تفسير سوره حمد - جلسه پنجاه و چهارم
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام
صراط مستقیم از طریق آیات و کتاب خدا معنا شد، که عبارت است از مجموعه ای از عقاید حقه، اعمال صالحه، اخلاق حسنه. موانع صراط مستقیم هم برای نمونه بیان شد، شیطان در لباسهای گوناگون خودش جنی و انسی و هوای نفس، که به نظر پیغمبر عظیم الشان اسلام، دشمن ترین دشمنان است اگر در باطن امکان ظهور به آن داده بشود و راه مبارزه با آن هم فقط مخالفت ﴿وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی﴾ (1) میگوید میخواهم، انسان بگوید نمی خواهم.
اما یک برنامه زیبای دیگری که در سوره حمد در کنار صراط مستقیم به کار گرفته شده این است که پروردگار عالم چهرههایی که اهل صراط مستقیم بودند در 4 گروه معرفی میکند، که مردم تا قیامت سر مشق و اسوه و الگو برای سیر در صراط مستقیم از نوع خودشان داشته باشند، در آخرین آیه سوره حمد که صراط مستقیم را بیان میکند میفرماید: ﴿صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ ، راه آنهایی که نعمت به آنها عنایت کردیم و مرحمت کردیم.
در آیه 69 سوره مبارکه نساء، ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ را معرفی میکند ﴿وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ . ببینید متن با سوره مبارکه حمد کاملا یکی است. ﴿مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ﴾ . من بیانیه است. انبیاء خدا در صراط مستقیم بودند. ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکیمِ. إِنَّک لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾ تمام انبیاء اهل صراط مستقیم بودند و همینطور ﴿الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً﴾ . یک نکته ادبی هم در آیه شریفه است و آن اینکه حرف من، در آیه شریفه ﴿مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ﴾ که موصول است یقینا به معنای جمع است چون من موصولی است که بین مفرد و بین جمع مشترک است و با الذی متفاوت است ولی معنای الذی را دارد ولی میدان آن گسترده تر است چون الذی مفرد، تثنیه و جمع دارد. من هم در مفرد استعمال میشود و هم در جمع استعمال میشود، لذا ضمائری که به من برگشته است ضمائر جمع است.
یکی از آنها فاولئک است. اولئک یعنی اینان. پس معنی آیه این میشود کسانی که خدا و رسول را مطیعند اینان ﴿مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ﴾ و با انعم الله علیهم معیت خواهند داشتند و کنار آنها خواهند بود این انعم الله علیهم انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحین هستند و دوستان و همنشینان و رفیقان نیکویی برای ﴿مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ﴾ هستند. این شد معنای ﴿صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ . در قرار داشتن در صراط مستقیم چه خیری است که انسان را تا مرحله معیت با انبیاء و صدیقین و صالحین و شهداء رفعت میدهد یعنی روز قیامت کاملا میتواند با این 4 گروه در بهشت از نعمتهای پروردگار عالم بهر هببرد در ذیل ﴿مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ﴾ هم اهل سنت و شیعه روایت جالبی را با کمی اختلاف نقل کرده اند و آن این که:
وجود مبارک رسول خدا یک صحابی داشتند بنام صوحان. این خیلی علاقه مند به پیغمبر بود، عاشق پیغمبر بود یک روز رسول خدا وارد مسجد شدند دیدند که چهره صوحان درهم و غصه دار است اندوهگین است. خود پیغمبر اخلاقشان این بود و علاقه داشتند اخلاق مسلمانان همینطور باشد که نسبت به افراد بی تفاوت نباشند اگر یک چهره اندوهگین میببینند علت را بپرسند، اگر خودشان میتوانند مشکل او را حل بکنند. و اگر نمی توانند با زبانشان یا با قدمشان دیگران را وادار بکنند که مشکل او را حل بکنند خداوند میفرماید ﴿قَوْلًا مَعْرُوفاً*﴾ . با یک زبان پسندیده و نرم، آرامش به او بدهید و او را متوجه خدا کنید. به او بگویید گرفتاری فقط مال تو نیست، دیگران هم گرفتارند، خیلیها بدتر از تو گرفتار هستند خیلیها مشکلشان سنگین تر از تو است، آدمباید صبر کند «الامور مرهونه باوقاتها» خداوند بنده اش را دوست دارد این میشود قول معروف.
