تفسير سوره حمد - جلسه شانزدهم
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام
آیا آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم جزء سوره هست یا نه؟ این هم یک زحمت اضافهای است که اهل سنت برای اهل علم ایجاد کرده اند، زمان رسول خدا (ص) که جزء سوره بوده است، بعد در حکومت خلفا و در ایام حکومت بنی امیه ایجاد تردیدها، وسوسهها و اشتباه حق به باطل کردنها، خنّاسگریها باعث باز شدن میدان مباحثی شد که معهود است، در زمان وجود مبارک رسول خدا (ص) نبود و همین هم باعث پدید آمدن عرصه اجتهاد و شؤن اجتهاد شد که منتهی شد به علم اصول، به علم اخبار، علم رجال که البته دشمن باعث یک حرکت علمی شد ولی در هر صورت آن صافی چشمه اولیه را گل آلود کرد عظمت هر آیهای چه از نظر فصاحت یعنی معانی و بیان، چه از نظر بلاغت یعنی به جا بودن و چه از نظر چینش کلمات و چه از نظر مفهوم و معنا باید مورد توجه قرار گیرد یعنی با بحث در شش هزار و ششصد و چند آیه در هر آیهای در زمینههای مختلف تا بالاخره قرآن در حد ما برای ما روشن شود، در بحث منزلت و شأن قرآن، آدم خلأهای بسیار سنگینی را در خود حس میکند که با گرفتن معنویت این شأن و منزلت از قرآن این خلأها را میتوان جبران کرد.
در این زمینه باید ببینیم آیا عظمت، یک امر مطلق است در این عالم یا یک امر نسبی است، ما باید ببینیم که عظمت را در چه موردی میخواهیم بحث کنیم، اگر در غیر خدا و شؤون پروردگار عالم و شؤون ملکوتی معنوی حضرت حق بخواهیم بحث کنیم، بگوییم: نه اینجا نسبی نیست، آن جا عظمت لا بشرط است، بینهایت است و جای مقایسهبا غیر خود را ابداً ندارد ﴿لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ﴾ (1) اما مادون پروردگار در مخلوقات چرا عظمت نسبی است؟ یعنی ممکن است یک شیء مادی یا یک شیء معنوی عظیم باشد، در صورتی که به چیز دیگر سنجیده نشود اما اگر بنا باشد سنجیده شود، این جا شدت و ضعف پادر میان میکند، ممکن است چیزی نسبت به خود عظیم باشد نسبت به غیر خود حقیر باشد، ممکن است عظیم باشد نسبت به غیر خود اعظم باشد، ما کلمهاعظم را بیاییم در خود قرآن مجید ببینیم که کجاها استعمال شده است و چون قرآن مخلوق است، بعد بیاییم قرآن مجید را نسبت به سایر عظیمها بسنجیم
یک کاری هم که در این زمینه به نظر لازم میآید این که ما باید لغات مقابل هر لغتی را هم بشناسیم مقابل عظیم چه است؟ حقیر است، در این آیه شریفه ﴿أَ إِذا مِتْنا وَ کنَّا تُراباً وَ عِظاماً﴾ (2) در مقابل عظام گوشت است که استخوان سختتر از گوشت است مصدر آن هم عظیم است، در مصدر همه مشتقات جمع است، در غیر مصدر همهمشتقات جمع نیست، این مصدر است که خودمان هم داریم و میگوییم مصدر یعنی حقیقتی که تمام مشتقاتبرگشت به او میکند (عظیم) مصدر در مقابلش حقیر است، و خود عظیم از نظر استعمال معنا به معنای کبیر، به معنای شدید، به معنای قوی، به معنای رفعت، به معنای صعود، و به معنای رقی یعنی نردبان بالا رفتن استعمال شده است که حالا ببینیم کلمهعظیم در چه آیهای و در چه روایتی آمده است و میدان گرفتن این رشتهها را یعنی قوت و شدت و رفعت و صعود و رقی را دارد یا ندارد.
