جلسه 113
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمة المعصومین علیهم السلام.
در اين بخش (رِزْقًا لَّكُمْ) تقريباً بحثها علمي است که در مهمترين کتابها آورده شده است. تحقيقات نشان دهنده عظمت کار خداوند و محبت حضرت حق به انسان است. و هماهنگي است که او بين «رزقا» و «لکم» که انسانها باشند برقرار کرده است. مواد غذايي در بدن کارهاي فراواني را انجام ميدهند از جمله مسئله ترميم است. البته غذا يک سفر شگفت انگيزي را هم در بيرون طي ميکند و هم يک سفر حيرت آوري در بدن طي ميکند تا به مرحله ترميم برساند.
يک استخواني که از وسط ميشکند، طبيب دو استخوان از هم جدا را با دقت عمل در کنار همديگر قرار ميدهد و پا را قالب ميگيرد. يا خود استخوان را با پلاتين قالب ميگيرد او ديگر کاري از دستش بر نميآيد او فقط توانسته پا را بشکافد دست را بشکافد دو استخوان را آشکار کند و اين دو استخوان را به هم ديگر وصل بکند و قالب گيري بکند که تکان نخورد و بعد رزق الله به اراده حضرت حق شروع به ترميم کردن ميكند و سلول تازه ميسازد، اين شکاف پر شود و دو تا استخوان به هم ديگر وصل بشود.
اين کار پروردگار است اراده حضرت حق است که البته وجود مبارک حضرت حق هم با علل و ابزار و اسباب قدرتش را به جريان مياندازد.
مثل همين الان که انسان در همه عالم اگر بخواهد بدون ابزار انجام بدهد مثل شروع خلقت که ابزاري نبوده و وسايلي نبوده عناصري ثابت در جهان نبوده به وجود ميآورد. يا اگر بخواهد مولودي را بدون پدر بدنيا بياورد، بدنيا ميآورد مثل مسيح، اگر بخواهد آتش که علت براي سوختن است نسوزاند، دستور ميدهد و نميسوزاند مثل ابراهيم. معده حيواني که کارش هضم کردن است نهي ميکند که يونس را هضم بکند. «فانک فعال لما تشاء» اين عقيده شيعه است که از اهل بيت گرفته شده است.
اما يهود و برخي از طوايف اهل سنت هم بر خلاف ما حرف ميزنند، يهود که ميگويند (يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) دست قدرت خدا بسته است. همين کارهايي که کرده است همين است خارج از اين چهار چوب کاري نميتواند انجام بدهد.
به عبارت روشن تر ميخواهند بگويند، خداوند در چهار چوب تمام قوانين و نظاماتي که بر جهان حاکم کرده است حبس است نميتواند بدون اين قوانين و نظامات کاري بکند، حتما اگر فرزندي ميخواهد بدنيا بيايد بايد با دو سلول يک نر و يک ماده باشد. لذا يهوديها و حتي مسيحيها حكايت مريم را هم بعدا قبول نکردند و گفتند:
يک جواني به نام يوسف بوده شغل او هم نجاري بوده است و مريم با او ازدواج کرده و عيسي از اين زن و شوهر بدنيا آمده، اما پروردگار در قرآن رد ميکند. (إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ) مثل آدم که پدر و مادر نداشت ما خلقش کرديم. عيسي هم نداشت و ما او را آفريديم و او «فعال لما يشاء» است.
چنين نيست که اين نظام، پروردگار عالم را در خودش حبس کرده باشد. در هر صورت علل ترميم استخوان همين مواد غذايي و (رزقا لکم)است. که ابزارها و اسباب خدا در ترميم استخوان است.
لذا در مناجات خمس عشر وجود مبارک امام زين العابدين(ع) به پيشگاه پروردگار عرض ميكند: «يا جابر العظم الکسير» اي جبران کننده استخوان شکسته، كه حضرت حق بوسيله توليد سلول جبران ميکند. سلول از کجا توليد ميشود؟ از مواد غذايي، مواد غذايي از کجا ميآيد؟ از زمين باران و خورشيد و هوا، باران از کجا ميآيد، از ابر، ابر از کجا ميآيد، با تبخير آب، آب چگونه تبخير ميشود؟ با خورشيد، خورشيد چگونه كار انجام ميدهد به ارادة الله.
سعدي اينجا يک رباعي بسيار زيبا و پر معنايي دارد:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند تا تو ناني به کف آري و به غفلت نخوري
همـه از بهـر تـو سـرگشتـه و فـرمانبـردار شـرط انصـاف نباشـد که تو فرمان نبري
که تو اهل (فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا) نباشي و تو اهل (اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ) باشي. نتيجه مطالب گذشته در سه بخش قابل خلاصه است:
1ـ غذا، اين رزق الهي انرژي لازم براي انجام کارهاي بدن فراهم ميکند، اين (رِزْقًا لَّكُمْ) مواد لازم را براي رشد و نمو توليد ميکند و در مرحله بعد مواد مورد نياز را براي ترميم يا تعويض بخشهاي آسيب ديده به عهده دارد.