رسول خدا سؤال کردند چه شده است؟ گفت یا رسول الله امروز در فکر قیامت بودم و این فکر من را به دو مسئله رساند که هر دوتای آن برای من نگران کننده است هر دوتای آن برای من غصه آور است. یکی اینکه اگر در قیامت من اهل نجات باشم مقام من در بهشت کجا و مقام شما کجا؟
من به این فکر رسیدم که اگر خداوند عنایت کند من را ببرد بهشت با تفاوتی که بین مقام من و مقام شما است ابدا من نمی توانم شما را ببینم همین برای من غصه شده که قیامت از زیارت شما محرومم. اما اگر بنا باشد من را ببرند جهنم این دیگر بدتر. من غصه دارم این آیه بهمین مناسبت نازل شد. یعنی برای دلداری همه اهل ایمان نازل شد که: «ومن یطع الله و الرسول» من به معنای جمعی آن. آنان که مطیع خدا و پیغمبر خدا هستند ﴿فَأُولئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً﴾ اندوه صوحان برطرف شد.
این یک بشارت بسیار عظیم است و مخصوص به آنانی است در حد خودشان مطیع خدا و پیغمبرند. این را هم باید لحاظ بکنیم که آنهایی که روح اطاعت از خدا و پیغمبر را دارند شش هزار و ششصد و شصت و چند آیه قرآن و 20 جلد کتاب وسائل و 10 اصول و فروع روضه کافی مورد عملش نخواهد بود، بلکه در امری که مکلف میشود باید به قرآن عمل بکند در خیلی از امور اصلا انسان در معرض تکلیف قرار نمی گیرد فرض بکنید یک نفری پیش نیامده زن و بچه دار بشود خوب آیاتی که میگوید حقوق زن و بچه را رعایت کنید شامل حال او نمی شود، یا یک بزرگواری در همین قم میگفت که قوانین کلی الهی از ابتدای حیات بشر به بشر به اندازه نیاز او ارائه شده ولی یک قانون پروردگار شامل حال حضرت آدم ابدا نشد و آن احسان به پدر و مادر بود و ایشان خیلی تعبیر لطیفی میکرد، میگفت: چون آدم واقعا بی پدر و مادر بود اینکه قانون و ﴿بِالْوالِدَینِ إِحْساناً﴾ شامل او نمیشود یا خود پیغمبر اکرم قانون ﴿بِالْوالِدَینِ إِحْساناً﴾ شاملش نشد چونقبل از ولادت ایشان حضرت عبدالله در مدینه از دنیا رفت و 5 یا 6 ساله بودند که مادرشان از دنیا رفت.
حضرت آمنه بنت وهب، که من دقیقا یادم نیست در چه تفسیری دیدم دوتا تفسیر به نظرم میآید یکی ابوالفتوح است در جلد آخر. و یکی هم منهاج الصادقین است در سوره انشراح به نظرم آنجا نگاه بکنید که در ذیل یکی از آیات آورده شده که خداوند ﴿وَ وَضَعْنا عَنْک وِزْرَک﴾ (2)
را اینجور معنا کرده اند حتما به استناد یک روایتی یا یک متنی است مرحوم ابوالفتوح یا ملا فتح الله از پیش خودشان نساخته اند و نگفته اند که خدا وند به پیغمبر میفرماید ﴿وَ وَضَعْنا عَنْک وِزْرَک﴾ وزر یعنی سنگینی، وزیر یعنی کسی که بار یک ملت به دوشش است و شما بنا به هدایت فاطمه زهرا (س) بهخیلی از چیزهایی که ندارید و نصیبتان نشده خدا را شکر بکنید مردم خیال میکنند شکر در مقابل داده های خدا است. حضرت زهرا در مقابل نداده های خدا که انسان را به خطر میاندازد و دوزخی میکند شکر میکند، وزر یعنی بار و سنگینی، اینان نوشتهاند ﴿وَ وَضَعْنا عَنْک وِزْرَک﴾ خدا دارد در این سوره به پیغمبر میگوید بار رعایت حقوق پدر و مادر بسیار سنگین است و بار نبوت هم بسیار سنگین است اگر من هر دوتا را میخواستم روی دوشت بگذارم بشدت کمر شکن بود لذا بهت محبت کردم قبل از ولادت پدرتان را بردم و توی 4 یا 5 سالگی مادرت را که این بار سنگین رعایت حق پدر و مادر را از روی دوشت بردارم، لذا قانون ﴿وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً*﴾ شامل پیغمبر نشد.
