جلسه 120
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمة المعصومین علیهم السلام.
نکته بسيار مهمي از دو آيۀ مورد بحث آيۀ بيست و سه و بيست و چهار سورة بقره باقي ماند که لازم است گفته بشود و آن نکته اين است:
خداوند به مشرکين خطاب ميکنند که خطاب نصيحتي است، خطاب رحمت است، خطاب لطف است. که مثل يک سوره از قرآن کريم را نميتوانيد بياوريد و اين عدم قدرتتان تا قيامت ادامه دارد و نتيجهاش براي شما اين باشد (فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي وَقُودُهَا النَّاس) از آتشي که آتش گيرهاش خود انسان است، خودتان را حفظ کنيد.
اين وقودها الناس خيلي مسئله مهمي است که در حقيقت ميخواهد بگويد مايه آتش دوزخ هيزم و نفت و بنزين و گاز و عوامل اين چنيني نيست، هيزم خود مردم هستند.
اين خود مردمند يعني چه؟ اين جمله در قرآن کريم خيلي تکرار شده است و شبيه اين جمله که در پايان بسياري از آيات آمده (هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُون) آيا کيفر و جزاي شما غير از اعمال خود شما است. اين جمله زياد در قرآن تکرار شده است که پاداش و کيفر در قيامت خود عمل ماست نه چيز ديگري، عمل هم که خود انسان است يعني اين انسان است که خودش را هزينه ميکند و نيرو و انرژي خود را هدر ميدهد و آن انرژي را به صورت عمل بيرون ميدهد.
در آيۀ بعد آيۀ بيست و پنجم بقره مفصل ميبينيم که اين عمل در عرصه گاه آفرينش نابود نميشود ماندني است و براي اينکه قدرت پروردگار را در حفظ اين اعمال ببينيد که نظام جهان هستي را چگونه بر پا کرده است؛ وقتي عمل صادر ميشود. اگر آدم آن انرژي كه خرج عمل ميشود، نماز ميشود، حج ميشود، انفاق ميشود، زنا ميشود، دروغ ميشود. اين در اين نظام هستي ماندني است و وقتي هم که ميماند طول زمان اثر در آن نميگذارد که يا کمش بکند يا نابودش بکند.
در سورۀ مبارکه حجرات ميفرمايد: (أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول) خدا و رسول را اطاعت کنيد و در سورههاي ديگر ميفرمايد: (أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول) اما در سورة حجرات ميگويد: (ان تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَه) شما اگر خدا را اطاعت کنيد؛ يعني عمل الهي را وارد ميدان جهاد بکنيد (لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئا) ماندن عمل يا طول زمان عمل شما را نميکاهد. خوب وقتي کم نشد ماندني است و بقاء دارد الا اينکه اراده وجود مقدس او بر اين تعلق گرفته که آن ماندني را از باب رحمت و محبتش اضافه بکند.
در سوره شوري ميفرمايد: (مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في حَرْثِه) يعني همان عمل را من رشد ميدهم. اين کارهايي که براي عمل انجام ميگيرد فرداي قيامت خود اعمال که کم نشده و گم هم نشده است فقط جنبه خدايي اضافه شده بهشت خود عمل ميشود و غير خدايي نه بقاء داشته آتش همان عمل ميشود يعني روز قيامت در آيۀ بعد بيست و پنجم مطرح است وقتي اهل ايمان و عمل صالح وارد بهشت ميشوند مجموع نعمتها را که ميبينند يک مرتبه از شادي و خوشحالي فرياد ميزنند و خبر از يک حقيقت ميدهند (هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْل) همۀ اينهايي که ما در بهشت ميبينيم پيش از اين يعني وقتي در دنيا بوديم به ما عنايت شده بود يعني اين کاخها اين حور العينها، اين درختها، اين ميوهها، اين چشمۀ با عظمت که با صيغه نکره در اول سوره انسان آمده است: (عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ) اينها همان عقايد ما و اعمال ما و اخلاق حسنۀ ماست.
