لطفا منتظر باشید

تفسير سوره حمد - جلسه بيست و دوم

(قم حوزه علمیه قم )
-

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام 

لازم است در شروع بحث به عنوان دفع دخل مقدر مطلبی بیان شود که در کنار قرآن مجید و آیات کتاب خدا به جنبه عملی و تحقق مفاهیم آیات در زندگی مثلًا آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم آن الله و رحمن و رحیم اعتقاد به الوهیت حضرت حق، که معبود حق است و توجه به رحمت و رحمانیتش و اتصاف قلب به مهر و رحمانیت و به رحیمیت در حد طاقت بشری فقط به خاطر این است که در حوزه تبلیغات دین گاهی آنقدر تبلیغات نسبت به عمل ضعیف بوده است یا گاهی تبلیغات جنبه انحرافی داشته که عمل را در شیعه تقریباً به مرحله ضعف برده است و شیعه را بیشتر متکی به همان ایمان و محبت درونی کرده است و کار اکثر شیعه را به جایی رسانده است که ترسی از حذف عمل یا گناه برایشان نمانده است،

حتی در تبلیغات که خود من هم در ایام غیر طلبگی زیاد شنیده ام حالا روی سادگی یا کم علمی یا کم توجهی به حقایق قرانی و روایات بوده است، داستان‌هایی هم چاشنی آن تبلیغات می‌شده است مثل این که می‌گفتند: وجود مبارک شیخ انصاری رحمه الله علیه را بعد از مرگ در خواب دیده‌اند به او گفتند چه خبر؟ پاسخ داد بازار عمل اینجا کساد است اشاره کرد به قبر مطهر امیر مؤمنان علیه السلام‌که مثلًا رابطه با ایشان باعث نجات است، خوابهایی که اصلی ندارد و در اسلام هم دلیل نمی‌شود، حجت نمی‌شود، برهان نمی‌شود، اگر خداوند در قرآن مجید هم خواب نقل کرده است بسیار محدود است، حداقل 4 خواب برای انبیاء خداست که با بیداری برایشان فرقی نمی‌کرده است، خواب خودشان برای خودشان حجت بوده است و یک خواب پادشاه مصر است که باید این خواب را او می‌دید و الا اگر خود یوسف می‌دید آن زمان کسی به حرف او گوش نمی‌داد که هفت سال اوضاع اقتصادی مصر آشوب می‌شود. او باید خواب می‌دید تعبیرش را از یوسف می‌گرفتند، آمادگی پیدا می‌کردند برای این که آن هفت سال مشکلات اقتصادی را حل کنند.

به این خاطر من اصرار دارم در هر جلسه‌ای که محور را حتماً باید اعتقاد و عمل قرارداد، عمل تنها نمی‌شود، اعتقاد تنها هم نمی‌شود، محبت تنها هم نمی‌شود، از آیات قرآن استفاده می‌کنیم دین مرکب است و مرکب دارای اجزاء، اگر جزئی از آن را قیچی کنند و حذف کنند به همان مقدار مکلّف از رحمت خدا و فیوضات پروردگار به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام محروم می‌شود آن چه که ما در این حوزه می‌خوانیم در همه‌دروس فقط برای این است که ما به یک نقطه نور یعنی فقه در دین، فهم در دین برسیم و این دین را هم وقتی شناختیم قبل از دیگران عمل کنیم تا حتی زحمت زیادی برای انتقال دین به مردم نداشته باشیم. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

«کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم﴾ زبانتان را بگذارید کنار، حرف زدن آسان است، حرف خوب زدن هم آسان است، ﴿کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم﴾

یا در یک روایتی به یکی از اصحابشان می‌فرمایند تمام این جامعه ﴿لِیرَوْا﴾ باید ببینند یعنی واجب است «لَیروا مِنکم»  از شما ببینند «الورع و الاجتهاد و الصّلاه فإنّ ذلک داعیه» (1) عمل شما را که بینند، این می‌شود دعوت واقعی، این می‌شود دعوت حقیقی، این اصرار بر عمل و تحقق واقعیات الهیه به این خاطر است، حالا یک بخش دیگر از روایات شیعه و سنی را در رابطه با بسم الله بشنوید در تفسیر صافی جلد 1 صفحه 82 عن امیرالمؤمنین علیه السلام «والتسمیه (بسم الله) فی اول کل سوره آیه منها» (2) این نگاه امیرالمؤمنین به آیه شریفه بسم الله است که در اول هر سوره‌ای آیه‌ای از آن سوره است، مرحوم فیض می‌فرماید کذا عن الصادق علیه السلام یک چنین نظری هم از وجود مبارک امام صادق علیه السلام نقل شده است

