جلسه 112
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمة المعصومین علیهم السلام.
بحث در باره آب (وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء) امروز پروندهاش بسته ميشود و وارد (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ) ميشويم.
تاحدي در چند جلسه نقش آب و اينکه از اعظم نعمتهاي پروردگار و نعمت ريشه اي است بيان شد. نقش آب، کاربردي و حياتي است. ممکن است كسي بعضي از نعمتها را تا آخر عمر مصرف نکند يا به آن دست پيدا نکند و ضرر جاني نداشته باشد. ولي آب اينطور نيست، آب يک ماده حياتي است و داراي جايگاه ويژه اي در حيات موجودات زنده است، و هر يک پروندهاي بسيار گسترده دارد جاي بحث و فرصت آن در اختيار ما نيست.
يکي از مصارف آب در کشاورزي است. آب اگر به زمينهاي کاشته شده نرسد فکر بکنيد چه خواهد شد، هيچ دانه نباتي و هستهاي رشد نخواهد کرد، تمام درختان هم خشک خواهند شد و حيات بسياري از موجودات نابود خواهد شد. انسان و بسياري از حيوانات که در زندگي انسان کار برد دارند، تغذيه آنها هم از همان کشاورزي و زراعت است.
براي پختن غذاها آب جايگاه خاصي دارد، براي رفع تشنگي تشنگان، کل موجودات زنده، آب عامل بسيار موثري است.
براي درمان بعضي از دردها که بعضي از رواياتش خوانده شد و الان هم بسياري از اطباء براي درمان بعضي از دردهاي مفصلي به مردم سفارش ميکنند استخر بروند و بخصوص در استخر راه بروند و تجربه هم ثابت کرده است که اين ورزشهاي صحيح در آب استفاده داشته و رفع درد کرده است و درمان آور بوده است.
مسئله تبخير را قبلا عرض کردم، اگر تبخير نبود ابدا خيمه حيات برپا نميشد، اگر هم کامل انجام ميگرفت باز هم خيمه حيات سرنگون ميشد.
يک نگاهي هم به ترکيب آب بياندازيد که اين قدرت نمايي پروردگار مهربان عالم بيشتر برايمان روشن بشود. اين آب سيال روان ميعاني خنک، که ميليونها اثر در زندگي موجودات زنده بر آن مترتب است از چه ساخته شده است، مواد ساختماني آن چيست؟
اين يک مسئله ثابتي است و هنوز کسي در آن شک نکرده است و مسئله اي فوق آن نياورده است و تجزيهها هم ميگويد که آب يک ترکيب شيميايي است آب مرکب از دو گاز است اکسيژن که کمک به سوختن ميکند اگر نبود، هيچ گازي روشن نميشد و هيچ کوره آهنگري و کوره ذوب آهن و ساخت فولاد اصلا کار نميکرد.
اکسيژن که مشتعل ميکند و ميسوزاند و هيدروژن که ميسوزد يعني يک گازي است که اگر کبريت به آن بزنند خودش ميسوزد.
چه شگفت انگيز است که اين قدرت بي نهايت از دو گاز که يکي مشتعل ميکند و يکي ميسوزد آبي خنک و خوشگوار به وجود ميآورد تا چراغ حيات را در همه اموري که لازم است به حرکت بياورد.
يک مطلب جالبي را برايتان بگويم بسياري از بزرگان از قديميترين انسانها قبل از اسلامشان تا بعد از اسلام و از شخصيتهايي در اسلام مانند ابن سينا تا شخصيتهاي غير اسلامي مانند کارل دانشمند معروف فرانسوي و انيشتين دانشمند معروف آلماني که در آمريکا زندگي ميکرد همه اصرار بر اين معنا دارند که حقيقت چيزي بر بشر کشف نشده، تمام علومي که در اين عالم است نسبت به عناصر و اشياء و موجودات فقط بيان کننده طول و عرض و حجم و رنگ و آثارند.
اگر بپرسند اکسيژن ساختمانش چيست؟ ميگويند اتم است. اتم چيست؟ موجودي مرکب از دو هسته مثبت و منفي و الکترون، اينها بيان خصوصيات و اوصاف و طول و عرض است. اما حقيقتش چيست؟ اين را کسي نميداند.