جهنم هم همين طور وقتي که پرده کنار برود از تمام اعضاء و جوارح انسان و مجموعه انسانهاي مجرم آتش شعله ميکشد و ميبينند که آتش قبلاً به صورت ديگر زنا بوده است. اين آتش قبلاً همان دروغ و همان ظلم و همان قتل نفس بوده است. چيز جدايي از وجود انسان نيست.
اين را پروردگار هزار و پانصد سال پيش هشدار داد که دوزخ خودتان هستيد و به صورت عذاب فيزيکي است. نه مطالبي كه دشمنان گفتند به خاطر اينکه قرآن را نفهميدند که گفتند:
دوزخ عذاب روحاني است و بهشت پاداش روحاني است فيزيکي نيست. نه حالا برويم يک درختي شبيه درختهاي دنيا يا سيب و گلابي شبيه آنها ميبينيم. يا حورالعين شبيه زنهاي زيبا ميبينيم نه اينها همه روحاني است و کاري به جسم ندارد.
رواياتي كه درباره دوزخ ميگويد وصف جهنمي است که آن جهنم همان اعمال خود انسان است يعني دوزخي را وصف ميکند که اعمال خود انسان است و آراء و روحيات و خلقيات خود انسان است.
اتفاقاً در روايات نکات خيلي جالبي وجود دارد که آنها را بايد در باب روانشناسي اسلامي آدم دنبال کند. مثلاً روانشناسان يا علماي اخلاق بيرون از مدار دين يک سلسله زشتيهاي خلقي را مطرح کردند ولي رسول خدا(ص) و ائمه طاهرين (عليهمالسلام) کامل آن را فرمودند: «ان الحسد يأکل الايمان کما تأکل النار الحطب» حضرت حسد را به آتش مثال زده است يعني حسد، آتش خورنده است. حالا حسد در دنيا ايمان را ميخورد و در قيامت خود آدم را لقمه ميکند ولي آدم از بين نميرود.
در باب خشمهاي غير شرعي که خيليها هم گرفتارش هستند. شخصي خانه رفته ميبيند بعد سي سال که خانم و چقدر زحمت کشيده يک مقدار برنج خمير شده است او هم عاشق برنج دانهاي است يا غذا هر روز ساعت يک حاضر بوده ولي حاضر نشده يا گوشتش دير پخته يا سيب زمينياش نپخته او لحظه به لحظه به ساعت نگاه ميکند از کوره در ميرود و فحش به همسرش ميدهد و بيست تا ناسزا هم به خودش ميدهد. دربارة چنين عصبانيتهايي پيغمبر ميفرمايد: «جمرة من النار» جرقههاي آتش دوزخ است که در دنيا به صورت غضب خودش را نشان داده است. خوب است انسان از شكم آزاد باشد خيلي هم آدم مقيد باشد.
به هر صورت برگرديم به اصل مسئله که در روايات ما عجيب دقيق بيان شده است زشتيها را به صورت آتش و خوبيها به صورت بهشت ببينيد اين روايت که در جلد اول کافي يا بحارالأنوار باشد كه مجلس ذکر يعني علم، همين که هر روز خدا توفيق داده كه چند تا جلسه شرکت ميکنيم يا بعضيها هم درس ميدهيم يا مباحثه ميکنيم يا درس ميخوانيم.
مجلس ذکر يا مجلس علم «روضة من رياض الجنة» يعني همين الان اگر پرده را کنار بزنند خودمان را در بهشت ميبينيم.
همين روايت «روضة من رياض الجنة» اين حرف قرآن است که اگر ماه محرم در تبليغ اين مسئله مهم قرآني با روايات آن در مردم جا بيندازيد برايشان از قرآن ثابت كنيد که جهنم عملت است، بهشت هم عملت است يک مقدار مواظبت بيشتري به نظرم در اعمالشان انجام بدهند.
