سوم شعبان سالروز ولادت امام حسین(ع) وارث بی کرانگی نبوت محمدی است، او با برخورداری از خصلتهایی چون بزرگ منشی، فداکاری، جانبازی و خداخواهی، آئینه تمام نمای فضیلت های الهی است .
حضرت امام حسین(ع) به گواه تاریخ، نه تنها در قلوب شیعیان خود نفوذ کرد بلکه فرق غیر اسلامی نیز او را انسانی آزاد و آزاده شناخته و برای آن سرور آزادگان امتیازات خاصی را قائل هستند.
حضرت امام حسین در تمام کمالات و فضیلتها حتی در عبادت برترین انسان بود. چرا به آن حضرت کنیه ابیعبدالله داده شده است؟! آیا این کنیه از کنیههای متعارف است؟! ظاهراً در این کنیه ویژگی است و اشاره است به محور بودن آن حضرت در تمام کمالات.
ابوعبدالله یعنی پدر بنده خدا. پدر در خانواده نقش بزرگی دارد و باید الگو باشد. پدر مربی و مکمل است. پدر الگو و مصدر است. برای همه، حضرت امام حسین پدر بندگان خدایند و همه بندگان؛ یعنی عبادت کنندگان در رسیدن به کمالات باید از امام حسین درس بیاموزند.
زیارت امام حسین معادل حج و عمره است. در روایات بسیاری آمده است اگر روزی مشاهده شد که بیت الله الحرام از حجاج خالی است، در آن وقت از باب وجوب کفایی بر مسلمانها واجب است به زیارت خانه خدا بشتابند. اگرچه مستطیع نبوده باشند و یا حج واجب خود را رفته باشند.
حسین با پدر
شش سال از عمر امام حسین با پیامبر بزرگوار سپری شد و آنگاه که رسول خدا (ص) چشم از جهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت ، مدت سی سال با پدر زیست . پدری که جز به انصاف حکم نکرد و جز به طهارت و بندگی نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت .
پدری که در زمان حکومت خود، لحظه ای او را آرام نگذاشتند، همچنان که به هنگام غصب خلافت او جز به آزارش برنخاستند. در تمام این مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد و در چند سالی که حضرت علی متصدی خلافت ظاهری شد، امام حسین در راه پیشبرد اهداف اسلامی ، مانند یک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش می کوشید و در جنگهای جمل، صفین و نهروان شرکت و به این ترتیب ، از پدر خود، امیرالمومنین و دین خدا حمایت کرد.
امام حسین با برادر
پس از شهادت حضرت علی، به فرموده رسول خدا و وصیت امیرالمومنین امامت و رهبری شیعیان به حسن بن علی، فرزند بزرگ امیرالمومنین، منتقل شد و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوای خود امام حسن گوش فرادارند. امام حسین که دست پرورده وحی محمدی و ولایت علوی بود، در این زمان بخوبی همراه و همکار و همفکر برادر بود.
وقتی بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید، امام حسین شریک رنجهای برادر بود و چون می دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است ، با منطق تصمیم اتخاذ شده را پذیرفت .
امام حسین در زمان معاویه
چون امام حسن از دنیا رفت ، به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمومنین و وصیت حسن بن علی امامت و رهبری شیعیان به امام حسین منتقل شد و از طرف خدا مامور رهبری جامعه گردید.
امام حسین می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده ، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است و از این حکومت پوشالی مخرب ، به سختی رنج می برد، ولی نمی توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی پایین کشد، چنانچه برادرش امام حسن نیز وضعی مشابه او داشت .
امام حسین می دانست اگر تصمیم خود را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدی به قتل خواهد رسد ، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت که اگر برمی خاست ، پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد و از این کشته شدن هیچ نتیجه ای گرفته نمی شد.
بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت ، جز آنکه گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام موثری خواهد نمود. و در تمام مدتی که معاویه از مردم برای ولایت عهدی یزید، بیعت می گرفت ، حسین به شدت با او مخالفت کرد و هرگز تن به بیعت یزید نداد ، ولیعهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی سخنانی تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .
معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نکرد و امام همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت و قیام عاشورا واقع شد.
اخلاق و رفتار امام حسین
با نگاهی اجمالی به 56 سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی حسین ، درمی یابیم که همواره وقت او به پاکدامنی ، بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است .
شخصیت حسین بن علی آنچنان بلند و دور از دسترس و باشکوه بود که وقتی با برادر خود امام مجتبی پیاده به کعبه می رفتند، همه بزرگان و شخصیتهای اسلامی به احترام آنها از مرکب پیاده شده ، همراه آنان راه می پیمودند.
احترامی که جامعه برای حسین قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگی می کرد ، از مردم و معاشرت با آنها کناره نمی گرفت ، با جان جامعه هماهنگ بود، همچون دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ، ایمان بی تزلزل او به خداوند، او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است ، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهای خدایی نباشد.
درود ما بر او باد که باید وی را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم . امام حسین و حکایت زیستن ، شهادت و لحن گفتار و ابعاد کردار وی نه تنها نمونه یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد، بلکه او با همه خویشتن ، آئینه تمام نمای فضیلتها، بزرگ منشیها، فداکاریها، جان بازیها، خداخواهیها وخداجوییها است ، او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن شود.
