لطفا منتظر باشید

صبح جمعه صحن امام خمینی (19-5-1397)

(مشهد حرم مطهر امام رضا(ع))
ذی القعده1439 ه.ق - مرداد1397 ه.ش
12.79 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیا و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمیني.

 

دعای ندبه، گنجینه‌ای از نکات ناب

دعای ندبه از دعاهای ویژهٔ شیعه است و معروف است که متن این دعا از معصوم(ع) نقل شده است. این متن آسمانی، ملکوتی، عرشی و معنوی، یک فرهنگ است، یک مکتب و مدرسه است. من این دعا را در سال‌های گذشته با کمک دوستانم بررسی کردیم، نزدیک به پانصد مطلب ناب در این دعا، در این خزینه و در این گنجینه نهاده شده است که اگر روزی این پانصد مطلب تفسیر شود، شاید نزدیک به ده جلدِ هفتصد یا هشتصد صفحه‌ای بشود. امروز در کنار حرم مطهر و نورانی امام هشتم(ع) و در محضر شما زائران، به دو مطلب از آن پانصد مطلب اشاره می‌کنم.

 

فرهنگ دشمن‌شناسی در دعای ندبه

یک مسئلهٔ مهمی که مخصوصاً در اوایل دعا مطرح است، فرهنگ دشمن‌شناسی است؛ یعنی امام(ع) دشمن را در انشای این دعا به شیعه شناسانده است که با شناخت دشمن مراقب و مواظب باشد تا دشمن او را به انحراف، ذلالت، بی‌دینی و خرابی دنیا و آخرت نکشد.

 

-سورهٔ حمد، رکن باطنی و معنوی نماز

آن‌قدر بحث دشمن‌شناسی مهم است که شما به‌محض اینکه قرآن مجید را باز می‌کنید و شروع به قرائت سورهٔ مبارکهٔ حمد می‌کنید، سوره‌ای که خواندنش در رکعت اوّل و دوم هر نمازِ واجبی فریضهٔ الهی است و اگر نماز بدون حمد صورت بگیرد، پیغمبر(ص) می‌فرمایند: «لا صلاة الا به فاتحة الکتاب». کسی می‌خواهد نماز بخواند، سورهٔ حمد رکن باطنی و معنوی نماز است. آدم این سوره را یا به‌صورت مستحب می‌خواند یا در شبانه‌روز ده‌بار به‌صورت واجب می‌خواند؛ یعنی در هر دو رکعت هر نمازی، باید حمد را به‌صورت واجب خواند. دو رکعت نماز صبح، دو رکعت ظهر، دو رکعت عصر، دو رکعت مغرب و دو رکعت عشاء.

 

-قدرناشناسی مردم از نعمت‌های الهی

زمانی که پیغمبر(ص) در مکه بودند، نماز دو رکعتی بود؛ یعنی پیغمبر اکرم(ص) و مسلمان‌ها سیزده‌سال نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا را دو رکعتی می‌خواندند. وقتی هجرت پیش آمد و رسول خدا(ص) به مدینه آمدند، یک‌سال هم در مدینه تمام نمازها دو رکعتی بود. سال دوم هجری، وقتی وجود مقدس امام مجتبی(ع) به‌دنیا آمد، یعنی خداوند این نعمت عظیم معنوی را به بشر عطا کرد؛ البته بشری که نود درصد آن از زمان آدم(ع) تا حالا قدرشناس نعمت خدا نبوده‌اند و این قدرنشناسی از زمان آدم(ع) به‌وسیلهٔ قابیل شروع شده و تا الآن ادامه داشته است. مردم به جای اینکه از نعمت الهی برای آبادی دنیا و آخرتشان استفاده کنند، با معطل کردن، حذف کردن و کنار زدن نعمت، به دست خودشان کلنگ برداشتند، هم دنیایشان را خراب و پر از فساد کردند و هم آخرتشان را خراب کردند. شما این آیه را در قرآن می‌بینید: «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ ذلِک هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ»(سورهٔ حج، آیهٔ 11)، جمعی که به قول خود قرآن اکثریت است، هم سرمایه‌های واقعی دنیایی‌شان و هم سرمایه‌های واقعی آخرتی‌شان را از دست دادند.