کتابي مرحوم فيض دارند دوجلد است حدود دو هزار صفحه است در جلد دوم در بخش آخر نمونۀ اين روايات را ميتوانيد ببينيد در بحارالأنوار هم در باب حشر و صراط و نار از جلد ششم به بعد تا حدود جلد هشتم نهم ميتوانيد ببينيد. نمونۀ از عذابهاي حق را در جلد هشتم المحجه البيضاء هم ميتوانيد ببينيد در اين زمينه اهل تسنن هم روايات خوبي نقل کردند. اما اين روايتي که من نقل ميکنم هم صدوق از حضرت صادق(ع) نقل ميكند كه روايت مسند است و همين روايت را مرحوم فيض در علم اليقين جلد دوم صفحه هزار و سي و دو نقل کردند که اين روايات را در مردم بازگو كنيد خيلي خوب است مردم يک مقدار بايد با عذاب خدا و بيان عذابها آشنا شوند.
يک گويندهاي در ماه رمضان گفت من ميخواهم نعمتهاي بهشت را به شما بگويم از اول قرآن تا آخر هر چه خدا درباره نعمتهاي بهشت دارد من برايتان توضيح ميدهم شب بيست و هفتم يک جواني علاقه پيدا كرد كه به مسجد بيايد. گفت: آقا خسته شديم يک مقدار از جهنم بگو. گوينده گفت: نه من تا عيد فطر از بهشت ميگويم چون چيزهايي را كه ميگويم نميبينيد. جهنم که خودمان ميرويم ميبينيم اين گفتن ندارد چيزهايي را بگوييم که نميبينيم.
شيخ صدوق كه نزديک به عصر غيبت با پدرش که در قم بود امام عسگري(ع)هنوز زنده بودند نقل ميكند: رسول خدا يک روز نشسته بودند جبرئيل با محضرشان آمدند در حالي که جبرئيل به غم و حزن بود پيغمبر فرمودند علتش چيست که تو امروز شاد و سرخوش نيستي؟ عرض کرد: چرا من غمناک نباشم در حالي که همين امروز روزي بوده است دمهاي دوزخ را در جهنم نصب کردم.
پيغمبر از او پرسيد: دمهاي دوزخ چيست؟ جبرئيل آثار دمها را گفت شايد بعضيهايتان ديده باشيد قديم در همه محلهها چهار يا پنج تا مغازه مس سفيد ميکردند يک کورهاي که از پوست گوسفند بود وقتي كه چيزي را درست ميکردند يك باد به آن ميدميدند كه به آن کوره ميخورد.
حالا دمهاي دوزخ را ما که نميدانيم چيست با اين دمها به اصطلاح دم ميزدند. جبرئيل ميفرمايد: خدا به آتش فرمان داد که تحت تأثير اين دمها بر افروخته بشود هزار سال برافروخته ميشود تا قرمز رنگ ميشود سپس فرمان ديگر خدا هزار سال ديگر برافروخته ميشود تا رنگ سفيد بگيرد سپس فرمان سوم خدا هزار سال برافروخته ميشود رنگ سياه ميشود و آن آتش سياه شده ديگر روشنايي ندارد يعني جهنم گرفتار يک باد و رنگ سياه و يک حرارت فوق العادهاي است و عذابهاي ديگر هم در اين آتش هست حلقههاي زنجيري است که هفتاد ذراع است يعني از نوک انگشت يعني در حدي است که همۀ بدن را با آن ببندند (همه تفسير نار است) که اگر يک حلقه از اين زنجير را به اهل دنيا بدهند، دنيا از اين حرارت آب ميشود. مخالفت با پروردگار با زحمات صد و بيست و چهار هزار پيغمبر و دوازده امام و عقل و فطرت همين است. ديگر وقتي تبديل به آتش ميشود و زنجيروار ميشود. يک حلقه عذاب دوزخ كه در قرآن مجيد ميفرمايد زقوم است و در سورۀ واقعه ميفرمايد: (مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ) که شبيه آشاميدني است به پيغمبر گفت اگر يک قطره از آن زقوم را در هر آشاميدنيهاي مردم دنيا بريزند همه از خوردنش و بوي بد وتعفنش ميميرند.
