تفسير سوره حمد - جلسه چهل و هفتم
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام
آخرین بخشی که در عبادت مطرح است آثار عبادت است البته قبل از اینکه این بحث خاص مطرح بشود یک بحث عام باید مطرح بشود و آن این است که مجموع جهان، موجوداتش نسبت به یکدیگر داری اثر و اثرگیری هستند تنها وجودی اثر گیر نیست و فقط اثر گذار است وجود مقدس پروردگار مهربان عالم است چون غنی است نیازی ندارد به چیزی که اثر بگیرد چون کمبودی ندارد نقصی ندارد، خلأ ای ندارد که بخواهد با اثر گرفتن آن خلأ را پر بکند آن نقص را برطرف کند آن فقط مؤثر است.
اما سایر موجودات عالم، مخلوقات، ممکنات هم از جهتی میتوانند مؤثر باشند یعنی جبن فاعلی داشته باشند. از جهتی هم میتوانند اثر گیر باشند جنب مفعولی داشته باشند این اثر گذاری و اثر گیری در جهان یک امر قطعی است هم برای الهیونثابت است هم برای مادیون. یعنی در این زمینه هر دو نظر واحد دارند حتی قدرت اثر گیری در عالم تا جایی است که من در کتاب تاریخ علوم پیرسو که از دانشمندان معروف غرب است دیدم در یک بخشی که صحبت از اثر و مؤثر در این کتاب است میگوید: که به قدری مسأله قطعی و ریشهای و غیر قابل تردید است که هر حرکتی در کل عالم اثر میگذارد، مثل میزند شما در کتابخانه تان روی صندلی نشسته اید پشت میز مطالعه یک کتابی را جابجا میکنید، میگوید این حرکت شما برای جابجایی کتاب در هوا موج میاندازد و این موج گسترده میشود مثل ریگی که در آب آرام بیندازید اول به اندازه خودش یک موج دایره ای درست میکند آن دایره کوچک بزرگ میشود بزرگ میشود به تمام دیواره های حوض میرسد. این موج میرسد میگوید این حرکت دست شما را تمام عالم از آن آگاه میشود این حرف ایشان است در این کتاب.
اما شما در قرآن مجید و روایات مسئله خیلی گسترده میبینید که عمل ما نسبت به خودمان و نسبت به آنچه در اطراف ما است و حتی در عالم اثر میگذارد حالا یا آن اثر را، یا نویسنده را، میگیرد و ثبت میکند ﴿وَ إِنَّ عَلَیکمْ لَحافِظِینَ﴾ * ﴿کراماً کاتِبِینَ﴾ * ﴿یعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ﴾ (1)
یعلمون ما تفعلون شما یک کاری میکنید آنها اثر میگیرند اثرشان این است که دانای به کار شما میشوند و بعد هم صبر میکنند روی زمین هم اثر میگذارید در حرکت تان.
﴿یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها >بِأَنَّ رَبَّک أَوْحی لَها﴾ (2) چون زمین تمام خبر حرکت شما را میگیرد دانشمندان غرب هم ثابت کرده اند که شما هر کاری بکنید عالم نسبت به شما یک دوربین است عکس برداری میکند. و حتی قویترین دوربینها را در اروپا ساخته اند البته با زمان محدود کهماشینی را یک جا میدزدند، فرض کنید تا چهار دقیقه تا سه دقیقه اگر پلیس با آن دوربینش برسد، پلیس میآمد ماشین را بردند اما همانجا عکس برداری میکنند و عکس ماشین شما را که در هوا و صفح هوا است میگیرد، عکس رنگی هم میگیرد.
یعنی عالم چشم دارد، دوربین دارد، قدرت عکس برداری دارد لذا در استودیو تلویزیون وقتی دارند یک فیلمی را پخش میکنند این فیلم هوا تصویر برداری میکند و بعد آنتن تلویزیون شما تصویر را از صفحه فضا میگیرد، منعکس روی صفحه میکند، این دو تا آیه را این ابزار علمی و این مسئل اثبات شده دیگر برای ما روشن کرده، نیازی به تقدیر گرفتن نداریم در گذشته این دو تا آیه را برایش تقدیر میگرفتند.