ساختمان اکسيژن و هيدروژن از مولکولها و اتمهاي غير قابل رويت ساخته شده است. ساختمان اين دو عنصري که آب را تشکيل ميدهند، با محاسبه و اندازه گيري علمي، با دستگاههاي بسيار قوي ميشود به آن رسيد. قطر يک مولکول اکسيژن يعني يک اتم، چه مقدار قطر دارد كه برابر با يک ششصد و پنجاه ميليون سانتي متر است. اين را حتي نميتوانيم کاملا درك کنيم که طول يک سانتي متر را به يک ششصد پنجاه ميليون برابر کوچک کنيم، اين قطر يک ملکول اکسيژن ميشود. که اصلا تصور چنين ذرّهاي براي ما مشکل است، آن وقت براي اين که نشان بدهند خدا چه کرده است، ميفرمايند خداوند تمام ملکولهايي را که در يک ليوان آب يک ليتري است، اگر تمام ملکولها را رنگ قرمز بزنند که از آن بي رنگي در بيايند و رنگ بگيرند، سپس اين ليوان که تمام ملکولها و اتمهايش را قرمز رنگ کردند با همه آبهاي اقيانوسهاي زمين مخلوط بکنند و در هر کجاي کره زمين که ما يک بطري يک ليتري آب از مجموع اين اقيانوسها برداريم، در يک ليتر آب، هزار ملکول سرخ وجود دارد حالا تعداد اين ملکول و هيدروژن را چگونه ميشود حساب کرد، يعني بايد کل آبهاي اقيانوسها را يک ليتر يک ليتر برداريم تا کاملا خشک بشود و آن تعداد را تجزيه به 1000 ملکول بکنيم تا عدد بدست بيايد که يک ليوان آبي که ما ميخوريم چقدر ملكول در اين ليوان وجود دارد. وبعد اين آبي که ميخوريم با لوزالمعده، با معده، با پوست، با کبد، با غضروف، با استخوان، با روده کوچک، با روده بزرگ، با کليه، با جاهاي ديگر طحال با مثانه، هماهنگ است اين چقدر عجيب است.
(مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ)
خدا ميداند اين باراني که در تمام کشورها ميبارد هر يک ليترش چه اندازه ملکول در هيدروژن و اکسيژنش است که در اين باغها و گلستانها و زارعتها تأثير ميگذارد.
در هر صورت بايد اين آيه را کاملا با همه وجود قبول کنيم که (وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا) چون هر يک ملکول يک نعمت است و کجا ميشود شماره کرد و اين فقط براي آب است، ترکيبات گندم، به تنهايي از 16 عنصر ترکيب ميشود يک عنصرش آب است مقدار آبي که در گندم است و مقدار آبي که در هندوانه، در انگور، در سيب، اينها واقعا حيرت آور است و قابل درک نيست.
(فَأَخْرَجَ بِهِ) باء در آيه سببيت است، «لکم» لامش لام انتفاع است يعني بين تمام محصولات کشاورزي و آب رفاقت کامل است، به وسيله آب ما تمام ثمرات را بيرون ميآوريم از خاک که رزق آن به نفع شما باشد. حالا اگر به کتابهاي علمي مراجعه کنيد، کتابهايي که دربارة کشاورزي است يا مجلات، که چه فعل و انفعالاني در اين آب در اين خاک، در اين نور خورشيد و در اين هوا که ترکيبي که از اکسيژن و ازت است در اين چهار عنصر بوجود ميآيد که ميليونها شکل گل، دانه و ميوه و دانه نباتي بدست ميآيد.
عجيب اين است که تمام اين ميوهها براي بقاء، باز تخم را در خودشان ميسازند و اگر نميساختند زراعت و کشاورزي و باغداري خاتمه پيدا کرده بود. سيب اگر يک بار به وجود ميآمد ودر درون خودش دانه نميساخت به اذن خدا که دوباره آن را بکارند وقتي خشک شد. يا ديگر ميوه جات واقعا چه ميشد، اين ارتباط جهان با هم خيلي چيز عجيبي است.
خداوند همه چيز را آشتي داده است فقط اين انسانها با هم قهر هستند و آشتي نميکنند اگر يکي هم بخواهد آشتي کند اغلب ديگران حاضر به آشتي نيست حالا دورنماي ثمرات را نگاه بکنيد وقتي گرسنگي احساس ميشود. در حقيقت شكم اعلام ميکند اين گرسنگي نعمت است اين تشنگي نعمت است، چون اگر ما گرسنه و تشنه نشويم و خدا شكم ما را پر بکند و ما ميل به غذا و ميل به آب پيدا نکنيم چه بسا سراغش نرويم، يک گوشه بيافتيم و بميريم، خود اين گرسنگي فرياد الهي است. يک اعلام الهي است که حقيقت آن هم هنوز مشخص نيست که چي ميشود آدم گرسنه ميشود و خوابش ميبرد.
