لطفا منتظر باشید
حكمتها و سخنان كوتاه حكمتها و سخنان كوتاه
  • ] قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ،
    آن حضرت فرمود: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتی‌ است که سوارش شوند،
  • 1 وَ لا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ.
    و نه پستانی‌ که شیرش دوشند.
  • 2 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَزْرى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ،
    و آن حضرت فرمود: آن که طمع را شعار خود نمود نفسش را خوار ساخت،
  • وَ رَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ
    و کسی‌ که سختی‌ خود را فاش کرد راضی‌ به پستی‌ شد، و آدمی‌ که زبانش را بر خود
  • مَنْ اَمَّرَ عَلَيْها لِسانَهُ.
    امارت داد بی‌ مقدار گشت.
  • 3 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْبُخْلُ عارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَالْفَقْرُ
    و آن حضرت فرمود: بخل عار است، و ترس نقصان، تنگدستی‌
  • يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَريبٌ فى بَلْدَتِهِ.
    زیرک را از برهانش لال کند، انسان تهیدست در دیارش غریب است.
  • 4 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ
    آن حضرت فرمود: ناتوانی‌ آفت، پایداری‌ شجاعت، زهد در دنیا
  • ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرينُ الرِّضى.
    ثـروت، و پاکدامنی‌ سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشینی‌ نیکوست
  • 5 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ، وَ الاْدابُ حُلَلٌ
    و آن حضرت فرمود: دانش میراثی‌ گرانبها، آداب پسندیده زیورهای‌
  • مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صافِيَةٌ.
    تازه، و اندیشه آیینه ای‌ صاف اسـت.
  • 6 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشاشَةُ
    و آن حضرت فرمود: سینه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رویی‌
  • حِبالَةُ الْمَوَدَّةِ ، وَ الاِْحْتِمالُ قَبْرُ الْعُيُـوبِ.
    دام محبت، و تحمل آزار دیگران پوشاننده عیوب انسان است.
  • - وَ رُوِىَ اَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ فِى الْعِبارَةِ عَنْ هذَا الْمَعْنى اَيْضاً:-
    و روایت شده از آن حضرت که در زمینه فقره اخیر چنین فرموده:
  • وَالْمُسالَمَةُ خِباءُ الْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ
    صلح و مسالمت پوشش عیبهاست. و خشمگین بر آدم از خود
  • السّاخِطُ عَلَيْهِ.
    راضـی‌ بسیار اسـت.
  • 7 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الصَّدَقَةُ دَواءٌ مُنْجِحٌ، وَ اَعْمالُ الْعِبادِ
    و آن حضرت فرمود: صدقه دارویی‌ است سودمند، و کردار بندگان
  • فى عاجِلِهِمْ نُصْبُ اَعْيُنِهِمْ فى آجِلِهِمْ.
    در این جهان پیش روی‌ چشم آنان در آن جهان است.
  • 8 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِعْجَبُوا لِهذَا الاِْنْسانِ، يَنْظُرُ بِشَحْم،
    و آن حضرت فرمود: از این انسان شگفت زده شوید که با پیهی‌ می‌ بیند، با گوشتی‌
  • وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْم، وَ يَسْمَعُ بِعَظْم، وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم.
    می‌ گوید، با اسـتخوانی‌ می‌ شـنود، و از حفره ای‌ تنفس می‌ کنـد.
  • 9 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا اَقْبَلَتِ الدُّنْيا عَلى قَوْم اَعارَتْهُمْ
    و آن حضرت فرمود: چون دنیا به ملّتی‌ روی‌ کند خوبیهای‌ دیگران را
  • مَحاسِنَ غَيْرِهِمْ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحاسِنَ
    به آنان عاریت دهد، و چون پشت کند خوبیهایشان را از آنان
  • اَنْفُسِهِمْ.
    سلب نماید.
  • 10 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - خالِطُوا النّاسَ مُخالَطَةً اِنْ مِتُّمْ مَعَها بَكَوْا
    و آن حضرت فرمود: با مردم آنچنان معاشرت کنید که چون از دنیا رفتید بر شما
  • عَلَيْكُمْ، وَ اِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا اِلَيْكُمْ.
    بگریند، و اگر زنده ماندید به شما میل نمایند.
  • 11 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّكَ، فَاجْعَلِ
    و آن حضرت فرمود: وقتی‌ بر دشمن غلبه کردی‌، گذشت
  • الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.
    از او را شکرانه پیروزی‌ بر وی‌ قرار ده.
  • 12 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ
    و آن حضرت فرمود: ضعیف ترین مردم کسی‌ است که از یافتن دوستان
  • الاِْخْوانِ، وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
    ناتوان است، و ناتوان تر از او کسی‌ است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
  • 13 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا وَصَلَتْ اِلَيْكُمْ اَطْرافُ النِّعَمِ،
    و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که مقدمات نعمتها به شما رسید،
  • فَلاتُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّكْرِ.
    نهایت آن را با کمی‌ شکر از خود مرانید.
  • 14 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ ضَيَّعَهُ الاَْقْرَبُ، اُتيحَ لَهُ الاَْبْعَدُ.
    و آن حضرت فرمود: آن را که نزدیک واگذارد، یاری‌ بیگانه بسیار دور را دریابد.
  • 15 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما كُلُّ مَفْتُون يُعاتَبُ.
    و آن حضرت فرمود: نه هر گرفتاری‌ باید در معرض سرزنش قرار گیرد.
  • 16 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقاديرِ، حَتّى يَكُونَ
    و آن حضرت فرمود: امور رام مقدّرات است، تا بدان جا که گاهی‌
  • الْحَتْفُ فِى التَّدْبيرِ.
    مرگ آدمی‌ به تدبیر خود اوست.
  • 17 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السّلامُ عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
    و سؤال کردند از آن حضرت از مفهوم گفته رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله و سلّم:
  • «غَيِّرُوا الشَّيْبَ، وَ لاتَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ» فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ:-
    «موی‌ سپید را تغییر دهید و خود را شبیه یهود ننمایید» پرسیدند، آن حضرت فرمود:
  • اِنَّما قالَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ذلِكَ وَ الدّينُ قُلٌّ،
    پیامبر این سخن را وقتی‌ فرمود که شمار اهل دین اندک بود،
  • فَاَمَّا الاْنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرانِهِ، فَامْرُؤٌ
    اما امروز که سفره اسلام گسترده شده، و استوار و پابرجا گشته، مرد است
  • وَ مَا اخْتارَ.
    و اختـیـارش  .
  • 18 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الَّذينَ اعْتَزَلُوا الْقِتالَ مَعَهُ:- خَذَلُوا الْحَقَّ،
    و آن حضرت درباره کسانی‌ که از جهاد در کنار او دوری‌ جستند فرمود: حق را فرو گذاشتند،
  • وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْباطِلَ.
    و بـه یـاری‌ باطل برنخاسـتند.
  • 19 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ جَرى فى عِنانِ اَمَلِهِ عَثَرَ بِاَجَلِهِ.
    و آن حضرت فرمود: آن که در پی‌ آرزویش بشتابد به اجل خویش به سر درآید.
  • 20 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَقيلُوا ذَوِى الْمُرُوءاتِ عَثَراتِهِمْ، فَما
    و آن حضرت فرمود: از لغزش جوانمردان بگذرید، چه اینکه
  • يَعْثُرُ مِنْهُمْ عاثِرٌ اِلاّ وَ يَدُهُ بِيَدِاللّهِ يَرْفَعُهُ.
    کسی‌ از آنها نیست که بلغزد جز آنکه خدایش دست گیرد و بلندش سازد.
  • 21 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ، وَ الْحَياءُ بِالْحِرْمانِ.
    و آن حضرت فرمود: ترس قرین یأس، و کم رویی‌ همراه با محرومیت است.
  • وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ.
    فرصت به مانند ابر گذرا می‌ گذرد، پس فرصت های‌ نیک را غنیمت دانید.
  • 22 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَنا حَقٌّ فَاِنْ اُعْطيناهُ، وَ اِلاّ رَكِبْنا
    و آن حضرت فرمود: ما را حقّی‌ است اگر به ما داده شود (چه بهتر)، ورنه بر ترک
  • اَعْجازَ الاِْبِلِ وَ اِنْ طالَ السُّرى.
    شتران سوار شویم هرچند این شبروی‌ طولانی‌ شود.
  • - وَ هذَا الْقَوْلُ مِنْ لَطيفِ الْكَلامِ وَ فَصيحِهِ. وَ مَعْناهُ اَنّا اِنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا
    این از سخنان لطیف و فصیح امام است. مفهومش این است که اگر حقّ ما داده نشود به مانند افراد
  • كُنّا اَذِلاّءَ. وَ ذلِكَ اَنَّ الرَّديفَ يَرْكَبُ عَجُزَ الْبَعيرِ
    از چشم افتاده خواهیم بود. و این به خاطر این است که آن که پشت سر راکب سوار می‌ شود
  • كَالْعَبْدِ وَ الاَْسيرِ وَ مَنْ يَجْرى مَجْراهُما.-
    مانند برده و اسیر و کسی‌ است که در مرتبه اینان است.
  • 23 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَبْطَاَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ.
    وآن حضرت فرمود: آن که کردارش او را به کندی‌ حرکت دهد، نسبش وی‌ را سرعت ندهد.
  • - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مِنْ كَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ اِغاثَةُ
    و آن حضرت فرمود: از کفّاره های‌ گناهان بزرگ به داد دادخواه
  • الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ.
    رسیدن، و اندوه اندوهگین را برطرف کردن است.
  • 24 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يابْنَ آدَمَ، اِذا رَاَيْتَ رَبَّكَ سُبْحانَهُ
    و آن حضرت فرمود: ای‌ پسر آدم، چون ببینی‌ خداوند سبحان نعمت هایش را پی‌ در پی‌
  • 25 يُتابعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ اَنْتَ تَعْصيهِ فَاحْذَرْهُ.
    به سوی‌ تو می‌ فرستد درحالی‌ که او را نافرمانی‌ می‌ کنی‌ از وی‌ برحذر باش.
  • 26 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما اَضْمَرَ اَحَدٌ شَيْئاً اِلاّ ظَهَرَ فى
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ چیزی‌ را در درونش پنهان نمی‌ کند مگر اینکه از سخنان
  • فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَفَحاتِ وَجْهِـهِ.
    بی‌ تأمّلش و از صفحات رخسارش آشکار می‌ گردد.
  • 27 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِمْشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ.
    و آن حضرت فرمود: با بیماریت راه برو تا جایی‌ که با تو راه می‌ رود.
  • 28 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَفْضَلُ الزُّهْدِ اِخْفاءُ الزُّهْدِ.
    و آن حضرت فرمود: برترین زهد نهان داشتن زهد است.
  • 29 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا كُنْتَ فى اِدْبار وَ الْمَوْتُ فى اِقْبال،
    و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که به دنیا پشت کرده ای‌ و مرگ به تو روی‌ نموده،
  • فَمـا اَسْـرَعَ الْمُلْتَـقى!
    به هم رسیدن تو و مرگ چه سریع است!
  • 30 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَلْحَذَرَ الْحَذَرَ! فَوَاللّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى
    و آن حضرت فرمود: حذر، حذر! به خدا قسم هرآینه بر گناه پرده پوشیده، تا جایی‌ که
  • كَاَنَّهُ قَدْ غَفَرَ.
    گویا آمرزیده است.
  • 31 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنِ الاِْيمانِ فَقال:- الاْيمانُ عَلى اَرْبَع  ِ دَعائِمَ:
    از حضرتش در رابطه با ایمان سؤال شد، پاسخ داد: ایمان استوار بر چهار پایه است:
  • عَلَى الصَّبْرِ وَالْيَقينِ وَ الْعَدْلِ وَالْجِهادِ.
    شـکیبایی‌  ، بـاور  ، عـدالـت  ، جهـاد  .
  • وَالصَّبْرُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ
    شکیبایی‌ را چهار شعبه است: اشتیاق، ترس،
  • وَ الزُّهْدِ وَالتَّرَقُّبِ. فَمَنِ اشْتاقَ اِلَى الْجَنَّةِ سَلا عَنِ
    زهد، انتظار. آن که مشتاق بهشت است دل از
  • الشَّهَواتِ. وَ مَنْ اَشْفَقَ مِنَ النّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّماتِ. وَ مَنْ
    شهوات گرداند. آن که در ترس از آتش است از محرمات دوری‌ کرد. آن که
  • زَهِدَ فِى الدُّنْيَا اسْتَهانَ بِالْمُصيباتِ. وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ
    بی‌ رغبت به دنیاست مصائب را آسان شمرد. و آن که در انتظار مرگ است
  • سارَعَ اِلَى الْخَيْراتِ.
    بـه سـوی‌ خیـرات شـتافت.
  • وَ الْيَقينُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ،
    باور را چهار شعبه است: بینایی‌ زیرکانه،
  • وَ تَاَوُّلِ الْحِكْمَةِ، وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ، وَ سُنَّةِ الاَْوَّلينَ. فَمَنْ
    دریافت حکیمانه، پندگیری‌ از دیگران، و اقتدا به روش پاکان. آن که
  • تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ. وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ
    در زیرکی‌ بینایی‌ یافت حکمت برایش روشن شد. و هرکه را حکمت روشن شد
  • عَرَفَ الْعِبْرَةَ. وَمَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكاَنَّما كانَ فِى الاَْوَّلينَ.
    پندگیری‌ را دانست. و هر که پندگیری‌ را دانست چنان مانَد که در میان گذشتگان بوده.
  • وَ الْعَدْلُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلى غائِصِ الْفَهْمِ، وَ غَوْرِ
    عدالت را چهار شعبه است: فهم درست، غواصی‌
  • الْعِلْمِ، وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ، وَ رَساخَةِ الْحِلْمِ. فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ
    دانـش ، داوری‌ روشـن  ، اسـتواری‌ در بـردبـاری‌  . آن که درست فهمید اعماق دانش را
  • غَوْرَ الْعِلْمِ. وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرائِع  ِ الْحُكْمِ.
    دریافت. کسی‌ که اعماق دانش را دریافت از آبشخور احکام شریعت سیراب بازگشت.
  • وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فى اَمْرِهِ وَ عاشَ فِى النّاسِ حَميداً.
    و هر که بردباری‌ ورزید در کارش کوتاهی‌ نکرد، و درمیان مردم به ستودگی‌ و نیکی‌ زندگی‌ نمود.
  • وَ الْجِهادُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلَى الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ،
    جهاد را چهار شعبه است: امر به معروف،
  • وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ الصِّدْقِ فِى الْمَواطِنِ، وَ شَنَآنِ
    نهی‌ از منکر، صداقت در مواضع حق، دشمنی‌ با
  • الْفاسِقينَ. فَمَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنينَ.
    بدکاران. آن که به امر به معروف برخاست مردم مؤمن را توانا نمود.
  • وَ مَنْ نَهى عَنِ الْمُنْكَرِ اَرْغَمَ اُنُوفَ الْمُنافِقينَ. وَ مَنْ صَدَقَ
    و هر که نهی‌ از منکر کرد بینی‌ منافقان را به خاک ذلت رساند. و آن که صدق
  • فِى الْمَواطِنِ قَضى ما عَلَيْهِ. وَ مَنْ شَنِئَ الْفاسِقينَ وَ غَضِبَ
    در مواضع حق را رعایت نمود به وظیفه اش عمل کرد. و هرکس با بدکاران دشمنی‌ کرد و
  • لِلّهِ غَضِـبَ اللّهُ لَـهُ وَ اَرْضـاهُ يَـوْمَ الْقِيامَـةِ.
    برای‌ خدا خشم گرفت خداوند به خاطر او خشم گیرد و او را در قیامت خشنود سازد.
  • وَالْكُفْرُ عَلى اَرْبَع  ِ دَعائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنازُع  ِ وَ الزَّيْغ  ِ
    کفر استوار بر چهار پایه است: کنجکاوی‌ ناصواب، زد و خورد با مردم، انحراف از حق،
  • وَالشِّقاقِ. فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ اِلَى الْحَقِّ. وَ مَنْ كَثُرَ نِزاعُهُ
    و دشمنی‌. آن که کنجکاوی‌ ناصواب کرد به حق بازنگشت. و آن که از پی‌
  • بِالْجَهْلِ دامَ عَماهُ عَنِ الْحَقِّ. وَ مَنْ زاغَ ساءَتْ عِنْدَهُ
    جهالت به زد و خورد با مردم برخاست پیوسته از دیدن حق کور شد. و آن که از حق
  • الْحَسَنَةُ، وَحَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ، وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلالَةِ.
    منحرف گشت خوبی‌ را بدی‌ و بدی‌ را خوبی‌ دیده و دچار مستی‌ گمراهی‌ شد.
  • وَ مَنْ شاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ، وَاَعْضَلَ عَلَيْهِ اَمْرُهُ، وَ ضاقَ
    و آن که دشمنی‌ نمود راههایش دشوار، و کارش سخت، و راه نجاتش
  • عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.
    تـنـگ گشــت  .
  • وَالشَّكُّ عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلَى التَّمارى وَ الْهَوْلِ وَالتَّرَدُّدِ
    شک بر چهار پایه است: جدال، ترس، دودلی‌،
  • وَالاِْسْتِسْلامِ. فَمَنْ جَعَلَ الْمِراءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ.
    و خودباختن. آن که جدال را شیوه خود کرد شبِ گمراهیش صبح هدایت نشد.
  • وَ مَنْ هالَهُ ما بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ. وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِى
    و هر که را ترسـاند آنچـه پیش رو داشـت عقبگـرد نمـود. و هر کس ملازم
  • الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنابِكُ الشَّياطينِ. وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ
    دودلی‌ گشت. گامهای‌ شیطان پایمالش کرد. و آن که به هلاکت دنیا و آخرت تن داد
  • الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ هَلَكَ فيهِما.
    در هـر دو جهـان نپابـود شـد.
  • - وَ بَعْدَ هذا كَلامٌ تَرَكْنا ذِكْرَهُ خَوْفَ الاِْطالَةِ وَالْخُرُوج  ِ عَنِ الْغَرَضِ
    پس از این سخن گفتاری‌ بود که آن را از ترس طولانی‌ شدن و بیرون رفتن از روشی‌ که قصد
  • الْمَقْصُودِ فى هذَا الْكِتابِ-.
    ما در این کتاب است واگذاشتیم.
  • 32 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ.
    و آن حضرت فرمود: از نیکی‌ بهتر نیکوکار، و از بدی‌ بدتر بدکار است.
  • 33 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كُنْ سَمْحاً وَ لاتَكُنْ مُبَذِّراً. وَ كُنْ مُقَدِّراً
    و آن حضرت فرمود: بخشنده باش نه بیش از حدّ، اندازه نگاه دار
  • وَ لاتَكُنْ مُقَتِّراً.
    نه در حدّ سختگیری‌.
  • 34 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَشْرَفُ الْغِنى تَرْكُ الْمُنى.
    و آن حضرت فرمود: برترین بی‌ نیازی‌ واگذاردن آرزوهاست.
  • 35 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَسْرَعَ اِلَى النّاسِ بِما يَكْرَهُونَ،
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که به کارهایی‌ که مردم را خوشایند نیست بشتابد،
  • قالُوا فيهِ ما لايَعْلَمُونَ.
    مردم آنچه را نمی‌ دانند در حق او می‌ گویند.
  • 36 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَطالَ الاَْمَلَ اَساءَ الْعَمَلَ.
    و آن حضرت فرمود: آن که آرزو را طولانی‌ کند کارش را زشت سازد.
  • 37 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلامُ، وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسيرِهِ اِلَى الشّامِ دَهاقينُ الاَْنْبارِ
    و آن حضرت در وقت رفتن به شام که کشاورزان شهر انبار با دیدن حضرت به نشانه احترام
  • فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ:- ما هذَا الَّذى صَنَعْتُمُوهُ؟!
    از اسبها پیاده شده و پیشاپیش آن بزرگوار دویدند، فرمود: این چه عملی‌ بود از شما سر زد؟!
  • - فَقالُوا: خُلُقٌ مِنّا نُعَظِّمُ بِهِ اُمَراءَنا. فَقالَ: -
    گفتند: برنامه ای‌ است که با آن سران خود را بزرگ می‌ شماریم. فرمود:
  • وَ اللّهِ ما يَنْتَفِعُ بِهذا اُمَراؤُكُمْ، وَ اِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلى
    به خدا قسم زمامداران شما از این کار سود نمی‌ برند، و شما با این عمل
  • اَنْفُسِكُمْ فى دُنْياكُمْ، وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فى آخِرَتِكُمْ. وَ ما اَخْسَرَ
    در دنیا به مشقت می‌ افتید، و در آخرت دچار بدبختی‌ می‌ شوید. و چه خسارتبار است
  • الْمَشَقَّةَ وَراءَها الْعِقابُ، وَ اَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَها الاَْمانُ
    مشقتی‌ که به دنبال آن کیفر الهی‌ است، و چه سودمند است آسایشی‌ که به همراه آن ایمنی‌
  • مِـنَ النّـارِ !
