جلسه 107
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي جميع الانبياء و المرسلين و الائمة المعصومين عليهم السلام.
مطلبي را ميخواهم عرض ميکنم در همه تفاسير شيعه و سني نديده ام اگر ما بتوانيم 20 يا 25 تفسير را براي درک حقايق آيات يا لغات را ببينيم يا دريافتهاي که بخاطر ممارست در آيات به توفيق خدا براي ما حاصل ميشود.
علامه مجلسي فرموده بودند:
البته ايشان با فرستادن شاگردانشان در کشورهايي که دسترسي داشتند ميتوانستند به کشورهاي اسلاميو غيراسلاميمانند حدود هند تا اعماق شوروي سابق بروند. ايشان ميفرمودند من بيست هزار نوع تفسير را برايم شمردند. مطلب ايشان براي چهارصد سال قبل است که البته هنوز نوشته ميشود که بعضي هم نزديک به هم هستند مثل منهج الصادقين و تفسير ابوالفتوح رازي ، سه قرن با هم فاصله دارند ، منهج براي چهارصد سال پيش است وتفسير ابوالفتوح رازي براي قرن هفتم است.
التبيان و مجمع البيان ، که مجمع البيان مربوط به قرن نهم است و التبيان مربوط به اواخر يا اواسط قرن سوم از شيخ طوسي است ميشود گفت مجمع البيان کامل شده تبيان است. تفاسير ديگر هم همين طور.
تفسيري که کامل نو باشد کمتر پيدا ميشود ولي تفسيرهاي ديگر که خيلي با هم مشابهت ندارد، يک نو آوريهايي هم دارند که البته بعضي از نوآوريها به نظر ميرسد عقلي باشد يا دريافت شخصي باشد.
بعضيها هم از آيات که خيلي هم دور از فرهنگ اهل بيت نيست خيلي کم نوآوري دارند ولي خيلي کم، و من بحثي در باره کميت و کيفيت و شکلشان تفاسير ندارم.
آنچه که در نظر دارم برايتان عرض کنم نميدانم آيا تفسيري داريم که در کنار هر آيه اي به تنهايي هم نسبت به کلي آيه و هم نسبت به جملات ترکيب شده بطور صريح نه کنايي و دورنمايي ، به طور صريح اعلام کرده باشد يا براي هر يک آيه ، هدف شناسي هم داشته باشد.
اين آيه چه در رابطه با خلقت آدم و چه در رابطه با تاريخ گذشتگان و چه در رابطه ملتهاي کافر ملتهاي مومن، چه در رابطه با مسائل علميجمله به جلمه هدف شناسي شده يعني اينکه خداوند متعال در اين که ميگويد (والسماء بناءً) هدفش از گفتن (والسماء بناءً) چيست؟
يعني خداوند ميخواهد خلقت عالم بالا يا عوالم بالا را به رخ انسان بکشد و بگويد من قادرم. هدف اين است يا از (السماء بناءً) هدفش اين است که ميخواهد علاوه بر بيان خلقت آسمانها و بيان قدرت خودش ميخواهد از (والسماء بناءً)آثار عالم بالا را به روي زمين و براي موجودات زنده و به ويژه انسان بيان بکند، براي اينکه انسان را با اين بيان و حقايقي که در دل اين جمله است و نيازي نبوده همه را بگويد چون او نميخواسته عقول تعطيل بشود.
خداوند يک مطلب کلي را ميگويد بعد به عقل واگذار ميکند (افلا يتدبرون القرآن) که خود مردم وارد عرصه تدبر بشوند و آنچه که بايد از (والسماء بناءً) کشف بکنند، منهاي رواياتي که از ائمه طاهرين کنار آيات است. رواياتي هم در کنار آيات هست که گاهي ما را از دروازه دانش رد ميکند که به داخل شهر دانش برويم و ببينيم در(والسماء بناءً) چه خبر است. فرض کنيد امام صادق(ع) در باب توحيد يک مطالبي را بيان ميکنند که ريشه اي است و حالا ما بايد اين مطالب ريشه اي را در عقلمان بکاريم تا شاخ و برگش در بيايد و مثلا تبديل کتاب الهيأت و الاسلام بشود، يا مانند کتاب پيدايش و مرگ خورشيد بشود و کتاب سرگذشت زمين بشود.
پروردگار اين عالم عنايت را به انسان کرده که نخواسته در کنار معارف معطل بماند و همه چيز حاضر و آماده کنار تختش قرار بگيرد ، قرآن با اين سبکي که دارد در حقيقت جنبه بنزين در وجود انسان دارد، که احتراق عقلي و قلبي ايجاد بکند و به انسان حرکت بدهد تا دنبال مطالعه و مکاشفه بروند، قرآن مجيد عهده دار بيان اصل و ريشه است.