عجیب این است که بسیاری از اموری که من البته نمونه هایش را ذکر میکنم و که ما بعد از اسلام در قرآن یا در روایات هر جا کلمهعظیم در یک امر مثبت آمده است چون از آن در امور منفی هم آمده است ﴿إِنَّ کیدَکنَّ عَظِیمٌ﴾ (3)
کید شما، مکر شما، نقشهشما، فتنه گری شما، زنان عزیز مصر به کید همسرش میگوید عظیم است یعنی خیلی شدید و زورآور است و طرف مقابل تان را با این قوت، قوت کید، به زانو در میآورید و شکست میدهید شما نقشه هایتان هم متفاوت است چون اول سخن عرض کردم امر نسبی است این شامل همه زنان نمیشود خیلی از زنان هم خالص اهل ایمان بودند اهل کید و نقشه منفی برای به زانو در آوردن هیچ کسی نبوده اند.
زنان بزرگی که قرآن کریم گاهی اسم میبرد گاهی فقط صفاتشان را بیان میکند أمرأه فرعون که در سوره مبارکه تحریم آیه 11 آمده است که در چه منزلتی این خانم را پروردگار عالم معرفی میکند خیلی عجیب است ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ﴾ من یک الگو برای تمام اهل ایمان مطلقاً تا روز قیامت میخواهم بیان کنم ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا﴾ نه برای خانمهای تنها برای ﴿لِلَّذِینَ آمَنُوا﴾ که استآن الگو ﴿امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ﴾ این ایمان والای او و باور او و یقین او را نشان میدهد زمانی که زیر شکنجه بود و طبق بعضی از روایات دو تا دست خود را و دو پای خود را با میخهای بلند به زمین کوبیده بودند ﴿إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک بَیتاً﴾ نمیگوید فی الجنه بلکه میگوید ﴿عِنْدَک فِی الْجَنَّةِ﴾ حالا باید معنای عند رفت که منظور چیست؟
این معلوم میشود این خانم توقع معنوی اش خیلی بالا بود میتوانست ﴿رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک بَیتاً فِی الْجَنَّةِ﴾ خوب هر مضطری، هر مضطربی، هر گرفتاری، وقتی یک گوشهبهشت را به او بدهند حالا 5 هکتار هم به او بدهند تا ابد راضی است یعنی این که این خانم به بهشت تنها رضایت نداده است، عجب همتی در باطن او موج میزند ﴿رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک بَیتاً﴾ این عندیت با پروردگار خیلی مقام است، حالا به جای او باید تحقیق کرد، فکر کرد و این کلمهعند را جاهای دیگر قرآن مجید هم دید که موارد استعمال عند در آیات کجاها آمده است و آسیه با آن نورانیت ایمانی اش چه میگفته است ﴿وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ﴾ که آزادی از ستمکار و فرهنگش را میخواهد یعنی جدایی کامل از فرعون نامی باید برای مردم مطرح بشود به عنوان این که او الگو و فرهنگ فرعون است
یعنی همین آیه اگر در ممالک اسلامی پیاده میشود باور کنید یک ماهه ملتهای اسلامی از همهفرعونها و فرهنگ هایشاننجات پیدا میکنند و گرفتار دل خوشیهای بی ریشه نمیشوند، ﴿نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ﴾ یعنی فرهنگ محققش در کشور مصر ﴿وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ﴾ (4) یعنی آسیه به خدا میفرماید، درس است برای رهایی از حاکمان ستمکار و فرهنگ حاکمان ستمگار است قطعاً ایشان و امثال این بزرگوار در ﴿إِنَّ کیدَکنَّ عَظِیمٌ﴾ سوره یوسف نیستند چون این جا کلمه در یک امر منفی به کار رفته است البته در امر مادی و معنوی هر دوی آنها هم به کار رفته است، جبل عظیم یا عرب کسی که شکمش خیلی بزرگ است میگوید «لهو بطن العظیم» یعنی خیلی شکم گنده است در هر دو امر مادی و معنوی به کار گرفته شده است،