کتاب عیون اخبار رضا عن امیر المؤمنین، باز روایت دیگری است، «أنها من فاتحه»  بسم الله قطعاً در پیکره فاتحه است و «کانَ رسول الله یقرءها»  امیر المؤمنین سی سال عمرشان را با پیامبر صلی الله علیه و آله بوده‌اند یا سی و سه سال دائم در نمازها، در مستحبات، در سفرها، در حضرها قاطعانه می‌فرمایند: «کانَ رسول الله یقرأها و یعدّها آیه منها و یقول فاتحه الکتاب هی السبع المثانی» (3) این سوره هفت آیه‌ای فاتحه الکتاب است

امام باقر علیه السلام با ناراحتی می‌فرمایند «سرقوا آیه من کتاب الله بسم الله الرحمن الرحیم»  این‌ها مربوط به آن‌هایی است که نمی‌خوانند، تا تکبیره الاحرام را می‌گویند الحمد لله را شروع می‌کنند امام باقر علیه السلام این طایفه را دزد معرفی کرده است «سرقوا آیه من کتاب الله»  در روایت هم دارد «بسم الله الرحمن الرحیم و ینبغی الاتیان بها عند افتتاح کل امرٍ عظیم او صغیر لیبارک فیه» (4) سزاوار است نه تنها در نماز واجب، آنقدر جایگاه بسم الله مهم است که هنگام شروع هر کار مهمی و هر کار معمولی «کل امر عظیم او صغیر»  خوانده شود تا آن کار برکت پیدا کند، امام باقر علیه السلام نظرشان این است در هر کاری چه بزرگ چه کوچک بسم الله خوانده شود امر عظیم، چه امری عظیم تر از نماز و عبادت پروردگار است.

اگر بخواهند در نماز سوره را بخوانند که واجب است بخوانند اما در غیرش برکت آور است تفسیر سوره فاتحه صفحه 41 ابن عباس می‌گوید، ابن عباس مطالبش یا از پیامبر صلی الله علیه و آله است یا از امیرالمؤمنین علیه السلام اما اینجا ذکر نشده است که از چه منبعی، امیرالمؤمنین علیه السلام می‌گوید که هر کسی بسم الله را ترک کند 113 آیه قرآن را ترک کرده است، چون آن کسی که تارک بسم الله است در هیچ سوره‌ای نمی‌خواند پس 113 آیه را ترک کرده است چون برای خود سوره است، یعنی جزء سوره است،

از این جا به بعد خیلی قابل توجه است یک بحث علمی روایی رجالی فخر رازی دارد در صفحه 194 جلد اول تفسیرش، خیلی زیباست به خصوص یک نظری در آخر این بحث می‌دهد که برای ما خیلی قیمتی است و نظر طلائی است ایشان می‌گوید: قال الشافعی بسم الله الرحمن الرحیم آیه من أول سوره الفاتحه و تجب قرائتها مع الفاتحه این نظر شافعی، واجب است قرآئتش با فاتحه خود فخر می‌گوید: «والذی عندی فیه»  آن علمی که پیش من است این را می‌گوید «أن النّقل المتواتر ثابت بأن بسم الله الرحمن الرحیم کلام أنزله الله علی محمد صلی الله علیه و آله و بأنّه مثبت فی المصحف بخط القرآن»  تواتر آخرین حد یک روایت است که قابل رد نیست این چیزی نیست که از بیرون آورده باشند داخل قرآن کرده باشند که بحث کنیم جزء سوره نیست، به خط همه قرآن در همه‌ قرآن بسم الله را نوشته‌اند با توجه به این که نقل متواتر داریم، سیره قرآن نویسی هم در این بوده است که قرآن اگر به خط کوفی نوشته شده است بسم الله را داریم به نسخ است به خط ثلث است همه بسم الله را دارند 