اما آثار و نتايج اين ريشه را با (افلا يتدبرون القرآن) بر عهده انسان گذاشته است اين همه آياتي که نزديک به هزار آيه در باره تعقل و تفکر و در بارهانديشه صحيح وارد شده است.
به نظر ميرسد اين که خداوند از بيان جزئيات خودداري کرده و منت بزرگي بر انسان گذاشته است و خدمت عظيميبه انسان کرده است اين نکته در مورد اهل قرآن و غير اهل قرآن هم همينطور است.
کتاب خورشيد اسلام در اروپا ، را يک خارجي را نوشته است و او مباني غرب را چه در امور طبيعي و چه در امور جهان شناسي يا در امور گياه شناسي و در فيزيک و شيمينسبت به دانشمندان اسلاميداده و حتي از دانشمندان اسلاميمطالبي را نقل ميکند که ميگويد:
اگر اين مطالب به دست ما نرسيده بود ما توان پرورش علم را به اين صورت نداشتيم.
او همچنين ميگويد:
ما علماي غرب را اگر دزد علم بنامند بهتر است تا دانشمند بناميم. براي اين که ما از سفره گسترده مسلمانها دزديهاي فراواني کرديم.
کتاب ديگري هم که يک خارجي نوشته بود و در آن آورده است که من کتابهاي زيادي را که به چاپ رسانده ام مديون دزدي روشن در روز از علوم ديگران ميدانم.
آيا چنين تفسيري هم هست البته به عنوان هدف شناسي ، مثلا در تفسير 20 جلدي آقايهاشميآيات شريف قرآن را از نظر نکات کليدي که در بر دارد تقسيم بندي کرده که مربوط به آيات قبل يا آيات بعد است. اما اين که ميگويم يک طرح جديدي است، شما يک گروه تشکيل بدهيد از اول سوره مبارکه حمد وارد هدف شناسي بشويد ، کار مشکلي نيست با مطالعاتي که داشتهايد البته کار اول کار بي نقصي نيست، چه بسا که اين هدف شناسي ممکن است در آينده پنجاه جلد کتاب بشود. مثلا هدف کلي اين آيه چيست و مضمون آيات چه هدف يا اهدافي را دنبال ميکند. در (والسماء بناءً) فقط ميخواهد بگويد خالقم، قادرم، اين تمام است يا نه؟
ما بايد آيه قبل از اين يا بعد از آيه را يا پايان آيه را کاملا دقت کنيم تا هدف بيان بشود اگر ميگويد (والسماء بناءً)، چون آيه شريفه با آيه قبل در ارتباط است که هم خلقت مطرح است و هم عبادت و هم نفي معبود باطل ، يعني اين سه محور را که در سوره بقره، آيه 21 و آيه 22 که آيه بعد است يکي مسئله خالقيت است که خالقيت از معبودهاي ساخته شده نفي ميشود و يکي مسئله عبادت است که عبادت غير خدا را باطل ميکند و حرام شدن وجود انسان و رفتن به سوي خسارت و بر باد دادن تمام سرمايههاي هستي و يکي هم نفي بتها است.
حالا در کنار عبادت و عبوديت و در کنار نفي معبود باطل، آسمان را براي چه مطرح ميکند؟
بايد دنبال هدف آن رفت ، که او آسمان را مطرح ميکند که ما به سراغ آن سه آيه، برويم با توجه به اينکه بعد از والسماء ميگويد خدايي است که (وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ) ، يعني يک برگ ريحان ، يک دانه گندم ، يک دانه عدس در ارتباط با سماء است و بريده نيست ، جدا نيست ، سماء عامل درصد بالايي در اثر گذاري براي بوجود آمدن (رزقا لکم) است.
بنابرآن کسي که آسمان را با همه قدرتش و نيرويش ، يعني قدرت آسمان و نيروي آسمان ، و انرژيهاي آسماني در اختيار شما قرار داده ، السموات و الارض و النجوم و الشمس و القمر را در تسخير شما قرار داده است، اين ليل و نهار را آني که در اختيار شما قرار داده است. هيچوقت گريز از شما در آنها پديد نخواهد آمد اين وجود شايسته اين است که شما او را عبادت بکنيد يااندادي که نه چيزي را مسخر شما کردند و نه کاري براي شما ميتوانند انجام بدهند.
چون آيه فو ق العاده گسترده اي است از همين يک آيه بيش از 5 جلد کتاب به دست ميآيد، البته تفاسير قديم که هنوز علوم پيشرفت نکرده بود خيلي به ظرايف اين آيات انصافا راه نداشتند اگر راه داشتند مينوشتند ، در تفاسير جديد هم بسنده به مسائل کلي کردند و وارد جزئيات نشدند آنهايي هم که وارد شدند اشاره اي وارد شدهاند.