    از آتش جهنم است!
  • 38 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلامُ لاِبْنِهِ الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلامُ:- يا بُنَىَّ، احْفَظْ عَنّى
    به فرزندش حضرت حسن علیه السلام فرمود: پسرم! دو چهار برنامه
  • اَرْبَعاً وَ اَرْبَعاً، لايَضُرُّكَ ما عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: اِنَّ اَغْنَى الْغِنَى
    را از من حفظ کن که آنچه با آنها به جای‌ آوری‌ دچار زیانت نمی‌ کند: برترین بی‌ نیازی‌
  • الْعَقْلُ، وَ اَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ اَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ،
    خرد است، بزرگترین ناداری‌ بی‌ خردی‌ است، بالاترین وحشت خودبینی‌،
  • وَ اَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ.
    و گرامی‌ ترین حسب حسن خلق است.
  • يا بُنَىَّ، اِيّاكَ وَ مُصادَقَةَ الاَْحْمَقِ، فَاِنَّهُ يُريدُ اَنْ يَنْفَعَكَ
    پسرم، از دوستی‌ با احمق برحذر باش، که می‌ خواهد تو را سود دهد ولی‌ زیان
  • فَيَضُرَّكَ. وَ اِيّاكَ وَ مُصادَقَةَ الْبَخيلِ، فَاِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ اَحْوَجَ
    می‌ رساند. از رفاقت با بخیل بپرهیز، چه اینکه آنجا که به شدت به او نیازمندی‌ از تو دریغ
  • ما تَكُونُ اِلَيْهِ. وَ اِيّاكَ وَ مُصادَقَةَ الْفاجِرِ، فَاِنَّهُ يَبيعُكَ
    خواهد کرد. و از دوستی‌ با بدکار کناره بگیر، زیرا تو را به اندک چیزی‌
  • بِالتّافِهِ. وَ اِيّاكَ وَ مَصَادَقَةَ الْكَذّابِ، فَاِنَّهُ كَالسَّرابِ، يُقَرِّبُ
    می‌ فروشد. و از رفاقت با دروغگو حذر کن، چرا که مانند سراب است، دور را در نظرت
  • عَلَيْكَ الْبَعيدَ، وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَريبَ.
    نزدیک  ، و نزدیک را دور می‌ کند  .
  • 39 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا قُرْبَةَ بِالنَّوافِل اِذا اَضَرَّتْ بِالْفَرائِضِ.
    و آن حضرت فرمود: با انجام مستحبات در حالی‌ که به واجبات زیان رساند تقرّبی‌ به حق نیست.
  • 40 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِسانُ الْعاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الاَْحْمَقِ
    و آن حضرت فرمود: زبان عاقل در پسِ قلب او، و دل نادان
  • وَراءَ لِسانِهِ.
    پشت زبان اوست.
  • - وَ هذا مِنَ الْمَعانِى الْعَجيبَةِ الشَّريفَةِ. وَ الْمُرادُ بِهِ اَنَّ الْعاقِلَ لايُطْلِقُ لِسانَهُ
    این قطعه از معانی‌ شگفت و شریف است. منظور این است که عاقل در هر سخنی‌
  • اِلاّ بَعْدَ مُشاورَةِ الرَّوِيَّةِ وَ مُؤامَرَةِ الْفِكْرَةِ، وَالاَْحْمَقُ تَسْبِقُ حَذَفاتُ لِسانِهِ
    جز با مشورت دل و صلاحدید فکر وارد نمی‌ شود، ولی‌ احمق سخن گفتن و ریخت و پاش زبانش
  • وَ فَلَتاتُ كَلامِهِ مُراجَعَةَ فِكْرِهِ وَ مُماخَضَةَ رَأْيِهِ. فَكَاَنَّ لِسانَ الْعاقِلِ تابِعٌ
    پیش از رجوع به اندیشه و تأمّل و تدبّر است. بنابراین چنان است که زبان عاقل پیرو
  • لِقَلْبِهِ، وَ كَاَنَّ قَلْبَ الاَْحْمَقِ تابِعٌ لِلِسانِهِ-.
    قلـب او  ، و قلـب احمـق تابـع زبـان اوسـت  .
  • 41 - وَ قَدْ رُوِىَ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلامُ هذَا الْمَعْنى بِلَفْظ آخَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ:- قَلْبُ
    این معنا به لفظی‌ دیگر از حضرت روایت شده و آن سخن آن حضرت است: دل
  • الاَْحْمَقِ فى فيهِ، وَ لِسانُ العاقِلِ فى قَلْبِهِ. - وَ مَعْناهُما واحِدٌ.-
    احمق در دهان او، و زبان خردمند در قلب اوست. و معنای‌ هر دو جمله یکی‌ است.
  • 42 - وَ قـالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِبَعْضِ اَصْحابِهِ فى عِلَّة اعْتَلَّها : -
    و آن حضرت به یکی‌ از یارانش به وقتی‌ که بیمار شده بود، فرمود:
  • جَعَلَ اللّهُ ما كانَ مِنْ شَكْواكَ حَطّاً لِسَيِّئاتِكَ، فَاِنَّ
    خداوند آنچه را از بیماری‌ به تو رسیده سبب سقوط گناهانت قرار داد، زیرا در
  • الْمَرَضَ لا اَجْرَ فيهِ وَلكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئاتِ، وَ يَحُتُّها حَتَّ
    بیماری‌ اجری‌ نیست ولی‌ گناهان را همچون ریختن برگها از درخت از صفحه پرونده
  • الاَْوْراقِ. وَ اِنَّمَا الاَْجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسانِ، وَ الْعَمَلِ
    می‌ ریزد. پاداش در گفتارِ به زبان، و عملِ به دست و
  • بِالاَْيْدى وَ الاَْقْدامِ. وَ اِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يُدْخِلُ بِصِدقِ النِّيَّةِ
    پاست. خداوند سبحان محض صدق نیّت و شایستگی‌ باطن،
  • وَ السَّريرَةِ الصّالِحَةِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ الْجَنَّةَ.
    هر کدام از بندگانش را بخواهد وارد بهشت می‌ کند.
  • - وَ اَقُولُ: صَدَقَ عَلَيْهِ السَّلامُ «اِنَّ الْمَرَضَ لا اَجْرَ فيهِ» لاَِنَّهُ
    مؤلف گوید: اینکه امام فرموده «بیماری‌ را از جانب خدا پاداش نیست» صحیح است، چه اینکه
  • مِنْ قَبيلِ ما يُسْتَحَقُّ عَلَيْهِ الْعِوَضُ، لاَِنَّ الْعِوَضَ يُسْتَحَقُّ عَلى ما كانَ
    بیماری‌ از جمله اموری‌ است که آن را عوض است نه مزد، زیرا استحقاق عوض در برابر
  • فى مُقابَلَةِ فِعْلِ اللّهِ تَعالى بِالْعَبْدِ مِنْ الاْلامِ وَ الاَْمْراضِ وَ ما يَجْرى مَجْرى
    دردها و بیماریها و امثال اینهاست که از جانب خدا به عبد می‌ رسد،
  • ذلِكَ، وَ الاَْجْرُ وَالثَّوابُ يُسْتَحَقّانِ عَلى ما كانَ فى مُقَابَلَةِ فِعْلِ الْعَبْدِ،
    و اجر پاداش در برابر کاری‌ است که عبد انجام می‌ دهد و مستحق آنها می‌ گردد، روی‌ این حساب
  • فَبَيْنَهُما فَرْقٌ قَدْبَيَّنَهُ عَلَيْهِ السّلامُ كَما يَقْتَضيهِ عِلْمُهُ الثّاقِبُ وَ رَأْيُهُ الصّائِبُ-.
    بین عوض و پاداش فرق است که امام آن فرق را با علم نافذ و رأی‌ صائب و درست خود بیان نموده.
  • 43 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلاَمُ فى ذِكْرِ خَبّابِ بْنِ الاَْرَتِّ:- يَرْحَمُ اللّهُ
    و آن حضرت درباره خبّاب بن اَرَت فرمود: خداوند خبّاب بن ارت را
  • خَبّابَ بْنَ الاَْرَتِّ، فَلَقَدْ اَسْلَمَ راغِباً، وَ هاجَرَ طائِعاً، وَ قَنِعَ
    رحمت کند، از روی‌ رغبت اسلام آورد، و به خاطر اطاعت از حق هجرت نمود، و به آنچه
  • بِالْكَفافِ، وَ رَضِىَ عَنِ اللّهِ، وَ عاشَ مُجاهِداً.
    او را کافی‌ بود قناعت ورزید، و از خداوند خشنود بود، و جهادگر در راه حق زیست.
  • 44 - وَ قالَ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: - طُوبى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسابِ،
    و آن حضرت فرمود: خوشا به حال کسی‌ که به یاد معاد بود، و برای‌ حساب کار کرد،
  • وَقَنِعَ بِالْكَفافِ، وَ رَضِىَ عَنِ اللّهِ.
    و به آنچه او را کفایت می‌ نمود قناعت ورزید، و با خشنودی‌ از خدا زیست.
  • 45 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفى
    و آن حضرت فرمود: اگر با این شمشیر بر بُن بینی‌ مؤمن زنم که با
  • هذا عَلى اَنْ يُبْغِضَنى ما اَبْغَضَنى. وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيا
    من دشمنی‌ ورزد دشمنی‌ نخواهد کرد. و اگر تمام جهان را در
  • بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى اَنْ يُحِبَّنى ما اَحَبَّنى. وَ ذلِكَ
    کام منافق ریزم که مرا دوست بدارد دوست نخواهد داشت. زیرا
  • اَنَّهُ قُضِىَ فَانْقَضى عَلى لِسانِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ
    قضا جاری‌ شده و بر زبان پیامبر امّی‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله
  • وَ آلِهِ اَنَّهُ قالَ: «يا عَلِىُّ، لايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ، وَ لايُحِبُّكَ مُنافِقٌ.»
    گذشته که فرمود: یا علی‌، مؤمن تو را دشمنی‌ نکند، و منافق تو را دوست ندارد.»
  • 46 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَاللّهِ مِنْ حَسَنَة
    و آن حضرت فرمود: کار زشتی‌ که تو را برنجاند، نزد خداوند از عملی‌ که تو را دچار
  • تُعْـجِبُـكَ .
    خودبینی‌ نماید بهتر است.
  • 47 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ
    و آن حضرت فرمود: اندازه مرد به اندازه همت او، و صداقتش
  • عَلى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلى
    به مقدار جوانمردی‌ او، و دلیریش به اندازه عار داشتنش از کار زشت، و پاکدامنیش
  • قَـدْرِ غيرَتِـهِ.
    به میزان غیرت اوست.
  • 48 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِاِجالَةِ الرَّأْىِ،
    و آن حضرت فرمود: پیروزی‌ به احتیاط، و احتیاط در به کارگیری‌ رأی‌،
  • وَ الرَّأْىُ بِتَحْصينِ الاَْسْرارِ.
    و رأی‌ به حفظ اسرار است.
  • 49 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِحْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَريمِ اِذا جاعَ، وَ اللَّئيمِ
    و آن حضرت فرمود: از حمله کریم چون گرسنه شود، و از حمله پست
  • اِذا شَـبِـعَ  .
    چون سیر شود بپرهیزید.
  • 50 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قُلُوبُ الرِّجالِ وَحْشِيَّةٌ، فَمَنْ تاَلَّفَها
    و آن حضرت فرمود: دلهای‌ مردمان وحشی‌ است، هر کس به آنها الفت
  • اَقْبَلَـتْ عَلَيْـهِ .
    جوید به او روی‌ آورند.
  • 51 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَيْبُكَ مَسْتُورٌ ما اَسْعَدَكَ جَدُّكَ.
    و آن حضرت فرمود: عیبت پوشیده است تا وقتی‌ که دولت و نعمت تو را مساعدت کند.
  • 52 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَوْلَى النّاسِ بِالْعَفْوِ اَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ.
    و آن حضرت فرمود: سزاوارترین مردم به گذشت، تواناترین آنان به مجازات است.
  • 53 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - السَّخاءُ ما كانَ ابْتِداءً، فَاَمّا ما كانَ
    و آن حضرت فرمود: سخاوت آن است که بی‌ درخواست باشد، ولی‌ آنچه را
  • عَـنْ مَسْاَلَـة فَحَيـاءٌ وَ تَـذَمُّـمٌ .
    به درخواست بخشند به خاطر حیا و برای‌ رهایی‌ از بدگویی‌ است.
  • 54 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا غِنى كَالْعَقْلِ، وَ لا فَقْرَ كَالْجَهْلِ،
    و آن حضرت فرمود: ثروتی‌ چون عقل، و فقری‌ چون جهل،
  • وَلا ميراثَ كَالاَْدَبِ، وَلا ظَهيرَ كَالْمُشاوَرَةِ.
    و میراثی‌ چون ادب، و پشتیبانی‌ همچون مشورت نیست.
  • 55 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عَلى ما تَكْرَهُ،
    و آن حضرت فرمود: صبر دو صبر است: صبر بر آنچه میل نداری‌ (عبادت)،
  • وَ صَبْـرٌ عَمّا تُحِبُّ.
    و صبر از آنچه دوست نداری‌ .
  • 56 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْغِنى فِى الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَالْفَقْرُ فِى الْوَطنِ
    و آن حضرت فرمود: ثروت در غربت وطن، و تهیدستی‌ در وطن
  • غُـرْبَـةٌ  .
    غربت است.
  • 57 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْقَناعَةُ مالٌ لايَنْفَدُ.
    و آن حضرت فرمود: قناعت گنجی‌ است که تمام نمی‌ شود.
  • - وَ قَدْ رُوِىَ هذَا الْكَلامُ عَنِ النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآله.-
    و این سخن از پیامبر صلّی‌ اللّه علیه و آله هم نقل شده.
  • 58 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ.
    و آن حضرت فرمود: مال مادّه شهوات است.
  • 59 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ.
    و آن حضرت فرمود: آن که تو را از بدی‌ بیم دهد چون کسی‌ است که به خوبی‌ مژده دهد.
  • 60 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اللِّسانُ سَبُعٌ، اِنْ خُلِّىَ عَنْهُ عَقَرَ.
    و آن حضرت فرمود: زبان درنده ای‌ است، که اگر آزادش گذارند بگزد.
  • 61 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمَرْاَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ.
    و آن حضرت فرمود: زن عقربی‌ است که گزیدنش شیرین است.
  • 62 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا حُيّيتَ بِتَحِيَّة فَحَىِّ بِاَحْسَنَ مِنْها،
    و آن حضرت فرمود: چون تو را سلام کنند بهتر از آن را پاسخ ده،
  • وَ اِذا اُسْدِيَتْ اِلَيْكَ يَدٌ فَكافِئْها بِما يُرْبى عَلَيْها، وَالْفَضْلُ
    و هرگاه احسانت نمایند آن را به افزونتر پاداش ده، گرچه برتری‌
  • مَــعَ ذلِــكَ لِـلْبـادى  .
    برای‌ کسی‌ است که ابتدای‌ به تحیّت و احسان نموده.
  • 63 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الشَّفيعُ جَناحُ الطّالِبِ.
    و آن حضرت فرمود: شفاعت کننده پر و بال شفاعت خواه است.
  • 64 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَهْلُ الدُّنْيا كَرَكْب يُسارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيامٌ.
    و آن حضرت فرمود: اهل دنیا چون کاروانی‌ هستند که آنان را می‌ برند در حالی‌ که درخوابند.
  • 65 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
    و آن حضرت فرمود: از دست رفتن دوستان غربت است.
  • 66 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فَوْتُ الْحاجَةِ اَهْوَنُ مِنْ طَلَبِها اِلى
    و آن حضرت فرمود: به حاجت نرسیدن آسانتر از درخواست آن
  • غَيْرِ اَهْلِها.
    از نـااهـل است.
  • 67 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لاتَسْتَح  ِ مِنْ اِعْطاءِ الْقَليلِ فَاِنَّ الْحِرْمانَ
    و آن حضرت فرمود: از عطای‌ اندک حیا مکن، که نومید کردن
  • اَقَـلُّ مِنْـهُ .
    کمتر از آن است.
  • 68 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْعَفافُ زينَةُ الْفَقْرِ، وَ الشُّكْرُ زينَةُ الْغِنى.
    و آن حضرت فرمود: پاکدامنی‌ زینت تهیدستی‌ ، و شکر زینت توانگری‌ است.
  • 69 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا لَمْ يَكُنْ ما تُريدُ فَلاتُبَلْ كَيْفَ كُنْتَ.
    و آن حضرت فرمود: هرگاه آنچه خواهی‌ نباشد، از اینکه چگونه باشی‌ باک مدار.
  • 70 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لاَ يُرَى الْجاهِلُ اِلاّ مُفْرِطاً اَوْ مُفَرِّطاً.
    و آن حضرت فرمود: نادان جز به افراط و تفریط دیده نشود.
  • 71 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكلامُ.
    و آن حضرت فرمود: چون عقل کامل شود سخن کم گردد.
  • 72 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الدَّهْرُ يُخْلِقُ الاَْبْدانَ، وَ يُجَدِّدُ الاْمالَ،
    و آن حضرت فرمود: روزگار بدنها را کهنه، و امیدها را نو،
  • وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ، وَ يُباعِدُ الاُْمْنِيَّةَ. مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ،
    و مرگ را نزدیک، و آرزو را دور می‌ کند. آن که به روزگار دست یافت ناراحتی‌ دید،
  • وَ مَـنْ فاتَـهُ تَعِـبَ .
    و هر که آن را از دست داد در سختی‌ افتاد.
  • 73 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَعَلَيْهِ اَنْ
    و آن حضرت فرمود: آن که خود را در مرتبه پیشوایی‌ قرار می‌ دهد باید
  • يَبْدَأَ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْليمِ غَيْرِهِ، وَلْيَكُنْ تَأْديبُهُ بِسيرَتِهِ
    پیش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام کند، و پیش از آنکه دیگران
  • قَبْلَ تَأْديبِهِ بِلِسانِهِ، وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُوَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِْجْلالِ
    را به گفتار ادب نماید، باید به کردارش مؤدب به آداب کند، و آن که خود را بیاموزد
  • مِــنْ مُعَـلِّـمِ الـنّـاسِ وَ مُـوَدِّبِـهِـمْ .
    و ادب نماید به تعظیم سزاوارتر است از کسی‌ که فقط دیگران را بیاموزد و تأدیب کند.
  • 74 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - نَفَسُ الْمَرْءِ خُطاهُ اِلى اَجَلِهِ.
    و آن حضرت فرمود: نفس کشیدن انسان گام برداشتن او به سوی‌ مرگ است.
  • 75 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض،وَكُلُّ مُتَوَقَّع   آت.
    و آن حضرت فرمود: هر شمرده شده ای‌ تمام شدنی‌، و هر انتظارکشیده ای‌ رسیدنی‌ است.
  • 76 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ الاُْمُورَ اِذَا اشْتَبَهَتِ اعْتُبِرَ آخِرُها
    و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که امور مشتبه شود، پایان آنها به اوّلشان
  • بِـاَوَّلِـها .
    سنجیده شود.
  • 77 - وَ مِنْ خَبَرِ ضِرارِ بْنِ ضَمْرَةَ الضِّبابِىِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلى مُعاوِيَةَ وَ مَسْاَلَتِهِ
    از خبر ضِرار پسر ضَمره ضِبابی‌ است وقتی‌ بر معاویه وارد شد و معاویه
  • لَهُ عَنْ اَميرِالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ، قالَ: فَاَشْهَدُ لَقَدْ رَاَيْتُهُ فى بَعْضِ
    در رابطه با امیرالمؤمنین علیه السلام از او پرسید، ضرار گفت: شهادت می‌ دهم که او را در بعضی‌ از
  • مَواقِفِهِ وَ قَدْ اَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ، وَ هُوَ قائِمٌ فى مِحْرابِهِ،
    مواقف دیدم به وقتی‌ که شب پرده های‌ خود را فروافکنده بود، و او در محرابش به عبادت ایستاده،
  • قابِضٌ عَلى لِحْيَتِهِ، يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّليمِ، وَ يَبْكى
    و محاسنش را به دست گرفته وچون شخص مارگزیده به خود می‌ پیچید، و مانند انسان
  • بُكاءَ الْحَـزينِ، وَ يَقُـولُ:-
    غمگین گریه می‌ کرد و می‌ گفت:
  • يا دُنْيا، يا دُنْيا، اِلَيْكِ عَنّى، اَ بى تَعَرَّضْتِ؟! اَمْ اِلَىَّ
    ای‌ دنیا، ای‌ دنیا، از من دوری‌ گزین، خود را به من عرضه می‌ کنی‌؟! یا آرزومندم
  • تَشَوَّقْتِ؟! لا حانَ حينُكِ، هَيْهاتَ! غُرّى غَيْرى، لاحاجَةَ
    شده ای‌؟! زمان وصالت نزدیک مباد، هرگز! غیر مرا فریب ده، که مرا به تو
  • لى فيكِ، قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فيها. فَعَيْشُكِ قَصيرٌ، وَ
    نیازی‌ نیست، تو را سه طلاقه کرده ام که آن را بازگشتی‌ نیست. زندگیت کوتاه،
  • خَطَرُكِ يَسيرٌ، وَ اَمَلُكِ حَقيرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ، وَ طُولِ
    بزرگیت اندک، و مرادت کوچک است. آه از کمی‌ زاد، و درازی‌
  • الطَّريقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظيمِ الْمَوْرِدِ!