اين اعلام نيازمند به مواد غذايي و اعلام نداي الهي است واقعا، بهترين روايات در باب غذاها، به اندازه خوردن و دارو بودن غذاها در منابع ما ذکر شده است. که همه را هم در يك كتاب چاپ کردند مانند طب النبي، طب الصادق، طب الرضا، و منافع غذاها که يک بخش آن در توحيد مفضل است. يک بخشش هم در باب اطعمه و اشربه کتاب شريف وسائل و مستدرک و بحار مرحوم مجلسي آمده است. در آنجا به بصيرت ائمه و آگاهي ائمه و علم گسترده ائمه بيشتر پي ميبريم و در محکم کردن بنياد اعتقاديمان به اين صاحبان ولايت کليه الهيه، موثّر است.
از برخي جهات بدن ما شبيه به ماشين است که براي فعاليت و حرکت انرژي نياز دارد بخشهايي از بدن بايد گاه به گاه ترميم بشوند و بخشهايي بايد تجديد ساختمان بشوند. خيلي از سلولها زمان معيني دارند کارشان که تمام شد ميميرند. اين کبد است که دستگاه سلول سازي دارد و از عجايب است وقتي در يک ناحيه بدن، اين را ثابت کردند مثلا 1250 سلول ميميرد، دستگاه سلول سازي بدن 1250 سلول براي آن ناحيه ميسازد نه کمتر نه زيادتر. و اين سلول سازي هم از عجايب وجود موجودات است. يک استفادهاي كه ما در بخش اعتقاد از اين سلول سازي ميتوانيم داشته باشيم اين است كه ما ميوهها را از آن منبع حياتشان که درخت يا زمين است ميچنيم و درو ميکنيم، بخشي از آن را ميپزيم و تمام اين گوشت و لوبيا و نخود پخته ميشود، بعضيها ميوهها را هم پخته ميخورند. وقتي غذا پخته شد تازه در دهان ميگذارند و با آسياي دهان حسابي ميچرخند وقتي خورد کرد، ميبلعند که خود بلعيدن هم يکي از نعمتهاي پروردگار است. ماهيچههايي است که در دهان غذا را ميبلعد همه يكجا در معده هم نميافتد از لوله ي مري آرام در معده ميآيد، بعد معده يک آزمايشگاهي است تا حالا دانشمندان ثابت کردند يک ميليون کار انجام ميدهد. يک کار اين است که اگر در غذا يک استخوان بسيار ريزي يا يک ميخ ريز باشد و با لقمه فرو برود، اگر بخواهد در معده چرخ بزند، در هنگامي که معده ميخواهد غذا را هضم بکند به هر کجاي معده که برود خراش ميزند و زخم ميکند ايجاد خونريزي ميکند معده وقتي ميبيند يک شي ناباب وارد آن شده است، خيلي عجيب است اول به نوک اين استخوان تيز و ميخ اسيد شديدتر ميپاشد و از آن تيزي خارجش ميکند بعد از مواد غذايي يک لايه نرم روي آن ميکشد و بيرونش ميکند و به روده ميدهد و از روده هم ميرود تا خارج بشود.
اين يک کار معده است، حالا اين ميخي که ما ميبلعيم يا استخوان ماهي يا حيوان حلال گوشت ديگر خودمان که نميتوانيم دنبال آن برويم و آن را دربياوريم يا روي آن لايه نرم بکشيم.
معده بحثي دارد دررابطه با غذا و غذا در رابطه زراعت و زراعت در رابطه با باران و باران در رابطه با ابر و ابر در رابطه سطح دريا و سطح دريا در رابطه با خورشيد همه با همديگر در ارتباطند و عين دانه تسبيح در يک نخ به هم بسته شدهاند.
غذا، بعضي سلولهاي مرده را با عدد معين جبران و ترميم ميکند، يعني بريدگي را ترميم ميکند، مرده را تجديد ميکند، حالا که غذا هضم شد و تبديل به سلول زنده شد، يعني خدا مرده را در ما زنده ميکند و مثل ميليونها يا ميلياردها ماده مرده، دانههاي ريز مرده تبديل به سلول زنده ميشوند.
ديدها گر بينا بود هر روز و هر جا روز محشر است ، وقتي از اين مواد غذايي پخته شده و هضم شده سلول زنده درست ميکند که خود ترکيب سلول زنده از 63 عنصر واقع در جهان خلقت است، ديگر زنده کردن مرده کاري برايش ندارد.
غذاها از نظر ترکيب شيميايي با هم تفاوت دارند، ممکن است غذايي فاقد يک يا چند چيز مفيد باشد که بدن واقعا به آن نيازمند است روي اين حساب براي بدن سالم و براي تداوم سلامت نه فقط غذاي کافي و سير کننده لازم است بايد غذاهاي متنوع استفاده بشود. اين است که پيغمبر اسلام(ص)ميفرمايد: هر کسي چهل روز از گوشت حيوان حلال گوشت نخورد در گوشش اذان بگوئيد. حالا دانشمندان خارجي به آن رسيدند که هر غذايي تمام ويتامينهاي لازم براي بدن را ندارد، ويتامينها در همه غذاها تقسيم شده است بنابراين بايد از غذاهاي متنوع استفاده کرد.