﴿فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ﴾ (3) میگفتند که «یرَهُ» جزای عمل و پاداش عمل است اما قرآن مجید صاحبش میبیند یعنی یک تصویر مجسمی از این عمل در قیامت در برابر دید عمل کننده، خود عمل را میبیند و این از زیباییهای مطالب قرآن کریم است که هزار و پانصد سال پیشبیان میکند و روایات هم همینطور. پس مسئل مؤثر و اثر گیر و اثر گذار یک مطلب عامی در هم عالم آفرینش است.
حالا در عبادت، عبادات البته وقتی با شرایط انجام بگیرد یک آثار قهری دارد و یک آثار ملکوتی دارد، یک آثار دنیایی دارد حالا این کلی آثار را میتوانید با آن مقدمه ای که عرض کردم مسئله عام است در عالم اثبات کنید نه که از خود آیات قرآن مجید، البته قرآن به آثار عبادات اگر با شرایط انجام بگیرد اشاره کرده مثلًا در باب روزه میفرماید:
﴿کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ﴾ (4) لعلکم عرض کردم به معنی شاید نیست خدا تردید ندارد خداوند علم است لعل در جمله مثبت دلیل بر قطعیت است ابن هشام هم در مغنی این بحث را دارد در لعل میتوانید مراجعه بکنید.حالا اگر ایشان بحث نکرده بودند نسبت به خداوند مهربان که علم محض است. ﴿وَ إِنْ کلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَینا مُحْضَرُونَ﴾ (5) تمام جریانات مادی و معنوی پیشش حضور دارد و زمان هم ندارد این علم ماست که با زمان گره خورده فرض بکنید که ما را در یک اتاق بگذارند یک روزن هم بیشتر به بیرون نداشته باشد ما بیاییم از این روزنه بیرون را نگاه کنیم اگر از یک قطار شتر که ده تا شتر به همدیگر بسته شده اند از کنار این روزنه رد بشود ما اولی را که ببینیم دومی را نمی بینیم یعنی نسبت به دومی هیچ علمی نداریم اولی که رد بشود دومی بیاید ما اولی و سومی را نمی بینیم چهارمی بیاید سه تای رد شده و پنجمی را نمی بینیم.
علم ما محدود به زمان است، به عمق حقایق تا حالا راه پیدا نکرده ولی پروردگار عالم علمش علم حضوری است علم تحصیلی نیست،
عالم سوراخ ندارد که از سوراخش نگاه بکند و نیامدند نداند، تا بیاید بداند، به عمق تمام برنامهها که ساخت خودش است یا فرمان خودش است یا دستور خودش است علم حضوری دارد. وقتی میگوید ﴿لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ﴾ یعنی 40 روز هم لازم نیست شما با 30 روزه قطعاً اهل تقوی خواهید شد یعنی آن روح خودداری از پستیها و رذائل در شما پدید میآید شما یک حیات تقوایی پیدا میکنید اگر روزه تان به فرمود امیرمؤمنان فقط روز شکم نباشد و روز اسبی که بر او مسابقه دارند و دارند آماده اش میکنند نباشد، اسب را که دارند برای مسابقه آماده میکنند روزه به آن میدهند که چربیهای اضافه اش آب بشود وزن اضافه اش کنار برود و یک موجود چالاکی از آب دربیاید.
اگر روزه تان شکمی است که به درد بدنتان میخورد، آنهم اگر سحر و افطار را از ترس گرسنگی سه و چهار برابرش نکنید. در صورتی به درد بدن میخورد که افراط در خوراک سحر و افطار هم نشود.
