فارسی
يكشنبه 11 آذر 1403 - الاحد 28 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عضویت در جامعه روحانیت مبارز تهران

زمانی که آیت الله حکیم ، مرجع اعلم زمان ، دارفانی را وداع گفته بود ، بین اصحاب حل و عقد بحث در گرفته بود که اکنون چه کسی اعلم است . اکثریت معتقد به اعلمیت امام بودند . بالاخره ، 12 نفر از علمای قم ، طی اطلاعیه ای حضرت امام  را اعلم مراجع معرفی کردند .
دوستان انقلابی ، مجلس ختمی برای مرحوم حکیم در مسجد جامع تهران برگزار کرده بودند ، من نیز در مراسم شرکت داشتم . آقای شیخ علی اصغر مروارید سخنران جلسه بود . وی در بین سخنرانی ، پس از مقداری بحث دربارۀ مرجعیت ، متن آن اطلاعیه و اسامی امضاکنندگان را برای مردم خواند . از آن پس ، برخی افراد انقلابی نیز علی رغم جو خفقان و ممنوعیت نام بردن از امام ، در منبرهای خود مردم را به امام ارجاع می دادند . من نیز به نوبه خود مردم را به امام ارجاع می دادم . یک بار به مسجد حاج آقا حمیدی (واقع در تهران نو ) دعوت بودم . در آن مجلس نیز ضمن بحث مفصلی مردم را توجیه نمودم که اکنون وظیفۀ الهی و شرعی همۀ شماست که به آیت الله العظمی خمینی رجوع کنید .
زمانی که جامعۀ روحانیت مبارز تهران تازه شکل گرفته و در حال عضو گیری بود ، با توجه به شرایط زمان ، هدف اصلی آنها ، جذب مبارزان جسور انقلابی بود . پس از چندی ، صبح جمعه به مجلس مهمی دعوت بودم . در آنجا به صراحت از امام نام بردم . بعد از منبر ، آقای شجونی پیش من آمد و گفت که « پنجشنبه به این آدرس تشریف بیاورید . جلسه ای خصوصی است که در آن آقایان غیوری ، هاشمی رفسنجانی ، امامی کاشانی ، مطهری ، لاهوتی ، مهدوی کنی و .. شرکت دارند . » در آن هنگام من طلبه ای معمولی و مشغول دروس حوزه بودم . شگفت زده شدم که چرا به چنین جلسه ای مهمی مرکب از شخصیت های علمی – اجتماعی – سیاسی دعوت می شوم . علت را از آقای شجونی سئوال کردم . او گفت : « این جلسه تازه شکل گرفته و مشغول عضو گیری است . ما دنبال انقلابیون پاک باخته و اصیل می گردیم و این ملاک را در بین خود قرار داده ایم که هر کس در این موقعیت بحرانی و جو خفقان ، به طور علنی نام امام  را ببرد ، او همان گونه است که ما می خواهیم . در این جا من شاهد بودم که شما چگونه صریح و با شجاعت نام امام را بر زبان جاری ساختی . پس بیا تا دور هم جمع شویم و با تعاون و اتحاد ، دست به کارهای گسترده تری بزنیم . » بدین ترتیب من به عضویت جامعۀ روحانیت مبارز تهران درآمدم .
جلسات به طور هفتگی و به نوبت در منازل اعضا برگزار می شد . چندی بعد بدین دلیل که من هنوز زیر ذره بین ساواک قرار نگرفته بودم ، قرار شد  جلسات ، بیشتر در منزل من برگزار شود . در آن نشست ها که دو – سه سال ادامه یافت ، تصمیم گیری های مهمی می شد و نیز نحوۀ موضع گیری ها و چگونگی بیان مطالب بر روی منابر و تماس با علما و بزرگان و کشاندن آنها به حوزه سیاست مورد بحث و تبادل نظر قرار می گرفت .
صندوق قرض الحسنه ای هم در بین اعضا تشکیل شد ، بدین صورت که هر کدام هفته ای 50 تومان می گذاشتیم تا هر کس مشکلی برایش پیش آمد از آن استفاده کند. کمک رسانی به خانوادۀ زندانیان سیاسی بخش دیگری از فعالیت ما بود . آقای غیوری ، مأمور و مباشر این کار معین شده بود ، اما به تدریج بعضی از اعضا دستگیر شدند . پس از آن که نوبت به آقای هاشمی ، مهدوی و ... رسیده و هر کدام به سه الی شش سال حبس محکوم شدند ، جلسات تعطیل شد .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اذان ، قرار ملاقات ماست
توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان
شروع مبارزات سیاسی
معرفت والای آیت الله بروجردی
مسلمان شدن دو مسیحی
ادامۀ درس در حوزۀ علمیه قم
شیرینی بعد از تلخی
از هتل هایت دبی تا بارگاه امام رضا (ع)
ولادت
تبلیغ در لندن

بیشترین بازدید این مجموعه

توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^