در اينجا دانشمندان ميگويند که ما هر روز و هر شب غذا ميخوريم، غذاي ما هم متنوع است، اما ترکيب اين مواد گوناگون شبيه به همديگر نيست. پروردگار مهربان هر کدام را با ترکيب خاصي قرار داده است که با يک نوع غذا خوردن تامين نميکند. نيازهاي بدن را به ناچار بشر بايد از (من الثمرات) يعني از همه محصولات پروردگار عالم براي سلامت بدن، ترميم بدن نمو بدن کار بدن استفاده بکند.
خداوند متعال در قرآن کريم، وقتي مسئله شيردهي مادران را مطرح ميکند ميفرمايد: (حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ) ، که حمل و شير او 30 ماه ميشود، حداقل دورة حمل شش ماه است.
اين که بعضي ايراد ميگيرند: طفل شش ماهه نارس است. اشکالي ندارد خيلي از بچهها شش ماهه به دنيا ميآيند و حداکثر هم نه ماه است که بايد شير و حمل روي هم ديگر سي ماه بشود. اما شير خوراكي واحدي است که انواع ويتامينهاي مورد نياز انسان را دارد و آن (المَنَّ وَالسَّلْوَي) که براي بني اسرائيل ميفرستاد ناقص نبود بلکه غذاي کاملي است. يعني (المَنَّ وَالسَّلْوَي) که خدا به آنها ميداد يک نوع غذا بود كه تمام ويتامينها را هم داشت. اما آنان گفت ما تنوع ميخواهيم ما سير و عدس و پياز ميخواهيم. خداوند فرمود: ما که با منّ و سلوي همه نيازهاي شما را تامين ميکرديم. لازم نيست با بيل و کلنگ برداريد هر گونه طعامي که ميخواهيد بکاريد و بخوريد اين غذا مانند شير مادر برايشان بود يعني تمام ويتامينها را داشت يعني درونش متنوع و گوناگون بود. آنان غذاها را به شش بخش تقسيم کردند همه اينها کار خدا است که آنان کشف کردهاند.
كه نشاستهها، چربيها، پروئينها، مواد معدني، ويتامنها و آب است. بيشترين گلوسيدها را مواد نشاستهاي و قندي تشکيل ميدهند. گلوسيدها يا به عبارت ديگر هيدروکربنها از کربن و هيدروژن و اكسيژن تشكيل ميشوند، هيدر يعني آب، کربن يعني کربن، گلوسيدها از سه عنصر کربن و هيدروژن و اکسيژن تشکيل شدهاند و به عنوان منبع انرژي در بدن به کار ميروند. اينها انرژي حرارتي لازم را براي درجه معين حرارت بدن توليد ميکنند و بدن را هم به انجام کار قادر ميکنند. گلوسيدها در بدن به نظر اينها نظير ذغال سنگ در درون کوره در کارخانه است، اينها در بدن، مواد قابل احتراق هستند که واقعا بدن را سر پا نگه ميدارند.
در روايات سيب خيلي هم سفارش شده است و روايت نقل هم ميکنند که ميوه حضرت سيد الشهدا است در کتاب برهان جلد سوم در ذيل آيه 69 نقل ميکند بسيار روايت جالبي است يک بخشش اين است که پروردگارعالم از ظهور نور، اوليه حضرت سيد الشهدا، بهشت و حورالعين را آفريد. دانشمندان که زير بناي عالم هستي را ميگويند اتم است از اول هم يک اتم بوده است بعد هم تکثير شده و تبديل به آن دخان و دود شده که در قرآن مطرح است.
در خطبه اول نهج البلاغه اميرالمومنين فرمود: دخان چند دوره به صورت عالم هستي در آمد. که اتم را اگر بشکنند جرقه از آن بيرون ميزند، همين اکسيژن يا هيدروژن که هر کدام داراي يک يا دو اتم هستند هم ميسوزند هم ميافروزند. اما روايات بسيار است.
از وجود مبارک رسول خدا نقل است که «اول ما خلق الله نوري» و پيغمبر(ص) ميفرمايد: اين نور را خدا با شكافتن چه را خلق کرد، نور علي را شکافت، نور زهرا را شکافت، نور حسن را شکافت، و نور حسين را شکافت از نور ابي عبيدالله يعني از آن جرم نوري بهشت و حورالعين را آفريد. از جرم نوري حضرت زهرا آسمانها و زمين آفريد.
