سفر اول «من الخلق الى الحقّ» است. یک پارچه از همه بریدن و به خدا پیوستن. منظور این نیست که کسى جامعه را رها کند و در گوشه خلوتى خلوت نشینى نماید. اگر کسى از جامعه جدا شد و گوشه خلوتى را انتخاب کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله درباره او مى فرماید: اگر همه عمرش را در آن گوشه خلوت به روزه و نماز تمام کند، اهل جهنّم است. قرآن مى فرماید : یونس پیامبر یک لحظه از خلق عصبانى شد و خلق را رها کرد :« وَذَا النُّونِ اذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً »2.و صاحب ماهى [ حضرت یونس ] را [ یاد کن ]زمانى که خشمناک [ از میان قومش ]رفت.براى پاک کردن همان یک لحظه از پرونده اش خدا او را چهل شبانه روز در شکم ماهى حبس کرد. منظور از این خلوت، خلوت اعتقاد است. عقیده از غیر خدا باید کنده شود ؛ یعنى انسان به این نتیجه و حقیقت برسد که : «لا مُوثِّر فِى الوُجودِ الاّ اللّه ُ»3، هر چه هست خداست، هر تقدیرى براى من هست، دست پاک وجود مقدّس اوست، هر قلمى که دارد براى من مى نویسد، قلم و اراده وجود مقدّس اوست. خلوت در عقیده و دل است نه خلوت از تن ها، از شهرها و از کسب و کار.