خوب میبینید در استخوان بندی هم قرآن مجید به کارگرفته است ﴿أَ إِذا مِتْنا وَ کنَّا تُراباً وَ عِظاماً﴾ (5) اینجا به معنی قویتر بودن استخوانهاست، به معنی سخت بودن است، به معنی شدید بودن است و گاهی هم به معنای رفعت است گاهی به معنای صعود است، گاهی به معنای علو است، گاهی به معنای رقی است، حالا جالب این است که در کتاب خدا ببینید برای شناختن منزلت قرآن جاهایی که بعد از طلوع اسلام (عظیم) استعمال شده است چه در آیات، چه روایات، نهایتاً ریشه اش به قرآن کریم بر میگردد یعنی قرآن مصدر همه عظمت هاست البته این بحث در هیچ کتابی نیست که من آدرس دهم عرض کنم بروید کامل و جامعش را ببینید این دیگر همان رشته ضعیف تدبر در قرآن مجید است که وقتی آدم بین خود و قرآن خلوت میکند و فکر را از همه جا پاک میکند، یک جلوههایی از خود کتاب خدا برای انسان صورت میگیرد،
یک خطبهای(6) امیرالمؤمنین (ع) دارند در تفسیر آیه شریفه ﴿رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ﴾ که آن خطبه واقعاً دیدنی است آن جا امیرالمؤمنین این رجال را که تعریف میکنند حرف را به این جا میرسانند که اینها به جایی رسیده اند که خود پروردگار از درون آنها با آنها نجوا دارد یعنی راز گویی دارد ما البته به آن مقام که حالا بخواهیم خودمان را برسانیم خیلی هزینه معنوی میبرد، هزینه مادی اش هم صفر، است ولی با قرآن مجید حداقل میشود این معامله را کرد که آدم ارتباطش با قرآن به جایی برسد که مستمع خود قرآن مجید شده و خودش را نشان دهد و جلوه دهد، حالا عظیم را ببینید تمام به خود قرآن برمی گردد یعنی قرآن مصدر میشود برای همه عظیمهایی که در آیات قرآن مجید است
آل عمران آیه 172 این آیه برای ایثارگران و مجروحان جنگ بین حق و باطل نازل شده است و بسیار آیه فوق العادهای است که باید این آیه در آسایشگاههای مجروحین جنگ یا خانههایشان که در تخت افتاده اند یا در ادارات کار میکنند بالا سر ایشان باشد و روزی یک بار دو بار نگاه کنند، آثار عجیبی دارد برای روحیه شان ﴿الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ﴾ آیه نشان میدهد که بعضی از مجروحین جنگ بعد از مجروح شدن دلسرد میشوند و ناامید میشوند و بدبین میشوند و با خدا، خداحافظی میکنند و با دین خداحافظی میکنند آیه شریفه برای جلوگیری از این خطر بسیار سنگین نازل شده است ﴿الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ﴾ کی؟ قبلًا این اجابت نسبت به خدا و پیامبر را داشته اند ولی ﴿مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ﴾ بعد از این که یک پایشان رفت، دو پایشان رفت، یک چشمشان رفت، یک دستشان رفت، یک کلیه شان رفت، شیمیایی شدند بعد از این اصابتها باز اهل خدا و پیغمبر باشند و دعوت خدا و پیغمبر را اجابت کنند
﴿لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ﴾ خوب چه فرقی بین اجابت و أحسنوا است که پروردگار اضافه فرموده اند ﴿لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ﴾ یعنی حرف خدا را که گوش دادند عملی هم کنند یعنی مجروحیت خود را لحاظ نکنند که حالا پول کم داده اند به ما یا ادارهای قبول مان نکرده اند یا سراغ ما نیامدند یا فراموش کردند ما را ﴿لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ﴾ که همان ﴿اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ﴾ اند این ﴿أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا﴾ و خودشان را حفظ کنند از خدا فاصله نگیرند، از قرآن فاصله نگیرند، از حلال و حرام خدا فاصله نگیرند، برای خلأشان اگر دولت و ملت و بنیادها گوش ندادند برای جبران خلأ دچار معصیت و گناه نشوند ﴿وَ اتَّقَوْا﴾ چه گیرشانمیآید؟ ﴿أَجْرٌ عَظِیمٌ﴾ این ﴿أَجْرٌ عَظِیمٌ﴾ (7) نتیجه و میوه چه است؟ نتیجه ﴿اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ﴾ است، دعوت خدا کجاست؟ قرآن است