من در تفسيري که مينويسم تلاش ميکنم که يک نوعي تنظيم بشود که شباهتي نود درصد با تفاسير ديگر نداشته باشد
البته من تفسير را به ترتيب قرآن موضوعي کرده ام ، نه اينکه جداي از ترتيب قرآن توحيد را يک قسمت قرار بدهم يا نبوت را يک قسمت قرار بدهم. به هر آيه اي که رسيدم محورهاي آيات را تا جايي که امکان داشته است شرح کرده ام که اين محورها اگر در آيات در سورههاي ديگر بود، آيه ارجاع داده ميشود به همان جايي که مفصل توضيح داده شده است.
مثلا اولين جايگاه بني اسرائيل در قرآن اين آيه شريفه است که ميفرمايد: (يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ) من بني اسرائيل را به سه دوره تقسيم کردم دوران موسي تا زمان پيغمبر ، دوران خود پيغمبر و دوران بعد از پيغمبر تا به وجود آمدن اسرائيل کاملا وضع يهود را در کنار يا بني اسرائيل نزديک به 200 صفحه توضيح دادم ممکن است بعضيها بگويند اين که تفسير نيست ، شما بني اسرائيل و يهوديها را در کوتاه ميگفتي رد ميشدي، ولي من يهود را واقعا شناساندم يعني موقعيت يهود را در سه زمان بيان کردم که هر کسي مراجعه ميکند از کتابهاي ديگر بي نيازش بکند.
ما اگر در تفسير هدف شناسي بکنيم خيلي کار مهميصورت خواهد گرفت ، محور در هر آيه عبادت است ، تقوا است، نفي طاغوت و بت است.
سماء براي چه در آيه در نظر گرفته شده چه هدفي دارد ؟ معلوم است که هدفش فقط بيان اين بنا نيست که بگويد که من آسمانها را برافراشتم و خداحافظ، اين هدف نيست ، هدف اين است بگويد: آسمان با رزق شما رابطه مستقيم دارد. اين رزق شما در (رزق لکم) ، دورنمايي از آثار غذا در بدن است که مفصل آن را در تفسير نوشتم که ربط بين آسمان و رزق و عبادت و نفيانداد و بتها و معبودهاي باطل روشن بشود.
حالا وارد توجه نگاه کردن به آسمان شديم که يک گوشه از آن منظومه شمسي است گوشه اي از آن خورشيد است. خورشيد به نظر اين آيه شريفه يک جرم سماوي است چون بالاي زمين قرار گرفته است و کره خاکي که زمين است و کره بالاتر آن براي او آسمان است ، آسمان در آسمان و زمين در زمين است به صورت ميلياردي که قابل اين نيست که همه را به دست بياوريم. حالا ببينيد دانشمندان چه زحمتي براي پيدا کردن آثار خورشيد در زندگي کشيندهاند و کار به يقين که کار خداست. واقعا کمال نامردي است که آدم در مقابل غير خدا کمر خم بکند يا در مقابل غير خدا زمين ببوسد يا در مقابل غير خدا خودش را هزينه بکند.
اين (والسماء بناءً) يک نقطه اش خورشيد و آثار خورشيد. است يعني بايد بگوئيم هدف از بيان (والسماء بناءً)، بيان همه آثار عالم بالا به زمين براي ايجاد (رزقا لکم) است تا شما لعلکم تتقون بشويد. يعني نمک من را ميخوريد قدردان نمکدان باشيد نه اينکه نمک من را بخوريد نمکدان من را بشکنيد و خودتان را هزينه غير من بکنيد ، اين هدف شناسي است.
از آثار خورشيد اين است حرارت خورشيد تنها کارش تنظيم فصول سال نيست، بلکه يک مسئله بسيار مهم در حرارت خورشيد آفت کشي است. اينقدر کره زمين دچار آفت ميشود که اگر حرارت چراغ به آنها دميده نشود آفات، کشته نميشدند و تمام نباتات و گياهان را از بين ميبردند ، آن يک طبيب است که تمام آفتهاي زمين را که خاک و زمين را از بين ميبرد.