    راه  ، و دوری‌ ســفر  ، و عظمــت قیـامـت!
  • 78 - وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السّلاَمُ لِلسّائِلِ الشّامِىِّ لَمّا سَاَلَهُ: اَكانَ مَسيرُنا
    از سخنان آن حضرت است در پاسخ مردی‌ از اهل شام زمانی‌ که پرسید: آیا رفتن ما
  • اِلَى الشّامِ بِقَضاء مِنَ اللّهِ وَ قَدَر؟ بَعْدَ كَلام طَويل هذا مُخْتارُهُ:-
    به سوی‌ شام به قضاء و قدرالهی‌ بود؟ پس از گفتاری‌ طولانی‌ که این برگزیده ای‌ ازآن است:
  • وَ يْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضاءًلازِماً وَ قَدَراً حاتِماً؟!وَ لَوْ كانَ
    وای‌ بر تو! شاید قضاء لازم و قَدَر حتم را گمان برده ای‌؟! اگر این گونه
  • ذلِكَ كَذلِكَ لَبَطَلَ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعيدُ.
    بود هرآینه پاداش و عقاب باطل، و بشارت و تهدید ساقط می‌ شد.
  • اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ اَمَرَ عِبادَهُ تَخْييراً، وَ نَهاهُمْ تَحْذيراً،
    خداوند سبحان بندگانش را بر اساس اختیار آنان امر فرموده، و محض ترساندن نهی‌ نموده،
  • وَ كَلَّفَ يَسيراً، وَلَمْ يُكَلِّفْ عَسيراً، وَ اَعْطى عَلَى الْقَليلِ كَثيراً،
    آسان را به آنان تکلیف کرده، و سخت را تکلیف نکرده، به اندک عمل عطای‌ بسیار عنایت کرده،
  • وَ  لَمْ  يُعْـصَ مَغْلُـوباً  ، وَ  لَمْ  يُطَـعْ مُكْـرِهاً  ،
    از این باب که مغلوب خلق است نافرمانی‌ نشده، و خلق فرمانش را برده اند نه از جهت اینکه مجبورشان کرده،
  • وَ لَمْ يُرْسِلِ الاَْنْبِياءَ لَعِباً، وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبادِ عَبَثاً،
    ارسال انبیاء بازیچه نیست، و کتب آسمانی‌ را برای‌ بندگان به بیهودگی‌ نفرستاده،
  • وَ لا خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً،
    و آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست را بر وجه باطل نیافریده،
  • «ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا،فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ».
    «این گمان مردمی‌ است که کافر شدند، پس وای‌ بر کافران از عذاب دوزخ».
  • 79 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - خُذِ الْحِكْمَةَ اَنّى كانَتْ، فَاِنَّ الْحِكْمَةَ
    و آن حضرت فرمود: حکمت را هر جا هست فرا گیرید، که حکمت در سینه
  • تَكُونُ فى صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجُ فى صَدْرِهِ حَتّى تَخْرُجَ
    منافق هم هست، در آنجا قرار نمی‌ گیرد تا بیرون آید و در سینه
  • فَتَسْكُنَ اِلى صَواحِبِها فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.
    مـؤمن بـا دیگـر یـارانـش آرام گیـرد  .
  • 80 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى مِثْلِ ذلِكَ: - الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ،
    و آن حضرت در همین زمینه فرمود: حکمت گمشده مؤمن است،
  • فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفاقِ.
    پس حکمت را فراگیر گرچه از اهل نفاق باشد.
  • 81 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قيمَةُ كُلِّ امْرِئ ما يُحْسِنُهُ.
    و آن حضرت فرمود: قیمت هر مرد کاری‌ است که آن را نیکو انجام می‌ دهد.
  • - وَ هذِهِ الْكَلِمَةُ الَّتى لاتُصابُ لَها قيمَةٌ، وَ لاتُوزَنُ بِها حِكْمَةٌ، وَ لاتُقْرَنُ
    این سخنی‌ است که نمی‌ توان برایش قیمت گذاشت، و حکمتی‌ را با آن سنجید، و کلامی‌ را
  • اِلَيْها كَلِمَـةٌ.-
    با آن برابر نمود.
  • 82 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اُوصيكُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ اِلَيْها
    و آن حضرت فرمود: شما را به پنج برنامه وصیت می‌ کنم که اگر برای‌ یافتنش مشقت سفری‌
  • آباطَ الاِْبِلِ لَكانَتْ لِذلِكَ اَهْلاً: لايَرْجُوَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِلاّ
    سخت را عهده دار شوید هرآینه سزاوار است: احدی‌ از شما جز به پروردگارش امید
  • رَبَّهُ، وَ لايَخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ، وَ لايَسْتَحِيَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِذا سُئِلَ
    نبندد، و جز از گناهش وحشت نکند، و از اعلامِ «نمی‌ دانم» به وقت پرسش شدن از چیزی‌
  • عَمّا لايَعْلَمُ اَنْ يَقُولَ لااَعْلَمُ، وَ لايَسْتَحِيَنَّ اَحَدٌ اِذا لَمْ يَعْلَمِ
    که نمی‌ داند حیا نکند، و از آموختن علمی‌ که دارا نیست شرم
  • الشَّىْءَ اَنْ يَتَعَلَّمَهُ. وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ
    ننماید. و بر شما باد به شکیبایی‌، چه اینکه شکیبایی‌ نسبت به
  • الاْيمانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لاخَيْرَ فى جَسَد لارَأْسَ
    ایمان به منزله سر نسبت به بدن است; در بدنی‌ که سر
  • مَعَهُ  ، وَ لا فى ايمان لاصَبْرَ مَعَهُ .
    نیست، و در ایمانی‌ که شکیبایی‌ نباشد خیری‌ نیست.
  • 83 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِرَجُل اَفْرَطَ فِى الثَّناءِ عَلَيْهِ، وَ كانَ لَهُ
    و آن حضرت به مردی‌ که در ستایش حضرت افراط کرد ولی‌ نظر خوبی‌ درباره آن حضرت
  • مُتَّهِماً: - اَنَا دُونَ ما تَقُولُ، وَ فَوْقَ ما فى نَفْسِكَ.
    نداشت فرمود: من از آنچه می‌ گویی‌ پایین تر، و از آنچه در اعتقادداری‌ برترم.
  • 84 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - بَقِيَّةُ السَّيْفِ اَبْقى عَدَداً، وَ اَكْثَرُ وَلَداً.
    و آن حضرت فرمود: به جا ماندگان از جنگ عددشان پایدارتر، و توالد و تناسلشان بیشتر است.
  • 85 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ تَرَكَ قَوْلَ «لا اَدْرى» اُصيبَتْ
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که کلمه «نمی‌ دانم» را از دست بگذارد تیر هلاکت بر مواضع حساس
  • مَـقـاتِـلُـهُ .
    کشتنی‌ اش نشیند.
  • 86 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- رَأْىُ الشَّيْخ  ِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلامِ.
    و آن حضرت فرمود: تدبیر پیرمرد را از رشادت جوان دوست تر دارم.
  • - وَ رُوِىَ:- مِنْ مَشْهَدِ الْغُلامِ.
    ]در روایتی‌ دیگر: [ از جنگیدن جوان دوست تر دارم.
  • 87 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الاِْسْتِغْفارُ.
    و آن حضرت فرمود: از کسی‌ که مأیوس است درشگفتم در حالی‌ که استغفار با اوست.
  • 88 وَ حَكى عَنْهُ اَبُوجَعْفَر مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ الْباقِرُ عَلَيْهِمَاالسّلامُ اَنَّهُ قالَ:-
    ابوجعفر محمّدبن علی‌ باقر علیهماالسلام از حضرت روایت کرده که فرمود:
  • كانَ فِى الاَْرْضِ اَمانانِ مِنْ عَذابِ اللّهِ، وَ قَدْ رُفِعَ اَحَدُهُما
    دو امان از عذاب خدا در زمین بود، یکی‌ از آنها برداشته شد،
  • فَدُونَكُمُ الاْخَرَ، فَتَمَسَّكُوا بِهِ. اَمَّا الاَْمانُ الَّذى رُفِعَ فَهُوَ
    پس دیگری‌ را که باقی‌ مانده بگیرید و به آن چنگ بزنید. اما امانی‌ که برداشته شد
  • رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. وَ اَمَّا الاَْمانُ الْباقى
    رسول خداست صلّی‌ اللّه علیه و آله. و امّا امانی‌ که باقی‌ است
  • فَالاِْسْتِغْفارُ، قالَ اللّهُ تَعالى: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ
    استغفار است، خداوند بزرگ فرمود: «خداوند آنان را عذاب نمی‌ کند در حالی‌ که تو
  • فيهِمْ، وَ ما كانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ».
    در میان آنانی‌، و عذابشان نمی‌ نماید در حالی‌ که به استغفار مشغولند».
  • - وَ هذا مِنْ مَحاسِنِ الاِْسْتِخْراج  ِ، وَ لَطائِفِ الاِْسْتِنْباطِ.-
    این بیان از محاسن استخراج و لطائف استنباط حضرت از قرآن است.
  • 89 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَصْلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللّهِ، اَصْلَحَ
    و آن حضرت فرمود: هر کس آنچه را میان او و خداست اصلاح نماید،
  • اللّهُ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النّاسِ. وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ، اَصْلَحَ
    خداوند آنچه را بین او و مردم است اصلاح کند. و هر کس کار آخرتش را به اصلاح
  • اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْياهُ. وَ مَنْ كانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ كانَ عَلَيْهِ مِنَ
    آورد، خداوند کار دنیایش را اصلاح کند. و آن را که از خود بر خود واعظ است از
  • اللّـهِ حافِـظٌ .
    خدا بر او نگهبان است.
  • 90 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْفَقيهُ كُلُّ الْفَقيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النّاسَ
    و آن حضرت فرمود: فهمیده کامل کسی‌ است که مردم را از
  • مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْح  ِ اللّهِ، وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ
    رحمت خدا ناامید نکند، و از لطف الهی‌ مأیوس نسازد، و از مجازات حق
  • مِنْ مَكْرِ اللّهِ.
    ایـمـن ننـمایـد.
  • 91 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَما تَمَلُّ
    و آن حضرت فرمود: دلها همچون بدنها خسته می‌ شود،
  • الاَْبْدانُ، فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الْحِكَمِ.
    برای‌ رفع ملالت دلها لطائف حکمت را بجویید.
  • 92 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَوْضَعُ الْعِلْمِ ما وَقَفَ عَلَى اللِّسانِ،
    و آن حضرت فرمود: پست ترین دانش آن است که سر زبان مانده،
  • وَ اَرْفَعُهُ ما ظَهَرَ فِى الْجَوارِح  ِ وَ الاَْرْكانِ.
    و برترین دانش آن اسـت که اثرش در اندام و ارکان ظاهـر گردد.
  • 93 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَقُولَنَّ اَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ از شما نگوید: «الهی‌، از امتحان به تو
  • مِنَ الْفِتْنَةِ» لاَِنَّهُ لَيْسَ اَحَدٌ اِلاّ وَ هُو مُشْتَمِلٌ عَلى فِتْنَة.
    پناه می‌ برم» چه اینکه کسی‌ نیست مگر اینکه مشمول امتحان است.
  • وَلكِنْ مَنِ اسْتَعاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ، فَاِنَّ اللّهَ
    اما اگر کسی‌ خواست از خدا پناه جوید باید از فتنه های‌ گمراه کننده پناه جوید، خداوند
  • سُبْحانَهُ يَقُولُ: «وَ اعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ».
    سبحان می‌ فرماید: «بدانید که اموال و فرزندانتان مایه امتحانند».
  • وَ مَعْنى ذلِكَ اَنَّهُ سُبْحانَهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوالِ وَ الاَْوْلادِ
    معنی‌ آیه این است که خداوند آنان را به اموال و فرزندان
  • لِيَتَبَيَّنَ السّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَالرّاضِىَ بِقِسْمِهِ، وَ اِنْ كانَ سُبْحانَهُ
    آزمایش می‌ کند تا ناخشنود از رزق او و راضی‌ به نصیب او را معلوم سازد، اگر چه
  • اَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ اَنْفُسِهِمْ، وَلكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعالُ الَّتى بِها
    خداوند سبحان از خود آنها به آنها آگاهتر است، ولی‌ آزمایش برای‌ این است که
  • يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ
    کارهایی‌ که سزاوار ثواب و اعمالی‌ که موجب کیفر است آشکار گردد، زیرا بعضی‌ از
  • يَكْرَهُ الاِْناثَ، وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْميرَ الْمالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلامَ
    مردم عاشق فرزند پسر و متنفر از دخترند، و برخی‌ عاشق افزایش مال و ناراحت از
  • الْـحـالِ .
    نقصان ثروتند.
  • - وَ هذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِى التَّفْسيرِ.-
    این از تفسیرهای‌ اعجاب آور است که از حضرت شنیده شده.
  • 94 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنِ الْخَيْرِ ما هُوَ؟ فَقالَ: - لَيْسَ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ
    درباره خیر از حضرت سؤال شد فرمود: خیر افزون شدن
  • مالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَلكِنَّ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ، وَ اَنْ يَعْظُمَ
    مال و فرزند نیست، خیر آن است که دانشت زیاد، و بردباریت
  • حِلْمُكَ، وَاَنْ تُباهِىَ النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّكَ، فَاِنْ اَحْسَنْتَ
    بزرگ گردد، و به بندگی‌ پروردگارت به مردم مباهات نمایی‌، پس اگر خوبی‌ کردی‌
  • حَمِدْتَ اللّهَ، وَ اِنْ اَسأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللّهَ. وَ لاخَيْرَ فِى
    خدا را شکر کنی‌، و اگر بدی‌ نمودی‌ به طلب مغفرت برخیزی‌. خیری‌ در
  • الدُّنْيا اِلاّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُل اَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدارَكُها بِالتَّوْبَةِ،
    دنیا نیست مگر برای‌ دو نفر: مردی‌ که مرتکب گناهانی‌ شده و با توبه جبران نماید،
  • وَ رَجُل يُسارِعُ فِى الْخَيْراتِ.
    و مردی‌ که به جانب کارهای‌ خیر می‌ شتابد.
  • 95 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوى، وَ كَيْفَ يَقِلُّ
    و آن حضرت فرمود: کم نیست عملی‌ که با تقوا همراه است، و عملی‌ که پذیرفته حق
  • مـا يُـتَـقَـبَّـلُ ؟!
    است چگونه اندک باشد؟!
  • 96 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِالاَْنْبِياءِ اَعْلَمُهُمْ بِما
    و آن حضرت فرمود: نزدیک ترین مردم به انبیا آگاه ترین آنان است به آنچه آنها
  • جـاءُوا بِهِ. - ثُمَّ تَلا عَلَيْهِ السَّلامُ:-
    از جانب حق آورده اند. سپس این آیه را تلاوت فرمود:
  • «اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِاِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِىُّ
    «نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنهایند که از او پیروی‌ کردند و این پیامبر اسلام
  • وَالَّذينَ آمَنُوا.» - ثُمَّ قالَ:- اِنَّ وَلِىَّ مُحَمَّد مَنْ اَطاعَ اللّهَ وَ اِنْ
    و گرویدگان به اویند.» سپس فرمود: دوست محمّد(ص) کسی‌ است که خدا را اطاعت کند هرچند
  • بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَ اِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللّهَ وَ اِنْ
    پیوندش با محمّد دور باشد، و دشمن محمّد(ص) کسی‌ است که خدا را نافرمانی‌ نماید هرچند
  • قَـرُبَـتْ قَـرابَـتُـهُ .
    قرابتش به آن حضرت نزدیک باشد.
  • 97 - وَقَدْ سَمِعَ عَلَيْهِ السَّلامُ رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِيَّةِ، يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَاُ، فَقالَ:-
    آن حضرت شنید که مردی‌ از حروریّه (خوارج) به نماز شب وخواندن قرآن مشغول است، فرمود:
  • نَوْمٌ عَلى يَقين خَيْرٌ مِنْ صَلاة فى شَكٍّ.
    خواب بر یقین بهتر از نماز در شک است.
  • 98 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِعْقِلُوا الْخَبَرَ اِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ
    و آن حضرت فرمود: خبری‌ را که شنیدید نگهداری‌ کنید نگهداری‌ با عمل
  • رِعايَة لا عَقْلَ رِوايَة، فَاِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثيرٌ، وَ رُعاتَهُ قَليلٌ.
    نه نگهداری‌ با نقل کردن، که راویان دانش بسیار، و رعایت کنندگان آن اندک اند.
  • 99 - وَ قَدْ سَمِعَ عَلَيْهِ السَّلامُ رَجُلاً يَقُولُ: «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ»، فَقالَ:-
    آن حضرت شنید مردی‌ که می‌ گوید: «انا للّه و انّا الیه راجعون» فرمود:
  • اِنَّ قَوْلَنا: «اِنّا لِلّهِ» اِقْرارٌ عَلى اَنْفُسِنا بِالْمُلْكِ، وَ قَوْلَنا:
    گفتار ما «انّا للّه» اقرار ماست به پادشاهی‌ حق، و سخن ما
  • «وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ» اِقْرارٌ عَلى اَنْفُسِنا بِالْهُلْكِ.
    «و انّا الیه راجعون» اعتراف ماست به هلاک شدنمان.
  • 100 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ مَدَحَهُ قَوْمٌ فى وَجْهِهِ:- اللّهُمَّ اِنَّكَ اَعْلَمُ بِى
    گروهی‌ در مقابلش او را ستودند، فرمود: پروردگارا، از من به من
  • مِنْ نَفْسى، وَ اَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْهُمْ. اللّهُمَّ اجْعَلْنا خَيْراً مِمّا
    آگاه تری‌، و من به خودم از آنها داناترم. خدایا، ما را بهتر از آنچه به ما گمان دارند
  • يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْلَنا ما لايَعْلَمُونَ.
    قرار ده، و از ما آنچه را که خبر ندارند بیامرز.
  • 101 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَسْتَقيمُ قَضاءُ الْحَوائِج  ِ اِلاّ بِثَلاث:
    و آن حضرت فرمود: روا کردن حاجات جز به سه چیز مستقیم نشود:
  • بِاسْتِصْغارِها لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتامِها لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجيلِها
    به کوچک شمردن آن تانزد حق بزرگ شود، به پنهان داشتن آن تا ظاهر گردد، و به شتاب
  • لِـتَـهْـنَـاَ  .
    در انجامش تا برای‌ حاجتمند گوارا شود.
  • 102 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لايُقَرَّبُ فيهِ اِلاَّ
    و آن حضرت فرمود: مردم را روزگاری‌ آید که جز سخن چین
  • الْماحِلُ، وَ لايُظَرَّفُ فيهِ اِلاَّ الْفاجِرُ، وَ لايُضَعَّفُ فيهِ اِلاَّ
    مقرّب نشود، و غیر بدکار خوش طبع و مقبول نیفتد، و جز
  • الْمُنْصِفُ. يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فيهِ غُرْماً، وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً،
    منصف را ناتوان نشمارند. کمک به محتاجان را خسارت دانند، صله رحم را منّت
  • وَالْعِبادَةَ اسْتِطالَةً عَلَى النّاسِ. فَعِنْدَ ذلِكَ يَكُونُ السُّلْطانُ
    گذارند، و بندگی‌ را سبب برتری‌ جویی‌ بر مردم قرار دهند. در آن زمان حکومت
  • بِمَشُورَةِ الاِْماءِ، وَ اِمارَةِ الصِّبْيانِ، وَ تَدْبيرِ الْخِصْيانِ.
    به مشورت کنیزان، و فرمانروایی‌ بچه ها و تدبیر خواجه سراهاست.
  • 103 - وَ قَدْ رُئِىَ عَلَيْهِ اِزارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ، فَقيلَ لَهُ فى ذلِكَ فَقالَ:- يَخْشَعُ لَهُ
    جامه کهنه و وصله داری‌ بر تن حضرت دیده شد، سبب پرسیدند، فرمود: به خاطر آن دل
  • الْقَلْبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَ يَقْتَدى بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. اِنَّ الدُّنْيا
    خاشع می‌ شود، و نفس خوار می‌ گردد، و اهل ایمان به آن اقتدا می‌ کنند. دنیا
  • وَ الاْخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفاوِتانِ، وَ سَبيلانِ مُخْتَلِفانِ، فَمَنْ
    و آخرت دو دشمن متفاوتند، و دو راه مختلف، پس کسی‌ که
  • اَحَبَّ الدُّنْيا وَ تَوَلاّها اَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَ عاداها.