بعد دانشمندان ميگويند شما در طول روز خيلي کار ميکنيد، راه ميرويد، نماز ميخوانيد، حرف ميزنيد، گريه ميکنيد و ميخنديد؛ اما شب وقتي که خوابيديد وضع کاملا آرامي داريد در اين موقع قلب، خون را که همان مواد غذايي تبديل شده است، به همه قسمتهاي بدن ميرساند، سينه در حال نفس کشيدن براي اينکه کار دستگاه تنفس را راحت کند بالا و پايين ميرود، اينها همه براي غذاست. ماهيچههاي دهان براي هضم ممکن است در فعاليت باشند وقتي شما خوابيد پس به ذخيره ثابتي از اين غذاها نياز دارد که شب شما در حال استراحتيد همه اين کارها را انجام بدهد منبع آن هم غذا است اين همان حرفي است كه خداوند فرموده (رِزْقًا لَّكُمْ) شب تا صبح بدن شما منفعت ميبرد و خون به همه بدن پخش ميشود و بالا و پايين ميرود، اين انرژي مانند موتور کار ميکند، و تمام اينها مربوط به همان (رِزْقًا لَّكُمْ) است. انرژي وقتي در بدن توليد ميشود از غذايي که خورديم با اکسيژن هوا ترکيب ميشود. هر انساني شبانه روز هفتصد ليتر اکسيژن مصرف ميکند، غذا نيرو ايجاد ميكند و با نفس کشيدن اکسيژن وارد بدن ميشود، انرژي با اکسيژن مخلوط ميشود. بدن ما تا حدي شبيه به ماشين بخار عمل ميکند که حالا هم کاربرد دارد.
نيروي بخار فقط مربوط به يک قرن قبل نيست. کشتيها با بخار حرکت ميکردند، کارخانههاي بافندگي را نيروي بخار ميچرخاند، کارخانههاي صنعتي را نيروي بخار ميچرخاند، قطار را نيروي بخار حرکت ميداد. از اين جهت بدن ما شبيه به نيروي بخار است. انرژي حرارتي لازم براي توليد بخار محرک موتور است. موتور هم هر چه بخواهد نيرو توليد ميکند. در بدن ما غذا با اکسيژن ميسوزد، تا انرژي لازم براي گرم نگاه داشتن بدن و قدرت حرکت را تامين بکند، انسان هميشه تقريبا طبيعي دوازده درجه حرارت بدني داريم، وقتي يک مقدار بالا برود گفته ميشود تب کرده است. پايين بيايد گفته ميشود سرما خورده است. ما حرارت لازمي را در يک عدد معيني لازم داريم چگونه يک بدن را نود يا صد سال پروردگار با اکسيژن و غذا مخلوط و ايجاد سوخت براي بدن آماده ميكند و در يک حرارت معيني نگه ميدارد مثلا با اين حرارت اميرالمومنين(ع) ميفرمايد: چه طوري است که چشم ما که پيه است اين تأثير را نميپذيرد.
بدن از تعداد بيشماري سلول ساخته شده، که اين از عجايب خلقت است که هر كه شماره کند سلولهاي بدنش را ميبيند سلولها هم باهم متفاوتند. اگر يک دقيقه هزار سلول را بشمارد سيصد هزار سال طول ميکشد تا آجرهاي ساختمان بدن که روزي از شير مادر و بعد هم از (رِزْقًا لَّكُمْ) ساخته شده بشمارد، هر سلولي به کار بدن شما کمک ميکند، غذاي هضم شده را ميگيرد و به صورت ماده زنده در ميآيد و ماده نمو ميکند، به اندازه معين که رسيد به اراده خداوند كامل دو تا ميشود.
آن دو تا سلول هم كامل چهار تا ميشوند. همينطور رشد ميکنند و تقسيم ميشوند. تا اين بدن، پنجاه سال، شصت سال، صد سال، سر پا بماند و کار و زندگي بکند.
(العظمة لله الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ) واقعا (لاموثر في الوجود إِلاَّ اللَّهُ)، واقعا (لا حولَ و لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ) حقيقت که بايد انداد براي خدا قرار داده نشود.
اين همه سخن براي اين است که او عبادت بشود و در مقابلش کسي معبودي را جاهلانه پرستش نكند. (إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ)