لطفا منتظر باشید
الاسراء 
سوره کهف 
مريم 
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَٰذِهِ أَبَدًا ٣٥ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ٣٦ قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ٣٧ لَٰكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ٣٨ وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا ٣٩ فَعَسَىٰ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا ٤٠ أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا ٤١ وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَىٰ مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا ٤٢ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا ٤٣ هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ ۚ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ٤٤ وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا ٤٥
درحالی‌که [به سبب نافرمانی از خداوند،] ستمکار بر خود بود وارد باغش شد، ادعا کرد که: گمان نمی‌کنم هرگز این [باغ] نابود شود‌ (٣٥) و خیال نمی‌کنم که قیامت برپا شود، اگر هم بر فرض مرا [پس از مرگ] به پروردگارم بازگردانند، جایگاهی بهتر از این خواهم یافت‌ (٣٦) رفیقش در حال گفت‌وگوی با او به وی گفت: آیا به خداوندی که تو را از خاک، سپس از نطفه به وجود آورده، و بعد از آن به‌صورت مردی معتدل [و آراسته] درآورده کافر شده‌ای؟ (٣٧) ولی [من اعتراف یقینی دارم که] او خداوند یکتا و پروردگار من است، و هیچ‌کس را [در هیچ امری] با پروردگارم شریک نمی‌گیرم‌ (٣٨) چرا وقتی وارد باغ خود شدی نگفتی آنچه خدا بخواهد [انجام می‌گیرد]، و هیچ نیرویی جز به‌وسیلۀ خدا [کارگر] نیست. اگر مرا از جهت ثروت و فرزند کمتر از خودت می‌بینی‌ (٣٩) امید است پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند، و از آسمان عذابی حساب‌شده بر باغت بفرستد تا به‌صورت زمینی صاف و بی‌گیاه گردد‌ (٤٠) یا آبی [که باغ خود را با آن سیراب می‌کنی] در زمین فرورود تاجایی‌که هرگز به آن دسترسی نداشته باشی‌ (٤١) [نهایتا آن مشرک مغرور، دچار عذاب الهی شد] و [تمام] محصولاتش از بین رفت، پس درحالی‌که همۀ داربست‌ها فرو ریخته [و تاک‌های خشک روی آن] بود، و در [حسرت] هزینۀ فراوانی [بود] که متحمّل شده بود، دو دستش را زیر و رو می‌کرد، می‌گفت: ای‌کاش اَحدی را با پروردگارم شریک نگرفته بودم، [و جز او را مؤثر در امورم نمی‌دانستم‌] (٤٢) و برایش گروهی که او را در برابر خدا یاری دهند نبود، و [خودش هم] یاورِ [خود] نبود [و قدرت برطرف‌کردنِ عذاب خدا را از خود نداشت]‌ (٤٣) در چنین زمان [که گرفتاری از هر سو انسان را احاطه کند]، یاری‌رساندن فقط در انحصار خداوند برحق است، او از جهت پاداش‌دادن بهتر، و از نظر [تأمینِ] عاقبت [برای مؤمنان] نیکوتر است‌ (٤٤) برای آنان زندگی دنیا را [در فناپذیری و از دست‌رفتن] مَثَل بزن که مانند آبی است که از آسمان می‌فرستیم، پس گیاه زمین به‌صورتی انبوه و درهم‌پیچیده می‌روید، سپس [با گذشت زمانی کوتاه] خشک و ریز‌ریز گردد، که بادها آن را [به هر سو] پراکنده کنند، و خداوند بر هر کاری تواناست‌ (٤٥)