 

-شکرانهٔ نعمت وجود حسنین(علیهما‌السلام)

امام مجتبی(ع) که به‌دنیا آمد، نعمت وجود امامت و ولایت و علم و درایت و عقل، پروردگار به‌خاطر عظمت این نعمت به پیغمبر(ص) دستور داد که به شکرانهٔ نعمت وجود امام مجتبی(ع)، دو رکعت به نماز ظهر و دو رکعت به نماز عصر اضافه کن. حدود یک‌سال هم پیغمبر(ص) و مسلمان‌ها نماز ظهر و عصر را چهار رکعت می‌خواندند؛ البته دستور داده شد این دو رکعتی که به‌خاطر حضرت مجتبی(ع) به نماز ظهر و عصر اضافه شده است، در جنگ و در مسافرت حذف شود و مسافر نماز ظهر و نماز عصرش را دو رکعتی بخواند؛ اگر ده شبانه‌روز کامل، بعضی‌ها این اشتباه را دارند و فکر می‌کنند ده روز، بلکه باید ده شبانه‌روز کامل باشد؛ یعنی اگر ده‌تا 24ساعت قصد بکنند، نمازشان تمام است و اگر اشتباه قصد کرده باشند، از همان وقت که می‌فهمند، نمازشان شکسته است.

 

بعد از یک‌سال وقتی وجود مبارک حضرت حسین(ع) به‌دنیا آمد، با اجازهٔ پروردگار یک رکعت به نماز مغرب و دو رکعت به نماز عشا به شکرانهٔ وجود حضرت حسین(ع) اضافه شد؛ ولی پروردگار دستور داد مسافر حق ندارد آن یک رکعتی که به‌خاطر سیدالشهدا(ع) اضافه شده است، حذف کند و نماز مغرب برای هیچ مسافری شکسته نیست، باید سه رکعت را کامل بخواند.

 

معرفی دو گروه دشمن در سورهٔ حمد

حالا در دو رکعت اوّل، وقتی ما به آیهٔ هفتم می‌رسیم: «صِرَ طَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ»،‏ دو گروه دشمن را به ما معرفی می‌کند:

 

الف) یهودی‌های معاند

یک گروه یهودی‌های معاند که الآن به‌صورت صهیونیست درآمده‌اند؛ اینها دشمن و مخالف با شما هستند، البته نه مخالف با بدنتان، نه مخالف با قیافه‌تان. اینها نه دشمن قیافه‌تان و نه دشمن بدنتان هستند، بلکه اینها دشمن دین‌، اخلاق‌ و روش درست زندگی‌تان هستند. خداوند متعال ده‌بار در شبانه‌روز ما را به این دشمن توجه می‌دهد. اینها به لغت خارجی یک پروتکل دارند که نزدیک 25 قانون در آن پروتکل هست. در کنار این 25 قانون حاضر شده‌اند هر هزینه‌ای را بپردازند، فقط برای اینکه دین خدا را از روی کرهٔ زمین جمع و این چراغ را خاموش کنند. درگیری‌شان از کِی با دین خدا شروع شده است؟ از زمان موسی‌بن‌عمران(ع)؛ این درگیری تا کِی ادامه دارد؟ ائمه(علیهم‌السلام) می‌فرمایند: تا زمانی که امام دوازدهم(عج) ظهور کند.

 

یکی از سه طایفه‌ای که با حضرت به‌شدت وارد جنگ می‌شوند، یهود هستند و هیچ سر آشتی حتی با عدالت جهانی هم ندارند، سر آشتی با اسلام ندارند، سر آشتی با قرآن ندارند، سر آشتی با ولایت و امامت ندارند و به امید اینکه وجود مبارک امام زمان(عج) را بکشند، با حضرت وارد جنگ می‌شوند. طایفهٔ دومی که با امام زمان(عج) به‌شدت وارد جنگ می‌شوند، وهابیت عربستان است. سرِ دشمنی‌شان اینها با دین خدا، فرهنگ خدا، قرآن مجید، امامت ائمه، نبوت پیغمبر(ص) و توحید پروردگار بسیار سخت است و با خدا و دین خدا آشتی نمی‌کنند، زمان ظهور هم با امام دوازدهم آشتی نمی‌کنند؛ ولی هر دو طایفه، هم یهود و هم وهابیت، طبق روایاتمان در جنگ با امام زمان(عج) شکست می‌خورند و شکست خوردنشان هم فقط با قدرت آن 313 نفر نیست. من در روایاتمان دیدم که شیعیان واقعی ایران به دعوت امام دوازدهم، خودشان را به‌سرعت از مرز خوزستان بین مکه و مدینه می‌رسانند و در جنگ با وهابیت و یهود که در همین منطقه هستند، کمک می‌کنند. با کمک شیعیان ایران که از جنوب ایران وارد عربستان می‌شوند و بین مکه و مدینه به امام عصر(عج) و ارتش ایشان ملحق می‌شوند، به‌طور قطع و مسلّم این دو گروه خبیث، معاند و دشمن را از پا درمی‌آورند و شرّشان را از سر کرهٔ زمین برمی‌دارند.