قرآن مجید دعوت پروردگار است این اجر عظیمی که نصیب میشود کانالش قرآن است، جادهاش قران است، راهش قرآن است، سببش قرآن است، این یک آیه سوره مبارکه نساء آیه 13 چقدر این آیه زیباست ﴿وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾ باز این جا میبینید پای قرآن در میان است و روایات پیامبر هم اطاعت از پیامبر و اطاعت از همان تفاسیر پیامبر نسبت به قرآن است، وقتی پیامبر میفرماید: «صَلُّوا» بشکلی که من «أصلّی» قران مجید که فقط امر به نماز دارد، ترکیب نماز، شکل نماز، نمیدانم نماز چند رکعتی، حمد دارد، سوره دارد، تشهد دارد، رکوع دارد، سجود دارد، اینها را دیگر پیامبر از دل قرآن بیرون کشیدهاند معانی در قلب پیامبر اکرم (ص) است باز اطاعت از پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) بر میگردد به قرآن و ﴿وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ﴾ (8) بهشت هم نمیگوید ﴿یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ﴾ این هشت بهشت برای گردش و برای استفاده در اختیار شماست
﴿تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ﴾ البته بهشتیان یک جا دارند، مقیماند، باصطلاح ملک شان است، مگر این که به جاهای دیگر بهشت بروند، اجازه میدهند حالا نمیتوانند بمانند در مقامی که پیامبر (ص) هست آدم نمیتواند هیمشه آنجا بماند، اما مهمانی که میتواند برود، پیش امیرالمؤمنین (ع) میتواند برود پیش حضرت اباعبد الله الحسین (ع) که میتواند برود طبق آیه 69 سوره نساء ﴿وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً﴾(9)
این را که دیگر دارد «وحَسُنَ أُولئِک جارآً» که نمیگوید، دیوار به دیوار این خانهایم، بعضیها هستند، مثل وجود مبارک عبدالله بن یعفور که در رجال کشی اگر ببینید شرح حال مفصلی دارد، انسان از خواندن آن لذت میبرد چه برسد به این که خود او عبدالله بن یعفور شود که وقتی خبر مرگش را امام صادق (ع) اول طلوع آفتاب شنیدند شانههایشان از گریه تکان میخورد و یک متن یک صفحهای را درباره عبدالله بن یعفور فرموده اند که اگر در خلال یک بحث بیاید من آن متن زیبا را برای شما میخوانم یادداشت کرده ام، در آن متن است که میفرمایند:که خدا یک خانهای به او داد که یک طرف خانه، دیوار به دیوار پیامبر (ص) است، یک طرف دیوار به دیوار امیرالمؤمنین (ع)، یک طرف دیوار به دیوار عمویم امام مجتبی، یک طرف دیوار به دیوار جدم ابی عبدالله الحسین است، اینها هم راحت به دست نیاوردند، این مقامات را با تکیه دادن روی تخت خانه شان و کنار سفرههای رنگین به دست نیاوردهاند زیر فشارهای سخت حکومت بنی عباس و نداری و فقر و این که هیچ جا آنها را راه نمیدادند، کار به آنها نمیدادند، ولی دست از امام و پیامبر (ع) و خدا برنداشتند بالاخره خدا جبار است صیغه مبالغه است یعنی به شدت جبران کننده استفکر میکنم مرحوم فیض 90 وصف درباره قیامت از آیات قرآن و روایات در جلد هشتم المحجه البیضاء یا در کتاب علم الیقین ایشان جلد دوم شمردهاند این عظمت قیامت ریشهاش در کجاست؟ در قرآن مجید است، کتاب خداست که قیامت را برای اولیاء خدا،
برای اهل ایمان، برای انبیاء، برای ائمه، برای شهد، ا برای صالحان، روز عظیمی قرار داده است مشهد اسم مکان است یعنی جای گواهان که انبیاء و ائمه هستند ﴿مَشْهَدِ یوْمٍ عَظِیمٍ﴾ حالا به نظر من باز دقت بیشتری هم باید در آیه بکنم چون فرصت نبود وقتی یادداشت میکردم فکر میکنم میخواهد به کفار بگوید خاک برسرتان کفار، از چه روز عظیمی محروم شدید و ویل بر شما، وای بر شما آن چاه جهنم بر شما باز شد یک بار دیگر این عظیم برای قیامت ذکر شده است.