يک بحث علمي زيبايي دارد که اين روايت را ميتوانيم کنار آنها بگذاريم و نتيجه بگيريم که سيب، موز، باقلاي خشک، خرما، آرد جو، که غذاي انبياء و مخصوصا اميرالمومنين بوده است. بادام زميني، کشمش، برنج، شکر غذاهايي هستند که گلوسيدشان فراوان است و ترکيباشان هم هيدروژن و اکسيژن و کربن است.
اما چربيها مثل گلوسيدها يعني شيريني و نشاسته دار از سه عنصر کربن و هيدروژن و اکسيژن ترکيب شدهاند اختلافشان با گلوسيدها در اين است که مقدار عناصر سه گانه در اينها خيلي کم و زياد است مثل آنها نيست.
چربيها بهترين غذاهاي انرژي زا هستند که توليد انرژي اين چربيها در بدن دو برابر انرژي حاصل از دو برابر انرژي مقدار گلوسيد است اين هم از عجايب واقعا در وجود ماست، پروردگار مهربان چه کرده است ماهيچه گاو، گوشت گاو، کره، پنير، روغن ماهي، روغن زيتون که مورد قبول حضرت حق است. بادام زميني که جزء ثمرات (رِزْقًا لَّكُمْ) است، چربيهايشان فراوان است.
اما پروتئينها که از مواد مخلوط تشکيل شده است و عناصر غير از هيدروژن و اکسيژن و کربن هم دارند. ازت هم از مواد ترکيبي پروتئينها و در اينها کمي هم گوگرد به صورت طبيعي نه بصورت فعلي گوگرد و فسفر و آهن هم وجود دارد، ازت مهمترين عنصر يک ماده پروتئيني است و براي ساخت بافتهاي جديد خيلي لازم است و فقط در مواد پروتئيني موجود است و جزء مواد اصلي بدن گياهان و موجودات زنده است.
لوبياي خشک، ماهيچه گاو، نان، پنير، ماهي، بادام زميني پروتئين زيادي دارند. تغذيه ناکافي و بهره نگرفتن از آنچه روزي انسان شده، با رعايت نكردن دستور آيه ( وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ) خطرات زيادي را ايجاد ميکند. از جمله اين دردها خونريزي لثه، فاسد شدن دندان، رويش موهاي خشن، سست شدن ماهيجههاي بدن، کم وزني، زردي پوست، سوزش زبان، سرماخوردن محروميت از انرژي که مقاومت ايجاد ميکند، کم اشتهايي، فکرهاي بي ربط، غصه زياد، کج خلقي، تند خويي، مشکل پسندي، بد خوابي است.
تمام مسائل رواني را هم خداوند در درون غذاها قرار داده است، درمانها را هم در غذاها قرار داده است. طب النبي، طب الصادق، طب الرضا نقش غذاها را در سلامت بيان كرده است. خيلي عجيب است اينجا حكمت بعضي از محرمات را ميفرمايد. اينکه ميگويند گوشت خوک، کرم تريشين دارد خوردن آن حرام است ضرر دارد، غربيها گفتند خيلي خوب ما کارخانههايي را ساختيم که گوشت مار، گوشت ميمون، گوشت قورباغه، گوشت خرچنگ، و گوشت سگ را آماده خوردن ميكند. بخصوص چينيها که ميگويند ما در هوا هر چه هست ميخوريم غير از هواپيما، در درياها هر چه هست ميخوريم غير از کشتي، در زمين هر چه هست ميخوريم غير از قطار و ماشين. اروپاييها و ژاپنيها هر چه گوشت در عالم است ميخوردند.
در دوبي از يک خياباني رد ميشدم در سوپرمارکت بزرگي روي شيشه خنزير نوشته شده بود. پرسيدم اين خوک حلال چيست؟ گفتند: بچه خوک پرورش ميدهند و نميگذارند هر چيز نجسي را بخورد و به آن غذاي پاک ميدهند و به آن خوک حلال ميگويند.
ميگويند ما گوشت خوک را در کارخانهها ميبريم و کرمهاي ميان گوشت را با اندازه اي از حرارت نابود ميکنيم ضررش را ميگيرم. حالا شما ميکروبش را ميگيريد آثار رواني آن را چه کار ميکنيد، ميدانيد که غذاها آثار رواني دارند آثار رواني غذاهاي حرام را چه کار ميکنيد.
اين است که وقتي به امام صادق(ع) ميگويند: چرا خدا بعضي از مواد را حرام کرده است؟ ميفرمايند: چون هماهنگي براي بدنتان ندارد، آنها را براي اين بدن نساختند.