یک عالمی میگفت آن سالهایی که سنگهای قبور را قمری مینوشتند خیلی از مردهها سال مرگ و ماه مرگشان ماه شوّال است یعنیآنقدر افراط در سحر، آنقدر افراط در افطار کرده اند که بنده خداها دیگر چربی قند خون همه چیزشان بالا زده بعد از عید فطر همت خیر گرفتند و مردند و رفتند در هر صورتی که سحر و افطار هم میزان باشد و روزه شکمی خالی باشد برای سلامتی بدن خوب است همان که پیغمبر میفرمایند «صوموا تصحّوا» (6) اما آن روزه ای که رسول خدا بیان کردند در خطبه آخر شعبان و امیر المؤمنین در غررالحکم و امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) در روایاتشان که یک روایت جالبی است که جابر نقل میکند.
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نقل میکند که حضرت دربار روزه حرف میزدند و ثواب روزه، جابر به حضرت گفت: عجب مطلب عالی است، حضرت فرمودند: اما عجب شروط سختی دارد این. این روزه ای که به ما گفته اند که به «لعلکم تتقون» میرسیم روز هم وجودتان است یعنی چشم باید از دیدن نامحرم پوشیده باشد، شهوت باید از حرام محروم باشد، شکم از خوراک، زبان از غیبت و تهمت حتماً این 30 روز را پروردگار کافی دانسته اند احتیاجی به ریاضت 40 روزه و 40 شب ندارد ﴿لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ﴾ این از آثار روزه.
یا اگر یک نماز واقعی اگر کسی بخواند نمازی که ﴿تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ﴾ (7) است. نماز هر شبانه روز قهراً در یک اجتناب گسترده قرار میگیرد میخواهم نماز بخوانم، روی فرش غصبی که نمی توانم نماز بخوانم، روی فرش حرام که نمی توانم نماز بخوانم، روی زمینی که رویش خانه ساخته ام و حرام است و غصبی است نمی توانم نماز بخوانم، با آبی که پولش را از حرام دادهام نمی توانم غسل بکنم، نمی توانم وضو بگیرم، ظاهراً گذشتگان ما این فتوی را داشتند الان این فتویرا نمی دانم. مرحوم بروجردی میفرمودند: کسی که میرود حمّام غسل میکند اگر پولش یقیناً حرام است به حمّامی بدهد یقیناً غسلش باطل است. مرحوم آقای خویی هم یک چنین نظری در خمس داشتند که کسی دارد میرود مکه و بیاید به انداز خرج مکه خمسش را بدهد این قبول نیست یعنی باید کل خمس را بدهد چون همین مالی را که دارد خمسش را میدهد با کل مالهایی که خمسش را نمی دهد یک واحد است.
باید لباس نماز گزار، آب وضوی نماز گزار، زمین نمازگزار، خان نماز گزار همه مباح باشد. من یک قاعده به شما بدهم این خیلی برای من مهم است، من خودم بدست آورده ام، مجموع روایات ساختگی در اهل تسنن روایات باب فضائل بنی امیه و بنی عباس و شاهان سقیفه بنی ساعده است، اینکه میگویند شاهان چون خود آنها هم این نظر را دارند که شورای سقیفه حکومت را به اینها داده است حالا اصل شورا خودش خیلی حرف در آن هست، چون کل مسلمانها نبودند یا نمایندگان کل شهرها نبودند، چند نفر در مدینه شلوغ کردند نشستند، گفتند شورای حل و عقد مسلمین سی و چهل نفر که نمی شوند شورای حل و عقد. آنها نمی گویند اینها راپیغمبر خلیفه کرده لذا من ابا دارم از کلمه خلیفه در حق دیگران، اما هشتاد و چهار روایت در کتب اهل تسنن است که وجود مقدس رسول خدا (ص) خطاب به امیرمؤمنان دارد«انت خلیفتی من بعدی»(8)
نه بعد از سه نفر، هشتاد و چهار کتب مهم اهل سنت نقل کرده اند حالا خودمان هم داریم روایاتی که لفظ خلیفه در آن بیان شده اما در هر صورت روایات ساختگی یک مقدار در توحید است، یک مقدار سیر پیغمبر است که مطابق با فرهنگ خودشان ساخته اند و یک مقدار در فضایل بنی عباس و بنی امیه است و یک مقدار هم علیه اهل بیت (علیهم السلام) است.
