لطفا منتظر باشید
ابراهيم 
سوره حجر 
النحل 
قَالَ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ٧١ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ٧٢ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ٧٣ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ ٧٤ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ٧٥ وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ٧٦ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ٧٧ وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ٧٨ فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ ٧٩ وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ٨٠ وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ٨١ وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ٨٢ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ٨٣ فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ٨٤ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ٨٥ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ٨٦ وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ٨٧ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ٨٨ وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ٨٩ كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ٩٠
[لوط] گفت: اگر می‌خواهید کاری انجام دهید، اینان دختران منند [که برای ازدواج مناسبند] (٧١) [ای پیامبر!] به جان تو سوگند که آنان در مستی [و بی‌خبری] خود همواره سرگردان بودند‌ (٧٢) پس هنگام طلوع آفتاب صدایی [مرگبار و غرّشی] سهمگین آنان را فراگرفت‌ (٧٣) در نتیجه آن شهر را زیرورو کردیم، و بر آنان بارانی از سنگِ گِل پخته فرو ریختیم‌ (٧٤) به‌راستی در این [سرگذشتِ پند‌آموز] نشانه‌هایی [از قدرت خداوند، و رسوایی گنه‌پیشگان] برای هوشمندانِ کنجکاو وجود دارد‌ (٧٥) و آن [آثار و بقایای شهر لوط] بر سر راهی است که پابرجاست‌ (٧٦) مسلّماً در [بقایای] این [شهرِ ویران‌شده] نشانه‌ای برای مؤمنانِ [پند‌آموز] است‌ (٧٧) بی‌تردید اهلِ «اَیکه» [؛ یعنی قوم شعیب] ستمکار بودند‌ (٧٨) در نتیجه از آنان انتقام گرفتیم، و [بقایای] هر دو [شهر نابود شدۀ قوم لوط و شعیب] بر سر راهی آشکار قرار دارد‌ (٧٩) همانا اهل [دیارِ] «حِجر» [که سرزمینی بین مدینه و شام است] پیامبران را انکار کردند‌ (٨٠) ما معجزات و نشانه‌های خود را به آنان نشان دادیم، ولی از آن‌ها روی‌گردان شده، [ایمان نیاوردند] (٨١) همواره از کوه‌ها خانه‌ها می‌تراشیدند، درحالی‌که [به خیال خود از حوادث کوبنده] در امان بودند‌ (٨٢) نهایتاً هنگامی که وارد صبح شدند صدایی [مرگبار و غرّشی] سهمگین آنان را فراگرفت‌ (٨٣) و آنچه [از ساختمان‌های بسیار محکمی که] ساخته بودند عذاب خدا را از آنان برطرف نکرد‌ (٨٤) و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان دوتاست جز به حق و درستی نیافریدیم، به‌یقین قیامت آمدنی است، پس [در برابر ناهنجاری‌های مردم و بدی‌های آنان] گذشتی نیکو داشته باش‌‌! (٨٥) بی‌تردید پروردگارت همان آفرینندۀ داناست‌ (٨٦) همانا ما به تو سورۀ حمد و قرآنِ باعظمت را عطا کردیم‌ (٨٧) [با توجه به این‌که سورۀ حمد و نعمت عظیم قرآن در اختیار توست،] به آنچه [از امکانات مادّی] که اصنافی از کافران را از آن بهره‌مند ساخته‌ایم چشم ندوز! و بر آنان [به سبب این‌که حق را نمی‌پذیرند] اندوه مخور، و مؤمنان را مورد محبت و فروتنی قرار ده! (٨٨) [به همۀ مردم] بگو: من هشدار‌دهنده‌ای روشنگرم‌ (٨٩) [به‌سوی شما مخالفان عذابی می‌فرستم،] مانند عذابی که بر تجزیه‌کنندگان فرستادیم‌ (٩٠)