شما سوره اسراء را بخوانید ﴿بِالْوالِدَینِ إِحْساناً﴾ در زنده بودن پدر و مادر است بعد از پدر و مادر، دعا و نماز است و لی ﴿بِالْوالِدَینِ إِحْساناً*﴾ در سوره لقمان و اسراء و نساء و بقره کاملا نشان میدهد مال زمان حیاتشان است. بعد از مرگ مگر احسان ما به آنها چقدر سود دارد؟
علاجی بکن تا دلم خون نیاید
سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل
همه قرآن یک جا شامل حال یک نفر نیست بلکه تقسیم بر عموم ملت و دولت است روایات هم همین طور است بنابراین انسان در حدی که مکلف است اگر مطیع خدا و رسول خدا باشد با این 4 گروه معیت پیدا میکند. بحث در ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ تمام شد.
﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾ اگر عنایت بکنید اعراب غیر را که جر است برای من بگویید غیر به چه چیزی مجرور است هیچ حرف جری که سرش نیست. آیا توجه کردید غیر به چه عاملی مجرور است؟ غیر اینجا بدل است، صفت نیست وقتی بدل باشد ﴿الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾ در حقیقت صفت سلبی برای انعمت علیهم است، یعنی سوره حمد سه طایفه را نمی خواهد بگوید و روی هم رفته انعمت علیهم را میخواهد بگوید که اینان انعمت علیهم هستند که مورد خشم پروردگار نیستند. چوندر همه عمرشان ابدا یک قدم برای خشم خدا بجانب خودشان برنداشتند و ذره ای گمراهی هم در اینان دیده نمیشود یعنی هر دو آیه دارد عظمت آنان را میگوید که کل عمرشان مثل نوح که هزار سال عمر کرد و دیگران نه مورد خشم خدا شدند و نه اهل گمراهی بودند ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾، کل آن بدل از ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ است ولی بعضی از ترجمهها جدا سازی کردند ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ یک طایفه المغضوب علیهم را یک طایفه الضالین را یک طایفه، مغضوب علیهم را هم یهود گرفتند والضالین را مسیحیت. گفتند: مغضوب علیهم یهودند در حالی که قرآن را دقت میکنیم غیر یهود را هم مغضوب علیهم معرفی کردند و ضالین را نصاری میشود با این جنایاتی که در این 1000 ساله بخصوص در جنگهای صلیبی و جنایاتی که کشیشها و تابعان آنان در اندلس کردند بالای یک میلیون مرد و زن و کودک را کشتند و از این کار شاد هم بودند اینها مورد غضب خدا نیستند حالا آیات را میبینیم. مغضوب علیهم ببینیم و لاالضالین را هم ببینیم که فقط یهود نیستند و گمراهان فقط مسیحیان نیستند سوره مبارکه نساء آیه 93 ﴿وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً﴾ یک وقت قتل قتل خطایی است او از آیه خارج است.
«ومن یقتل مومنا متعمدا فجزاءه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه» که ممکن است یک قاتل نباشد. در مملکت ما طبق صفحه حوادث روزنامه قتلهای عمدی زیادی واقع میشود میروند جستجو میکنند یک خانه 1000 متری که یک پیرمرد در آن زندگی میکند و بچه هاش نیستند یا زن و بچه نداشته که به طمع بردن مالش میروند و او را میکشند یا پیرزن را میکشند یا مسافر سوار میکنند و مسافر را میکشند، زنان با عفت را سوار میکنند و طلاهایشان را میبرند کار قتل فقط کار یهود نیست ﴿غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً﴾ . هجوم به چنین قاتلی در قرآن بسیار هجوم سخت و دلهره آور و ترس آوری است. یا در مناطق کشاورزی سر آب یا سر زمین با بیل به هم حمله میکردند و افراد را میکشتند افرادی که بی دین هم نبودند آدمهای خوبی بودن بعضیهایشان در ده آدمهای خدومی هم بودند.
بقره آیه 61 در باره یهود نازل شده ولی اختصاص ندارد ﴿وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ﴾ اما سوره مبارکه نحل آیه 106 ﴿وَ لکنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکفْرِ صَدْراً﴾ کسی که سینه اش میدان برای کفر پیدا کرده یعنی حسابی کفر را پذیرفته ﴿فَعَلَیهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ﴾ خشم خدا بر آنان باد. خشم در حقیقت همان عذاب خداست. و جریمه پروردگار است، ببینید اینجا غضب را درباره کافران ذکر کرده یهود که اهل کتابند الان هم که پاک میدانند ظاهرشان را.
