
على بن مهزیار و دیدن یار
- تاریخ انتشار: 11 اسفند 1387
- تعداد بازدید: 365
على بن مهزیار مىگوید: وقتى بالاى عقبه طائف رسیدم تا نمایندهاى که از طرف امام عصر دنبال من آمده بود، مرا خدمت ایشان ببرد، وقتى جاى حضرت را نشان داد، گفت که این خیمهاى که وسط صحراست، مرکز زندگى ایشان است.
بعد رو به سوى من کرد و گفت: این جا جاى پرهیزکاران است، هر چشمى را راه نمىدهند، هر نفسى را راه نمىدهند، خودشان هم که ظاهر مىشوند، تمام نفوس خبیثه را از بین مىبرند، دنیا پر از عدل و داد مىشود تا لایق دیدن ایشان باشد.
وقتى ایشان ظاهر مىشود، با بودن ایشان دیگر ظلم و جورى نیست. الان چشم ایشان را دور دیدهاند که ظلم به طور مارپیچى در دنیا حرکت مىکند به گونهاى که من مىتوانم ظالم باشم یا مىتوانم ظلم کنم، ولى وقتى ایشان بیایند، خدا به دست ایشان و یارانشان تمام جهان را پاک مىکند.
امام باقر علیه السلام مىفرمایند: زمانى که ایشان بیاید، عرب با آن آتش شهوتش در زمان ایشان بسیار آرام مىشود.
امام باقر علیه السلام مىفرماید: اگر زیباترین دختر با روى باز از بازار بغداد شترى را بار کند، یک طرف طلا و یک طرف نقره و این دختر زیبا با پاى پیاده تا شام پشت سر شتر برود، یک دور بین، بین این عربها بگردد نه چشمى پیدا مىشود که او را نظر کند و نه دستى که به مالش دست بزند. این قدر دنیا پاک مىشود.
به دست او و 313 تن از یاران اولیّه او که یک عرب هم بین آنها نیست و تمام آنها ایرانى هستند، چون ایران همیشه سعى کرده بهترین بندگان را براى خدا داشته باشد، بهترین فقیه را داشته باشد، بهترین مفسّر قرآن را داشته باشد، بهترین عارف را داشته باشد، عالىترین اولیاى خدا را داشته باشد، شما به هر برنامه مثبتى که روى بیاورید، شاهکار انسانى آن برنامه مثبت ایرانى است. نباید دچار غرور شود، چون هر چه دارد از خدا دارد نه از خودش، کسى به خودش نبندد که چون ایرانى هستم، چنین هستم، این تعصّب ایرانیّت او، به قول خارجىها، گرایش به ناسیونالیزمى کافرانه است، بلکه فقط باید بگوید: «هَذَا مِن فَضْلِ رَبَّى»4 ؛ آن چه دارم مال مولایم است نه مال خودم.