اما روایات باب حلال و حرام مثل این روایت است که اگر یک کسی یک لقم حرام در شکمش باشد حرام عبادت را ساقط نمی کند باید مکلّف انجام بدهد ولی خدا الزامی به قبول این عبادت ندارد میتواند قبول، نکند رد بکند عبادت را، یعنی مثل فضل موش است که در دم برنج افتاده نجس میکند همه را. اینجور نیست که نماز اینقدر پیکره اش بتون آرمه باشد که حرام نتواند خرابش کند خیلی هم لطیف است از نظر معنوی با یک باد ساختمانش را از جا در میآورد با باد مخالف.
یک لقمه حرام در شکم شما خیلی عجیب است مثلًا وقتی میروید، وارد نماز میشوید سینه چراگاه سگ و خوک یعنی حسد کبر ریا منیت و غرور نباشد، دورکعت نماز صبح چه آثار عظیمی دارد یعنی تمام برنامه های درون و برون را روی نظم الهی میآورد و انسان در دنیا میشود یک منبع خیر، یک نمازگزار واقعی دیگر شرّی ندارد به دیگران بریزد.
یک نماز گزار واقعی این است که ما واقعاً میتوانیم نسبت به نمازهای مردم و بعضی از خودمان نظرمان منفی باشد، اگر نمازمان نماز واقعی بود حرام خور نبود ربا خور نبود اهل رابطه نامشروع نبود مال مردم را نمی آورد و پولش را ندهد معلوم میشود نمازش همان نمازهایی است که قرآن فرموده: «فویلٌ للمصلّین» (9) غیر آن نماز است که میگوید: ﴿عَبْداً إِذا صَلَّی﴾ (10) آن نیست.
آثار نماز هم در قیامت معرکه است آنها را در آیات قرآن مجید میتوانید ملاحظه کنید آثار معنوی عبادات را توجه کنید. فهی (یعنی آثار مترتّب بر عبودیت ضمیر به آن عنوان بر میگردد) «قاطبة انواع الرحمة» (رحمت عام رحمت خاص یا به عبارت دیگر رحمت رحمانیه و رحمت رحیمّیه) «والفضل» (انواع فضل) «والخیر و السعاده و الفلاح» را جلب میکند عبادت.
حالا اول بقره نیز داریم «الّذین یقیمون الصَّلاه و ممّا رزقناهم ینفقون» این عبادت بدنی و عبادت مالی است ﴿وَ الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیک﴾ (11) عبادت قلب ﴿وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ﴾ . راغب اصفهانی یک بار عرض کردم اینجا فلاح را چهارحقیقت در قیامت میداند علم بی جهل، غنای بی فقر، حیات بی مرگ، عزت بی ذلّت.(12) اینها در عبادات است یعنی اگر آدم میخواهد بدست بیاورد از خارج عبادات نمی تواند بدست آورد اصلًا صندوق فلاح، صندوق سعادت، خزین خیر، خزین فضل، خزین رحمت عبادت است این برا ی ما باید ثابت بشود برای مردم هم باید ثابت بکنیم که شما واقعاً اگر در باطنتان خواستار فلاح و سعادت و فضل و خیر و رحمت هستید، اینها در عبادات است اگر انجام بدهید مطابق با شرایط حتماً گیرتان میآید. چون اینها دیگر بست به عبادات است اینها جدای از عبادات نیست، در ذات عبادات است، اینها میو عبادات است.
«و ان تحقق العبودیة یقتضی» یقتضی یعنی ذاتی عبادت است «تحقق الاستعداد و قابلیه المحّل» اگر عبادت تحقق پیدا کند اقتضاء دارد این عبادت استعداد و قابلیت قابل، ظهور پیدا میکند که بشود «لأن یتعلّق به الرحمه و الخیر من الله الرحمن الرحیم الکریم» . این عبادت اقتضاء دارد که خیر و رحمت از جانب خدای رحمان رحیم و کریم در این محل ظهور کند یعنی وجود انسان با عبادتش. «ویتوجّه الیه الجود و الفضل و الاحسان» و دریاوار جود خدا وفضل خدا و احسان خدا متوجه عبد بشود و سراغ عبد بیاید.