طه آیه 81 ﴿کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ﴾ که خطاب به امت است معلوم است یعنی از حلال بدست بیاورید ﴿وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ﴾ و دنبال حرام نروید نعمتها را تبدیل به گناه نکنید ﴿فَیحِلَّ عَلَیکمْ غَضَبِی﴾ که خشم من بر شما فرود خواهدآمد ﴿وَ مَنْ یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی﴾ (3) کسی که غضب من بر او فرود بیاید هوی یعنی ساقط و هلاک میشود، نابود میشود.
از آیات کتاب خدا استفاده میشود غضب ویژه یهود نیست و نیاز ندارد که ما ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ﴾ را در سوره به عنوان یهود ترجمه بکنیم یا آن را سه بخش کنیم این بدل از ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ است یعنی اگر بروید در زندگی آنها دقت بکنید اصلا قدمی نگذاشتند که مورد غضب خدا واقع بشوند و اما ضالین هم ویژه مسیحیت نیست یک مسائلی هم هست که هر کس دچارش بشود میشود جزء ضالین.
بقره 108 ﴿وَ مَنْ یتَبَدَّلِ الْکفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ﴾ . آنهایی که مومن بوده یا اینکه مومن نبوده ولی ایمان به او عرضه شد ولی بجای ایمان کفر را انتخاب کرد ﴿فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ﴾ این از صراط مستقیم گمراه شده و جزء ضالین است.
نساء آیه 116 ﴿وَ مَنْ یشْرِک بِاللَّهِ﴾ مطابق با زمان آیه را معنی کنیم کسی که آمریکا را دخیل مستقل در زندگی خودش بداند اسرائیل و انگلیس را دخیل بداند بجای خدا به آنها تکیه بکند و آنها را محبوب انتخاب بکند ﴿فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً﴾ . که سنگین تر از ضلال مبین و سنگین تر از ضلال بعید است چون قرآن در 3 مرحله ضلال را بیان میکند اول فی ضلال دارد گمراهی معمولی است و دوم فی ضلال مبین دارد که توی چاه افتادن است.
احزاب آیه 36 این هم خیلی آیه وحشت آوری است واقعا. چه باید کرد با این آیه ﴿وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ*﴾ کسی که از خدا و پیغمبرش نافرمانی بکند یقینا ﴿فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً﴾ چه باید کرد واقعا با این آیه که اگر آدم نماز نخواند و روزه نگیرد و خمس ندهد و زکات ندهد و نگوید من کافرم و یا من یهودیم و یا من مسیحیم یعنی ظاهرا مسلمان است اگر هم او بگوییم یهودی و یا مسیحی بدش میاید اما خواسته های خدا و پیغمبر را اطاعت نمی کند این آدم هر کی میخواهد باشد ﴿فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً﴾ که بعد هم ممکن است در ضلال بعیدا بیفتد که مرحله سوم است. ضال بعید بودنش به این که منکر خدا و قیامت هم بشود.
آل عمران آیه 90 ﴿إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ﴾ . اول واقعا مسلمان شده که به ازدواج این جوان مسلمان در آلمان یا اروپا در بیاید یا اینکه در ایران بی دین بوده یک سخنرانی شنیده یک کتاب خوانده و مومن شده ولی بعد از ایمان دوباره کافر میشود ﴿ثُمَّ ازْدادُوا کفْراً﴾ و به همان کفر معمولی هم قناعت نمی کند کفرش را بیشتر میکند کار خلافش را بیشتر میکند اینها ﴿لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ﴾ این مرتد است ما در فقه هم خوانده ایم ﴿وَ أُولئِک هُمُ الضَّالُّونَ﴾ اینها گمراهند.
زمر آیه 22 ﴿فَوَیلٌ لِلْقاسِیةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکرِ اللَّهِ﴾ وای بر آنها که دلشان مثل سنگ سخت شده و یاد خدا نمی کنند یا یاد خدا در دلشان تاثیر نمی گذارد ﴿أُولئِک فِی ضَلالٍ مُبِینٍ﴾ سوره مبارکه قمر آیه 47 ﴿إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ﴾ مجرمین در گمراهی هستند و در آتش فروزان قیامت. پس نه مغضوب علیهم اختصاص به یهود دارد و نه ضالین اختصاص به مسیحیان دارد.
با حمد خدا و با ثنا و شکر خدا که هر سه تا در خطبه حضرت زهرا آمده خود حضرت بیان میکند که حمد برای کجا و شکر برای کجا و ثنا برای کجا باید باشد.
______________________________