 

ما یک روایت و دوتا روایت، ده‌تا روایت و بیست‌تا روایت دربارهٔ امام زمان(عج) نداریم، با تحقیقاتی که کردم، به شما یقین بدهم که از پیغمبر(ص) و آیات قرآن و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام)، حدود شش‌هزار روایت دربارهٔ امام زمان(عج) صادر شده است. مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی سی‌سال در شهر بروجرد به‌دنبال این روایات از کتاب‌های شیعه و اهل‌تسنن بود که همه را یک‌جا جمع کند. طرحش را داد، نقشه‌اش را کشید و یکی از بهترین شاگردان آیت‌الله‌العظمی بروجردی، یعنی آیت‌الله صافی، تمام آن روایات را در یک کتاب به‌نام «منتخب‌الأثر» جمع کرده که حدود شش‌هزار روایت است و کم نیست. علامهٔ مجلسی در زمان حیات خودش از 24 جلد «بحارالأنوار» آن زمان که 110 جلد به چاپ جدید شده، یک جلدش را که جلد سیزدهم است، مخصوص این روایات بسیار مهم قرار داد و با قلم نورانی و مبارکش نوشت.

 

-اعلام وفاداری بنده به دین خدا

پس وقتی من در نماز می‌خوانم «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ»، دارم به پروردگار اعلام وفاداری در دین می‌کنم که خدایا، من با دشمنان تو و دشمنان خودم که امروز سنبل‌ آنها یهود، اسرائیل و صهیونیسم آمریکا و حکومت وهابیت است، سر آشتی ندارم. این حرف به‌صورت دعا در ابتدای دعای ندبه آمده و دشمنان را به‌صورت دشمنان بدریه، حُنینیه و خیبریه معرفی کرده است؛ یعنی در دعای ندبه یهودِ جنایتکار و شرک عربی و غیرعربی را با این کلمات «بدریة» و «حنینیة» و «خیبریة» به ما می‌نمایاند که مواظب باشید! اینها تا آمدن امام زمان(عج)، نه در کمین شما، بلکه رودرروی شما هستند و با پروردگار مخالفند، با آنها مخالف باشید؛ با پیغمبران مخالفند، با آنها مخالف باشید؛ با قرآن، واجبات، حلال و حرام و امامان مخالفند، مواظب باشید که جزع آنها قرار نگیرید؛ چون آنها می‌کوشند که همهٔ شما را در مسیر مخالفت با خدا و قرآن و انبیا و ائمه و احکام الهی قرار بدهند.

 