«وانّه ذو فضلٍ کبیر» (13) خدا دارای کبیر است و ﴿ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾ و این هم بنده ای که دارد عبادت میکند باید توجه داشته باشد ﴿إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ﴾ (فاطر 31) هم آگاه است، هم عمق کار را میبیند آگاه به حرکات و عبادات بندگانش است و عمق بندگان را هم میبیند.
«أخلص العمل فان الناقد بصیرٌ»(14) آن که میخواهد عبادت نقادی بکند عیارش را در میآورد که این عیار عبادت از یک تا بیست و چهار چه عیاری است برابر با عیاری که خودش قرار داده عبادت قبول میشود اگر کمتر از آن عیار باشد نه ﴿إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ﴾ سور فاطر آیه 31.
باز از آثار عبادت خود تقوی، رعایت تقوی، اجتناب از گناه، پیغمبر میفرماید افضل العباده است آیا نماز من برتر است یا پرهیز از زمین غصبی بکنم که میخواهند به من بدهند یا از مال حرام. حضرت میفرماید اجتناب از حرام افضل از خود عبادت است سور زخرف آی 67 و 66 ﴿الْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ دوستیها در قیامت خیلی هاش تبدیل به دشمنی میشود که قرآن در سور دیگر میگوید همدیگر را لعنت میکنند طرد میکنند، رد میکنند آن به سرهنگ هاش بد میگوید، سرهنگ های به او بد میگویند، ارتش یزید به یزید بد میگوید یزید به آنها بد میگوید الّا المتّقین مگر کسانی که دارای روح تقوی و اجتناب از گناه بودند که قیامت به اینها خطاب میکند.
این آثار عبادت است ﴿یا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَیکمُ الْیوْمَ﴾ این از آثار تقوی شما است که حالا که وارد محشر شده اید با چشمتان دارید هفت طبقه جهنم را میبینید.
﴿لا خَوْفٌ عَلَیکمُ الْیوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ﴾ (15) هیچ غصه و دغدغه و ناراحتی باطنی هم نداشته باشید چون تقوای شما سپر برای شما در برابر آتش جهنم و نردبان برای رساندن شما به بهشت است. این آثار بهشت است.
دنبال این دو آیه با لحن با محبت و لطیفی خدا نعمتهای بهشتی را بیان میکند که ویژ متقین است و کل آن نعمتهایی که در آن آیه آمده محصول بندگی و گردن سپاری اطاعت نسبت به پروردگار است ما ضد عبادت را هم بگوییم.
«وفی قبال العبودیه الاستکبار عن العباده» شاخ و شانه کشیدن، سینه سپر کردن به فرمود امیرمؤمنین. «من ابدی صفحته للحق هلک» (16) که کی گفته که خم و راست بشوم، کی گفته که من سی روز نهار نخورم کی گفته پولم را بردارم بروم به این مکه به این عرب های مفت خور بدهم همین وسوسه هایی که میکنند برای فرار از عبادت «الاستکبار عن العباده والکفر بها فانّه یوجب الأنحراف عن مسیر التکوین» (17) سور اسراء آیه 44 ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً﴾ .
چرا در آخر آیه که صحبت تسبیح موجودات است از حلیم غفور استفاده کرده، شاید نکته اش این باشد آنهایی که اهل عبادت نیستند در حقیقت انحراف از مجموع عالم دارند البته اینها اگر یک روزی توبه بکنند با خدای بردبار غفوری برخورد میکنند.
استکبار انحراف از مسیر تکوین است و انحراف از برنامه کل مخلوقات است «وبرنامج الخلق بذلک» بااین استکباری که به میدان آوردند «یحرم عن افاضه الخیر و بسط الرحمه و شمول الفضل و الاحسان» (18) که در سور غافر آی 60 اشاره کرده به این ممنوعیت و محرومیت ﴿إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ﴾ .