«وعند هذا ظهر أنه لم یبق لقولنا انه من القرآن او لیس من القرآن» (5) بعد از این که نقل متواتر است و خط تمام قرآن‌ها به ما نشان می‌دهد بسم الله آیه من سوره با بیان این مطلب دیگر جایی برای بحث نمی‌ماند که بسم الله جزء سوره هست یا نه؟ باز فخر صفحه 196 از شافعی از أم سلمه نقل می‌کند «انها قالت قرأ رسول الله صلی الله علیه و آله فاتحه الکتاب»  من که همسر پیامبر اکرم بودم و نمازهای ایشان را می‌دیدم‌دائم فاتحه الکتاب را که می‌خواندند فعد بسم الله الرحمن الرحیم خود بسم الله را یک آیه حساب می‌کردند این روایت هم خیلی جالب است، ما ابوهریره را قبول نداریم چون آدم خبیث و حدیث سازی است، خیلی از علمای اهل سنت هم اعتماد به او ندارند، یک استاد دانشگاه الازهر در خبائث و جنایت ابوهریره کتابی به نام شیخ المضیره ابوهریره تألیف کرده است ببینید مسئله بسم الله که جزء سوره است چقدر پایش محکم بوده است که ابی هریره می‌گوید «أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله قال: فاتحه الکتاب سبع الآیات أولاهن بسم الله الرحمن الرحیم» (6) فاتحه هفت آیه است مهم ترین آن، آیه شریفه بسم الله است.

ثعلبی از مفسرین اهل سنت است به اسناد خودش از امیر مؤمنان علیه السلام نقل می‌کند امیرالمؤمنین وقتی وارد نماز می‌شدند می‌خواستند سوره‌حمد را شروع کنند «اذا افتتح السوره فی الصلاه یقرأ بسم الله الرحمن الرحیم و کان یقول»  یعنی دائم می‌گفتند: این مطلب را همیشه می‌گفتند، پیوسته می‌گفتند «من ترک قرائتها فقد نقص»  کسی که بسم الله نخواند سوره را ناقص کرده است و به نماز لطمه زده است نماز دیگر نماز نیست، باز ثعلبی از ابوهریره نقل می‌کند: «أن النبی صلی الله علیه و آله انه قال: إذا قرأتم أم القرآن»  پیامبر وقتی که ام الکتاب را که فاتحه باشد می‌خواندند تمام می‌خواندند چیزی را حذف نمی‌کردند «فلا تدع بسم الله الرحمن الرحیم»  (دع) به معنی ترک کردن است «فلا تدع»  ترک نکنید «بسم الله الرحمن الرحیم فإنها إحدی آیاتها»  باز ابوهریره نقل می‌کند «ان بسم الله الرحمن الرحیم من الحمد من ترکها فقد ترک آیه منها»  حالا جالب است روایت ابوهریره را ببینید کجاست؟ «ومن ترک آیه منها فقد قطع صلاته»  نمازش را به هم ریخته است و نماز باطل است «فانه لا» 

 «صلاه الا بفاتحه الکتاب»  نماز بر پایه فاتحه است «فمن ترک آیه منها فقد بطلت صلاته»  این نگاه ابوهریره است با روایتی که نقل می‌کند، این خیلی برای ما مهم است که آنقدر مسئله بسم الله ثابت بوده است که جزء سوره است که ابو هریره هم نقل می‌کند البته زمان پیامبر صلی الله علیه و آله که ابوهریره زنده بود و کسی بسم الله را ترک نمی‌کرد رسول خدا آینده را که می‌دیدند این مطالب را برای آینده بیان کرده‌اند، فخر رازی صفحه 197 باز می‌گوید: «قراءه بسم الله الرحمن الرحیم واجبه فی أول الفاتحه»  چرا واجب است، در بخش قبلی گفت: نقل متواتر و در همه مصحف‌ها بسم الله به خط خود قرآن آمده است و چیز جدایی نیست «وإذا کان کذلک»  اگر قرائت بسم الله واجب باشد «وجب ان تکون آیه منها»  پس ضروری است که یکی از آیات سوره حمد باشد

حالا یک دلیل زیبا می‌آورد خیلی دلیلش جالب است، می‌گوید: ما اوّلین آیه‌ای که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده است سوره، سوره‌علق است ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک﴾  این آیه در ذهن شما باشد ﴿(اقْرَأْ)﴾  امر واجب است، «ولا یجوز ان یقال الباء صله زائده»  کسی نمی‌تواند بگوید این باء در قرآن زائده است، در قرآن حرف زائدی وجود ندارد حتی حروف قرآن هم جایگاه خاصی دارد «لأن الأصل ان یکون لکل حرف من کلام الله تعالی فائده»  قطعاً حروف هم دارای فائده است و جایگاه‌دارد «واذا کان هذا الحرف»  یعنی باء بسم الله «مفیداً کان»  تقدیر این می‌شود «إقرأ مفتتحاً باسم ربک»  هر چه می‌خواهی شروع کنی به نام پروردگارت شروع کن «وظاهر الأمر»  إقرأ که در خود آیه است «للوجوب»  چون قرینه‌ای ندارد برای غیر وجوب «ولم یثبت هذا الوجوب فی غیر القراءَه فی الصلاه»  جاهای دیگر واجب نیست انسان بسم الله بگوید، می‌خواهد غذا بخورد مستحب است، می‌خواهد راه برود مستحب است، اما در نماز واجب است «فوجب اثباته فی القرآءَه فی الصلاه صوناً للنص عن التعطیل»  قرآن امر می‌کند آن هم امر واجب به بسم الله و ما نمی‌توانیم قرآن مجید را تعطیل کنیم «صوناً للنص عن التّعطیل» (7) ما اگر در سوره حمد بسم الله را نخوانیم امر قرآن را تعطیل کرده ایم،