-تلاش دشمن در نابودی دین خدا

یکی از یهود‌ سال‌ها پیش در مجلس عوام انگلستان، مجلس قانون‌گذاری جلوی وکلا آمد، قرآن مجید را بلند کرد و به وکلای انگلیس گفت: تا این قرآن و کعبه بین مسلمان‌هاست، کار ما به سامان نمی‌رسد؛ ما اگر قرآن را نابود کنیم، یعنی از مسلمان‌ها جدا کنیم و اگر کعبه را از بین ببریم که مردم توجهی به خدا نداشته باشند، ما تمام کشورهای اسلامی را می‌بلعیم؛ ولی تا قرآن و عبادت در کار است، ما نمی‌توانیم کاری کنیم. شما باید بدانید این انقلاب‌ که تک‌تک شما در این انقلاب دخیل بودید، حالا با مشکلاتی که دارید و مشکلاتی که برایمان می‌سازند، 103 بار در قرآن به ما فرموده است صبر کنید تا فرج من به شما برسد که حتماً می‌رسد، ببینید برای شما چه خدمت عظیمی کرده که قدرت یهود و وهابیت را نه‌تنها در منطقه، بلکه در دنیا کم کرده است؛ اگر ده کیلومتر از قبل از انقلاب، یعنی از صدسال پیش، صهیونیسم و مسیحیت صهیونیسم برای نابودی توحید، نابودی قرآن، نابودی نبوت و نابودی اسلام پیش آمدند، شما با آزادی و اختیار خودتان و با حکم مرجع تقلید و فقیه انقلاب که کردید، دشمن را هزار کیلومتر عقب راندید، ناامید و مأیوسش کردید.

 

-لبهٔ تیز جنگ دشمن با مذهب تشیع

من با همین لباس در شهر پاریس، پایتخت فرانسه، پیاده در پیاده‌رو راه می‌رفتم، یک‌نفر به من رسید؛ ما دونفر بودیم که این حرف را زد و کنار رفت؛ او گفت: ما با شما به‌خاطر انرژی هسته‌ای، معادن‌ یا نفت‌ جنگ نداریم و لبهٔ تیز جنگ ما با دین شماست. ما می‌زنیم که این چراغ را خاموش کنیم. انرژی هسته‌ای را که کرهٔ شمالی و اروپا هم دارد و به این نوکر حلقه به گوششان، یعنی عربستان هم دارند زمینهٔ ساخت انرژی هسته‌ای می‌دهند. ما که در انرژی هسته‌ای تنها نیستیم! می‌گفت جنگ ما با شما جنگ با تشیّع و فرهنگ دوازده امام است، نه جنگ با انرژی هسته‌ای و پیشرفت دانش در کشورتان.

 

-ترس و نگرانی دشمن از عشق مردم به ابی‌عبدالله(ع)

آمریکا یک مسئلهٔ دیگر هم در این سی-چهل‌ساله به قرآن و به قبله اضافه کرده است که من اسنادش را دیدم؛ یعنی اسناد پنهان نماند، بیرون آمد و هدف پلیدشان شناخته شد. اینها گفتند: ما اگر قرآن قبله و امام حسین را از شیعه بگیریم، به پیروزی کامل می‌رسیم؛ یعنی استعمار از عاشورا، ابی‌عبدالله(ع) و جلساتی که برپا می‌کنید، به‌شدت می‌ترسد. با این ترسی که از ابی‌عبدالله(ع) به جانشان افتاده است، خداوند متعال یک‌مرتبه در جلوی دیدگانشان مسئلهٔ اربعین را با 22میلیون پیاده عَلَم کرد؛ اگر شما چند میلیون بمب اتم می‌ساختید، به این مقدار نمی‌ترسیدند که از پیاده‌روی اربعین می‌ترسند! چون پیاده‌روی به‌طرف ابی‌عبدالله(ع) جهانی شده است. پیاده‌روی نه‌فقط مخصوص ایران و عراق است، بلکه از کشورهای مختلف جهان –شیعه، شیعه‌شده، اهل‌تسننِ نرم‌دل و مسیحیان بامحبت و نرم‌دل- در این پیاده‌روی شرکت می‌کنند. سه سال قبل(حالا خودم امسال ده شب در کربلا برای منبر وعده داده‌ام) در فیلم‌ها دیدم، از بصره تا کربلا حدود ششصد کیلومتر است، یک دختر هشت‌ساله که از زیر شکم دو پا نداشت و فقط هیکل بالا را داشت، این دختر با دو دستش بدنش را حرکت می‌داد و در پیاده‌روی شرکت کرده بود. شاید صدتا ماشین گران‌قیمت از بصره تا کربلا جلوی این بچه ترمز کرد و دید دو پا ندارد و با دستش به‌طرف ابی‌عبدالله(ع) می‌رود، راننده پیاده می‌شد، تعظیم می‌کرد، سلام می‌کرد، تعارفش می‌کرد که بیا تا تو را با ماشین ببرم، اما می‌گفت: «لا انا امشی الی الحسین ماشیاً؛ من می‌خواهم خودم را پیاده به ابی‌عبدالله(ع) برسانم و سوار نمی‌شوم». این قدرت حسینی در روح شیعه یک خار سنگینی غیر از قرآن و غیر از قبله در چشم دشمن شده است.