    دنیا را دوست داشت و مهرش را به دل جای‌ داد آخرت را دشمن داشت و با آن دشمنی‌ نمود.
  • وَ هُما بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَ ماش بَيْنَهُما،
    دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغربند، و رونده بین آن دو
  • كُلَّما قَرُبَ مِنْ واحِد بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ، وَ هُما بَعْدُ
    هرمقدار به یکی‌ نزدیک شود از دیگری‌ دور می‌ شود، این دو در ناسازگاری‌ باهم به مانند
  • ضَـرَّتــانِ .
    دو هوو می‌ باشند.
  • 104 - وَ عَنْ نَوْف الْبِكالِىِّ، قالَ: راَيْتُ اَميرَالْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السّلامُ ذاتَ لَيْلَة وَ قَدْ
    خبر از نوف بِکالی‌ است که گفت: شبی‌ امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم از
  • خَرَجَ مِنْ فِراشِهِ، فَنَظَرَ فِى النُّجُومِ، فَقالَ لى: يا نَوْفُ! اَ راقِدٌ اَنْتَ اَمْ رامِقٌ؟
    بسترش بیرون شد، به ستارگان دیده دوخت، سپس به من گفت: ای‌ نوف! خوابی‌ یا بیدار؟
  • فَقُلْتُ: بَلْ رامِقٌ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ، قالَ:-
    گفتم: بیدارم یا امیرالمؤمنین، فرمود:
  • يا نَوْفُ طَوبى لِلزّاهِدينَ فِى الدُّنْيا، الرّاغِبينَ فِى الاْخِرَةِ.
    ای‌ نوف، خوشا به حال زاهدان در دنیا، و دلدادگان به آخرت.
  • اُولئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الاَْرْضَ بِساطاً، وَ تُرابَها فِراشاً، وَ ماءَها
    آنان مردمی‌ هستند که زمین را فرش، و خاکش را بستر، و آبش را
  • طيباً، وَالْقُرْآنَ شِعاراً، وَالدُّعاءَ دِثاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيا
    شربت خوشگوار قرار دادند، قرآن را لباس دل، و دعا را جامه رو نموده، و دنیا
  • قَرْضاً عَلى مِنْهاج  ِ الْمَسيح  ِ!
    را بر طریقه مسیح از خود بریدند چه بریدنی‌!
  • يا نَوْفُ، اِنَّ داوُدَ عَلَيْهِ السَّلامُ قامَ فى مِثْلِ هذِهِ السّاعَةِ مِنَ
    ای‌ نوف، داود علیه السّلام در مانند این ساعت از شب برخاست
  • اللَّيْلِ، فَقالَ: اِنَّها ساعَةٌ لايَدْعُو فيها عَبْدٌ اِلاَّ اسْتُجيبَ لَهُ،
    و گفت: این ساعتی‌ است که عبد در این ساعت دعا نمی‌ کند مگر اینکه مستجاب شود،
  • اِلاّ اَنْ يَكُونَ عَشّاراً، اَوْ عَريفاً، اَوْ شُرْطِيّاً، اَوْ صاحِبَ
    مگر دعای‌ باج گیر، یا گزارشگر وضع مردم به حاکم ستمگر، یا داروغه ظالم،
  • عَرْطَبَة - وَ هِىَ الطُّنْبُورُ- اَوْ صاحِبَ كُوبَة - وَ هِىَ الطَّبْلُ. وَ قَدْ قيلَ
    یا نوازنده عَرطبه یعنی‌ طنبور، و کوبه یعنی‌ طبل. و گفته
  • اَيْضاً: اِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ، وَالْكُوبَةَ الطُّنْبُورُ.-
    شـده : عرطبه طبـل ، و کوبه طنبـور است .
  • 105 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ اللّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمُ
    و آن حضرت فرمود: خداوند واجباتی‌ را برعهده شما گذاشته،
  • الْفَرائِضَ فَلاتُضَيِّعُوها، وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلاتَعْتَدُوها،
    آن را ضایع نکنید، و حدودی‌ را مقرّر فرموده از آن تجاوز ننمایید،
  • وَ نَهاكُمْ عَنْ اَشْياءَ فَلاتَنْتَهِكُوها، وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ
    و از اموری‌ نهی‌ نموده حرمت آن را از بین نبرید، و مسائلی‌ را بر شما تکلیف نکرده و آنها را از روی‌
  • اَشْياءَ وَ لَمْ يَدَعْها نِسْياناً فَلاتَتَكَلَّفُوها.
    فراموشی‌ وانگذاشته پس خود را نسبت به آنها در زحمت نیندازید.
  • 106 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَتْرُكُ النّاسُ شَيْئاً مِنْ اَمْرِ دينِهِمْ
    و آن حضرت فرمود: مردم چیزی‌ از برنامه دینشان را برای‌ بهبود دنیایشان
  • 107 لاِسْتِصْلاح  ِ دُنْياهُمْ، اِلاّ فَتَحَ اللّهُ عَلَيْهِمْ ما هُوَ اَضَرُّ مِنْهُ.
    ترک نمی‌ کنند، مگر آنکه خداوند زیانبارتر از آن را در کف دستشان می‌ نهد.
  • - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - رُبَّ عالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ
    و آن حضرت فرمود: بسا دانشمندی‌ که نادانیش او را به کشتن دهد، در حالی‌ که دانشش با
  • لايَـنْـفَـعُـهُ  .
    اوست ولی‌ سودی‌ به او ندهد.
  • 108 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَقَدْ عُلِّقَ بِنِياطِ هذَا الاِْنْسانِ بَضْعَةٌ
    و آن حضرت فرمود: رگ این انسان را قطعه گوشتی‌ آویخته شده که عجیب تر چیزی‌ که
  • هِىَ اَعْجَبُ ما فيهِ وَ ذلِكَ الْقَلْبُ، وَ لَهُ مَوادٌّ مِنَ الْحِكْمَةِ،
    در وجود اوست آن است و آن قلب است، برای‌ قلب مادّه هایی‌ از حکمت
  • وَ اَضْدادٌ مِنْ خِلافِها. فَاِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ اِنْ
    و اضدادی‌ مخالف آن است. اگر امیدی‌ برای‌ دل پدید آید طمع خوارش کند، و چون
  • هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ اِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ
    طمع در آن به هیجان آید حرص آن را به هلاکت افکند، و اگر نومیدی‌ بر آن چیره شود
  • الاَْسَفُ، وَ اِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ اِنْ
    حسرت او را از پای‌ درآورد، واگر کینه عارض اوگردد خشمش فزونی‌ گیرد، و اگر رضا و
  • اَسْعَدَهُ الرِّضى نَسِىَ التَّحَفُّظَ، وَ اِنْ غالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ
    خشنودی‌ او را مساعدت نمایدمهارخویشتنداری‌ را ازدست دهد. واگر ترس ناگهانی‌ به او دست دهد
  • الْحَذَرُ، وَ اِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ، وَ اِنْ اَفادَ مالاً
    احتیاط و حذر مشغولش کند، و اگر ایمنی‌ برایش فراخ گردد غفلت او را رباید، و اگر مالی‌
  • اَطْغاهُ الْغِنى، وَ اِنْ اَصابَتْهُ مُصيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ اِنْ
    به او رسد ثروت او را به سرکشی‌ اندازد، و اگر مصیبتی‌ به او برسد جزع و فزع رسوایش
  • عَضَّتْهُ الْفاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاءُ، وَ اِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ
    سازد، و اگر دچار تهیدستی‌ شود بلا او را مشغول به خود کند، و اگر گرسنگی‌ بر او سخت گیرد
  • قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ اِنْ اَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ،
    ناتوانی‌ وی‌ را از پا درآورد، و اگر سیری‌ او از اندازه بگذرد شکم پری‌ گرفتار زحمت و اضطرابش نماید.
  • فَكُلُّ تَقْصير بِهِ مُضِرٌّ، وَ كُلُّ اِفْراط لَهُ مُفْسِدٌ.
    پس هر کمبودی‌ برای‌ او زیانبار، و هر افراطی‌ فاسدکننده اوست.
  • 109 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى، بِها يَلْحَقُ التّالى،
    و آن حضرت فرمود: ما تکیه گاهِ راه میانه ایم، عقب مانده به آن برسد،
  • وَ اِلَيْها يَرْجِعُ الْغالى.
    و پیشی‌ گرفته به آن باز گردد.
  • 110 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايُقيمُ اَمْرَ اللّهِ سُبْحانَهُ اِلاّ مَنْ
    و آن حضرت فرمود: فرمان حق را برپا نمی‌ دارد مگر کسی‌ که سازش ندارد، و در برابر
  • لايُصانِعُ، وَ لا يُضارِعُ، وَ لايَتَّبِعُ الْمَطامِعَ.
    دیگران زبونی‌ نمی‌ کند، و دنبال طمعها نمی‌ رود.
  • 111 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ تُوُفِّى سَهْلُ بْنُ حُنَيْف الاَْنْصارِىُّ بِالْكُوفَةِ
    سهل بن حُنَیف که در صفّین همراه حضرت بود، پس از بازگشت به کوفه
  • بَعْدَ مَرْجِعِهِ مِنْ صِفِّينَ مَعَهُ، وَ كانَ مِنْ اَحَبِّ النّاسِ اِلَيْهِ:-
    از دنیا رفت، او از محبوبترین مردم نزد امام بود، امام در مرگ او فرمود:
  • لَوْ اَحَبَّنى جَبَلٌ لَتَهافَتَ.
    اگر کوهی‌ مرا دوست بدارد از هم فرو ریزد.
  • - مَعْنى ذلِكَ اَنَّ الْمِحْنَةَ تَغْلُظُ عَلَيْهِ فَتُسْرِ عُ الْمَصائِبُ اِلَيْهِ،
    معنی‌ این فراز این است که محنت و ناراحتی‌ بر او سخت گردد و مصائب به جانب او شتاب گیرد.
  • وَلايُفْعَلُ ذلِكَ اِلاّ بِالاَْتْقِياءِ الاْبْرارِ، وَالْمُصْطَفَيْنَ الاَْخْيارِ. وَ هذا مِثْلُ
    این چنین نشود جز با پرهیزکاران و نیکان و برگزیدگان اخیار. و این مانند
  • قَوْلِهِ عَلَيْهِ السّلامُ:-
    گفته آن حضرت است که:
  • 112 مَنْ اَحْبَّنا اَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْباباً.
    هر کس ما اهل بیت را دوست دارد باید برای‌ پوشیدن جامه تهیدستی‌ مهیّا باشد.
  • - وَ قَدْ يُؤَوَّلُ ذلِكَ عَلى مَعْنًى آخَرَ لَيْسَ هذا مَوْضِعَ ذِكْرِهِ.-
    و گفتار حضرت بر مبنای‌ دیگری‌ تأویل شده که اینجا محل بیان آن نیست.
  • 113 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا مالَ اَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ، وَ لا وَحْدَةَ
    و آن حضرت فرمود: ثروتی‌ سودمندتر از عقل، و تنهایی‌ ای‌
  • اَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَقْلَ كالتَّدْبيرِ، وَ لا كَرَمَ
    ترسناک تر از خودپسندی‌، و عقلی‌ چون تدبیر، و بزرگواری‌ ای‌
  • كَالتَّقْوى، وَ لاقَرينَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ، وَ لا ميراثَ كَالاَْدَبِ،
    مانند تقوا، و همنشینی‌ چون حسن خلق، و میراثی‌ مانند ادب،
  • وَ لاقائِدَ كَالتَّوْفيقِ، وَ لاتِجارَةَ كَالْعَمَلِ الصّالِح  ِ، وَ لارِبْحَ
    و رهبری‌ چون توفیق، و تجارتی‌ مثل عمل صالح، و سودی‌
  • كَالثَّوابِ، وَ لا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، وَ لا زُهْدَ
    مانند ثواب، و پارسایی‌ ای‌ چون بازایستادن در شبهه، و زهدی‌
  • كَالزُّهْدِ فِى الْحَرامِ، وَ لا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ، وَ لا عِبادَةَ كَاَداءِ
    مانند نخواستن حرام، و دانشی‌ همانند اندیشه، و عبادتی‌ چون ادای‌
  • الْفَرائِضِ، وَ لا ايمانَ كَالْحَياءِ وَ الصَّبْرِ، وَ لا حَسَبَ
    واجبات، و ایمانی‌ مانند حیا و شکیبایی‌، و حَسَبی‌
  • كَالتَّواضُع  ِ، وَلا شَرَفَ كَالْعِلْمِ، وَ لا عِزَّ كَالْحِلْمِ، وَ لا
    چون فروتنی‌، و شرفی‌ مثل دانش، و عزّتی‌ چون بردباری‌، و
  • مُظاهَرَةَ اَوْثَقُ مِنَ الْمُشاوَرَةِ.
    پشتیبانی‌ ای‌ استوارتر از مشاورت نیست.
  • 114 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاحُ عَلَى الزَّمانِ وَ اَهْلِهِ
    و آن حضرت فرمود: چون صلاح و نیکی‌ بر مردم زمان غالب گردد
  • ثُمَّ اَساءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ خَزْيَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ.
    اگر کسی‌ به کسی‌ که از او رسوایی‌ ای‌ ظاهر نشده گمان بد برد قطعاً ستم نموده.
  • وَ اِذَا اسْتَوْلَى الْفَسادُ عَلَى الزَّمانِ وَ اَهْلِهِ فَاَحْسَنَ رَجُلٌ
    و اگر بر مردم زمان فساد غالب شود و کسی‌ به کسی‌
  • الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ.
    گمان خوب بـرد خود را گول زده.
  • 115 - وَقيلَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: كَيْفَ تَجِدُكَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ:-
    از حضرت سؤال شد: خود را چگونه می‌ یابی‌؟ فرمود:
  • كَيْفَ يَكُونُ حالُ مَنْ يَفْنى بِبَقائِهِ، وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ،
    چگونه است حال کسی‌ که به بقایش فانی‌، و به سلامتش بیمار می‌ شود،
  • وَ يُـؤْتى مِـنْ مَـأْمَنِـهِ؟!
    و از محلی‌ که در امان نیست مرگش فرا می‌ رسد؟!
  • 116 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَج   بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ،
    و آن حضرت فرمود: چه بسا کسی‌ که با احسانی‌ که به او شود غافلگیر گردد،
  • وَ مَغْرُور بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ.
    و با پرده ای‌ که بر گناهش افتد فریفته شود، و با ستایشی‌ که از او شود فریب خورد.
  • وَ مَا ابْتَلَى اللّهُ اَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاءِ لَهُ.
    خداوند احدی‌ را به مانند مهلتی‌ که به او داده آزمایش نکرده است.
  • 117 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - هَلَكَ فِىَّ رَجُلانِ: مُحِبٌّ غال،
    و آن حضرت فرمود: دو نفر در رابطه با من هلاک شدند: عاشق غلوّکننده،
  • وَ مُبْغِضٌ قال.
    و دشمن متجاوز از حد.
  • 118 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِضاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ.
    و آن حضرت فرمود: تباه نمودن فرصت اندوه است.
  • 119 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَثَلُ الدُّنْيا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّها،
    و آن حضرت فرمود: مَثَل دنیا همچون مار است، که سودنِ آن نرم،
  • وَ السَّمُّ النّاقِعُ فى جَوْفِها. يَهْوى اِلَيْهَا الْغِرُّ الْجاهِلُ،
    و درونش سمّ کشنده است. گول خورده نادان به آن میل کند،
  • وَ يَحْذَرُها ذُواللُّبِّ الْعاقِلُ.
    و خردمند عاقل از آن حذر نماید.
  • 120 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السّلامُ: عَنْ قُرَيْش فَقالَ:- اَمّا بَنُومَخْزُوم فَرَيْحانَةُ
    در رابطه با قریش از حضرت سؤال شد فرمود: اما بنی‌ مخزوم گل خوشبوی‌
  • قَرَيْش، نُحِبُّ حَديثَ رِجالِهِمْ، وَ النِّكاحَ فى نِسائِهِمْ.
    قریشند، گفتار مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داریم.
  • وَ اَمّا بَنُوعَبْدِشَمْس: فَاَبْعَدُها رَأْياً، وَ اَمْنَعُها لِما وَراءَ ظُهُورِها.
    اما فرزندان عبد شمس دوراندیش تر، و موقع حوادث نیرومندترند.
  • وَ اَمّا نَحْنُ فَاَبْذَلُ لِما فى اَيْدينا، وَ اَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ
    و اما ما بنی‌ هاشم از آنچه در دست داریم بخشنده تر، و به وقت بذل جان
  • بِنُفُوسِنا، وَ هُمْ اَكْثَرُ وَ اَمْكَرُ وَ اَنْكَرُ، وَ نَحْنُ اَفْصَحُ
    سخاوتمندتریم. فرزندان عبد شمس در عدد بیشتر و مکارتر و بدکردارترند، و ما فصیح تر
  • وَ اَنْصَحُ وَ اَصْبَحُ.
    و خیرخواه تر و خوشروتریم.
  • 121 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - شَتّانَ ما بَيْنَ عَمَلَيْنِ: عَمَل تَذْهَبُ لَذَّتُهُ
    و آن حضرت فرمود: چه اندازه بین دو عمل فاصله است: عملی‌ که لذّتش از بین برود
  • وَ تَبْقى تَبِعَتُهُ، وَ عَمَل تَذْهَبُ مَؤُونَتُهُ وَ يَبْقى اَجْرُهُ.
    و زیانش بماند. و عملی‌ که رنجش پایان پذیرد و اجرش باقی‌ ماند.
  • 122 - وَ قَدْ تَبِعَ جَنازَةً فَسَمِعَ رَجُلاً يَضْحَكُ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَاَنَّ
    امام دنبال جنازه ای‌ می‌ رفت شنید مردی‌ می‌ خندد، فرمود: گویا
  • الْمَوتَ فيها عَلى غَيْرِنا كُتِبَ، وَ كَاَنَّ الْحَقَّ فيها عَلى غَيْرِنا
    مردن در این جهان را برای‌ غیر ما ثبت کرده اند، و انگار حق بر غیر ما
  • وَجَبَ، وَ كَاَنَّ الَّذى نَرى مِنَ الاَْمْواتِ سَفْرٌ عَمّا قَليل اِلَيْنا
    واجب شده، و خیال می‌ کنی‌ مردگانی‌ که می‌ بینیم مسافرانی‌ هستند که به زودی‌ به جانب ما
  • راجِعُونَ، نُبَوِّئُهُمْ اَجْداثَهُمْ، وَ نَأْكُلُ تُراثَهُمْ، كَاَنّا
    بازمی‌ گردند، آنان را در قبرهایشان می‌ نهیم و ارثشان را می‌ خوریم، گویی‌
  • مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ، ثُمَّ قَدْ نَسينا كُلَّ واعِظ وَ واعِظَة، وَ رُمينا
    ما پس از آنها جاودان خواهیم بود، که پند پنددهندگان را از یاد بردیم، و نشانه
  • بِكُلِّ فادِح   وَ جائِحَة.
    هر بلای‌ سخت و سنگین شدیم.
  • 123 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - طُوبى لِمَنْ ذَلَّ فى نَفْسِهِ، وَ طابَ كَسْبُهُ،
    و آن حضرت فرمود: خوشا به حال کسی‌ که نزد خود خوار، و کسبش پاک،
  • وَ صَلَحَتْ سَريرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ، وَ اَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ
    و باطنش شایسته، و اخلاقش نیکوست، اضافه مالش را
  • مالِهِ، وَ اَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ،
    انفاق می‌ کند، و زبان را از پرگویی‌ حفظ می‌ نماید، و شرّش را از مردم دور می‌ دارد،
  • وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ اِلَى الْبِدْعَةِ.
    و اجرای‌ سنّت پیامبر بر او سخت نیاید، و به بدعت گرایی‌ متّهم نشده است.
  • - اَقُولُ: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَنْسُبُ هذَا الْكَلامَ اِلى رَسُولِ اللّهِ
    مؤلف: گروهی‌ از مردم این کلام و قطعه قبل از این را به پیامبر
  • صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَذلِكَ الَّذى قَبْلَهُ.-
    صلّـی‌ اللّـه علیـه و آلـه نسبـت داده انـد.
  • 124 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - غيرَةُ الْمَرْاَةِ كُفْرٌ، وَ غيرَةُ الرَّجُلِ ايمانٌ.
    و آن حضرت فرمود: غیرت زن بر شوهرش کفر، و غیرت مرد بر همسرش ایمان است.