این استدلال زیبایی است، بعد از اثبات وجوب قرائت و این که آیه‌من آیات الفاتحه یک بحث مفصلی در جهر و اخفات دارد، سپس در صفحه 207 در جلد اول می‌گوید: «ان الدلائل العقلیه موافقه لنا»  چون ما این بحث‌هایی را که کردیم در این صفحات تفسیر زیادمان بالاخره عقل ما را با آن همه روایت و تواتر و نوشتن بسم الله در مصحف‌ها قانع کرد، که بسم الله واجب است در سوره حمد خوانده شود «ان الدلایل العقلیه موافقه‌لنا و عمل علی بن ابی طالب معنا»  با این که شافعی هم گفته است خواندن بسم الله واجب است. ابی هریره هم نقل کرده است واجب است ترک نکنید. اما چون همه این‌ها را عیب دار می‌داند فخر نرفت سراغ شان یک انسان جامع کامل همه جانبه‌ای را آورده است در بحث و عمل، علی بن ابیطالب علیه السلام عملش در بسم الله و در جهر به بسم الله این دو با همدیگر است «إن الدلایل العقلیه موافقه‌ لنا و عمل علی بن ابیطالب علیه السلام معنا» 

حالا این جمله را اصلًا یادداشت کنید و داشته باشید یا حفظ کنید «ومن اتخذ علیاً اماماً لدینه»  کاری که شیعه کرده است حالا چه مخالفتی با ما دارند باید مخالفت شان جنبه استعمالی داشته باشد جنبه علمی و اعقتادی ندارد، از زمان ظهور سقیفه، بنی امیه بنی عباس و دولت سلجوقیان تا بکشد به دولت‌های عربی و آخوندهای تربیت شده این دربارها به شیعه کینه پیدا می‌کنند و رد می‌کنند شیعه را و جهت استعماری هم دارد، جهت عقلی و علمی ندارد که هر دوره‌ای ما را می‌کوبیدند، جلوی ما را می‌گرفتند، که پرچم آن حکومت‌ها را نتوانیم سرنگون کنیم، الان هم که تشیع خیزش برداشته است. می‌بینید خادم الحرمین می‌رود در بغل (اولمرت) و با او هم در نیویورک یعنی پیش ارباب بزرگ، شام می‌خورد.

من به یک مهندس سنی گفتم: وقتی به من گفت شما چه دلیلی بر حقانیت تشیع دارید گفتم: کتاب‌های شما چون در کتاب‌های شما، این روایت آمده است «ومن اتخذ علیاً اماماًلدینه فقد استمسک بالعروه الوثقی فی دینه و نفسه»  کسی که امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان امام انتخاب کند به محکم ترین دستگیره اعتصام پیدا کرده است «العروه‌الوثقی»  (وُثْقی) أفعل التفضیل است، بالعروه الوثقی (اوثق) مذکر (وثقی) مؤنث است‌من اتخذ علیاً اماماً لدینه این خیلی مهم است ﴿فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی﴾ (8)* هم در دینش متمسک به محکم‌ترین دستگیره نجات شده است کسی که مأموم این امام شود، متمسک به قوی ترین دستگیره برای شخص خود شده است، علاوه بر دینش.

______________________________

(1) الکافی: 2/ 78، حدیث 14.

(2) تفسیر الصافی: 1/ 82.

(3) عیون اخبار الرضا: 1/ 301، باب 28، حدیث 59.

(4) تفسیر الصافی: 1/ 83.

(5) التفسیر الکبیر، فخر رازی: 1/ 194.

(6) التفسیر الکبیر، فخر رازی: 1/ 196.

(7) التفسیر الکبیر، فخر رازی: 1/ 197.

(8) التفسیر الکبیر، فخر رازی: 1/ 207.

برچسب ها :