 

-اعلام بیعت با امام زمان(عج) در دعای ندبه

ما در دعای ندبه گریه می‌کنیم، ندبه یعنی گریه که خدایا در این صبح جمعه اعلام می‌کنیم ما دشمن بدری نیستیم که برای کشتن پیغمبر(ص) آمدند، ما دشمن خیبری و یهودی نیستیم، ما دشمن حَنینیه نیستیم، ما دشمنی مثل شِرک عربی در زمان پیغمبر(ص) و الآن نیستیم. خدایا ما گریه می‌کنیم و به‌دنبال گوهر گران‌بهایی مثل امام زمان(عج) می‌گردیم که با او بیعت کنیم، اعلام وفاداری کنیم و او را کمک کنیم که عدالت جهانی را برپا کند.

 

ب) دشمنان گمراه و بی‌دین

بعد می‌گوییم:«وَلاَ الضَّالِّینَ»یعنی بندگان من، یک گروه دیگر دشمن به‌نام «ضالین» دارید؛ یعنی آنهایی که گمراه هستند، آنهایی که هیچ دینی ندارند و لائیک‌اند، آنها هم مثل «مَغْضُوبِ عَلَیْهِم» چشم طمع به شما دوخته‌اند که دینتان را غارت کنند و چراغ کعبه را خاموش کنند، چراغ قرآن را خاموش کنند، چراغ حلال و حرام را خاموش کنند.

 

-پیاده‌نظام دشمن در نابودی دین خدا

با مطالعاتی که در چند کتاب داشتم، شاید نزدیک ده کتاب، این دو دشمن یک کار مشترکی دارند و آن این است که شبانه‌روز می‌کوشند حجاب را از ناموس مسلمان‌ها به‌طور کلی بگیرند؛ یعنی عقیده‌شان این است که اگر ما بتوانیم دختران جوان و زنان جوان مسلمان‌ها را بی‌حجاب کنیم، اینها را نیمه‌عریان از خانه‌ها بیرون بیاوریم و روانهٔ دانشگاه‌ها، ادارات، پارک‌ها، خیابان‌ها، قطارها، خانه‌ها و شهرک‌ها کنیم، این زنان و دختران می‌توانند دین مردان را نابود کنند. شما حوصلهٔ مطالعه ندارید که ببینید یهود و دیگر دشمنان ما برای غارت حجاب دختران و زنان مسلمان، چه سرمایهٔ عظیمی را قبل از هشتاد سال پیش به‌کار گرفته‌اند و یک مقدار هم موفق شده‌اند. دختران و زنانی که از هشتاد-نود سال پیش بی‌حجاب شدند و وارد همهٔ معرکه‌ها شدند، اینها کمک‌کاران و یاران به «مَغْضُوبِ عَلَیْهِم» و «ضَالِّینَ» شدند. اینها پیاده‌نظام یهود، اسرائیل، کلیسای استعماری، ترامپ و گرگ‌های اروپایی هستند.

 

جوان‌ها این دختر را می‌بینند، رو و موی او را می‌بینند و حجم بدنش را می‌بینند، چگونه خودشان را حفظ کنند و دل و دین و دنیا و آخرتشان را از دست ندهند؟ این یک بخش دعای ندبه، یعنی دشمن‌شناسی است که به‌نظر می‌آید که در جلسات دعای ندبه، مثل همین‌جا که هر هفته برگزار می‌شود، باید قبل از خواندن ندبه، یک متخصص هنرمندِ خوش‌بیانِ درس‌خواندهٔ واقعی در حوزه‌های علمیه بیاید و دو خط، سه خط یا چهار خط دعا را برای مردم توضیح بدهد که مردم این دعا را با معرفت و شناخت بخوانند، دعا را بخوانند و آنچه باید ببینند، با توضیح آن عالم در آینهٔ دعا ببینند.