  • 125 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لاََنْسُبَنَّ الاِْسْلامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْها اَحَدٌ
    و آن حضرت فرمود: اسلام را آنچنان معنی‌ کنم که احدی‌ پیش از من به این صورت معنا
  • قَبْلى: الاِْسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ، وَالتَّسْليمُ هُوَ الْيَقينُ، وَ الْيَقينُ
    نکرده باشد: اسلام همان تسلیم بودن، و تسلیم همان باور، و باور
  • هُوَ التَّصْديقُ، وَالتَّصْديقُ هُوَ الاِْقْرارُ، وَ الاِْقْرارُ هُوَ الاَْداءُ،
    همان قبول کردن، و قبول کردن همان اقرار، و اقرار همان ادا نمودن،
  • وَ الاَْداءُ هُوَ الْعَمَلُ.
    و ادا نمودن همان عمل کردن است.
  • 126 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَجِبْتُ لِلْبَخيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ
    و آن حضرت فرمود: از بخیل در عجبم که به فقری‌ می‌ شتابد
  • الَّذى مِنْهُ هَرَبَ، وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذى اِيّاهُ طَلَبَ، فَيَعيشُ
    که از آن می‌ گریخته، و ثروتی‌ را از دست می‌ دهد که آن را می‌ جسته،
  • فِى الدُّنْيا عَيْشَ الْفُقَراءِ، وَ يُحاسَبُ فِى الاْخِرَةِ حِسابَ
    در دنیا همچون تهیدستان زندگی‌ می‌ کند، و در آخرت همچون ثروتمندان
  • الاَْغْنِياءِ. وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذى كانَ بِالاَْمْسِ نُطْفَةً،
    به حسابش می‌ رسند. و از متکبّر شگفت زده ام که دیروز نطفه،
  • وَ يَكُونُ غَداً جيفَةً. وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللّهِ وَ هُوَ يَرى
    و فردا مردار است. و از آن که در خدا شک دارد در عجبم در حالی‌ که آفریده های‌ خدا را
  • خَلْقَ اللّهِ. وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِىَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى مَنْ يَمُوتُ.
    می‌ بیند. و عجب دارم از کسی‌ که مرگ را فراموش نموده و حال اینکه مردگان را با چشم می‌ بیند.
  • وَ عَجِبْتُ لِمَنْ اَنْكَرَ النَّشْاَةَ الاُْخْرى وَ هُوَ يَرَى النَّشْاَةَ
    و ازآن که زنده شدن در آن جهان را قبول ندارد درشگفتم و حال این که ساخته شدنش را
  • الاُْولى. وَ عَجِبْتُ لِعامِر دارَ الْفَناءِ، وَ تارِك دارَ الْبَقاءِ.
    در این جهان می‌ بیند. و در تعجبم از کسی‌ که سرای‌ فانی‌ را آباد می‌ کند، و خانه باقی‌ را وامی‌ گذارد.
  • 127 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِىَ بِالْهَمِّ.
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که در عمل کوتاهی‌ ورزد دچار اندوه می‌ شود.
  • وَ لا حاجَةَ لِلّهِ فيمَنْ لَيْسَ لِلّهِ فى مالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصيبٌ.
    آن را که در مال و جانش سهمی‌ برای‌ خدا نیست برایش راهی‌ به سوی‌ رحمت خدا نمی‌ باشد.
  • 128 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَوَّقُوا الْبَرْدَ فى اَوَّلِهِ، وَ تَلَقَّوْهُ فى آخِرِهِ،
    و آن حضرت فرمود: سرما را در ابتدایش بپرهیزید، و از آن در پایانش استقبال کنید،
  • فَاِنَّهُ يَفْعَلُ فِى الاَْبْدانِ كَفِعْلِهِ فِى الاَْشْجارِ، اَوَّلُهُ يُحْرِقُ،
    که سرما با بدنها آن گونه می‌ کند که با درختان، ابتدایش می‌ سوزاند،
  • وَ آخِرُهُ يُورِقُ.
    و آخرش برگ می‌ رویاند.
  • 129 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عِظَمُ الْخالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ
    و آن حضرت فرمود: عظمت خالق هستی‌ نزد تو، آفریده شده را
  • فى عَـيْـنَـيْـكَ.
    در نظرت کوچک می‌ کند.
  • 130 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلامُ، وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ، فَاَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظاهِرِ
    و آن حضرت وقتی‌ از صفّین بازگشت به گورستان بیرون کوفه نظر کرد
  • الْكُوفَةِ:-
    و فـرمـود:
  • يا اَهْلَ الدِّيارِ الْمُوحِشَةِ، وَالْمَحالِّ الْمُقْفِرَةِ، وَالْقُبُورِ
    ای‌ صاحبان سراهای‌ وحشت زا، و مکانهای‌ بی‌ آب و گیاه، و قبرهای‌
  • الْمُظْلِمَةِ; يا اَهْلَ التُّرْبَةِ، يا اَهْلَ الْغُرْبَةِ، يا اَهْلَ الْوَحْدَةِ، يا
    تاریک; ای‌ خاکیان، ای‌ غریبان، ای‌ بی‌ کسان، ای‌ وحشت زدگان،
  • اَهْلَ الْوَحْشَةِ، اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ سابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ.
    شما ما را پیشروید که بر ما پیشی‌ جستید، و ما شما را پیرویم که به دنبال شما می‌ رسیم.
  • اَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَاَمَّا الاَْزْواجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَ اَمَّا
    اما خانه ها: غیر شما در آن ساکن شدند، امّا همسران: دیگران با آنان ازدواج کردند، اما
  • الاَْمْوالُ فَقَدْ قُسِمَتْ. هذا خَبَرُ ما عِنْدَنا، فَما خَبَرُ ما
    اموال: همه آنها تقسیم شد. این است خبری‌ که نزد ماست، خبر آنچه نزد
  • عِـنْـدَكُـمْ ؟
    شماست چیست؟
  • - ثُمَّ الْتَفَتَ اِلى اَصْحابِهِ فَقالَ:- اَما لَوْ اُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلامِ
    پس رو به جانب یاران کرد و فرمود: اگر به آنان اجازه سخن می‌ دادند
  • لاََخْبَرُوكُمْ اَنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى.
    به شما می‌ گفتند که بهترین توشه تقواست.
  • 131 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلاً يَذُمُّ الدُّنْيا: - اَيُّهَا الذّامُّ لِلدُّنْيا،
    آن حضرت شنید مردی‌ به نکوهش دنیا برخاسته، فرمود: ای‌ کسی‌ که دنیا را نکوهش می‌ کنی‌،
  • الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِها، الْمُنْخَدِعُ بِاَباطيلِها، اَتَغْتَرُّ بِالدُّنْيا ثُمَّ
    در حالی‌ که به نیرنگ آن فریفته ای‌، و به اباطیلش گول خورده ای‌، آیا فریفته دنیایی‌ و آن را
  • تَذُمُّها؟! اَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْها اَمْ هِىَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟
    مذمّت می‌ نمایی‌؟! تو بر گردن دنیا گناه بار می‌ کنی‌ یا دنیا بر گردن تو؟
  • مَتَى اسْتَهْوَتْكَ اَمْ مَتى غَرَّتْكَ؟ اَبِمَصارِع  ِ آبائِكَ
    چه زمان دنیا تو را سرگردان کرد یا چه وقتی‌ فریبت داد؟ آیا به جایگاهی‌ که پدرانت
  • مِنَ الْبِلى؟ اَمْ بِمَضاجِـع  ِ اُمَّهاتِكَ تَحْتَ الثَّرى؟ كَمْ عَلَّلْتَ
    افتادند وپوسیدند تو را فریفت؟ یا به خوابگاه مادرانت در زیرخاک؟ چه اندازه به دستهایت
  • بِكَفَّيْكَ! وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ! تَبْتَغى لَهُمُ الشِّفاءَ،
    به رفع بیماری‌ اقدام کردی‌! و چه بیمارانی‌ را که مراقبت نمودی‌! شفای‌ آنان را خواهان
  • وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الاَْطِبّاءَ، غَداةَ لايُغْنى عَنْهُمْ دَواؤُكَ،
    شدی‌، و از طبیبان تدبیر علاج آنان را درخواست کردی‌، ولی‌ بامدادان دارویت به آنان
  • وَ لايُجْدى عَلَيْهِمْ بُكاؤُكَ، لَمْ يَنْفَعْ اَحَدَهُمْ اِشْفاقُكَ،
    بهبودی‌ نمی‌ داد، و گریه ات به آنان سودی‌ نمی‌ بخشید، ترس تو برای‌ احدی‌ از آنان نفع نداشت،
  • وَ لَمْ تُسْعَفْ فيهِ بِطِلْبَتِكَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ.
    و درباره اوآنچه راخواهانش بودی‌ به آن نرسیدی‌، و مرگ را به نیرویت از اودفع نکردی‌.
  • قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيا نَفْسَكَ، وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ.
    دنیا با وضعی‌ که برای‌ او پیش آورد وضع تو را هم روشن ساخت، و با قربانگاه او قربانگاه تورانمایاند.
  • اِنَّ الدُّنْيا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَقَها، وَ دارُ عافِيَة لِمَنْ فَهِمَ
    همانا دنیا سرای‌ راستی‌ است برای‌ کسی‌ که با آن به راستی‌ برخورد کند، و خانه عافیت است
  • عَنْها، وَ دارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها، وَ دارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ
    برای‌ آن که آن را فهمید، و محلّ توانگری‌ است برای‌ آن که از آن توشه گرفت، و جای‌ پنداست
  • بِها. مَسْجِدُ اَحِبّاءِ اللّهِ، وَ مُصَلّى مَلائِكَةِ اللّهِ، وَ مَهْبِطُ
    برای‌ کسی‌ که با آن پند گیرد. مسجد عاشقان خدا، و جایگاه نماز فرشتگان، و محل فرود آمدن
  • وَحْىِ اللّهِ، وَ مَتْجَرُ اَوْلِياءِ اللّهِ، اِكْتَسَبُوا فيهَا الرَّحْمَةَ،
    وحی‌، و تجارتخانه اولیاء خداست، که در آن کسب رحمت کردند،
  • وَ رَبِحُوا فيهَا الْجَنَّةَ. فَمَنْ ذا يَذُمُّها وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِها،
    و بهشت را سود بردند. پس چه کسی‌ دنیا را نکوهش می‌ کند در صورتی‌ که دنیا جداییش
  • وَ نادَتْ بِفِراقِها، وَ نَعَتْ نَفْسَها وَ اَهْلَها، فَمَثَّلَتْ لَهُمْ
    را اعلام کرده، و فراقش را فریاد زده، و مرگ خود و اهلش را خبر داده، با بلای‌ خود برای‌
  • بِبَلائِها الْبَلاءَ، وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُروُرِها اِلَى السُّرُورِ. راحَتْ
    مردم از بلای‌ آخرت نمونه ساخت، و آنان را به شادی‌ خود تشویق به شادی‌ آخرت
  • بِعافِيَة، وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجيعَة، تَرْغيباً وَ تَرْهيباً، وَ تَخْويفاً
    کرد. شب را به سلامت گذراند، و بامداد با بلایی‌ سخت خود را نشان داد، تا تشویق کند و بترساند،
  • وَ تَحْذيراً. فَذَمَّها رِجالٌ غَداةَ النَّدامَةِ، وَ حَمِدَها آخَرُونَ
    و بیم دهد و برحذر دارد. مردمی‌ آن را در صبحگاه پشیمانی‌ نکوهش کنند، و دیگران روز
  • يَوْمَ الْقِيامَةِ. ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيا فَتَذَكَّرُوا، وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا،
    قیامت آن را بستایند. همانان که دنیا تذکرّشان داد متذکر شدند، و با آنان سخن گفت او را تصدیق
  • وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُـوا.
    کردند، و پندشان داد پندش را پذیرفتند.
  • 132 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ لِلّهِ مَلَكاً يُنادى فى كُلِّ يَوْم: لِدُوا
    و آن حضرت فرمود: خدا را فرشته ای‌ است که هر روز فریاد برمی‌ دارد; بزایید
  • لِلْمَوْتِ، وَ اجْمَعُوا لِلْفَناءِ، وَ ابْنُوا لِلْخَرابِ.
    برای‌ مردن، و گردآورید برای‌ نابود شدن، و بنا کنید برای‌ خراب گشتن.
  • 133 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الدُّنْيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ، وَ النّاسُ فيها
    و آن حضرت فرمود: دنیا خانه گذر است نه جای‌ ماندن، و مردم در آن
  • رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فَاَوْبَقَها، وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ
    دو کس اند: مردی‌ که وجودش را به گناه فروخت و خود را تباه کرد و مردی‌ که خود را
  • فَـاَعْـتَـقَـها .
    به طاعت خرید و آزاد نمود.
  • 134 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَكُونُ الصَّديقُ صَديقاً حَتّى
    و آن حضرت فرمود: دوست دوست نیست مگر اینکه برادر دینی‌
  • يَحْفَظَ اَخاهُ فى ثَلاث: فى نَكْبَتِهِ، وَ غَيْبَتِهِ، وَ وَفاتِهِ.
    خود را در سه موضع بپاید: در رنج و بلا، و پشت سر، و هنگامی‌ که از دنیا برود.
  • 135 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اُعْطِىَ اَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمْ اَرْبَعاً: مَنْ
    و آن حضرت فرمود: هر که را چهار چیز بخشند از چهار چیز محروم ننمایند: آن را
  • اُعْطِىَ الدُّعاءَ لَمْ يُحْرَمِ الاِْجابَةَ، وَ مَنْ اُعْطِىَ التَّوْبَةَ
    که دعا بخشند از اجابت، و هر که را توبه بخشند
  • لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَ مَنْ اُعْطِىَ الاْسْتِغْفارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ،
    از قبول، و هر که را استغفار بخشند از آمرزش،
  • وَ مَنْ اُعْطِىَ الشُّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ الزِّيادَةَ.
    و هر که را شکر بخشند از اضافه شدن نعمت محروم ننمایند.
  • وَ تَصْديقُ ذلِكَ فى كِتابِ اللّهِ تَعالى، قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فِى
    گواه این واقعیات در کتاب خداست، خداوند در مسأله
  • الدُّعاءِ: «ادْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ.» وَ قالَ فِى الاِْسْتِغْفارِ: «وَ
    دعا فرمود: «مرا بخوانید شما را اجابت کنم.» و در استغفار فرمود: «آن که
  • مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً اَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ
    کار زشت کند یا بر خود ستم روا دارد آن گاه از خدا آمرزش خواهد خدا را آمرزنده
  • غَفُوراً رَحيماً.» وَ قالَ فِى الشُّكْرِ: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزيدَنَّكُمْ»
    و رحیم یابد.» و درباره شکر فرمود: «اگر شکر کنید به شما می‌ افزایم.»
  • وَ قالَ فِى التَّوْبَةِ: «اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ
    و در توبه فرمود: «بازگشت به خداوند برای‌ آنهایی‌ است که از
  • السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريب، فَاُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ
    روی‌ نادانی‌ کار بد می‌ کنند سپس به زودی‌ بازمی‌ گردند، آنانند که خداوند توبه
  • عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً.»
    آنان را می‌ پذیرد و خداوند دانا و حکیم است.»
  • 136 - وَ قالَ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: - الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقِىٍّ، وَالْحَجُّ جِهادُ
    و آن حضرت فرمود: نماز وسیله قرب به خدا، و حج جهاد
  • كُلِّ ضَعيف. وَ لِكُلِّ شَىْء زَكاةٌ، وَ زَكاةُ الْبَدَنِ الصِّيامُ،
    هر ناتوان است. برای‌ هر چیزی‌ زکاتی‌ است، و زکات بدن روزه است،
  • وَ جِهادُ الْمَرْاَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ.
    و جهاد زن شـوهرداری‌ نیکوسـت.
  • 137 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ.
    و آن حضرت فرمود: فرود آمدن روزی‌ را با صدقه بخواهید.
  • 138 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جادَ بِالْعَطِيَّةِ.
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که به پاداش یقین کند در مسأله بخشش سخاوت به خرج دهد.
  • 139 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ.
    و آن حضرت فرمود: رزق و روزی‌ به اندازه نیاز و خرج نازل می‌ شود.
  • 140 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما عالَ امْرُؤٌ اقْتَصَدَ.
    و آن حضرت فرمود: آن که میانه روی‌ پیشه کرد تنگدست نشد.
  • 141 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قِلَّةُ الْعِيالِ اَحَدُ الْيَسارَيْنِ.
    و آن حضرت فرمود: کمی‌ نانخور یکی‌ از دو آسایش است.
  • 142 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.
    و آن حضرت فرمود: دوستی‌ کردن نیمی‌ از عقل است.
  • 143 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ.
    و آن حضرت فرمود: غم و اندوه نصف پیری‌ است.
  • 144 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلى قَدْرِ الْمُصيبَةِ.
    و آن حضرت فرمود: شکیبایی‌ به اندازه مصیبت می‌ رسد.
  • وَ مَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصيبَتِهِ حَبِطَ اَجْرُهُ.
    و آن که زمان مصیبت جزع کند ثوابش نابود می‌ شود.
  • 145 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ صائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيامِهِ اِلاَّ
    و آن حضرت فرمود: بسا روزه داری‌ که از روزه اش جز
  • الْجُوعُ وَالظَّمَاءُ. وَ كَمْ مِنْ قائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيامِهِ اِلاَّ السَّهَرُ
    گرسنگی‌ و تشنگی‌ نصیب نگردد. و بسا نمازگزاری‌ که از ایستادنش به نماز جز بیداری‌
  • وَالْعَناءُ. حَبَّذا نَوْمُ الاَْكْياسِ وَ اِفْطارُهُمْ!
    و زحمت سود نگیرد. چه نیکوست خواب زیرکان و افطار آنان!
  • 146 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - سُوسُوا ايمانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ،
    و آن حضرت فرمود: ایمان خود را با صدقه،
  • وَ حَصِّنُوا اَمْوالَكُمْ بِالزَّكاةِ، وَ ادْفَعُوا اَمْواجَ الْبَلاءِ بِالدُّعاءِ.
    اموالتان را با زکات حفظ کنید، و امواج بلا را با دعا برانید.
  • وَ مِنْ کَلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
  • از سخنان آن حضرت است
  • لِكُمَيْلِ بْنِ زِياد النَّخَعِىِّ
    به کمیـل بن زیـاد نخعـی‌
  • 147 - قالَ كُمَيْلُ بْنُ زِياد: اَخَذَ بِيَدى اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب عَلَيْهِ السّلامُ
    کمیل بن زیاد گفت: امیرالمؤمنین علی‌ بن ابی‌ طالب علیه السلام
  • فَاَخْرَجَنى اِلَى الْجَبّانِ، فَلَمّا اَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَداءَ، ثُمَّ قالَ: -
    دستم را گرفت و به صحرا برد، چون به آنجا رسید آهی‌ کشید چون آه اندوهناک، سپس فرمود:
  • يا كُمَيْلُ، اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِيَةٌ، فَخَيْرُها اَوْعاها، فَاحْفَظْ
    ای‌ کمیل، این دلها ظرفهاست، و بهترین آنها نگاهدارنده ترین آنهاست، پس آنچه
  • عَنّى ما اَقُولُ لَكَ.
    را برایت می‌ گویم حفظ کن.
  • النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبيلِ نَجاة،
    مردم سه گروهند: دانشمند ربّانی‌، دانشجوی‌ بر راه نجات،
  • وَ هَمَجٌ رَعاعٌ، اَتْباعُ كُلِّ ناعِق، يَميلُونَ مَعَ كُلِّ ريح  ،
    و مگسانی‌ ناتوان که به دنبال هر صدایی‌ می‌ روند، و با هر بادی‌ حرکت می‌ کنند،
  • لَمْ يَسْتَضيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ يَلْجَاُوا اِلى رُكْن وَثيق.
    به نور دانش روشنی‌ نیافته، و به رکنی‌ محکم پناه نبرده اند.
  • يا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ اَنْتَ
    ای‌ کمیل، دانش بهتر از ثروت است، دانش تو را می‌ پاید و تو
  • تَحْرُسُ الْمالَ. الْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَالْعِلْمُ يَزْكُو عَلَى
    ثروت را می‌ پایی‌. ثروت را خرج کردن کم می‌ کند و دانش با خرج شدن افزایش
  • الاِْنْفاقِ. وَ صَنيعُ الْمالِ يَزُولُ بِزَوالِهِ.
    می‌ یابد. نیکی‌ کردن با ثروت با از بین رفتن ثروت از بین می‌ رود.
  • يا كُمَيْلُ بْنَ زِياد، مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دينٌ يُدانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ
    ای‌ کمیل، شناخت دانشْ دینی‌ است که انسان به آن جزا داده می‌ شود، انسان با کمک معرفت
  • الاِْنْسانُ الطّاعَةَ فى حَياتِهِ، وَ جَميلَ الاُْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ.
    کسب طاعت می‌ کند، و بعد از مرگش نام نیک به دست می‌ آورد.
  • وَالْعِلْمُ حاكِمٌ، وَ الْمالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ.
    دانش حاکم، و ثروت محکوم است.