امام حسین و حکومت دینی
رهبران الهی و مردان آسمانی برای تشکیل حکومت دینی تا پای جان کوشیدند و برای نجات انسانها از ستم و تجاوز به نام قانون مقرراتی وضع کردند. بعد از شهادت علی(ع) با روی کار آمدن خاندان اموی، حکومت اسلامی به حکومت استبدادی مبدل شد و حاکمها به نام خلیفه اسلامی، دین اسلام را بازیچه قرار دادند.
امتیازهای طبقاتی به وجود آمد و دوستان و شیعیان حضرت علی از تمام حقوق اسلامی ـ اقتصادی و غیره محروم گشتند . شیعیان در بدترین وضع به سر میبردند و محبت به علی و خاندان رسالت جرم بزرگی بود که موجب محرومیت و شکنجه شیعیان میشد. معاویه و تمام حاکمان زورگوی بنی امیه جز سفاکی و خونریزی کار دیگری نداشتند و در یک کلمه اسلام از مسیر خود منحرف شده بود.
بعضیها گفته و یا میگویند: چرا امام حسین زندگی خود را به مخاطره انداخت و چرا با حکومت نساخت؟! مگر زندگی راحت چیست؟! زندگی آسوده از منظر رهبران آسمانی، یعنی ملت و جامعه آسایش داشته باشد و مردم از زندگی خود راضی بوده و آزاد باشد و ستم شکل نگیرد و تفاوت قومی و نژادی نباشد.
امام حسین هنگامی زندگی آسوده دارد که حقوق انسانها و پیروان مذاهب به حکم قوانین اسلام داده شود، نه اینه مردم از حقوق خود محروم باشند و در محیط خفقان زندگی کنند. نه اینکه دسته ای از خدا بی خبر در حال شوکت و عزت و در منتهای خوشی زندگی نموده اما توده مردم، حتی نان خالی هم نداشته باشند.
حسین(ع) فرزند کسی است که پیوسته به درماندگان کمک و برای نجات طبقات محروم و مظلوم با ستمگران مبارزه میکرد و شبانگاه غذای فقرا را به دوش میکشید و به خانههایشان میبرد و هرگز غذاهای رنگارنگ میل نمی کرد و میگفت: من چگونه لباس نو بپوشم و سیر بخوابم در حالی که برهنه یا گرسنه ای باشد.
امام حسین و اصلاحات
بزرگترین اهداف رهبران الهی، اصلاح امور انسانها و جوامع بشری بوده است و بر همین اساس بود که امام حسین بارها در طول مبارزات و قیام خود میفرمود: من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام میکنم. من خانه و کاشانه ام را رها نکردم و تک و تنها در مقابل ظلم نایستادم، مگر برای آن که انسانها را ارشاد کنم و از بدبختی و انحراف نجاتشان دهم. من برای اصلاح امور مسلمانها خروج نمودم، نه برای به دست آوردن قدرت و مقام و نه برای ظلم و طغیان.
امام حسین و آزادی
حریت و آزادی به معنای واقعی کلمه اصلی است از اصول و رکنی است از ارکن بقای هر نظامی . آزادی یکی از بزرگترین اهداف پیامبران بود. آنان آمدند تا بشریت را ازخفقان نجات دهند و جوامع بشری را از چنگال اهریمنان و زورگویان رها سازند. واژه مقدس آزادی را جز استکبار جهانی، همه انسانها طالبند. آزادی را حتی حیوانات و موجودات زنده دوست دارند.
امام حسین نگاه عمیقی به جهان اسلام دارد و میبیند با روی کار آمدن بنی امیه و بازی کردن با دین اسلام و مقدسات عالم، دیگر چیزی از اسلام نمانده و احکام و قوانین آسمانی از مسیر خود منحرف گشته،. شیعیان که طرفداران راستین اسلام بودند از حقوق خود محرومند.
بدین سان فرزند بزرگ و رشید علی دیگر به خود اجازه نمیدهد که بنشیند و این منظره را تماشا کند. او فرزند علی است باید مقدمات قیام را فراهم کند و به طاغوت و طاغوتیان اعلام خطر نماید. امام حسین برای آزادی مردم محروم قیام و انقلاب مقدس را به وجود آورد.
امام حسین و غیرت دینی
غیرت واژها ی مقدس و بسیار پر محتواست، امام حسین حتی در آن لحظات آخر عمر خود در حالی که زخم شدید برداشته بود، هنگامی که میبیند لشکر کفر به خیمه ها و حرم زنان و کودکان حمله ور شدهاند و قصد اهانت به اهل بیت رسالت: دارند با حالت ضعف و ناتوانی صدا زد: ای پیروان ابی سفیان! اگر دین و مذهب ندارید و از روز محشر نمیهراسید پس لااقل بیائید آزاد و آزاده باشید من که هنوز زنده ام، نخواهم گذاشت شما به حرم اهل بیت و خیمههای زنان حمله کنید.
امام حسین و حقوق بشر
یکی از مسائلی که در ادیان آسمانی به ویژه در اسلام وجود داشته و مورد بحث و گفتگوی پیروان مذاهب بوده و می توان گفت از اصیل ترین قوانین الهی است مسئلهحقوق بشر است، انسانها هر عقیده و مسلکی که دارند و در هر زمان و مکانی که هستند و یا خواهند بود باید به حقوق فردی و اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خود برسند.
منبع : خبرگزاری مهر