عمل و عکس العمل
- تاریخ انتشار: 14 اسفند 1387
- تعداد بازدید: 1480
در کتابهاى درسىِ قدیم، داستانى بود از این قرار که چوپانى به صاحب گله خود، که شیر گوسفندان را با آب مخلوط مىکرد، مىگفت : از خدا بترس و این کار را نکن ؛ چون این کار، پایان خوشى ندارد. صاحب گله به چوپان مىگفت : تو تحت تاثیر سخنان مردم و مسجد و منبر قرار گرفتهاى، اینها که مىگویى، حرفهایى بیهوده است ؛ اما چوپان از نصیحت آن مرد دست برنمىداشت و به او مىگفت : نظام عالَم، نظام حساب و کتاب است، کل عالم چشم و گوش است و کردارهاى تو ثبت مىشود :«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ »9.پس هرکس ذرهاى نیکى کند ، آن نیکى را ببیند .اما صاحب گوسفندها مىخندید و سخنان مرد چوپان را به مسخره مىگرفت. روزى چوپان گله را از تپه سرازیر کرد تا به روستا ببرد. رعد و برق تندى زد و سیل جارى شد و گوسفندان را با خود برد. چوپان به تنهایى به روستا برگشت. صاحب گله گفت : گوسفندها چه شدند؟ چوپان گفت : من که بارها به شما گفتم : آبى که در شیر مىریزى و به مردم مىدهى، سرانجام بدى خواهد داشت. خدا همه آبها را جمع کرد و به آنها دستور داد که راه بیفتند و گوسفندان تو را ببرند. این، نتیجه عمل ناشایست خودت بود.آرى، عالَم چشم و گوش دارد و هر کارى که انسان انجام دهد، در دفتر الهى، ثبت مىشود.