 

فرهنگ دوست‌شناسی در دعای ندبه

اما یک بخش دیگر دعا از آن پانصد بخش، دوست‌شناسی است. دوستانتان را بشناسید! چه کسانی دوستان واقعی ما هستند؟

 

-پروردگار، در رأس همهٔ دوستان

معلوم است در رأس همهٔ دوستان ما وجود مقدسی است که ما را آفریده و ما مصنوع پروردگاریم. خداوند متعال عاشق مصنوعش است، خداوند متعال ساخت خودش را دوست دارد و این یک دوست ماست. این دوست ما می‌خواهد برای ما چه‌کار کند؟ می‌خواهد دنیای ما را هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی آباد کند. این آیه در قرآن است، می‌خواهد دنیا و آخرت ما را آباد کند: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً»(سورهٔ بقره، آیهٔ 201)، خدایا همهٔ خوبی‌ها را در دنیا و همهٔ خوبی‌ها را در آخرت به ما عنایت و عطا کن.

 

-اجر کبیر در هماهنگی زندگی با قرآن

خوبی دنیا و آخرت به چیست؟ به اینکه ما با چندنفر رفیق دیگر هماهنگ شویم: «إِنَّ هٰذَا اَلْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ وَ یبَشِّرُ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلَّذِینَ یعْمَلُونَ اَلصّٰالِحٰاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کبِیراً»(سورهٔ إسراء، آیهٔ 9). این تعهد خدا به ماست که شما هدایت قرآن من را بپذیرید و زندگی‌تان را با این کتاب هماهنگ کنید، من در قیامت «اجر کبیر» به شما می‌دهم. در آیهٔ شریفه نگفته «أَنَّ لَهُمْ أَجْراً»، بلکه «کبیر» را به آن اضافه کرده است؛ شما اگر پرونده‌تان در روز قیامت با قرآن هماهنگ باشد، به اجر کبیر می‌رسید.

 

-پیامبر خدا(ص)، عاشق امت خویش

یک دوست دیگر ما پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است که عاشق امت است. من یک جلوهٔ عشقش را برایتان بگویم، فکر کنم روایت در کتاب قدیمی «جنات الخلود» است. وقتی در شب معراج می‌خواست برگردد، خطاب رسید که حبیب من، می‌خواهی چیزی به من بگویی؟ خدا از دل پیغمبر(ص) خبر دارد! عرض کرد: بله. فرمود: حرفت را صریح به من بگو. گفت(محبت را ببینید چه‌کار می‌کند!): خدایا! پروندهٔ اعمال امت من را در روز قیامت در برابر چشم امت‌ها و فرشتگان باز نکن، آبروی امت من می‌رود. همهٔ امت من که معصوم نیستند و به اشتباه و خطا و ضعف دچار گناه می‌شوند، اما بعد پشیمان می‌شوند و توبه می‌کنند. من ناراحتم که دیگران پروندهٔ امت مرا ببینند. خطاب رسید: حبیب من(خیلی سنگین است)، من پروندهٔ امتت را پیش خود تو هم باز نمی‌کنم. خیالت راحت باشد، من آبروی امتت را حفظ می‌کنم. پیغمبر(ص) راحت از معراج برگشت. این رفیق و آن قرآن و آن خدا را نباید از دست داد.

 

-رفاقت با ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام)

رفیق دیگر ما ائمهٔ طاهرین هستند همهٔ اینها در دعای ندبه معرفی شدند: خدا، قرآن، پیغمبر(ص) و ائمه(علیهم‌السلام). مگر نمی‌خوانید: «أین شموس الطالعة» یعنی همهٔ ائمه، «أین البدور المنیرة» یعنی همهٔ ائمهٔ طاهرین. ما الآن در اینجا پیش چه کسی آمده‌ایم؟ امام رئوف؛ وقتی برای صبحانه، ناهار و شام سفره می‌انداختند، امام هشتم دست به غذا نمی‌بردند. عرض می‌کردند: یابن‌رسول‌الله! غذا سرد نشود. می‌فرمودند: بگویید خادم‌ها بیایند و در کنار این سفره بنشینند. من تنهای از خادم‌ها و کارگرهای خانه غذا نمی‌خورم؛ صبر می‌کردند تا خادم‌ها و آنهایی که کارهای خانه در دستشان بود، سر سفره می‌آمدند، وقتی امام هشتم می‌دیدند که خادم‌ها نشسته‌اند، با لذت غذا می‌خوردند. ائمه به ما این‌قدر مهربان‌اند.