حج آیه 1 ﴿یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیءٌ عَظِیمٌ﴾ (14) این جا عظیم به دلیل آیات بعد آن شدت قیامت را میخواهد بگوید چون آیه بعد را که میبینید ﴿یوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها﴾ (15) این جا عظیم به معنی همین شدت و سختی است که باز هم به یک شکلی به قرآن بر میگردد یعنی وقتی اهل قرآن نباشید آن جا برای شما خیلی روز سختی است روز وحشتناکی است، روز ترسناکی است.
صافات آیه 107 ﴿وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ﴾ (16) یک دانه بره یا یک دانه قوچ خودش به تنهایی عظیم نیست در ارتباط با اخلاص ابراهیم (ع) در ارتباط با اخلاص اسماعیل، در ارتباط با تسلیم این پدر و پسر، خدا این فدیه را عظیم دانست، ببینید باز در این آیه اخلاص مردم بعد از قرآن مطرح است شما همه این عظمتها را در قرآن میبینید یک عظیم دیگری در قرآن ذکر شده است درباره خود پروردگار که آن دیگر نسبت گیری با هیچ چیزی نمیشود ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّک الْعَظِیمِ*﴾ (17) ﴿وَ هُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ﴾ (18) آخر آیه الکرسی، قرآن مجید جلوه این خدای عظیم است، عظیم مصدر است یعنی علی عظیم همه عظمتها آنجاست و به تناسب قرآن همه عظمتها در قرآن متجلی شده است، خود قرآن هم با صفات عظیم آمده است، سوره حجر آیه 87 را هم عنایت کنید ﴿وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ﴾ که انسان چگونه میتواند عظیم شود و عبد متقرب، عبدی که سالک به طرف قرب به سوی خداست، اگر واقعاً رسیدن به مقام قرب را میخواهد «العبد المتقرّب لابد ان یتصف بصفات الله جمالا و جلالا» ، ناچار است متصف شود این روایت «تخلقوا بأخلاق الله» از پیامبر (ص) است «وهذا الاتّصاف انّما هو فی النّفس» (19) این اتصاف باطنی است، اتصاف غیر قابل تغییر باشد، این عبد عظیم است و ارزش دارد در تعریف حضرت سید الشهداء در بعضی کتابها میخوانیم، عظیم العظماء یعنی این همه عظیم در عالم است، امام حسین عظیم همه آنعظیمهاست، به خاطر این که به صفات جلال و جمال حق متصف بوده است.
اهل تسنن این روایت را نقل کرده است، ابن عباس میگوید: سالی که امام از مکه به کربلا حرکت کردند هنوز زمان حرکت نرسیده بود، من در طواف بودم این صدا را شنیدم و گوینده را ندیدم که هر کس علاقه دارد با شخص خدا بیعت که او با حسین بن علی (ع) بیعت کند که او عظیم العظماء است.
______________________________
(2) مؤمنون (23): 82؛ صافات (37): 16.
(5) مؤمنون (23): 82؛ صافات (37): 16.
(6) نهج البلاغه: خطبه 222 (قاله عند تلاوته... رجال لا تلهیهم...).