به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
حسابرسی مردم [درباره آنچه در همۀ عمرشان انجام دادهاند] نزدیک شده، درحالیکه با دچاربودن به غفلتی [شدید]، [از دلایل اثباتکنندۀ قیامت] رویگردانند
(١)
هیچ پیام و آیۀ جدیدی از سوی پروردگارشان برای آنان نمیآید جز آنکه آن را در حال بازیگری [و بدون دقت و تأمل] شنیدند
(٢)
دلهایشان مشغول [امور واهی و بینتیجه] است، ستمکاران گفتههای محرمانۀ خود را [از دیگران] پنهان داشتند [و گفتند:] آیا این [شخص] جز بشری مانند شماست، آیا با چشمِ باز و آگاهی بهسوی سِحر میروید؟
(٣)
[پیامبر به آنان] گفت: پروردگارم هر سخنی را [که هر گویندهای] در آسمان و زمین [گرچه مخفیانه بگوید] میداند، منحصراً او شنوا و دانا[ی مطلق] است
(٤)
گفتند: [قرآن] خیالاتی واهی است، [نه] بلکه آن را به دروغ [به خدا] نسبت داده، [نه] بلکه او شاعری [بیربطگو] است، [اگر فرستادۀ خداست] باید برای ما معجزهای بیاورد چنانکه پیامبران پیشین [با معجزه] فرستاده شدند!
(٥)
پیش از اینان [مردمِ] هر شهری را که نابود کردیم [با اینکه معجزه دیدند] ایمان نیاوردند، پس آیا اینان [که در کفر و عناد چون گذشتگانند] ایمان میآورند؟
(٦)
پیش از تو [برای هدایت مردم] جز مردانی که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از آگاهان [به کتابهای آسمانی] بپرسید، [که همۀ پیامبران از جنس بشر بودند]
(٧)
آنان را بدنهایی که غذا نخورند نساختیم، و جاودانه هم نبودند [که از دنیا نروند]
(٨)
سپس به وعدهای که به آنان داده بودیم [در مورد شکست دشمنان و پیروزی مؤمنان] وفا کردیم، و پیامبران و هرکه را میخواستیم نجات دادیم، و متجاوزان را هلاک کردیم
(٩)
بهراستی کتابی بهسوی شما فرستادیم که مایۀ شرف و رشد شما در آن است، آیا اندیشه نمیکنید؟
(١٠)