من حدود هفت سال براي تبليغ انگلستان بودم، آنجا در دوازده ماه به طور دوره اي يک ماه آفتاب نداشت، يعني دائما آنجا ابر است، يا بارش باراناندک است يا زياد است. مردم انگلستان ، زن و مرد اگر در اخبار وقتي نشانشان ميدهند نگاه کنيد به خاطر محروميت از نور خورشيد اغلب زنان و مردان انگلستان گرفتار بيماري پوستي هستند ولي ايران و کشورهاي ديگر که اغلب آفتاب دارند ولي آنها که کمتر آفتاب ميبينند خيلي زيبا چهره هستند و صورت بعضيهايشان پر از خالهاي رنگارنگ است. لذا تا يک تکه ابر در فصلهاي ، تابستان ، کنار ميرود، که من اين را در لندن و منچستر و نيوکاسل سه شهر بزرگ انگليس ديدم ، و آفتاب ميتابد زن و مرد به سرعت هر جا هستند با لباس مختصر همه کنار هم زير آفتاب کنار هم ميخوابند، يعني به قدري آفتاب را براي خودشان مهم ميدانند که اين کار را انجام ميدهند. يعني تا آفتاب را ميبينند، انگار خدا در بهشت را باز کرده است.
ما در ايران چهار فصل داريم و واقعا خدا نعمت را به ما تمام کرده است ثروت را هم به ما تمام کرده است در بعضي از مواد مثل گاز ما در رده اول جهان هستيم، يا نفت در رده دوم جهانيم يا معدن طلا و جنگلهاي عظيميکه داريم ولي مديريت کامل نداريم با اينکه جمعيت ما کم است، ما هفت برابر انگليس زمين داريم ، آنها 130 هزار جمعيت دارند و ما هفتاد ميليون نفر داريم ولي نتوانسيم هنوز مسئله فقر و زير فقر را علاج بکنيم.
اما حرارت خورشيد چه آثاري دارد چوب زغال و نفت که هر روز مصرف انسان است و ساير عوامل انرژي زا که خيلي از فلزات و خيلي از عناصر ديگر را و کل موادي که در اعصار قديم و الان بوده است از برکت خورشيد است ، يعني ميليونها سال تابيده به خيلي از عناصر تا تبديل به نفت شده است. حالا نفت را در مجلات علميبايد ببنيد، من تا جايي که اطلاع دارم اين ماده سياه در خوزستان در مناطق ديگر در درياي خزر ، همين که از چاه بيرون ميآيد به اصطلاح بشکه اي ، به تنهايي در خارج تبديل به دوهزار جنس مورد نياز ميشود که يکي از آن بنزين ماشين است ، بنزين هواپيما است ، الياف مصنوعي است. عده اي شرکت خارجي اين دو هزار تا بشکه با قيمت هفتاد دلار از ما ميخرند تبديل به دو هزار جنس ميکنند و بعضيها را ده برابر يک بشکه به ما ميفروشند ، يعني اگر يک کشوري صنعت مادر داشته باشد اين گونه نميشود ، يعني در داخل کشور ما اگر همان دو هزار ماده را بتوانند از نفت استفاده بکنند که تمامش هم کاربرد دارد ، حالا شما ببينيد که خداوند با عناصر سوخته و لاشههاي روي زمين با حرارتي که درون زمين دارد آنها را تبديل به نفت کرده ، آنهم از ميليونها سال پيش که طول کشيده تا اينها تبديل به نفت شده و امروز استخراج شده و زندگي صنعتي شده است. اگر اين نفت با حرارت خورشيد ساخته نميشد، يعني خداوند اجازه نميداد با حرارت کره اي که بالاي سر ماست تبديل به نفت بشود، نفتي نبود بنزيني نباشد تا بنزين هواپيمايي نباشد ، تا گازوئيلي نباشد ، تا نفت سياهي نباشد ، ما چه ميکرديم، اگر خداوند امر بکند که نفت در زمين يک مرتبه نابود بشود يا آب را که در يک آيه ميفرمايد اگر من اين آب را تخلش بکنم (إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ) از اينکه که من کل آبهاي زمين را تبديل به آب ته نشين و آب شور بکنم، (فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ) چه کسي ميتواند برايتان آب خوشگوار بياورد، چقدر بايد دستگاه بسازيد که در خانهها و کنار درياها آب را شيرين کند ، اگر ذات آب را شور قرار دهم ، نه اينکه نمکش را اضافه کنم ، اگر نمک آب را زياد بکنم، دستگاه ميسازيد و نمک آب را ميگيريد ، اما اگر ذات آب را شور کنم ، (فَمَن يَأْتِيكُم ) چه کسي ميخواهد آب شيرين را برايتان بياورد؟
همين يک نفت را که محصولي از انرژي خورشيد و نور خورشيد است محاسبه کنيد چه نعمت بزرگي است و به خدا حق بدهيد که در آخر آيه فرياد بزند (فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلَّهِاندادًا) که در طول تاريخ بتها و معبودهاي ساختگي يک قطره نفت براي شما نساختهاند چرا اينقدر جاهلانه زندگي ميکنيد؟!.