 

ابی‌عبدالله(ع) در کوچه می‌رفتند، باربرهای بازار جمع شده و در کوچه به دیوار تکیه داده بودند، سفره‌شان را باز کرده بودند تا ناهار بخورند، بعد دوباره برای باربری بروند و بار مردم را جابه‌جا کنند. چشمشان که به ابی‌عبدالله(ع) افتاد، گفتند: یابن‌رسول‌الله! می‌آیید با ما ناهار بخورید؟ چه داشتند؟ نان خالی؛ حضرت پیاده شدند، آمدند و روی خاک نشستند، نه یکی دوتا لقمه بخورند و بگویند من دعوتتان را قبول کردم و دوتا لقمه خوردم، دیگر باید به خانه بروم. به همان صورتی که در خانه ناهار می‌خوردند، با این باربرها ناهار خوردند؛ بعد که بلند شدند، فرمودند: من دعوت شما را قبول کردم؟ گفتندک بله یابن‌رسول‌الله. فرمودند: من هم شما را دعوت می‌کنم که فردا برای ناهار به خانهٔ ما بیایید. همه فردا به خانهٔ ابی‌عبدالله(ع) آمدند، به آنها ناهار داد، لباس داد، پول داد، نوازش و محبت کرد.

 

مراقبت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) از شیعیان حقیقی

دعای ندبه دوستان ما را به ما معرفی می‌کند؛ من آخرین حرفم یک روایت باشد و دیگر کلام تمام است. روایاتمان می‌گویند: وقتی فاطمهٔ زهرا(س) در روز قیامت وارد محشر می‌شوند، خداوند به فاطمهٔ زهرا(س) خطاب می‌کند: «حبیبتی» حبیبهٔ من، درهای بهشت باز است، در محشر نایست و برو! صدیقهٔ کبری(س) فرمان خدا را گوش می‌دهد و حرکت می‌کند، می‌آید تا به محل ورودی بهشت می‌رسد، می‌ایستد. خطاب می‌رسد: دختر پیغمبر، چرا وارد نمی‌شوی؟ عرض می‌کند: نمی‌توانم تنها بروم. می‌خواهی با چه کسی به بهشت بروی که دلت قبول نمی‌کند تنها وارد بهشت بشوی. می‌گوید: خدایا! با هرکسی که از زمان حیات ما تا روز قیامت به ما خدمت کرده و ما را دوست داشته، به ما محبت داشته و شیعهٔ ما بوده است؛ مخصوصاً به هرکس که به هر شکلی با حسین من در ارتباط بوده است. تنها نمی‌توانم بروم!

 

خطاب می‌رسد: فاطمهٔ من، روی خود را به محشر برگردان، هرکس از اینهایی که گفتی، صدا کن و با خودت ببر. فکر می‌کنید زهرا(س) جلو می‌افتد و به شما می‌گوید پشت سر من بیایید؟ نه! روایت دارد که تا آخرین نفر وارد بهشت نشود، خودش وارد نمی‌شود. خانم‌ها! این دوست شماست و از امتیازات این دوست شما این بود که مرد نامحرم او را ندید؛ یعنی این دوست شما اهل حجاب بود. مقصود من از ندیدن، نه اینکه وقتی در کوچه رفت‌وآمد می‌کند، حضرت را ندید. معنی‌اش را می‌دانید، یعنی در پوشش کامل رفت‌وآمد می‌کرد.

 

دعای ندبه در یک بخش، دوستان ما را معرفی می‌کند و امروز بهترین دوست ما، آقاترین دوست ما و عاشق‌ترین دوست ما، یعنی امام زمان(عج) پیغام داده است که من اصلاً شما را از یاد نمی‌برم، مواظب شما هستم و برای مشکلات شما دعا می‌کنم. برای کارهای شما که سر و سامان بگیرد، دعا می‌کنم؛ من حتی دعا می‌کنم خدا فرج من را برساند که بیایم و شما را در ظاهر ببینم‌.

 

مشهد/ صحن امام خمینی/ دههٔ سوم ذی‌القعده/ تابستان1397ه‍.ش.

برچسب ها :