اما روايت ديگر در تفسير کشف الاسرار اين روايت ديگر قدسي است «و عزّتي لو قطرت منها في بحور الدنيا لاجمدت کل بحر و لهدت کل جبل و لتشقت الارضون السبع من حرها» که اين جار و مجرور متعلق به سه تا فعل است «قطرت» «تشققت» «هدت»
ميفرمايد: به عزتم قسم اگر قطرهاي از قطرۀ زقوم را در همه درياهاي دنيا بريزم تمامش درياها خشک ميشوند و اگر به کوه بزنم تمام کوهها فرو ميريزند و اگر به زمينهاي هفت گانه برسد از شدت حرارتش آب شوند. زمينهاي هفت گانه که يک بار به عنوان هفت گانه آمده بقيۀ آيات زمين را مفرد آورده است حالا اين طبقات هفت گانه که يک بار در قرآن عدد هفت را در سوره تغابن آورده مفسرين ميگويند: هفت طبقه خود زمين است يا از زمينهايي است که شش تاي آن را ما نميشناسيم نميدانيم کجاي عالم قرار دارد در هر صورت ميخواهد مردم را از بيان شدت عذاب و دوزخ و جهنم روز قيامت بترساند. اين روايت هم در علم اليقين جلد دو، صفحه هزار و سي و چهار است.
پيغمبر ميفرمايد: «لو کان في هذا المسجد» اشاره به مسجد خودش كرده «مائة الف او يزيدون» اگر در مسجد من که زمان خودشان، من جغرافياي مسجد را نگاه ميکردم در کتابهاي مربوطه زمان رسول خدا مسجدي را که ايشان ساختند هزار و دويست متر بوده است و بعداً حاکمان بني اميه به وسيله فرماندارانشان به مسجد اضافه کردند تا دولت عثماني که آنها به مسجد اضافه کردند تا به دولت عربستان رسيد و آنها الان به مسجد خيلي اضافه کردند بدون اينکه بيچارهها ثوابي گيرشان بيايد (ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّه)
عجيب اين است که پيغمبر اکرم قبله نما نداشتند مهندس هم نداشتند که بين مدينه و مکه اينقدر کوه و تپه فاصله است که خيلي زياد است اما وقتي وارد مدينه شدند و اين مسجد را بنا کردند با انگشت مبارکشان فرمودند اين طرفي نماز بخوانيد. طول و عرض جغرافيايي در زمان پيغمبر که دانشمندان جغرافيايي محاسبه کردند با درجه و طول و عرض الان شش هفت درجه تفاوت دارد و عجيب اين است محراب مسجد النبي با طول و عرض جغرافيايي الان زمين، يك ميليمتر کم و زياد نيست.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ كَانَ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ مِائَةُ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ» صد هزار يا بالاي صد هزار نشسته باشند «ثم تنفس رجل من اهل النار» خدا يك جهنمي را بياورد اينجا فقط شروع به نفس كشيدن کند «فَأَصَابَهُمْ نَفَسُهُ» نفس اين جهنمي به اين صد هزار نفر بزند «لَاحْتَرَقَ الْمَسْجِدُ وَ مَنْ فِيه» از نفس او همه مسجد و کل اين صد هزار نفر در جا نابود ميشوند.
اينها هشدارهاي خداست که کمتر هم براي مردم گفته ميشود مخصوصاَ در تلويزيون و راديو اگر اين مطالب به مردم برسد در توقف مردم نسبت به گناهان کبيره مؤثّر خواهد بود.