  • يا كُمَيْلُ، بْنَ زياد، هَلَكَ خُزّانُ الاَْمْوالِ وَ هُمْ اَحْياءٌ،
    ای‌ کمیل بن زیاد، ثروت اندوزان در حالی‌ که زنده اند مرده اند،
  • وَ الْعُلَماءُ باقُونَ ما بَقِىَ الدَّهْرُ، اَعْيانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ اَمْثالُهُمْ
    و دانشمندان تا جایی‌ که روزگار باقی‌ است باقی‌ اند، شخصشان با از دنیا رفتن گم شده، و شخصیّتشان
  • فِى الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
    در دلهـا مـوجـود اسـت.
  • ها، اِنَّ ههُنا لَعِلْماً جَمّاً - وَ اَشارَ بِيَدِهِ اِلى صَدْرِهِ- لَوْ اَصَبْتُ لَهُ
    بدان که در اینجا دانش فراوانی‌ است ـ اشاره به سینه اش فرموده ـ اگر برای‌ آن افراد شایسته ای‌
  • حَمَلَةً! بَلى اَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُون عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ
    می‌ یافتم انتقال می‌ دادم! آری‌ شخص تیزفهمی‌ را برای‌ این علوم می‌ یابم ولی‌ از او بر آن ایمن
  • الدّينِ لِلدُّنْيا، وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللّهِ عَلى عِبادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ
    نیستم، ابزار دین را برای‌ دنیا به کارمی‌ گیرد، و با نعمت های‌ خداوند بربندگانش، و به حجت های‌ حق
  • عَلى اَوْلِيائِهِ. اَوْ مُنْقاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لا بَصيرَةَ لَهُ فى
    بر اولیائش بزرگی‌ می‌ فروشد، یا کسی‌ را می‌ یابم که پیرو حاملان حق است و او را در اطراف
  • اَحْنائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فى قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عارِض مِنْ شُبْهَة.
    و جوانب آن بصیرتی‌ نیست، به اولین شبهه ای‌ که عارضش می‌ گردد آتش شک در دلش افروخته می‌ شود.
  • اَلا، لاذا وَلا ذاكَ. اَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيادِ لِلشَّهْوَةِ.
    بدان که نه این را اهلیّت است نه آن را. یا کسی‌ را می‌ یابم که حریص به لذت شده، و به آسانی‌
  • اَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْع  ِ وَ الاِْدِّخارِ، لَيْسا مِنْ رُعاةِ الدّينِ فى شَىْء،
    مطیع شهوت گشته. یاکسی‌ که شیفته جمع کردن مال و انباشتن آن است، این دو نفر به هیچوجه
  • اَقْرَبُ شَىْء شَبَهاً بِهِمَا الاَْنْعامُ السّائِمَةُ. كَذلِكَ يَمُوتُ
    رعایت کننده دین نیستند، نزدیکترین موجود از نظر شباهت به این دو طایفه چهارپایان
  • الْـعِـلْـمُ بِـمَـوْتِ حـامِـليـهِ  .
    رها شده در علفزارند. علم با مرگ حاملانش به این صورت می‌ میرد.
  • اللّهُمَّ بَلى، لا تَخْلُو الاَْرْضُ مِنْ قائِم لِلّهِ بِحُجَّة، اِمّا ظاهِراً
    خداوندا، آری‌ زمین از کسی‌ که به حجّت خدا برای‌ خدا قیام نماید تهی‌ نمی‌ ماند، قائمی‌
  • مَشْهُوراً، اَوْ خائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَيِّناتُهُ.
    آشکار و مشهور، یا ترسان و پنهان، تا دلایل الهی‌ و بیّناتش باطل نگردد.
  • وَ كَمْ ذا؟ وَ اَيْنَ اُولئِكَ؟ اُولئِكَ وَاللّهِ الاَْقَلُّونَ عَدَداً،
    اینان چند نفرند، و کجایند؟ به خدا قسم عددشان اندک،
  • وَ الاَْعْظَمُونَ عِنْدَ اللّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ
    و نزدخداوند از نظرمنزلت بسیاربزرگند، خداوند دلایل وبیّناتش را بهوجودآنان محافظت
  • وَ بَيِّناتِهِ حَتّى يُودِعُوها نُظَراءَهُمْ، وَ يَزْرَعُوها فى قُلُوبِ
    می‌ کند تا به افرادی‌ شبیه خود بسپارند، و بذر آن را در دلهایشان
  • اَشْباهِهِمْ. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلى حَقيقَةِ الْبَصيرَةِ، وَ باشَرُوا
    کشت کنند. دانش با حقیقت بصیرت به آنان روی‌ نموده، و با روح
  • رُوحَ الْيَقينِ، وَ اسْتَلانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ اَنِسُوا
    یقین درآمیخته اند، و آنچه را نازپروردگان سخت گرفته اند آسان یافته اند، و به آنچه
  • بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيا بِاَبْدان
    نادانان از آن وحشت کرده اند مأنوس شده اند، و با بدنهایی‌ که
  • اَرْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الاَْعْلى. اُولئِكَ خُلَفاءُ اللّهِ فى
    ارواحشان به محلّ برتر آویخته همنشین دنیا شده اند. اینان جانشین حق در
  • اَرْضِهِ، وَ الدُّعاةُ اِلى دينِهِ. آهِ آهِ، شَوْقاً اِلى رُؤْيَتِهِمْ!
    زمین، و دعوت کنندگان به دین خدا هستند. آه آه که چه مشتاق دیدار آنانم!
  • اِنْصَرِفْ يا كُمَيْلُ اِذا شِئْتَ.
    ای‌ کمیل، اگر می‌ خواهی‌ بازگرد.
  • 148 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ.
    و آن حضرت فرمود: شخصیت مرد در زیر زبانش پنهان است.
  • 149 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ.
    و آن حضرت فرمود: انسانی‌ که اندازه خود را نشناخت هلاک شد.
  • 150 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ، لِرَجُل سَاَلَهُ اَنْ يَعِظَهُ: - لاتَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو
    و آن حضرت به مردی‌ که از او درخواست موعظه کرد، فرمود: از آنانی‌ مباش که
  • الاْخِرَةَ بِغَيْرِ الْعَمَلِ، وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَْمَلِ.
    بدون عمل امید به آخرت دارد، و به آرزوی‌ طولانی‌ توبه را به تأخیر می‌ اندازد.
  • يَقُولُ فِى الدُّنْيا بِقَوْلِ الزّاهِدينَ، وَ يَعْمَلُ فيها بِعَمَلِ الرّاغِبينَ.
    سخنش درباره دنیا سخن زاهدان، و عملش عمل راغبان است.
  • اِنْ اُعْطِىَ مِنْها لَمْ يَشْبَعْ، وَ اِنْ مُنِعَ مِنْها لَمْ يَقْنَعْ.
    اگر از دنیا داده شود سیر نمی‌ گردد، و اگر منع شود قناعت نمی‌ورزد.
  • يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ ما اُوتِىَ، وَ يَبْتَغِى الزِّيادَةَ فيما بَقِىَ.
    از شکرآنچه به او عنایت شده ناتوان، و نسبت به باقیمانده افزون طلب است.
  • يَنْهى وَ لا  يَنْتَهى، وَ يَأْمُرُ بِما لايَأْتى.
    از بدی‌ نهی‌ می‌ کند و خود پذیرای‌ نهی‌ نیست، و به آنچه خود به جا نمی‌ آورد دستور می‌ دهد.
  • يُحِبُّ الصّالِحينَ وَ لايَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبينَ
    به شایستگان علاقه دارد ولی‌ مانند آنان عمل نمی‌ کند، و با گنهکاران دشمنی‌ می‌ورزد
  • وَ هُوَ اَحَدُهُمْ. يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ يُقيمُ عَلى
    و خود یکی‌ از آنان است. به علت کثرت گناهش از مرگ نفرت دارد، و بر آنچه که به خاطر
  • ما يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ اَجْلِهِ. اِنْ سَقِمَ ظَلَّ نادِماً، وَ اِنْ صَحَّ
    آن ازمرگ می‌ ترسد پابرجاست. اگر بیمار شود پشیمان می‌ گردد، و اگر تندرستی‌ یابد
  • اَمِنَ لاهِياً. يُعْجِبُ بِنَفْسِهِ اِذا عُوفِىَ، وَ يَقْنَطُ اِذَا ابْتُلِىَ.
    در حالتی‌ از امنیت به لهو پردازد. چون عافیت یابد خودپسند شود، و چون مبتلا گردد ناامید شود.
  • اِنْ اَصابَهُ بَلاءٌ دَعا مُضْطَرّاً، وَ اِنْ نالَهُ رَخاءٌ اَعْرَضَ مُغْتَرّاً.
    اگر مصیبتی‌ به او برسد به حال اضطرار دعا کند، و اگر آسایشی‌ به او رسد در حال غرور روی‌ از خدا بگرداند.
  • تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلى ما يَظُنُّ، وَلايَغْلِبُها عَلى ما يَسْتَيْقِنُ.
    نفسش بر آنچه گمان دارد بر او غالب است، و به آنچه باور دارد بر نفس غالب نیست.
  • يَخافُ عَلى غَيْرِهِ بِاَدْنى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِاَكْثَرَ
    بر غیر خود به کمتر از گناه خود می‌ ترسد، و به پاداشی‌ بیش از
  • مِنْ عَمَلِهِ. اِنِ اسْتَغْنى بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَ اِنِ افْتَقَرَ قَنَطَ وَ وَهَنَ.
    کردارش امیدوار است. اگر توانگر شود در طغیان و فتنه افتد، و اگر تهیدست گردد به ناامیدی‌ و سستی‌ دچار شود.
  • يُقَصِّرُ اِذا عَمِلَ، وَ يُبالِغُ اِذا سَاَلَ. اِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ
    در عمل کوتاهی‌ کند، و چون درخواست نماید مبالغه کند. اگر شهوتی‌ به او روی‌ کند
  • اَسْلَفَ الْمَعصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ، وَ اِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ
    گناه را جلو اندازد و توبه را تأخیر افکند، و اگر رنجی‌ به او رسد
  • عَنْ شَرائِطِ الْمِلَّةِ.يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَلايَعْتَبِرُ، وَ يُبالِغُ فِى
    از شرایط دین دور شود. عبرت را بیان می‌ کند ولی‌ خود عبرت نمی‌ گیرد، در پند دادن مبالغه
  • الْمَوْعِظَةِ وَلايَتَّعِظُ، فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ، وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ.
    نماید ولی‌ خود پند نگیرد، به گفتار می‌ نازد، و به عمل کمتر می‌ پردازد.
  • يُنافِسُ فيما يَفْنى، وَ يُسامِحُ فيما يَبْقى.
    در آنچه فانی‌ است رغبت می‌ کند و نسبت به آنچه باقی‌ است سهل انگاری‌ می‌ نماید.
  • يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً، وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً. يَخْشَى الْمَوْتَ
    انفاق را که غنیمت است غرامت، و غرامت را که بخل است غنیمت می‌ بیند. مرگ را وحشت دارد،
  • وَلا يُبادِرُ الْفَوْتَ. يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ ما يَسْتَقِلُّ اَكْثَرَ
    ولی‌ قبل از فوت وقت به عمل نمی‌ شتابد. گناه غیر خود را بزرگ می‌ شمارد و بیشتر از آن را
  • مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طاعَتِهِ ما يَحْقِرهُ مِنْ
    که خود مرتکب شده کوچک می‌ انگارد، و از بندگیش آن را زیاد می‌ داند که مانندش را از
  • طاعَةِ غَيْرِهِ. فَهُوَ عَلَى النّاسِ طاعِنٌ، وَ لِنَفْسِهِ مُداهِنٌ.
    دیگران ناچیز به حساب می‌ آورد. به مردم طعنه می‌ زند، و نسبت به خویش سهل انگار است.
  • اللَّهْوُ مَعَ الاَْغْنِياءِ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَراءِ.
    لهو با ثروتمندان را از یاد خدا با تهیدستان بیشتر دوست دارد.
  • يَحْكُمُ عَلى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَلايَحْكُمُ عَلَيْها لِغَيْرِهِ،
    برای‌ سود خود به زیان دیگران حکم می‌ کند، و برای‌ سود دیگری‌ به ضرر خود حکم نمی‌ راند،
  • وَ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوى نَفْسَهُ، فَهُوَ يُطاعُ وَ يَعْصى،
    دیگری‌ را ارشاد و خود را گمراه می‌ نماید، از او اطاعت می‌ شود و خود عصیان می‌ کند،
  • وَ يَسْتَوْفى وَ لا يُوفى. وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فى غَيْرِ رَبِّهِ،
    حق خود را کامل می‌ ستاند و حق را کامل نمی‌ دهد. در غیر خدا از مردم می‌ ترسد
  • وَ لايَخْشى رَبَّهُ فى خَلْقِهِ.
    و از خدا درباره مردم نمی‌ ترسد.
  • - وَ لَوْ لَمْ يُكُنْ فى هذَا الْكِتابِ اِلاّ هذَا الْكَلامُ لَكَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً،
    مؤلف: اگر در این کتاب جز این سخن نبود، این سخن برای‌ پند سودمند،
  • و حِكْمَةً بالِغَةً، وَ بَصيرَةً لِمُبْصِر، وَ عِبْرَةً لِناظِر مُفَكِّر.-
    و حکمت رسا، و بصیرت بصیر، و عبرت بینای‌ اندیشه کننده کافی‌ بود.
  • 151 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِكُلِّ امْرِئ عاقِبَةٌ حُلْوَةٌ اَوْ مُرَّةٌ.
    و آن حضرت فرمود: برای‌ هر انسانی‌ عاقبتی‌ شیرین یا تلخ است.
  • 152 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِكُلِّ مُقْبِل اِدْبارٌ، وَ ما اَدْبَرَ كَاَنْ
    و آن حضرت فرمود: هر نعمت و خوشی‌ِ روی‌ کننده را برگشتنی‌ است، و آنچه برگشت
  • لَـمْ يَـكُنْ .
    انگار نبوده است.
  • 153 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- لايَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَاِنْ طالَ بِهِ الزَّمانُ.
    و آن حضرت فرمود: شکیبا پیروزی‌ را از دست نمی‌ دهد گرچه روزگار شکیبایی‌ طولانی‌ گردد.
  • 154 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الرّاضى بِفِعْلِ قَوْم كَالدّاخِل فيهِ
    و آن حضرت فرمود: آن که به عمل قومی‌ راضی‌ است همانندآن است که با آن کارهمراه آن قوم
  • مَعَهُمْ. وَ عَلى كُلِّ داخِل فى باطِل اِثْمانِ: اِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ،
    بوده. و بر هر وارد در باطل دو گناه است: گناه انجام باطل،
  • وَ اِثْمُ الرِّضى بِهِ.
    و گناه رضایت به آن.
  • 155 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فى اَوْتادِها.
    و آن حضرت فرمود: نسبت به عهد و پیمان و شرایط آن وفادار باشید.
  • 156 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- عَلَيْكُمْ بِطاعَةِ مَنْ لا تُعْذَرُونَ بِجَهالَتِهِ.
    و آن حضرت فرمود: بر شما باد به اطاعت کسی‌ که به نشناختنش معذور نیستید.
  • 157 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ قَدْ هُديتُمْ
    و آن حضرت فرمود: واقعیت به شما نشان داده شده اگر ببینید، و هدایت شده اید اگر خواهانش
  • اِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنِ اسْتَمَعْتُمْ.
    باشید، و به شما شنوانده اند اگر بشنوید.
  • 158 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عاتِبْ اَخاكَ بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ، وَ ارْدُدْ
    و آن حضرت فرمود: برادرت را با نیکی‌ به او سرزنش کن، و شرّش را
  • شَرَّهُ بِالاِْنْعامِ عَلَيْهِ.
    بـا بخشش بـه او بـازگـردان .
  • 159 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَواضِعَ التُّهَمَةِ
    و آن حضرت فرمود: آن که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید بدگمان
  • فَلايَلُومَنَّ مَنْ اَساءَ بِهِ الظَّنَّ.
    بـه خـویـش را سـرزنـش نمـایـد .
  • 160 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ.
    و آن حضرت فرمود: آن که قدرت یافت دچار استبداد رأی‌ می‌ گردد.
  • 161 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شاوَرَ
    و آن حضرت فرمود: هر که مستبد به رأی‌ شد به هلاکت رسید، و هر که با مردم مشورت
  • الرِّجالَ شارَكَها فى عُقُولِها.
    کرد خود را شریک عقل آنان نمود.
  • 162 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ.
    و آن حضرت فرمود: هر که رازش را پنهان داشت اختیار صواب به دست اوست.
  • 163 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ.
    و آن حضرت فرمود: تهیدستی‌ مرگ بزرگتر است.
  • 164 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ قَضى حَقَّ مَنْ لايَقْضى حَقَّهُ فَقَدْ
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که حق کسی‌ را رعایت کند که حق وی‌ را رعایت نمی‌ نماید
  • عَــبَــدَهُ  .
    هرآینه او را بندگی‌ کرده.
  • 165 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا طاعَةَ لِمَخْلُوق فى مَعْصِيَةِ الْخالِقِ.
    و آن حضرت فرمود: در معصیت خالق، طاعتی‌ برای‌ مخلوق نیست.
  • 166 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايُعابُ الْمَرْءُ بِتَأْخيرِ حَقِّهِ، اِنَّما
    و آن حضرت فرمود: مرد را به تأخیر حقّش سرزنش نکنند، او را برای‌
  • يُعابُ مَنْ اَخَذَ ما لَيْسَ لَهُ.
    ستاندن چیزی‌ که حق او نیست ملامت نمایند.
  • 167 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الاِْعْجابُ يَمْنَعُ مِنَ الاِْزْدِيادِ.
    و آن حضرت فرمود: خودپسندی‌ مانع افزایش کمال و مال است.
  • 168 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الاَْمْرُ قَريبٌ، وَ الاِْصْطِحابُ قَليلٌ.
    و آن حضرت فرمود: مرگ نزدیک است، و زمان باهم بودن اندک.
  • 169 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قَدْ اَضاءَ الْصُّبْحُ لِذى عَيْنَيْنِ.
    و آن حضرت فرمود: برای‌ آن که دو چشم باز دارد صبح روشن است.
  • 170 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَرْكُ الذَّنْبِ اَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ.
    و آن حضرت فرمود: ترک گناه آسان تر از طلب توبه است.
  • 171 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ اَكْلَة تَمْنَعُ اَكَلات.
    و آن حضرت فرمود: چه بسا یک خوردن، انسان را از خوردنهای‌ بسیار منع کند.
  • 172 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - النّاسُ اَعْداءُ ما جَهِلُـوا.
    و آن حضرت فرمود: مردم دشمن آن چیزی‌ هستند که نمی‌ دانند.
  • 173 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الاْراءِ عَرَفَ مَواقِعَ
    و آن حضرت فرمود: آن که به استقبال آراء معتبره رود موارد اشتباه
  • الْخَطَأِ.
    را بشناسد.
  • 174 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَحَدَّ سِنانَ الْغَضَبِ لِلّهِ قَوِىَ عَلى
    و آن حضرت فرمود: آن که برای‌ خدا نیزه خشم را تیز کند بر کشتن سخت ترین
  • قَتْلِ اَشِدّاءِ الْباطِلِ.
    اهـل باطـل قـوی‌ گـردد.
  • 175 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا هِبْتَ اَمْراً فَقَعْ فيهِ، فَاِنَّ شِدَّةَ تَوَقّيهِ
    و آن حضرت فرمود: به وقتی‌ که از چیزی‌ می‌ ترسی‌ خود را در آن انداز، زیرا شدت
  • اَعْظَـمُ مِـمّا تَخـافُ مِنْـهُ .
    حذر کردن، از آنچه از آن می‌ ترسی‌ بزرگتر است.
  • 176 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - آلَةُ الرِّياسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ.
    و آن حضرت فرمود: ابزار ریاست دارا بودن قدرت تحمّل مشکلات است.
  • 177 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اُزْجُرِ الْمُسىءَ بِثَوابِ الْمُحْسِنِ.
    و آن حضرت فرمود: بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار تنبیه کن.
  • 178 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ
    و آن حضرت فرمود: بدی‌ را با کندن از سینه خود از
  • مِنْ صَدْرِكَ.
    سینه دیگران برکن.
  • 179 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اللَّجاجَةُ تَسُلُّ الرّأْىَ.
    و آن حضرت فرمود: لجاجت تدبیر صواب را از باطن بیرون می‌ برد.
  • 180 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الطَّمَعُ رِقُّ مُؤَبَّدٌ.
    و آن حضرت فرمود: طمع بندگی‌ دائمی‌ است.
  • 181 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ثَمَرَةُ التَّفْريطِ النَّدامَةُ، وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ
    و آن حضرت فرمود: نتیجه کوتاهی‌ در امور پشیمانی‌، و میوه احتیاط
  • السَّـلامَةُ.
    سلامت است.
  • 182 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا خَيْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، كَما
    و آن حضرت فرمود: در خاموشی‌ از سخن حکیمانه خیری‌ نیست، چنانکه
  • اَنَّهُ لاخَيْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ.