ما يک حرام ذاتي داريم مثل ميته و خون و يک حرام عرضي داريم. اينکه قرآن مجيد ميفرمايد يک نفر مانند عموي يتيم يا وصي يتيم، مال يتيم را ميخورد فرض کنيد يتيم يک باغي دارد، سيب که ذاتا حرام نيست، ولي چون مال يتيم و ظالمانه برده شده است، خوردن مال يتيمي که حلال است بر خورنده حرام است.
يعني مواد حلال بر خورنده حرام است، در حقيقت اين حرمت به خاطر اين است که اين عرضي بر اين مال است. و همين هم آثاري دارد، تاريکي دل ميآورد.
قرآن مجيد صريحاً ميفرمايد: اين جور حرامها که عرضي حرام هستند نه ذاتا وقتي که ميخوريد در حقيقت آتش ميخوريد: (إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا)، ممکن است که عوارض رواني آن حرامهاي ذاتي را نداشته باشد اما بالاخره بي عارضه نيست. حتي يک روايتي را مرحوم كليني نقل ميکنند که «كسبُ الحرام يبين في الذريّة» ، حرام آثارش را در نسل بعد نشان ميدهد. دانشمندان آلمان نوشتهاند: آناني که مشروبات الکي ميخورند، اينها تا هفت نسل آينده تاثير منفي دارد. ولي حالا اين روايت حدودي را معلوم نميکند.
ميکروب آثار بدني دارد ولي آثار رواني را که نميشود در کارخانه از بين برد.
قديم ميگفتند گوشت خوک انسان را بي غيرت ميکند اتفاقا راست هم ميگفتند: چون آنهايي که در اروپا و آمريکا گوشت خوک خوردند زنانشان هم نيمه عريان هستند با مردم مخلوط ميشوند دست ميدهند و روبوسي ميکنند و هيچ مشکلي برايشان ندارد چون آثار رواني را نميتوانند از بين ببرند.
مقداري از ويتامينها را برايتان ميشمارم که عظمت خدا برايتان معلوم بشود.
ويتامين A در روغن ماهي، سبزيجات، شير، تخم مرغ، کره قرار داده است.
ويتامين B1، در تخم مرغ، ميوه جات گوشت باقلا، نخود غلات و سبزيجات موجود است. اينها هر کدام يک گوشهاي از نياز بدن را تامين ميکنند، گوش و چشم.
ويتامين B2 در موادي که ويتامين B1 به اضافه شير و پنير موجود است ويتامين B بدون شماره يک ويتامين مخلوطي است که در شير و موز و سبزيجات به مقدار فراوان موجود است.
ويتامين C که براي سرما خوردگي و جلوگيري خيلي خوب است در ليمو خشک، ميوه جات، مرکبات، گوجه فرنگي، توت فرنگي، سبزي و کلم موجود است.
ويتامينD در روغن ماهي و شير زياد است.
ويتامين E در سبزي گوشت و تخم مرغ و همه غلات است.
ويتامين K در بيشتر خوارکيها هست همه اين ويتامينها به ترتيب به رشد و نمو و مقاومت بدن در برابر ميکروبها، يعني نيروي ارتشي تشکيل ميدهند در بدن موثرند به اشتها و نيروي هاضمه کمک ميکنند تأمين سلامت سلسله اعصاب و رشد را بر عهده دارند.
سلامت پوست، رشد استخوانها، در آمدن دندانهاي كودك، داندانهاي شيري و دائم، و استحکام لثه و عدم انعقاد خون که مورث سکته است، همه از برکت ويتامينها است.
حالا غير حضرت حق چه کسي دخالت در ساختمان ثمرات و ويتامينها دارد. درساختمان رنگهايشان دارد، ساختمان مزه هايشان دارد. چقدر نامردي است که شش ميليارد جمعيت بجز اندكي سر سفره خدا روز و شب استفاده بکنند و بت بسازند و بت بپرستند و يار ظالمان بشوند (و رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ) حرف موسي بن عمران است كه در قرآن ميفرمايد: (فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِين ) چطور ميشود من نمک تو را بخورم قدرت بگيرم و غذاها و ثمرات در بدن انرژي به من بدهد و من اينها را به ستم کاران در راه ستمشان کمک کنم. از خلاقيت و رزاقيت حق چشم بپوشم و از عبادت چشم بپوشم و بت بسازم و بت پرستي بکنم.
عجيب اينکه پايان آيه ميفرمايد: (و أَنتُمْ تَعْلَمُونَ)، يک مقدار که فکر کنيد ميفهميد راهتان انحرافي است، فکرتان انحرافي است، بتهاي شما خيالي و باطل است، معبودهايتان باطلند (فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ) بحث در آيه تمام است.