در امنيت و رفاه پاكدامنى به سر ببرند، و زندگى و حياتى توأم با نور و نورانيت داشته باشند، و از فيوضات الهيه در سايهى چنين زندگى و حياتى برخوردار گردند
----------------------------------------------------------------------
(1)- اينجانب در زمينه ازدواج و شئون آن كتابى به نام نظام خانواده در اسلام نوشتهام كه داراى سى بخش است و تاكنون 27 بار در ايران و به شش زبان خارجى ترجمه شده، مفصل اين بحث را مىتوانيد در اين كتاب مطالعه كنيد.
(2)- با دستورات اسلام آشنا شويم، با اندكى تصرف در عبارات 208.
برگرفته از کتاب تفسير حكيم نوشته استاد حسین انصاریان