    در گفتار جاهلانه خیری‌ وجود ندارد.
  • 183 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتانِ اِلاّ كانَتْ
    و آن حضرت فرمود: دو دعوت خلاف یکدیگر نیست جز اینکه یکی‌ از
  • اِحْداهُما ضَلالَةً.
    آنها گمراهی‌ است.
  • 184 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما شَكَكْتُ فِى الْحَقِّ مُذْ اُريتُهُ.
    و آن حضرت فرمـود: از زمانی‌ که حـق به من ارائـه شد در آن شـک نکردم.
  • 185 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما كَذَبْتُ وَلا كُذِبْتُ، وَ لا ضَلَلْتُ
    و آن حضرت فرمود: دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشده، و گمراه نشدم و کسی‌ هم
  • وَ لا ضُـلَّ بـى.
    به دست من گمراه نگشته.
  • 186 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِلظّالِمِ الْبادى غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ.
    و آن حضرت فرمود: آن که ابتدا به ستم می‌ کند فردا دستش را به دندان می‌ گزد.
  • 187 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الرَّحيلُ وَشيكٌ.
    و آن حضرت فرمود: کوچ کردن از دنیا به آخرت نزدیک است.
  • 188 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَبْدى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ.
    و آن حضرت فرمود: هر که در برابر حق بایستد هلاک شود.
  • 189 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ اَهْلَكَهُ الْجَزَعُ.
    و آن حضرت فرمود: هر که را صبر نجات ندهد بی‌ تابی‌ هلاک کند.
  • 190 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - وَاعَجَباهْ! اَ تَكُونُ الْخِلافَةُ بِالصَّحابَةِ،
    و آن حضرت فرمود: شگفتا! آیا خلافت به دلیل مصاحبت با پیامبر برپا می‌ شود،
  • وَ لاتَكُونُ بِالصَّحابَةِ وَالْقَرابَة؟!
    ولی‌ با مصاحبت و خویشی‌ به وجـود نمی‌ آید؟!
  • - وَ رُوِىَ لَهُ شِعْرٌ فى هذَا الْمَعْنى وَ هُوَ: -
    در این معنا شعری‌ از حضرت روایت شده که چنین است:
  • فَاِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ اُمُورَهُمْ
    اگر با شورا حکومت را به دست گرفتی‌،
  • فَكَيْفَ بِهذا وَالْمُشيرُونَ غُيَّبُ؟
    چه شورایی‌ بود که رأی‌ دهندگانش غایب بودند؟
  • وَ اِنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ
    و اگر از طریق خویشی‌ با پیامبر برطرف مقابل حجت آوردی‌
  • فَغَيْرُكَ اَوْلى بِالنَّبِىِّ وَ اَقْرَبُ!
    دیگری‌ نسبت به پیامبر از تو سزاوارتر و نزدیکتر بود
  • 191 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّمَا الْمَرْءُ فِى الدُّنْيا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ
    و آن حضرت فرمود: انسان در دنیا هدفی‌ است که مرگها به جانب او تیر
  • فيهِ الْمَنايا، وَ نَهْبٌ تُبادِرُهُ الْمَصائِبُ. وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَة
    می‌ اندازند، و غارت شده ای‌ است که بلاها به سویش می‌ شتابند. با هر نوشیدنیش جرعه ای‌
  • شَرَقٌ، وَ فى كُلِّ اَكْلَة غَصَصٌ. وَ لايَنالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً
    جهنده در گلو، و با هر لقمه اش گلوگیری‌ است. بنده به نعمتی‌ نمی‌ رسد
  • اِلاّ بِفِراقِ اُخْرى، وَ لايَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمْرِهِ اِلاّ
    مگربه بهای‌ ازدست دادن نعمتی‌ دیگر، و به پیشواز روزی‌ از عمرش نمی‌ رود مگر
  • بِفِراقِ آخَرَ مِنْ اَجَلِهِ. فَنَحْنُ اَعْوانُ الْمَنُونِ، وَ اَنْفُسُنا نَصْبُ
    به جدایی‌ روزی‌ دیگر از مدت عمرش. پس یاران مرگیم، و وجودمان نشانه تیر
  • الْحُتُوفِ، فَمِنْ اَيْنَ نَرْجُو الْبَقاءَ؟ وَ هذَا اللَّيْلُ وَ النَّهارُ
    مردن ها، از کجا امید به ماندن داشته باشیم؟ این روز و شب
  • لَمْ يَرْفَعا مِنْ شَىْء شَرَفاً اِلاّ اَسْرَعَا الْكَرَّةَ فى هَدْمِ ما بَنَيا،
    چیزی‌ را بالا نبردند مگر اینکه در خراب کردن آنچه ساخته، و پراکندن آنچه فراهم نموده
  • وَ تَفْريقِ ما جَمَعا.
    بودند به شتاب بازگشتند.
  • 192 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- يا بْنَ آدَمَ، ما كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَاَنْتَ
    و آن حضرت فرمود: فرزند آدم! آنچه بیش ازحاجت خود به دست آوردی‌ نسبت به آن
  • فيهِ خازِنٌ لِغَيْرِكَ.
    خزانه دار دیگـری‌ هستی‌ .
  • 193 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ اِقْبالاً وَ اِدْباراً،
    و آن حضرت فرمود: دلها را میل و روی‌ آوردن و پشت کردن است،
  • فَأْتُوها مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِها وَ اِقْبالِها، فَاِنَّ الْقَلْبَ اِذا اُكْرِهَ
    از راه میل و روی‌ آوردن دلها به سوی‌ دلها آیید، چرا که دل وقتی‌ به کاری‌ مجبور گردد
  • عَمِىَ.
    کور شود.
  • 194 - وَ كانَ عَلَيْهِ السَّلامُ يَقُولُ: - مَتى اَشْفى غَيْظى اِذا غَضِبْتُ؟
    و آن حضرت می‌ فرمود: وقتی‌ به خشم آمدم چه زمانی‌ خشمم را فرونشانم،
  • اَحينَ اَعْجِزُ عَنِ الاِْنْتِقامِ فَيُقالُ لى: لَوْ صَبَرْتَ؟! اَمْ حينَ
    آیا هنگامی‌ که از انتقام ناتوانم و به من گفته شود: اگر صبر می‌ کردی‌ بهتر بود؟! یا وقتی‌ که
  • اَقْدِرُ عَلَيْهِ فَيُقالُ لى: لَوْ عَفَوْتَ؟!
    قدرت بر کیفر دارم و به من گفته شود: اگر می‌ بخشیدی‌ بهتر بود؟!
  • 195 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَر عَلى مَزْبَلَة: - هذا ما بَخِلَ بِهِ
    و آن حضرت از کنار نجاستی‌ در مزبله ای‌ عبور کرد و فرمود: این چیزی‌ است که بخیلان به آن
  • الْباخِلُونَ.
    بخل ورزیدند.
  • - وَ فى خَبَر آخَرَ اَنَّهُ قالَ: - هذا ما كُنْتُمْ تَتَنافَسُونَ فيهِ بِالاَْمْسِ.
    و در خبر دیگری‌ است که فرمود: این چیزی‌ است که دیروز در آن رغبت می‌ نمودید.
  • 196 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مالِكَ ما وَعَظَكَ.
    و آن حضرت فرمود: از ثروتت آنچه تو را پند داد از دستت نرفته.
  • 197 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ كَما تَمَلُّ
    و آن حضرت فرمود: دلها همچون بدنها خسته می‌ شود،
  • الاَْبْدانُ، فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الْحِكْمَةِ.
    برای‌ رفع ملالت دلها لطائف حکمت را بجویید (تکرار شماره : 91)
  • 198 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لَمّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوارِج  ِ «لا حُكْمَ اِلاّ لِلّهِ»: -
    و آن حضرت فرمود: وقتی‌ سخن خوارج را شنید: «لا حکم الاّ للّه»، فرمود:
  • كَلِمَةُ حَقٍّ يُرادُ بِها باطِلٌ.
    سخن حقّی‌ است که باطل به آن قصد شده.
  • 199 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى صِفَةِ الْغَوْغاءِ: - هُمُ الَّذينَ اِذَا اجْتَمَعُوا
    و آن حضرت درباره اوباش فرمود: اینان کسانی‌ هستند که چون گرد آیند
  • غَلَبُوا، وَ اِذا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا. - وَ قيلَ: بَلْ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: -
    پیروز شوند، و چون پراکنده گردند شناخته نشوند. گفته شده: امام فرمود:
  • هُمُ الَّذينَ اِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا، وَ اِذا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا.
    اینان کسانی‌ هستند که چون گرد آیند زیان رسانند، و چون متفرق شوند منفعت دهند.
  • - فَقيلَ: قَدْ عَرَفْنا مَضَرَّةَ اجْتِماعِهِمْ، فَما مَنْفَعَةُ افْتِراقِهِمْ؟ فَقالَ: -
    گفتند: زیان گرد آمدنشان را فهمیدیم، سود پراکندگی‌ آنان چیست؟ فرمود:
  • يَرْجِعُ اَصْحابُ الْمِهَنِ اِلى مِهْنَتِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النّاسُ بِهِمْ،
    اهل کار به کار خود باز می‌ گردند و مردم از آنان بهره مند می‌ شوند،
  • كَرُجُوع  ِ الْبَنّاءِ اِلى بِنائِهِ، وَالنَّسّاج  ِ اِلى مَنْسَجِهِ، وَالْخَبّازِ
    مانند بازگشت بنّا به ساختمان، و بافنده به محلّ بافت، و نانوا
  • اِلى مَخْبَزِهِ.
    بـه نـانـوایــی‌ .
  • 200 - وَ قَدْ اُتِىَ بِجان وَ مَعَهُ غَوْغاءُ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- لامَرْحَباًبِوُجُوه
    جنایتکاری‌ را به محضر امام آوردند که اوباش همراه او بودند، فرمود: خوش مباد صورتهایی‌
  • لاتُرى اِلاّ عِنْدَ كُـلِّ سَوْاَة.
    که جز نزد هر کار زشتی‌ دیده نمی‌ شوند.
  • 201 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ مَعَ كُلِّ اِنْسان مَلَكَيْنِ يَحْفَظانِهِ، فَاِذا جاءَ
    و آن حضرت فرمود: با هر انسانی‌ دو فرشته است که او را حفاظت می‌ کنند، و چون مقدّرات
  • الْقَدَرُ خَلَّيا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ اِنَّ الاَْجَلَ جُنَّةٌ حَصينَةٌ.
    الهی‌ فرارسد او را با سرنوشتش وامی‌ گذارند، همانا مدت حیات انسان محافظی‌ است استوار.
  • 202 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ قالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ نُبايِعُكَ عَلى اَنّا شُرَكاؤُكَ
    و آن حضرت فرمود: وقتی‌ طلحه و زبیر به او گفتند با تو بیعت می‌ کنیم به شرط اینکه در حکومت با
  • فى هذَا الاَْمْرِ: - لا، وَلكِنَّكُما شَريكانِ فِى الْقُوَّةِ وَ الاِْسْتِعانَةِ،
    تو شریک باشیم، فرمود: نه، ولی‌ در قدرت و یاری‌ دادن شریک،
  • وَ عَوْنانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الاَْوَدِ.
    و در ناتوانی‌ و سختی‌ کمک باشید.
  • 203 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَيُّهَا النّاسُ اتَّقُوا اللّهَ الَّذى اِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ،
    و آن حضرت فرمود: ای‌ مردم، خدا را بپرهیزید که اگر حرف زدید می‌ شنود،
  • وَ اِنْ اَضْمَرْتُمْ عَلِمَ. وَ بادِرُوا الْمَوْتَ الَّذى اِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ
    و اگر نهفته دارید می‌ داند. و بر مردنی‌ پیشی‌ جویید که اگر از آن فرار کردید شما را
  • اَدْرَكَكُمْ، وَ اِنْ اَقَمْتُمْ اَخَذَكُمْ، وَ اِنْ نَسيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.
    دریابد، و اگر بایستید شما را بگیرد، و اگر فراموشش کنید شما را به یاد آورد.
  • 204 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لا يَشْكُرُهُ
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که سپاس نیکی‌ ات را به جا نیاورَد تو را در نیکی‌ کردن بی‌ رغبت
  • لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لا يَسْتَمْتِعُ بِشَىْء مِنْهُ،
    نکند، چرا که سپاست را کسی‌ به جا می‌ آورد که از آن نیکی‌ بهره نبرده (خدا)،
  • وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشّاكِرِ اَكْثَرَ مِمّا اَضاعَ الْكافِرُ،
    و تو از سپاس سپاسگزار بیش از آنچه کفران کننده نعمت از بین برده به دست می‌ آوری‌،
  • «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ».
    «و خداوند نیکوکاران را دوسـت دارد».
  • 205 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كُلُّ وِعاء يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ، اِلاّ
    و آن حضرت فرمود: هر ظرفی‌ به آنچه در آن می‌ ریزند تنگ می‌ شود، غیر
  • وِعاءَ الْعِلْمِ فَاِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ.
    ظرف علم که به علم وسعت گیرد.
  • 206 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَوَّلُ عِوَضِ الْحَليمِ مِنْ حِلْمِهِ اَنَّ النّاسَ
    و آن حضرت فرمود: اول پاداشی‌ که بردبار از بردباریش می‌ برد آن است که مردم
  • اَنْصارُهُ عَلَى الْجاهِلِ.
    در مقابل جاهل یارش می‌ شوند.
  • 207 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنْ لَمْ تَكُنْ حَليماً فَتَحَلَّمْ، فَاِنَّهُ قَلَّ مَنْ
    و آن حضرت فرمود: اگر بردبار نیستی‌ خود را به بردباری‌ وادار، چرا که کم است کسی‌
  • تَشَبَّهَ بِقَوْم اِلاّ اَوْشَكَ اَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ.
    خود را شبیه قومی‌ کند و از زمره آنان نشود.
  • 208 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که خود را محاسبه کرد سود برد، و هر که از خود بی‌ خبر ماند
  • عَنْها خَسِرَ، وَ مَنْ خافَ اَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ اَبْصَرَ، وَ مَنْ اَبْصَرَ
    زیان دید، و آن که ترسید ایمنی‌ یافت، و هر که عبرت گرفت بینا شد، و هر که بینا شد
  • فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ.
    فهمید، و هر که فهمید دانست.
  • 209 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَيْنا بَعْدَ شِماسِها
    و آن حضرت فرمود: دنیا بعد از چموشی‌ همچون بازگشت مهربانانه شتر سرکش بر فرزند
  • عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلى وَلَدِها. وَ تَلا عَقيبَ ذلِكَ: «وَ نُريدُ
    خویش به ما باز می‌ گردد. و در پی‌ این گفتار این آیه را تلاوت فرمود: «می‌ خواهیم
  • اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً
    بر آنان که در زمین ضعیف شمرده شدند منّت نهیم و آنان را پیشوایان
  • وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ».
    و وارثــان گــردانـیــم»  .
  • 210 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِتَّقُوا اللّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْريداً،
    و آن حضرت فرمود: خدا را بپرهیزید پرهیز کسی‌ که دامن همت به کمر زده و خود را از علایق تنها نموده،
  • وَ جَدَّ تَشْميراً، وَ اَكْمَشَ فى مَهَل، وَ بادَرَ عَنْ وَجَل،
    و کوشش کرده و خود را به چالاکی‌ آراسته، در مهلت عمر به راه خدا شتافته،
  • وَ نَظَرَ فى كَرَّةِ الْمَوْئِلِ، وَ عاقِبَةِ الْمَصْدَرِ،
    و از ترس نابودی‌ مهلت به عمل پیشدستی‌ کرده، و در برگشت به جهان دیگر، و سرانجام کار،
  • وَ مَـغَـبَّـةِ الْـمَـرْجِـعِ .
    و بازگشت به حساب اندیشه نموده است.
  • 211 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْجُودُ حارِسُ الاَْعْراضِ. وَالْحِلْمُ فِدامُ
    و آن حضرت فرمود: بخششْ پاسبان آبروها، بردباری‌ دهنه بند
  • السَّفيهِ. وَالْعَفْوُ زَكاةُ الظَّفَرِ. وَالسُّلُوُّ عِوَضُكَ مِمَّنْ غَدَرَ.
    نادان، گذشتْ زکات پیروزی‌، از یاد بردن آن که خیانت کرده پاداش تو،
  • وَالاِْسْتِشارَةُ عَيْنُ الْهِدايَةِ. وَ قَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ.
    مشورت عین هدایت است. آن که مستبد به رأی‌ شد خود را به خطر انداخت.
  • وَالصَّبْرُ يُناضِلُ الْحِدْثانَ. وَالْجَزَعُ مِنْ اَعْوانِ الزَّمانِ.
    شکیبایی‌ ردکننده سختی‌ ها، و بی‌ صبری‌ یاری‌ کننده زمانه بر جفاست.
  • وَ اَشْرَفُ الْغِنى تَرْكُ الْمُنى. وَ كَمْ مِنْ عَقْل اَسير تَحْتَ
    شریفترین ثروت ترک آرزوست. چه بسا عقلی‌ که به دست هوای‌ حاکم
  • هَوىً اَمير. وَ مِنَ التَّوْفيقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ. وَ الْمَوَدَّةُ قَرابَةٌ
    اسیر است. حفظ تجربه از توفیق، و دوستی‌ قرابتی‌ اندوخته
  • مُسْتَفادَةٌ. وَلاتَأْمَنَنَّ مَلُولاً.
    شده است. و از دل تنگ آمده از خود ایمن مباش.
  • 212 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ اَحَدُ حُسّادِعَقْلِهِ.
    و آن حضرت فرمود: خودپسندی‌ انسان یکی‌ از حسودان عقل اوست.
  • 213 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَغْضِ عَلَى الْقَذى وَ اِلاّ لَمْ تَرْضَ اَبَداً.
    و آن حضرت فرمود:از آزار وجفای‌ اهل دنیا چشم بپوش وگرنه هرگز خشنود نخواهی‌ شد.
  • 214 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ لانَ عُودُهُ كَثُفَتْ اَغْصانُهُ.
    و آن حضرت فرمود: آن را که خلق و خو نرم است دوست و آشنا فراوان است.
  • 215 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْخِلافُ يَهْدِمُ الرَّأْىَ.
    و آن حضرت فرمود: مخالفت موجب ویرانی‌ تدبیر است.
  • 216 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَـنْ نالَ اسْـتَطالَ.
    و آن حضرت فرمود: آن که به مقام رسد گردنکشی‌ کند.
  • 217 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فى تَقَلُّبِ الاَْحْوالِ عِلْمُ جَواهِرِ الرِّجالِ.
    و آن حضرت فرمود: در دگرگونی‌ احوال گوهرهای‌ مردان شناخته شود.
  • 218 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - حَسَدُ الصَّديقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ.
    و آن حضرت فرمود: حسادت با رفیق از بیماری‌ دوستی‌ است.
  • 219 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- اَكْثَرُ مَصارِع  ِالْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِع  ِ.
    و آن حضرت فرمود: بیشترین قربانگاههای‌ عقول زیر برق طمع هاست.
  • 220 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ.
    و آن حضرت فرمود: داوری‌ نمودن به گمان علیه انسانِ مورد اعتماد از عدالت نیست.
  • 221 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- بِئْسَ الزّادُ اِلَى الْمَعادِ الْعُدْوانُ عَلَى الْعِبادِ.
    و آن حضرت فرمود: ستم بر بندگان توشه بدی‌ برای‌ جهان آخرت است.
  • 222 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مِنْ اَشْرَفِ اَعْمالِ الْكَريمِ غَفْلَتُهُ عَمّا يَعْلَمُ.
    و آن حضرت فرمود: از شریفترین کارهای‌ کریم خود را به بی‌ خبری‌ زدن از چیزی‌ است که می‌ داند.
  • 223 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ كَساهُ الْحَياءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَالنّاسُ عَيْبَهُ.
    و آن حضرت فرمود: حیا جامه اش را بر هر کس بپوشاند مردم عیبش را نبینند.
  • 224 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ. وَ بِالنَّصَفَةِ
    و آن حضرت فرمود: وقار به کثرت خاموشی‌ است. پیوستگان با رعایت
  • يَكْثُرُ الْمُواصِلُونَ. وَبِالاِْفْضالِ تَعْظُمُ الاَْقْدارُ. وَ بِالتَّواضُع  ِ
    انصاف زیاد می‌ شوند. منزلتها با بخشش عظیم می‌ گردد. نعمت با
  • تَتِمُّ النِّعْمَةُ، وَ بِاحْتِمالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدَدُ. وَ بِالسّيرَةِ
    فروتنی‌ کامل می‌ شود. با تحمل رنجها سروری‌ ثابت می‌ گردد. با روش
  • الْعادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُناوِئُ. وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفيهِ تَكْثُرُ الاَْنْصارُ
    عادلانه دشمن مغلوب می‌ شود. با بردباری‌ در برابر نادان، یاران انسان علیه او زیاد
  • عَلَيْهِ .