خداوند متعال خزائنی را به عنوان عبادات در اختیار ما قرار داده کلیدش هم تسلیم بودن و اطاعت کردن و حرکت کردن است که در این خزائن فضلش، احسانش، لطفش، حلمش، غفرانش، کرم و رحمتش، نظم در زندگی قرار داده شده، حالا یک بدبخت بیچاره ای این همه خزائن مفت در اختیارش است کلیدش هم اطاعت و حرکت است انجام اگر در مقابل پروردگار زشتی بخرج میدهد که خدا دست عنایتش را دراز کرده که بیاید در هم این صندوقها را وا کن و بی نهایت از عنایت من بردار و او تکبّر بکند و بگوید هیچ احتیاجی به او ندارم و نه رحمت تو را میخواهم نه فضل تو را، نه بهشت تو، نه بعثت انبیاء تو را، واقعاً باید کل او رامالکان جهنم به سنگ بکوبند. این ایاک نعبد، ما خیلی نمازهایمان را فرادی میخوانیم چرا فعل جمع استعمال میکنیم من کتابهای مختلف را که دیدم بهترین جواب را انتخاب کردم هشت و نه تا جواب دادند این از همشان بهتر است و نوشته فخر رازی هم است قدیمها رسم نبوده که آدرس مطالب را بنویسند نمی دانم مال خودش است یا مال یک شخص دیگر.
«کانّه یقول الهی ما بلغت عبادتی الی حیث اذکرکم وحدها» نماز من به جایی نمیرسد که به عنوان عبادت اسم از آن ببریم اصلًا همچین نیست که اسم از آن ببریم پروردگارا به تنهایی بگویی این نماز است. «لانّها ممزوجهٌ بالتقصیر» کمبود در عبادت من خیلی است حال کم دارد گریه ندارد نمی دانم آن اخلاص بیست و چهار عیار آن حال و آن نشاط را ندارد.
«ولکن اخلطها بعباده جمیع العابدین و أذکرالکل بعبارهٍ واحدی» (19) در حقیقت من عبادتم را با عبادات هم عابدین یکجا دارم به محضر تو میآورم و اقول ایاک نعبد. عظیم ترین مقام هم مقام بندگی است ﴿سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ﴾ (20) سخن خدا در قرآن درباره پیغمبر است برسوله نمی گوید: بعبده میگوید اولین سخن عیسی انّی عبدالله در گهواره بود.
در سور انبیاء آیه 73 ﴿جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً﴾ همه انبیاء را میگوید ﴿یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ﴾ .
اما از اول بسم الله تا ایاک نعبد کل ضمایر غایب است، حرفهایمان غایبانه است چرا یک مرتبه از غیبت به خطاب میآییم سرّش چیست میگوییم ایاک انگار عبد در شروع نماز دور از خدا بوده اجنبی بوده، ولی با ورود به حوز پنج وصف الله رحمان رحیم رب مالک به آن شکلی که در گذشته عرض کردم که معنی این صفاتظهور عملی هم در خود نماز خوان داشته باشد آشنای حرم میشود حجاب برطرف میشود اجاز سخن حضوری به او میدهند از غیبت در میآید.
﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ﴾ خطاب ندارد ﴿الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِک یوْمِ الدِّینِ﴾ درا ین پنج فضا وقتی وارد میشود رنگ میگیرد، این بیگانه آشنا میشود، حالا به او میگوید، رودر رو با ما حرف بزن تا آخر رودر رو حرف میزند.
______________________________
(6) بحار الانوار: 59/ 267، باب 88، حدیث 46.
(8) تفسیر روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسی (سنی): 9/ 396، سوره نور آیات 41- 57.
(12) المفردات، راغب اصفهانی: 644.
(13) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: 8/ 15.
(14) بحار الانوار: 13/ 432، باب 18، حدیث 23.
(17) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: 8/ 15.
(18) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: 8/ 15- 16.