    می‌ گردد.
  • 225 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسّادِ عَنْ سَلامَةِ الاَْجْسادِ.
    و آن حضرت فرمود: از غفلت حسودان از سلامت بدنهای‌ خود درشگفتم.
  • 226 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الطّامِعُ فى وِثاقِ الذُّلِّ.
    و آن حضرت فرمود: طمعکار دچارِ بند خواری‌ است.
  • 227 - وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الاْيمانِ فَقال عَلَيْهِ السَّلامُ: - الاْيمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ،
    حضرت را از ایمان پرسیدند، فرمود: ایمان شناخت به دل،
  • وَ اِقْرارٌ بِاللِّسانِ، وَعَمَلٌ بِالاَْرْكانِ.
    اقرار به زبان، و عمل به اندامهاست.
  • 228 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيا حَزيناً فَقَدْ اَصْبَحَ
    و آن حضرت فرمود: آن که به خاطر دنیا غمناک شد بر قضاء
  • لِقَضاءِ اللّهِ ساخِطاً. وَ مَنْ اَصْبَحَ يَشْكُو مُصيبَةً نَزَلَتْ بِهِ
    خداوند خشمگین شده. و هر کس از مصیبتی‌ که به او رسیده شکایت کند از
  • فَاِنَّما يَشْكُو رَبَّهُ. وَ مَنْ اَتى غَنِيّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ
    پروردگارش شکایت کرده. و هر که ثروتمندی‌ را به خاطر ثروتش فروتنی‌ نماید دوسوم
  • ثُلُثا دينِهِ. وَ مَنْ قَرَاَ الْقُرْآنَ فَماتَ فَدَخَلَ النّارَ فَهُوَ مِمَّنْ
    دینش از دست رفته. و هرکس قرآن را قرائت نموده و مرده و وارد آتش گشته از کسانی‌
  • كانَ يَتَّخِذُ آياتِ اللّهِ هُزُواً. وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا
    است که آیات خدا را مسخره گرفته. و هرکس دلش به عشق دنیا شیفته شد دلش به
  • الْتاطَ قَلْبُهُ مِنْها بِثَلاث: هَمٍّ لايُغِبُّهُ، وَ حِرْص لايَتْرُكُهُ،
    سه چیز دنیا خواهد چسبید: اندوهی‌ که او را رها نکند، و حرصی‌ که او را ترک ننماید،
  • وَ اَمَـل لا يُدْرِكُهُ.
    و آرزویی‌ که آن را درنیابد.
  • 229 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَفى بِالْقَناعَةِ مُلْكاً، وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعيماً.
    و آن حضرت فرمود: انسان را پادشاهی‌ با گنج قناعت، و نعمت با حسن خلق کافی‌ است.
  • - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ قَوْلِهِ تَعالى: «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» فَقالَ: -
    حضرت را از قول خداوند عزّوجلّ: «بنده شایسته را حیات پاکیزه دهیم» پرسیدند، فرمود:
  • هِـىَ الْقَناعَـةُ.
    حیات پاکیزه قناعت است.
  • 230 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - شارِكُوا الَّذى قَدْ اَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ،
    و آن حضرت فرمود: با کسی‌ که رزق به او روی‌ کرده شریک شوید،
  • فَاِنَّهُ اَخْلَقُ لِلْغِنى، وَ اَجْدَرُ بِاِقْبالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ.
    چرا که این شرکت به حصول توانگری‌ سزاوارتر، و به روی‌ آوردن بهره شایسته تر است.
  • 231 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى قَوْلِهِ تَعالى: «اِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِْحْسانِ»: -
    در معنای‌ قول خداوند عزّوجلّ: «خداوند به عدل و احسان امر می‌ کند»
  • الْعَدْلُ الاِْنْصافُ، وَ الاِْحْسانُ التَّفَضُّلُ.
    فرمود: عدلْ انصاف، و احسانْ بخشش افزونتر است.
  • 232 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّويلَةِ.
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که با دست کوتاه ببخشد، با دست بلند بخشیده می‌ شود.
  • - اَقُولُ: وَ مَعْنى ذلِكَ اَنَّ ما يُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فى سَبيلِ الْخَيْرِ وَالْبِرِّ
    مؤلف: توضیح این قطعه این است که انسان آنچه را از مال خود در راه خیر و نیکوکاری‌
  • وَ اِنْ كانَ يَسيراً فَاِنَّ اللّهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَيْهِ عَظيماً كَثيراً. وَالْيَدانِ
    انفاق می‌ کنداگرچه اندک باشدخداوند جزایش را برآن اندک بزرگ وبسیار قرار می‌ دهد. دودست
  • ههُنا عِبارَةٌ عَنِ النِّعْمَتَيْنِ، فَفَرَّقَ عَلَيْهِ السّلامُ بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَ نِعْمَةِ الرَّبِّ،
    در این جا عبارت از دو نعمت است، ولی‌ بین نعمت عبد و نعمت حق فرق گذاشته،
  • بِالْقَصيرَةِ وَالطَّويلَةِ، فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةً وَ هذِهِ طَويلَةً، لاَِنَّ نِعَمَ اللّهِ اَبَداً
    نعمت عبد را کوتاه، و نعمت حق را بلند مطرح نموده، چرا که نعمت حق همیشه
  • تُضْعَفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ اَضْعافاً كَثيرَةً، اِذْ كانَتْ نِعَمُ اللّهِ أصْلَ النِّعَمِ
    چند برابر نعمت خلق است. و نعمتهای‌ الهی‌ ریشه تمام نعمتهاست،
  • كُلِّها، فَكُلُّ نِعْمَة اِلَيْها تَرْجِعُ، وَ مِنْها تُنْزَعُ.-
    بنابراین همه نعمتها به نعمت های‌ خداوند باز می‌ گردد و از آنها پدید می‌ آید.
  • 233 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لاِبْنِهِ الْحَسَنِ عَلَيْهِمَا السَّلامُ: - لاتَدْعُوَنَّ اِلى
    و آن حضرت به فرزندش حسن علیه السّلام فرمود: کسی‌ را به
  • مُبارَزَة، وَ اِنْ دُعيتَ اِلَيْها فَاَجِبْ، فَاِنَّ الدّاعِىَ اِلَيْها باغ  ،
    مبارزه مطلب، و اگر تو را به مبارزه خواستند قبول کن، چرا که خواهان مبارزه ستمکار است،
  • وَ الْباغِىَ مَصْـرُوعٌ.
    و ستمکار افتاده بر خاک است.
  • 234 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - خِيارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُ خِصالِ
    و آن حضرت فرمود: بهترین خصلت های‌ زنان بدترین خصلت های‌ مردان
  • الرِّجالِ: الزَّهْوُ وَالْجُبْنُ وَالْبُخْلُ. فَاِذا كانَتِ الْمَرْاَةُ مَزْهُوَّةً
    است: کبر، بخل، ترس. هرگاه زن دارای‌ کبر باشد جز در برابر شوهر سر فرود
  • لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِها. وَ اِذا كانَتْ بَخيلَةً حَفِظَتْ مالَها وَ مالَ
    نیاورد. و چون بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ
  • بَعْلِها. وَ اِذا كانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَىْء يَعْرِضُ لَها.
    کند. و وقتی‌ ترسو باشد از هرچه به او روی‌ آرد دوری‌ نماید.
  • 235 - وَ قيلَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: صِفْ لَنا الْعاقِلَ. فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - هُوَ الَّذى
    به حضرت عرض شد: خردمند را برای‌ ما وصف کن. فرمود: کسی‌ است که
  • يَضَعُ الشَّىْءَ مَواضِعَهُ. - فَقيِلَ: فَصِفْ لَنَا الْجاهِلَ. فَقالَ: -
    هر چیزی‌ را در جای‌ خود قرار می‌ دهد. گفته شد: نادان را وصف کن. فرمود:
  • قَدْ فَعَلْتُ.
    بیــان کــردم.
  • - يَعْنِى اَنَّ الْجاهِلَ هُوَ الَّذى لا يَضَعُ الشَّىْءَ مَواضِعَهُ، فَكَاَنَّ تَرْكَ صِفَتِهِ
    یعنی‌: نادان کسی‌ است که هر چیزی‌ را در جای‌ خود قرار ندهد. بنابراین ترک وصف نادان
  • صِفَةٌ لَهُ اِذْ كانَ بِخِلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ.-
    وصف نادان است، چرا که وصفش خلاف وصف خردمند است.
  • 236 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - وَاللّهِ لَدُنْياكُمْ هذِهِ اَهْوَنُ فى عَيْنى مِنْ
    و آن حضرت فرمود: به خدا قسم دنیای‌ شما در نظر من بی‌ ارزش تر از استخوان بی‌ گوشت
  • عُراقِ خِنْزير فى يَدِ مَجْذُوم.
    خوکی‌ است که در دست جذامی‌ باشد.
  • 237 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ
    و آن حضرت فرمود: گروهی‌ خدا را از روی‌ میل به ثواب عبادت کردند و این عبادت
  • التُّجّارِ. وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ.
    تاجران است. و گروهی‌ از ترس کیفر عبادت کردند و این عبادت بردگان است.
  • وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ.
    و گروهی‌ به خاطر سـپاسگزاری‌ عبـادت کردند و این عبادت آزادگان اسـت.
  • 238 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمَرْاَةُ شَرٌّ كُلُّها، وَ شَرُّ ما فيها اَنَّهُ لابُدَّ
    و آن حضرت فرمود: همه چیز زن شرّ است، و بدتر از آن اینکه از وجودش چاره ای‌
  • مِنْها.
    نیست. (منظور زنانی‌ هستند که تعهّد و وفا و حیا و صفا ندارند.)
  • 239 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَطاعَ التَّوانِىَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ
    و آن حضرت فرمود: هر کس در پی‌ سستی‌ باشد حقوق همگان را ضایع نماید، و هر که
  • اَطاعَ الْواشِىَ ضَيَّعَ الصَّديقَ.
    سخن چین را اطاعت کند دوست خود را از دست بدهد.
  • 240 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْحَجَرُ الْغَصيبُ فِى الدّارِ رَهْنٌ عَلى
    و آن حضرت فرمود: سنگ غصبی‌ در بنای‌ ساختمان مستلزم
  • خَــرابِـها .
    خرابی‌ آن است.
  • - وَ يُرْوى هذَا الْكَلامُ عَنِ النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَلا عَجَبَ اَنْ
    این سخن از رسول الهی‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله هم روایت شده، و از اینکه شبیه هم است
  • يَشْتَبِهَ الْكَلامانِ، لاَِنَّ مُسْتَقاهُما مِنْ قَليب، وَ مَفْرَغَهُما مِنْ ذَنُوب.-
    عجبی‌ نیست، زیرا از یک چاه کشیده شده، و از یک دلو ریخته شده.
  • 241 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ يَوْمِ
    و آن حضرت فرمود: روز مظلوم علیه ظالم سخت تر از روز
  • الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ.
    ظالم بر مظلـوم است.
  • 242 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِتَّقِ اللّهَ بَعْضَ التُّقى وَ اِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ
    و آن حضرت فرمود: خدا را بپرهیز اگر چه کم باشد، و بین
  • بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللّهِ سِتْراً وَ اِنْ رَقَّ.
    خود و خداوند پرده حرمت قرار ده اگرچه نازک باشد.
  • 243 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذَا ازْدَحَمَ الْجَوابُ خَفِىَ الصَّوابُ.
    و آن حضرت فرمود: هرگاه جواب از پرسش زیاد شود پاسخ درست پنهان ماند.
  • 244 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- اِنَّ لِلّهِ تَعالى فى كُلِّ نِعْمَة حَقّاً، فَمَنْ اَدّاهُ
    و آن حضرت فرمود: خداوند را در هر نعمتی‌ حقّی‌ است، هر کس ادا کند نعمتش را
  • زادَهُ مِنْها، وَ مَنْ قَصَّرَ فيهِ خاطَرَ بِزَوالِ نِعْمَتِهِ.
    افزون کند، و هر کس کوتاهی‌ ورزد خود را در خطر از دست رفتن نعمت قرار دهد.
  • 245 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا كَثُرَتِ الْمَقْدُرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ.
    و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که توانایی‌ زیاد گردد خواسته کم شود.
  • 246 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِحْذَرُوا نِفارَ النِّعَمِ، فَما كُلُّ شارِد بِمَرْدُود .
    و آن حضرت فرمود: از فرار نعمت ها بترسید، که هر گریخته ای‌ را بازگشت نیسـت.
  • 247 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْكَرَمُ اَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ.
    و آن حضرت فرمود: جوانمرد مهربان تر از خویشاوند است.
  • 248 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.
    و آن حضرت فرمود: کسی‌ که به تو گمان خیر دارد گمانش را (در عمل) تحقق بخش.
  • 249 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَفْضَلُ الاَْعْمالِ ما اَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ.
    و آن حضرت فرمود: بهترین عمل عملی‌ است که خود را به آن واداری‌.
  • 250 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَرَفْتُ اللّهَ سُبْحانَهُ بِفَسْخ  ِ الْعَزائِمِ وَ حَلِّ
    و آن حضرت فرمود: خدا را با به هم خوردن تصمیم ها و گشوده شدن
  • الْعُقُودِ وَنَقْضِ الْهِمَمِ.
    عزمها و شکستن آهنگها شناختم.
  • 251 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَرارَةُ الدُّنْيا حَلاوَةُ الاْخِرَةِ، وَ حَلاوَةُ
    و آن حضرت فرمود: تلخی‌ دنیا شیرینی‌ آخرت، و شیرینی‌
  • الدُّنْيا مَرارَةُ الاْخِرَةِ.
    دنیـا تلخـی‌ آخـرت اسـت.
  • 252 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فَرَضَ اللّهُ الاْيْمانَ تَطْهيراً مِنَ الشِّرْكِ،
    و آن حضرت فرمود: خداوند ایمان را جهت پاک شدن از شرک واجب نمود،
  • وَالصّلاةَ تَنْزيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكاةَ تَسْبيباً لِلرِّزْقِ،
    و نماز را برای‌ منزّه شدن از کبر، و زکات را موجب روزی‌،
  • وَالصِّيامَ ابْتِلاءً لاِِخْلاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدّينِ،
    و روزه را آزمایشی‌ برای‌ اخلاص مردم، و حج را سبب تقویت دین،
  • وَالْجِهادَ عِزّاً لِلاِْسْلامِ، وَ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوامِّ،
    و جهاد را برای‌ ارجمندی‌ اسلام، و امر به معروف را به خاطر اصلاح عموم،
  • وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهاءِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْماةً
    و نهی‌ از منکر را برای‌ بازداشتن نادانان، و صله رحم را برای‌ فراوانی‌
  • لِلْعَدَدِ، وَالْقِصاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ، وَ اِقامَةَ الْحُدُودِ اِعْظاماً
    نفــرات، و قصاص را برای‌ حفظ خونها، و اقامه حدود را برای‌ بزرگداشت
  • لِلْمَحارِمِ، وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصيناً لِلْعَقْلِ، وَ مُجانَبَةَ
    حـرامهـا، و ترک خوردن مسکر را برای‌ حفظ عقل، و دوری‌ از
  • السَّرِقَةِ ايجاباً لِلْعِفَّةِ، وَ تَرْكَ الزِّنا تَحْصيناً لِلنَّسَبِ،
    دزدی‌ را برای‌ پا برجایی‌ پاکدامنی‌، و ترک زنا را برای‌ حفظ نسب،
  • وَ تَرْكَ اللِّواطِ تَكْثيراً لِلنَّسْلِ، وَالشَّهاداتِ اسْتِظْهاراً عَلَى
    و ترک لواط را برای‌ ازدیاد نسل، و شهادات را برای‌
  • الْمُجاحَداتِ، وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْريفاً لِلصِّدْقِ، وَالسَّلامُ
    پشتوانه حق، بر علیه انکارها، و ترک دروغ را به خاطر شرافت راستی‌، و سلام را
  • اَماناً مِنَ الْمَخاوِفِ، وَ الاِْمامَةَ نِظاماً لِلاُْمَّةِ، وَالطّاعَةَ
    امانی‌ از خطرات، و امامت برای‌ نظام امت، و فرمانبرداری‌ را برای‌
  • تَعْظيماً لِلاِْمامَةِ.
    بزرگداشـت مقام امامت.
  • 253 - وَ كانَ عَلَيْهِ السَّلامُ يَقُولُ: - اَحْلِفُوا الظّالِمَ ـ اِذا اَرَدْتُمْ يَمينَهُ ـ
    و آن حضرت فرمود: اگر بنا دارید ستمکار را سوگند دهید، این گونه سوگند دهید
  • بِاَنَّهُ بَرىءٌ مِنْ حَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ. فَاِنَّهُ اِذا حَلَفَ بِها
    که از حول و قوه خدا بیزار است. زیرا اگر به این صورت به دروغ سوگند خورد
  • كاذِباً عُوجِلَ الْعُقُوبَةَ. وَ اِذا حَلَفَ بِاللّهِ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ،
    در کیفرش عجله شود. و اگر قسم بخورد به خداوندی‌ که جز اوخدایی‌ نیست،
  • لَمْ يُعاجَلْ، لاَِنَّـهُ قَدْ وَحَّدَ اللّهَ سُبْحانَهُ.
    در کیفرش شتاب نشود، چه اینکه خدا را یگانه دانسته است.
  • 254 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- يا بْنَ آدَمَ، كُنْ وَصِىَّ نَفْسِكَ فى مالِكَ،
    و آن حضرت فرمود: ای‌ فرزند آدم، خودت وصی‌ّ خود در مال خویش باش،
  • وَ اعْمَلْ فيهِ ما تُؤْثِرُ اَنْ يُعْمَلَ فيهِ مِـنْ بَعْدِكَ.
    و همان گونه با ثروتت عمل کن که علاقه داری‌ پس از مرگت عمل کنند.
  • 255 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاَِنَّ
    و آن حضرت فرمود: تندخویی‌ نوعی‌ از دیوانگی‌ است، چون
  • صاحِبَها يَنْدَمُ، فَاِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ.
    تندخو پشیمان می‌ شود، و اگر نشود دلیل بر پا برجایی‌ دیوانگی‌ اوست.
  • 256 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ.
    و آن حضرت فرمود: سلامت بدن از کمی‌ حسادت است.
  • 257 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِكُمَيْلِ بْنِ زِياد النَّخَعِىِّ: -يا كُمَيْلُ! مُرْ اَهْلَكَ اَنْ
    به کمیل بن زیادنَخَعی‌ فرمود: ای‌ کمیل، مردم خود را فرمان بده که روز را
  • يَرُوحُوا فى كَسْبِ الْمَكارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فى حاجَةِ مَنْ هُوَ
    به دنبال به دست آوردن مکارم بروند، و شب را از پی‌ قضاء حاجت
  • نائِمٌ. فَوَ الَّذى وَسِعَ سَمْعُهُ الاَْصْواتَ، ما مِنْ اَحَد اَوْدَعَ
    خفته ها باشند. قسم به کسی‌ که شنواییش آوازها را فرا گرفته، احدی‌ دلی‌ را
  • قَلْباً سُرُوراً اِلاّ وَ خَلَقَ اللّهُ لَهُ مِنْ ذلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً،
    شاد نکند مگر اینکه خداوند برای‌ وی‌ از آن شادی‌ لطفی‌ بیافریند،
  • فَاِذا نَزَلَتْ بِهِ نائِبَةٌ جَرى اِلَيْها كَالْماءِ فِى انْحِدارِهِ حَتّى
    و چون بلایی‌ به او رسد آن لطف همانند آب به سوی‌ آن روان گردد تا آن بلا
  • يَطْرُدَها عَنْهُ كَما تُطْرَدُ غَريبَةُ الاِْبِلِ.
    را از او دور کند همان گونه که شتر غریب را از آبگاه دور نمایند.
  • 258 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا اَمْلَقْتُمْ فَتاجِرُوا اللّهَ بِالصَّدَقَةِ.
    و آن حضرت فرمود: هرگاه تهیدست شدید با خداوند به وسیله صدقه دادن معامله کنید.
  • 259 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْوَفاءُ لاَِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَاللّهِ،
    و آن حضرت فرمود: وفا با پیمان شکنان پیمان شکنی‌ نزد خداست،
  • وَ الْغَدْرُ بِاَهْلِ الْغَدْرِ وَفاءٌ عِنْدَاللّهِ.
    و بی‌وفایی‌ با پیمان شکنان وفای‌ نزد خداوند است.
  • 260 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَج   بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ،
    *
  • وَ مَغْرُور بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ.
    *
  • وَ مَا ابْتَلَى اللّهُ سُبْحانَهُ اَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاءِ لَهُ.
    *
  • - وَ قَدْ مَضى هذَا الْكَلامُ فيما تَقَدَّمَ، اِلاّ اَنَّ فيهِ ههُنا زِيادَةً
    *
  • جَيِّدَةً مُفيدَةً.- (تكرار شماره 116)
    *